میرزا ابوالحسن جلوه اصفهانی (دائرةالمعارفبزرگاسلامی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
میرزا ابوالحسن جلوه اصفهانی معروف به میرزای جلوه،
حکیم شیعی و
مدرس حوزۀ فلسفی
تهران درسدههای ۱۳ و ۱۴ق است. جلوه از سادات مون اردستان است و نسب او با ۳۰ واسطه به
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) میرسد. پدر جلوه،
سید محمد طباطبایی زوارهای نائینی (د ۱۲۵۴ق / ۱۸۳۸م) از مشاهیر سدۀ ۱۳ق، متخلص به «مظهر»،
طبیب و
شاعر و از نوادگان
میرزا رفیعالدین طباطبایی معروف به نائینی (د ۱۰۸۲ق / ۱۶۷۱م) بوده است. تسلط و مهارت جلوه در
تدریس آثار
ابن سینا و
سهروردی را مسبوق به سنت تعلیمی حوزۀ فلسفی
شیراز دانستهاند. جلوه، به عنوان نخستین نقاد
حکمت متعالی ملاصدرا، فیلسوف و حکیم مشائی شناخته میشد و احیا کنندۀ حکمت ابن سینا بود. عموم منابع از جلوه با عنوان سیدالحکماء و حکیم متأله یاد کردهاند. جلوه دارای استغنای طبع و
عزت نفس بود و در نهایت آراستگی و
قناعت و انزوا زندگی میکرد. جلوه ممارست در اشعار قدما و مطالعۀ سرودههای سخنوران بزرگ متقدم را برای خود موجب انتساب به لغو و مایۀ کسر شأن و اعتبار تلقی نمیکرد و ضمن تتبع در شعر و ادب فارسی، خود نیز شعر میسرود و سخنانش محل توجه و اعتنای سخنشناسان بود. او تخلص جلوه را برگزید و بدینروی به «میرزای جلوه» مشهور شد.
جِلْوه، ابوالحسن (ذیقعدۀ ۱۲۳۸-۶ ذیقعدۀ ۱۳۱۴ / ژوئیۀ ۱۸۲۳- ۸ آوریل ۱۸۹۷)، معروف به میرزا و متخلص به جلوه،
حکیم شیعی و
مدرس حوزۀ فلسفی
تهران درسدههای ۱۳ و ۱۴ق است. جلوه از سادات مون اردستان است و نسب او با ۳۰ واسطه به
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) میرسد. وی در احمدآباد گجرات
هند به دنیا آمد
.
پدر جلوه،
سید محمد طباطبایی زوارهای نائینی (د ۱۲۵۴ق / ۱۸۳۸م) از مشاهیر سدۀ ۱۳ق، متخلص به «مظهر»،
طبیب و
شاعر و از نوادگان
میرزا رفیعالدین طباطبایی معروف به نائینی (د ۱۰۸۲ق / ۱۶۷۱م) بوده است. مظهر در جوانی از
حیدرآباد به
سند رفت، در آنجا به دامادی میرزا ابراهیم شاه، وزیر میر غلامعلیخان، از حاکمان محلی درآمد و بعدها به عنوان
سفیر به
کلکته فرستاده شد، اما در حق او
حسادت و سعایت کردند و از اینرو به احمدآباد رفت و به
تجارت مشغول شد. غلامعلیخان بعدها از او استمالت کرد، اما مظهر به نزد وی بازنگشت. او احوال السلاطین الصفویه را به درخواست سر جان ملکم (۱۷۶۹-۱۸۸۳م) نوشت. مظهر پس از ۳۶ سال به درخواست نزدیکان خود به ایران بازگشت
آقا بزرگ از دیوان او یاد کرده
، و محمود میرزا قاجار دو بیت از یک قصیدۀ او را در کتاب خود آورده است
.
ابوالحسن پس از وفات پدر، مدتی در زواره ماند، اما برای تحصیل علم به
اصفهان رفت و در
مدرسۀ کاسهگران حجره گرفت و به تحصیل
علوم معقول پرداخت
؛ استادان وی اینان بودند:
میرزا محمد حسن نوری،
ملا اسماعیل درب کوشکی،
میرزا حسن چینی،
ملا عبدالجواد تونی خراسانی،
ملا محمد جعفر لاهیجی لنگرودی و
سید رضی حکمی . جلوه در ۱۲۷۳ق از اصفهان به قصد سبزوار و برای استفاده از
درس حاج ملا هادی سبزواری به
تهران آمد و در
مدرسۀ دارالشفا اقامت کرد و تا آخر عمر در آنجا ماند. وی
شفا و
قانون ابن سینا و
حکمةالاشراق سهروردی و
الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه ملاصدرا و
شوارق الالهام فی شرح تجرید الاعتقاد عبدالرزاق لاهیجی را
درس داده است
.
جلوه شاگردان بسیاری داشته کـه از مشهورترین آنها ست: ۱.
میرزا محمود قمی (د ۱۳۰۴ش)؛ ۲.
میرزا طاهر تنکابنی (د ۱۳۲۰ش)؛۳.
میرزا محمدعلی شاهآبادی (د ۱۳۶۹ق)؛ ۴.
میرزا مهدی آشتیانی (د ۱۳۷۲ق)؛ ۵.
ضیاءالدین دری (د ۱۳۷۵ق)؛ ۶.
شیخ مرتضیٰ طالقانی (د ۱۳۶۳ق)؛ ۷.
میرزا علی اکبر حکمییزدی (د ۱۳۲۲ق)؛ ۸.
ملا محمد هیدجی (د ۱۳۳۹ق)؛ ۹.
موسیی زرآبادی (د ۱۳۵۳ق)؛ ۱۰.
میرزا حسن کرمانشاهی (د ۱۳۳۶ق)؛ ۱۱.
نصرالله تقوی (د ۱۳۲۶ش)؛ ۱۲.
محمد علی فروغی (د ۱۳۲۱ش)
.
تسلط و مهارت جلوه در
تدریس آثار ابن سینا و سهروردی را مسبوق به سنت تعلیمی حوزۀ فلسفی
شیراز دانستهاند. وی متون
درسی خود را به دقت تصحیح و
تدریس میکرد. حواشی و تعلیقات وی مشتمل بر نقل قول مستقیم از منابع و نیز توأم با نکته سنجی و ابراز نظر است
.
جلوه در انتقاد از نظریۀ
حرکت جوهری میان
حرکت ذاتی و حرکت جوهری تفاوت قائل شده است و حرکات طبیعت را مسبوق به حرکت ذاتی میداند
. به نظر او
فیض از فاعل صادر نمیشود، مگر اینکه قابل اقتضای قابلیت آن را داشته باشد و اقتضای ماهیت، چیزی جز وجود نیست
. به نظر جلوه ماهیت با صفت اشتراک و کلیت، مشترک میان کثیرین نیست و بر آنها صدق نمیکند، زیرا لازم میآید که هر یک از آن دو مشترک و کلی باشند
. بر اساس دیدگاه عرفانی جلوه
، حقیقت وجود مقابل مفهوم عام وجود و اعم از وجود
واجب و ممکن است و بدون حیثیت تقییدی، منشأ انتزاع وجوب است. او میگوید «انتزاع وجود از نسب وجود حق، موقوف بر حیثیت تعلیلی بوده، اما انتزاع وجود از مطلق وجود به جهت تقییدی نیاز ندارد». جلوه
وجود ظلی را همان وجود امکانی میداند و مینویسد: «حقیقت وجود، حقیقت مقابل مفهوم است و شامل وجود واجبی و ممکنی و جواهر و اعراض میشود».
وی قائل به حقیقی بودن کثرات بود و میگوید: «ممکناتْ موهوم صرف و خیال محض نیستند». جلوه میان وحدت اطلاقی و عددی، تمایز قائل نشده است
. صالح موسوی خلخالی
به نقل از جلوه میگوید:
مولوی بیت «اندر جبل صالحه کانی است زگوهر / زآن است که ما غرقۀ دریای دمشقیم» را در دمشق و در حال ریاضت و استفاضت از مزار
محییالدین ابن عربی سروده است
. به نظر جلوه
ابلاغ رسالت و امر و نهی، لازمۀ
رسالت است و منفک از آن نیست، خواه در رسول مورد اطاعت قرار گیرد یا نگیرد. به نظر او دعای حقیقی، افضل درجات سلوک است.
جلوه، به عنوان نخستین نقاد
حکمت متعالی ملاصدرا، فیلسوف و حکیم مشائی شناخته میشد و احیا کنندۀ حکمت ابن سینا بود. عموم منابع از جلوه با عنوان سیدالحکماء و حکیم متأله یاد کردهاند. او و
آقا محمدرضا قمشهای و آقاعلی
مدرس زنوزی و میرزا حسین نوری
مدرس مشهور حوزۀ فلسفی
تهران بودهاند. وی با آقا محمد رضا قمشهای در فلسفه و عرفان معارضه داشت
.
جلوه با اعیان و فضلای عصر خود معاشرت داشت و میان آنها و طلاب محترم بوده است
.
ناصرالدین شاه قاجار سالی یکبار با وی در
مدرسۀ دارالشفا ملاقات میکرد. طرز ملاقات جلوه با شاه معرف حیثیت و اعتبار اهل حکمت در آن عهد است
. او بارها در دیـوان خـود
ناصرالدین شاه را ستوده است. نیز جلوه و
جمالالدین اسدآبادی (۱۲۵۴-۱۳۱۴ق) با یکدیگر دیدار کردهاند و
ادوارد براون ضمن گزارش از دیدار خود با وی میگوید که جلوه دربارۀ فیلسوفان الٰهی غرب و نیز دربارۀ گیاهخواری از او پرسشهایی کرده است
. پیروان
محمد علی باب شیرازی نیز مدتی کوتاه بر جلوه سخت گرفتند
. ابوالفضل گلپایگانی از نویسندگان
بهایی پرسشهایی از جلوه دربارۀ معاد کرده و پاسخ مکتوبی از او دریافت نموده است
.
جلوه دارای استغنای طبع و
عزت نفس بود و در نهایت آراستگی و
قناعت و انزوا زندگی میکرد؛ بلند قامت و خوشسیما بود و محاسن کوتاه خود را گاه
خضاب میکرد؛ دانشمندی خوشبیان بود و مطایباتی را از او نقل کردهاند؛ ازدواج نکرد و زندگانی وی از عایدات املاک وقفی اجدادش میگذشت. جلوه اهل
تهجد بود و پس از
نوافل و
تعقیبات نماز صبح تدریس میکرد
.
جلوه در
شب جمعه ششم ذیقعدۀ ۱۳۱۴ از دنیا رفت. او را در قبرستان ابن بابویه (
شهر ری) دفن کردند. دو سال بعد سلطان حسین میرزا نیرالدوله به مباشرت عبدالباقی معمار کاشانی، بقعهای برای او ساخت.
نوشتههای چاپی و خطی جلوه در کلام و فلسفه و عرفان اینها ست:
۱. حواشی بر شرح الملخص فی الهیئة نوشتۀ
محمود بن محمد چغمینی (د ۷۴۵ق)
.
۲. حاشیه بر رسالۀ هیئت نوشتۀ
علی بن محمد قوشچی .
۳. حاشیه بر حاشیۀ ملاصدرا بر شرح
قاضی کمالالدین میبدی (د ۹۰۹ق) بر
هدایة الحکمۀ اثیرالدین ابهری
. این رساله در
تهران (۱۳۸۵ش) چاپ شده است.
۴. « القضیة المهملة هی القضیة الطبیعیة»، کلام اسلامی، قم، س۳، شم ۴ (۱۳۷۳ش، ص۸۷-۸۹)؛ نیز به کوشش عزالدین رضا نژاد در گلشن جلوه (قم، انتشارات قیام، ص ۱۱۹-۱۲۲).
۵. حواشی علیٰ شرحالاشارات و التنبیهات
.
۶. حواشی الشفاء. جلوه در این نوشته سخن
ابن سینا را با کلام خود او تفسیر کرده، و به نقل از قدما مطالبی در نقد یا رد آن نوشته است
.
۷. حواشی علی الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة. این نوشته تنها اثری است که جلوه در «زندگینامۀ خود نوشت» از آن نام برده
، و به نظر میرسد که آوردن عنوان آن نشاندهندۀ ارزشی است که در نزد نویسنده داشته است
. جلوه در این نوشته آراء ملاصدرا را بر مبنای حکمت مشاء نقد و بیشتر منابع آن را مشخص کرده است
. شماری از نسخههای خطی آن در دسترس است و تنها بخشی از آن در حواشی نخستین چاپ اسفار در مبحث جواهر و اعراض منتشر شده است
.
۸. حاشیه بر
شرح منظوم سبزواری .
۹. رسالة فی الجسم التعلیمی
.
۱۰. رسالة فی الوجود الصور النوعیة
.
۱۱. انتزاع المفهوم الواحد
.
۱۲. حاشیه بر المشاعر ملاصدرا که به همراه
رسالۀ عرشیۀ وی در
تهران (۱۳۱۹ و ۱۳۴۵ق) چاپ شده است
نیز حسن رضازاده آن را در
تهران (۱۳۸۵ش) چاپ کرده است.
۱۳. حواشی علی
المبدأ و المعاد نوشتۀ ملاصدرا
.
۱۴. «رساله دربارۀ کلی و اقسام آن»، به کوشش حسین سید موسوی، خردنامۀ صدرا، شم ۳ (
تهران، ۱۳۷۵ش). آقا بزرگ
رسالـة فـی الوجـود را مشتمل بر اثبات کلی طبیعی دانسته که احتمالاً نام دیگر همین رساله است.
۱۵. رسالة فی الحرکة الجوهریة، در ابطال حرکت در مقولۀ جوهر، به کوشش محسن کدیور، نامۀ مفید، س ۲، شم ۶ قم، ۱۳۷۵ش،
. نیز ترجمه و شرح حسن ممدوحی (گلی زواره، غلامرضا، گلشن جلوه،
تهران، ۱۳۷۴ش). جلوه در این رساله آراء ملاصدرا و آقا علی
مدرس زنوزی را نقد کرده
، اما
جلالالدین آشتیانی به اشکالات جلوه پاسخ داده است.
۱۶. ربط الحادث بالقدیم، به کوشش محسن کدیور، نامۀ مفید، س ۲، شم ۶ (قم، ۱۳۷۵ش، ص ۱۱۸-۱۲۲). جلوه در این نوشته نیز سخنان ملاصدرا و همچنین آقا علی
مدرس را نقد کرده است
.
۱۷. رسالة فی الترکیب و احکامه
.
۱۸. رسالة فی الوجود الواجب و الممکن علی مذهب المتألهین
.
۱۹. رسالة فی الوجود و اقسامه، مشتمل بر بحث تواطی یا
تشکیک وجود .
۲۰. تصحیح و تعلیقۀ
تمهید القواعد .
۲۱. تعلیقه بر الدرة الفاخرة (به کوشش حسن رضا زاده،
تهران، ۱۳۸۵ش).
۲۲. تعلیقه و تصحیح
مثنوی مولوی، به کوشش محمود خوانساری با مقدمۀ مجدالادباء حیدرعلی
.
۲۳. حاشیه بر مقدمۀ شرح
فصوص الحکم داوود بن محمود قیصری (د ۷۵۱ق)، به کوشش جلالالدین آشتیانی (
تهران، ۱۳۷۵ش) و رضازاده (۱۳۸۵ش). این نوشته مبین آگاهی وسیع جلوه از آراء عارفان است
.
۲۴. «بیان استجابة الدعاء»، به کوشش
هادی رفیعی طباطبایی، در گلشن جلوه
؛ نیز به کوشش مجید
هادیزاده در نصوص و رسائل، ج ۴ (اصفهان، ۱۳۸۵ش).
۲۵. تصحیح
مصباح الانس بین المعقول و المحسوس فی شرح مفتاح غیبالجمع و الوجود، نوشتۀ
شمسالدین محمد بن حمزِۀ فناری (۷۵۱-۸۳۴ ق) در شرح کتاب
مفتاح الغیب صدرالدین قونوی (۶۰۷-۶۷۳ ق)
.
۲۶. تعلیقه بر
بحار الانوار محمد باقر مجلسی.
۲۷. مقدمه بر دیوان
حسین طباطبایی زوارهای (۱۱۹۰-۱۲۲۵ق) متخلص به «مجمر» و ملقب به مجتهد الشعرا (
تهران، ۱۳۱۲ق).
۲۸. دیوان، مشتمل بر قصاید و غزلیات و مثنویات که میرزا علی خان رسولی آن را جمعآوری، و احمد سهیلی خوانساری چاپ کرده است. جلوه شعر گفتن را از جوانی آغاز کرد و با ادیبان و شاعران معاشرت داشت، اما بعدها آن را رها کرد. طبع شعر وی بیشتر مایل به
سبک خراسانی است و آن را همانند اشعار
میرفندرسکی و نیز به شیوۀ
ناصرخسرو دانستهاند. دیوان وی مبین ذوق لطیفهگویی و نکتهسنجی او ست. تخلص او به «جلوه» موجب شهرت وی به حکیم جلوه شد
.
۲۹. حواشی علیٰ شرح تجرید الکلام (به کوشش حسن رضازاده،
تهران، ۱۳۸۵ش).
۳۰. رسالة فلسفیة (به کوشش حسن رضازاده،
تهران، ۱۳۸۵ش).
۳۱. «زندگی نامۀ خود نوشت»، که به درخواست علیقلی میرزا قاجار اعتضاد السلطنه (۱۲۹۸-۱۲۳۴ق) برای درج در نامۀ دانشوران
نوشته است.
آقا بزرگ
مطالع الانوار، نوشتۀ میرزا ابوالحسن اصطهباناتی را که به فارسی است، برگرفته از سخنان جلوه دانسته است.
جلوه ممارست در اشعار قدما و مطالعۀ سرودههای سخنوران بزرگ متقدم را برای خود موجب انتساب به لغو و مایۀ کسر شأن و اعتبار تلقی نمیکرد و ضمن تتبع در شعر و ادب فارسی، خود نیز شعر میسرود و سخنانش محل توجه و اعتنای سخنشناسان بود. او تخلص جلوه را برگزید و بدینروی به «میرزای جلوه» مشهور شد
.
بـه گفتۀ رسولـی
ــ جامعِ دیـوان او ــ و نیز به قول دیگر محققان
وی در شرح حال خود که آن را برای
اعتضادالسلطنه، وزیر علوم وقت فرستاده، نوشته است: «از اوان جوانی و مقارن سالهای تحصیل در
مدرسۀ کاسهگران اصفهان، بر اثر مجالست با شاعران و ادیبان و نیز برحسب وراثت به سرودن شعر رغبت داشتم. پس از آشنایی به طرز سخن و تمیز خوب و بد آن دانستم سرودن شعر خوب لازم ایام جوانی و کاری بس دشوار است و فایدهای بر آن مترتب نیست؛ ولی با این همه، دست از آن برنداشتم»
. پدرش سید محمد طباطبایی طبیب و شاعر زمان
فتحعلی شاه (سل ۱۲۱۲-۱۲۵۰ق / ۱۷۹۸-۱۸۳۴م) بود و تخلص «مظهر» داشت
.
جلوه با حُسنِ منظر و وسعت مشرب، و در پرتو شیرینبیانی، عزت نفس و بزرگواری توانسته بود شمار زیادی از اهل فضل و کمال را به مصاحبت خویش ترغیب کند و از دانش گسترده و محضر پرفیض خود بهرهمند سازد
.
پس از نهضت بازگشت ادبی و رواج اسلوب
شعر خراسانی، وی نیز که در علوم ادبی همچون فنون حکمی متبحر بود، در اثر پیروی از سخنوران قدیم خراسان و ترکستان توانست ضمن تألیف و تلفیق اندیشههای دقیق فلسفی با احساسات لطیف شاعرانه، قریحۀ سخنوری و ذوق لطیفهگویی و نکتهسنجی خود را نشان دهد و بیش از هر شاعر دیگر در پیروی از طرز و شیوۀ ناصرخسرو توفیق یابد
.
زبان او ساده و شفاف، و گاه دارای الفاظ محاوره است؛ زبانی که در آن کمتر از صنایع بیانی و بدیعی نشانی هست و به تعبیر سبکشناسان
شعر او مستقیم و حرفی است، نه تصویری و استعاری
. به عقیدۀ برخی از محققان سرودههای روزگار جوانی جلوه دارای چنان
فصاحت و ملاحتی است که در شعر شاعران بزرگ کمتر دیده میشود
.
با توجه به دیوان او میتوان به ویژگیهای اشعار او اشاره کرد:
۱. دیوان اشعار او مشتمل بر ۲۷ قصیده، ۴۲ غزل، ۴ قطعه و ۲
مثنوی است. قصـاید او اغلب در مـدایح و معارف است
، با اِعمال سلیقهای خوش به طرز شعرای خراسان و بیشتر با الفاظ فارسی روان که او را در این فن سرآمد اقران ساخته است
.
۲. شباهت قصاید وی با ناصرخسرو در شکل (فرم) و نیز قرابت آن دو در پیام (تأیید و تأکید مبانی
دین و
اخلاق) درخور توجه است
.
۳. در قصاید او مقولهای که به گفتۀ شفیعی کدکنی
، قدمای ادب و نقد در طبقهبندی موضوعی شعر از آن به «
ملتمسات» تعبیر کردهاند، دیده نمیشود.
۴. در سخن او به وضوح غلبۀ
سیر و سلوک عارفانه بر مشرب مشائی شاعر مشهود است
.
۵. گاه کاربرد کلمات و ترکیبات کهنه، لطف، شور و طراوتی را که لازمۀ یک شعر خوب است، از چشم خواننده پنهان میسازد؛ از آن جمله است، کاربرد واژهها و تعبیرهایی چون: زهازه، فشافش
، ایدون
، پتیاره، نبسه
، دستک زن
، مرغزن، غریو، شندف، کرنا
هزمان، هگرز
، گرزن، گاودُم، هُرّا
و هیش
.
۶. اقتفا از خمریۀ معروف
رودکی به مطلع «مادر می را بکرد باید قربان ... » (نفیسی، ۵۰۶-۵۰۸)، در قصیدهای به مطلع «کوه گران پشت شد ز برف فراوان ... »
.
۷. وجود پارهای غث و سمینها و سستیها در شعر او
.
۸. التزام به نوعی سنت شعری و تصاویر کلیشهای بازمانده از شعر سخنوران متقدم و گاه تعبیر از معشوق به «پسر»
.
۹. در نگاه او،
عشق عطیه و آیت الٰهی است
.
۱۰. توجه و اقتفا به
حافظ از جمله اقتفا به
غزل «حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند ... »
، در غزلی به مطلع «ما ز زهاد ندیدیم و شد ایامی چند ... »
.
۱۱. اقتباس از
سعدی از جمله از بیت «نه قوتی که توانم کناره جستن ازو / نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم»
، در بیت «نه طالعی که توانم کشیدش اندر بر / نه طاقتی که توانم ازو گرفت کنار»
.
۱۲. تضمین شعر
فردوسی ، نظر به شعر غضایری رازی
و اقتباس از مضامین مولانا
.
۱۳. آراستن سخن به محسنات بدیعی در حد اعتدال و دور از تکلف، چنانکه خود گفته است: «این همه تشبیه و استعاره چه لازم / ز آتش غفلت به سَرْت اگر نه بخار است»
.
با تأمل در اشعار جلوه به آسانی میتوان سخن رسولی
را مبنی بر اینکه «شعر و شاعری در جنب کمالات و علومش نمونهای، و از خرمن فضل و دانش وی خوشهای است»، پذیرفت. ماده تاریخهایی که
میرزا محمدنصیر طرب اصفهانی ،
میرزا محمود فسایی و
یحیی دولتآبادی (
برای درگذشت او سرودهاند، تأکید دیگری بر پایگاه بلند علمی او به شمار میآید.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
(۱) آشتیانی، جلالالدین، مقدمه بر اصول المعارف فیض کاشانی، قم، ۱۳۶۲ش.
(۲) آشتیانی، جلالالدین، مقدمه بر تمهیدالقواعد ترکۀ اصفهانی،
تهران، ۱۳۶۰ش.
(۳) آشتیانی، جلالالدین، مقدمه بر الشواهد الربوبیۀ صدرالدین شیرازی،
تهران، ۱۳۶۰ش.
(۴) آقا بزرگ طهرانی، محمد حسن، الذریعة.
(۵) اعتماد السلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار،
تهران، ۱۳۶۳ش.
(۶) افضل الملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان،
تهران، ۱۳۶۱ش.
(۷) باقری خرم دشتی، ناهید، کتابشناسی جامع ملاصدرا،
تهران، ۱۳۷۸ش.
(۸) تقی زاده، حسن، احترام علما،
تهران، ۱۳۲۸ش، س ۲، شم ۵ .
(۹) تنکابنی، میرزا طاهر، مختصر شرح احوال میرزای جلوه، آینده،
تهران، ۱۳۰۶ش، شم ۲۱.
(۱۰) جلوه، ابوالحسن، بیان استجابة الدعاء، به کوشش
هادی رفیعی طباطبایی، گلشن جلوه، قم، ۱۳۷۴ش.
(۱۱) جلوه، ابوالحسن، حاشیه بر مقدمۀ شرح فصوص الحکم قیصری، به کوشش جلالالدین آشتیانی،
تهران، ۱۳۷۵ش.
(۱۲) جلوه، ابوالحسن، دیوان، به کوشش احمد سهیلی خوانساری،
تهران، ۱۳۴۸ق.
(۱۳) جلوه، ابوالحسن، ربط الحادث بالقدیم، به کوشش محسن کدیور، نامۀ مفید، قم، ۱۳۷۵ش، س ۲، شم ۶.
(۱۴) جلوه، ابوالحسن، رساله در کلی و اقسام آن، به کوشش حسین سید موسوی، خردنامۀ صدرا،
تهران، ۱۳۷۵ش، شم ۳.
(۱۵) جلوه، ابوالحسن، رسالة فی الحرکة الجوهریة، به کوشش محسن کدیور، نامۀ مفید، قم، ۱۳۷۵ش، س ۲، شم ۶ .
(۱۶) جلوه، ابوالحسن، زندگی نامۀ خود نوشت، نامۀ دانشوران، قم، ۱۳۷۹ق، ج ۳.
(۱۷) حسینی طهرانی، محمدحسین، روح مجرد، مشهد، ۱۴۱۸ق.
(۱۸) دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی،
تهران، ۱۳۶۱ش.
(۱۹) دهباشی،
مهدی، میرزای جلوه، حدیث اندیشه، گفت و گوهایی در باب تاریخ فلسفه اسلامی، به کوشش عبدالله نصری،
تهران، ۱۳۸۱ش، ج ۲.
(۲۰) زرین کوب، عبدالحسین، نقد ادبی،
تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲۱) سهیلی خوانساری، احمد، مقدمه بر دیوان جلوه (هم).
(۲۲) شورا، خطی.
(۲۳) صدوقی سها، منوچهر، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر،
تهران، ۱۳۸۱ش.
(۲۴) صدیق بهزادی، ماندانا، کتاب شناسی مولوی،
تهران، ۱۳۸۰ش.
(۲۵) عبرت نائینی، محمدعلی، تذکرۀ مدینة الادب، چ تصویری،
تهران، ۱۳۷۶ش.
(۲۶) فاضل، محمد، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی مشهد،
تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲۷) قمی، عباس، الکنیٰ و الالقاب، به کوشش
هادی امینی،
تهران، ۱۳۶۸ش.
(۲۸) کدیور، محسن، دو رساله از میـرزای جلوه، نامۀ مفید، قم، ۱۳۷۵ ش، س ۲، شم ۶.
(۲۹) کدیور، محسن، مجموعۀ مصنفات حکیم مؤسس آقا علی
مدرس طهرانی،
تهران، ۱۳۷۸ش، ج ۱.
(۳۰) کدیور، محسن و محمد نوری، مأخذ شناسی علوم عقلی،
تهران، ۱۳۷۸ش، ج ۱.
(۳۱) گلی زواره، غلامرضا، کتابشنـاسی حکیـم جلـوه، آینـۀ پژوهش،
تهران، ۱۳۷۳ش، س ۵، شم ۱.
(۳۲) گلی زواره، غلامرضا، گلشن جلوه، قم، ۱۳۷۴ش.
(۳۳) مجموعه آثار حکیم جلوه، به کوشش حسن رضازاده،
تهران، ۱۳۸۵ش.
(۳۴) قاجار، محمود میرزا، سفینة المحمود، به کوشش عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۴۶ش.
(۳۵) محیط طباطبایی، محمد، برهان قاطع، گوهر،
تهران، ۱۳۵۶ش، س ۵، شم ۷.
(۳۶)
مدرس، محمد علی، ریحانة الادب،
تهران، ۱۳۷۴ش.
(۳۷)
مدرس گیلانی، مرتضی، منتخب معجم الحکماء، به کوشش منوچهر صدوقی سها،
تهران، ۱۳۸۴ش.
(۳۸)
مدرسی چهاردهی، مرتضی، تاریخ فلاسفۀ اسلام،
تهران، ۱۳۳۶ش.
(۳۹) مرعشی، خطی.
(۴۰) مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من،
تهران، ۱۳۷۱ش.
(۴۱) مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی،
تهران، ۱۳۳۷ش.
(۴۲) مطهری، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، ۱۳۵۹ش.
(۴۳) موسوی خلخالی، صالح، شرح مناقب ابن عربی، ترجمۀ
مهدی افتخار،
تهران، ۱۳۸۲ش.
(۴۴) ناظم الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، به کوشش علیاکبر سعیدی سیرجانی،
تهران، ۱۳۷۶ش.
(۴۵) نصر، سید حسین، جاودان خرد، به کوشش حسن حسینی،
تهران، ۱۳۸۲ش.
(۴۶) نورانی نژاد، فاطمه، مکتوبی از ابوالفضل گلپایگانی در باب معاد و مباحثۀ وی با حکیم جلوه، فصلنامۀ مطالعات تاریخی،
تهران، ۱۳۸۶ش، س ۴، شم ۱۷.
(۴۷) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار،
تهران، ۱۳۶۳ش.
(۴۸) افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان،
تهران، ۱۳۶۱ش.
(۴۹) بامداد،
مهدی، شرح حال رجال ایران،
تهران، ۱۳۵۷ش.
(۵۰) برقعی، محمدباقر، سخنوران نامی معاصر ایران، قم، ۱۳۷۳ش.
(۵۱) تنکابنی، محمدطاهر، مختصر شرح احوال میرزای جلوه، گلشن جلوه، به کوشش غلامرضا گلی زواره، قم، انتشارات قیام.
(۵۲) جابری انصاری، حسن، آگهی شهان از کار جهان، چ سنگی.
(۵۳) جلوه، ابوالحسن، دیوان، به کوشش احمد سهیلی خوانساری،
تهران، ۱۳۴۸ش.
(۵۴) حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و قاسم غنی،
تهران، ۱۳۸۱ش.
(۵۵) دیوان بیگی، احمد، حدیقة الشعراء، به کوشش عبدالحسین نوایی،
تهران، ۱۳۶۴ش.
(۵۶) رسولی، میرزاعلی خان، ابوالحسن طباطبایی، در مقدمۀ دیوان جلوه (هم).
(۵۷) رشید یاسمی، غلامرضا، ادبیات معاصر،
تهران، ۱۳۵۲ش.
(۵۸) سعدی، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی،
تهران، ۱۳۶۲ش.
(۵۹) سهیلی خوانساری، احمد، مقدمه بر دیوان جلوه (هم).
(۶۰) شفیعی کدکنی، محمدرضا، زمینۀ اجتماعی شعر فارسی،
تهران، ۱۳۸۶ش.
(۶۱) شمیسا، سیروس، سبک شناسی شعر،
تهران، ۱۳۷۴ش.
(۶۲) عبرت نائینی، محمدعلی، مدینة الادب،
تهران، ۱۳۷۶ش.
(۶۳) فاضل گروسی، انجمن خاقان، به کوشش توفیق هاشمپور سبحانی،
تهران، ۱۳۷۶ش.
(۶۴) محبوبی اردکانی، حسین، تعلیقات بر المآثر و الآثار (نک: هم، اعتمادالسلطنه).
(۶۵) محقق داماد، مصطفى، نخبگان علم و عمل ایران،
تهران، ۱۳۷۸ش.
(۶۶)
مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب،
تهران، ۱۳۷۴ش.
(۶۷)
مدرسی چهاردهی، مرتضى، تاریخ فلاسفۀ اسلام،
تهران، ۱۳۳۶ش.
(۶۸) مطهری، مرتضى، خدمات متقابل اسلام و ایران،
تهران، ۱۳۶۰ش.
(۶۹) معصوم علیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب،
تهران، سنایی.
(۷۰) نامۀ دانشوران، قم، ۱۳۳۸ش.
(۷۱) نفیسی، سعید، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی،
تهران، ۱۳۴۱ش.
(۷۲) آقا بزرگ طهرانی، محمد حسن، طبقات اعلام الشیعة، مشهد، ۱۴۰۴ق.
(۷۳) آستان قدس ف، فهرست.
(۷۴) .Browne، E. G.، A Year Amongst the Persians، London، ۱۸۹۳
(۷۵) .Nasr، S. H.، Ṣadr al- Dīn Shīrāzī and His Transcendent Theosophy، Tehran، ۱۹۹۷
حسن سید عرب - عبدالله مسعودی آرانی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «جلوه».