• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

میترائیسم ایران باستان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مهرپرستی یا آیین مهر آیینی بود که بر پایه پرستش «میترا» ایزد ایران باستان، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد.



کلمه میترا یا (مهر) را دار مستتر به معنی دوستی و محبت می‌داند. در (گات‌ها) کلمه میترا به معنی عهد و پیمان آمده است. مهر در اوستا از آفریدگان اهورا مزدا محسوب شده و ایزد محافظ عهد و پیمان است و از این‌رو فرشته فروغ و روشنائی است تا هیچ چیز بر او پوشیده نماند. ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه و یشت دهم اوستا و جشن مهرگان مخصوص اوست. در کتیبه‌های هخامنشی نیز این اسم به املاء و تلفظ اوستائی آن، (میثر) Mithra آمده است. در سانسکریت (میترا) Mitra و در پهلوی (میتر) Mitr و در پارسی مصطلح امروز (مهر) خوانده می‌شود. «میترا» یعنی خدای نور و خورشید، خدایی که در خورشید جای دارد، نه خود خورشید. میترا، خداوند آب‌ها و دریاها نیز هست و یکی از صفاتش اود دام یعنی محاصره کننده است و همسرش وارونی الهه شراب است و در اساطیر گاهی با نام‌هایی چون (سورا) یا (ماد) نیز خوانده می‌شود.


مهر (میترا) یکی از خدایان کهن و باستانی آریایی است. از آنچه که برمی آید، معلوم است که در عهد قبل از زرتشت دارای مقام و اهمیتی بسیار بوده است که به صورت مؤثری در اوستا راه‌یافته و مقامی پیدا کرده است. در یسنای چهل و ششم، بند پنجم نام این خدای قدیم آمده است، و یکی از یشت‌ها نیز به نام او شده است یعنی یشت دهم موسوم به مهر یشت. اما سابقه کهن‌تر، اینکه در ودای برهمنان از وی به عنوان خدایی بزرگ یاد شده و پیش از آن در کتیبه‌ی متعلق به چهارده قرن پیش از میلاد نیز نام میترا آمده است که حکام میتانی به نام وی سوگند یاد کرده‌اند.
پس سابقه و عظمت این خدای بزرگ آریایی روشن می‌شود. از لحاظ معنای لغوی از برای مهر معانی چندی گفته‌اند که اغلب یک مفهوم کلی را می‌رساند، و آن دوستی و محبت است. کسانی دیگر نیز چون بارتولومه Bartholomae و یوستی Yusti از ریشه میهن، خانه و سرا منظور از آن را میهمان یا مهمان دانسته‌اند و برخی نیز از لحاظ قرابت معنی آن را به وطن معنی کرده‌اند. در «فرگرد Fargard چهارم وندیداد» به مفهوم عهد و پیمان آمده است، چنان که در «مهر یشت» نیز به همین مفهوم عهد و پیمان تکراری دارد. به هر انجام در زبان سانسکریت نیز به معنای دوستی و محبت است. همچنان که در اوستا مهر ایزد روشنایی و فروغ و نور است، در ریگ ودا نیز همین معنا را ارائه می‌کند. در ودا اغلب نام وارون‌ها خدای بزرگ به همراه میترا ذکر می‌شود.
برخی از محققان خواسته‌اند مقایسه و تطابقی میان میترا و آپولون Apollon یونانی که خدای نور و صنعت و پیش‌گویی است برقرار کنند، اما این مقایسه بسیار بعید به نظر می‌رسد، چنان‌که بخواهیم مقایسه‌ای میان ایشتار ایزدبانوی عشق و شهوت بابلی و آفرودیت‌ها ونوس Venus الهه عشق و زیبایی یونانی و رومی با آناهیتا Anahita برقرار سازیم.
همچنان که «اهورا مزدا» در مزدیسنا از لحاظ نزدیکی مطلق تنها یک ذات واحد محسوب می‌شوند و گاهی به صورت مقدم و مؤخر اهورا مزدا و مزدا اهو را جلوه می‌نماید در ودا نیز این دو این چنین به هم پیوسته‌اند در ودا و خدایان برهمنی نیز بسیار به این چنین وضعی بر می‌خوریم و میترا وارونه Mitra Varuna و وارونه میترا بسیار به چشم می‌خورد. این دو خدایانی هستند متحد و متفق که به معاضدت و کمک همکار بندگان و احوال طبیعت را سامان بخشیده و این توافق و پیوستگی در آنان چنان است که حتی سوار گردونه‌ای می‌شوند با دو چرخ. البته در اینجا از میترا (نور و روشنایی و یا خورشید استنباط می‌شود، آسمان نورانی، آسمان و خورشید) و در پرتو این معنا است که رمز این به هم پیوستگی روشن می‌شود.
باری هندوان و ایرانیان از زمان‌های بسیار دوری به پرستش مهر یا میترا سابقه داشته‌اند و این ایزد برایشان بسیار محبوب و قابل اهمیت بوده، اما چه در آیین برهمنی و چه در آیین مزدیسنی زرتشتی، مقام این خدای بزرگ در اصلاح و ساختار بعدی به مرتبه ایزد و صفتی برجسته تنزل پیدا کرده است. اما این تنزل، مقام اساسی و اصالتی حقیقی به مهر ایزد اعطا کرد و وسیله‌ای شد برای راستی، درستی، خوش‌بینی، نیکخویی و انسانیت. البته آیین مهر یا میتراپرستی در جهان باستان چنان عظمتی یافت که نزدیک بود آیین مسیحیت را برانداخته و آیین عمومی نیمی بیش از جهان شود، اما این را نیز بایستی در نظر داشت که آیین مهری که از ایران به روم گسترش یافت و در نیمی از اروپا عمومیت و رواج یافت، به قدری دچار تغییر و تبدیل و دگرگونگی شد که هیچ روی قابل مقایسه با آیین مهرپرستی در میان آریاهای باستان و مزدیسنی ایرانیان نبود.

میترائیسم (Mithraism) به مهرپرستی گفته می‌شود که، مقارن استقرار آئین زردشت در اواخر دوره هخامنشیان در ایران رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت. این آئین را آریائی‌ها به ایران آوردند، آنگونه که به هند نیز بردند. مهرپرستان معتقد بودند که خدای مهر یک بار به صورت انسانی در یک غار ظهور کرد و شبانانی که در آن مکان به چرانیدن گوسفند مشغول بودند، به وی ایمان آوردند. آنگاه خدای مهر، گاو نری را کشت و خون او را بر روی زمین افشاند. هر جا که قطره‌ای از خون او افتاد، سرسبز و بارور شد.
به هر حال آئین میترایی مربوط به دوره‌های نخستین مهاجرین آریایی تبار به فلات ایران و سرزمین هند است که موجب اشتراکات اعتقادی زیادی در مدت زمان طولانی مابین اقوام ایران و هند شده بود. این پیشینه تاریخی به دو هزار چهارصد سال قبل از میلاد مسیح می‌رسد. با گذشت زمان این اشتراکات اعتقادی دچار اختلاف شد. در آثار ودا به وجه مشترک بین دو قوم مهاجر برخورد می‌کنیم. اشورا در ودا همان اهورای ایرانیان است. این آئین در سرزمین هند به نام میترا و در ایران به نام مهر شناخته می‌شد. مهر یا میترا (از ریشهٔ میثر) از کهن‌ترین ایزدان ایرانی و هندی است، برخی نشانه‌های پرستش او را در ایران به پیش آریایی بر می‌گردانند.


درباره آغاز دین مهرپرستی در ایران نمی‌توان به درستی آن را روشن ساخت ولی می‌دانیم که بسیار پیش از آنکه کیش زرتشتی و ودایی پدید آیند نژاد ایرانی او را با آیینی راز آمیز ستایش می‌کردند، آیینی که در آینده نام "عرفان اسلامی یا مسیحی" به خود گرفت. امروزه گروهی از پژوهشگران ایرانی توان آن را دارند که پیشینه پیوسته این آیین را تا به امروز در ایران نمایان سازند. پیوند میترا با خورشید و گاو و ماه برای ما روشن است و روشن است که علامت + که آن را چلیپا می‌گفته‌اند سمبل خورشید بوده است ولی نزدیکی آن با آتش (هنایش زرتشتی) یا با آمایش تن. (هنایش یونانی که در دیدگاه مهرپرستان ایرانی نکوهیده است.) و از این دست را باید پیش از پذیرفتن سبک سنگین کرد.
مهرپرستی یا آیین میترائیسم یکی از ادیان قدیمی است. در زمانی که آریایی‌ها به ایران آمدند، دارای اساطیر، خدایان، مراسم، افسانه‌ها و معتقدانی بودند، اما در این سرزمین تازه به ناچار بر حسب مقتضیات و شرایطی به دگرگونی‌ها و تغییر و تبدیلاتی زدند. علاوه بر علل طبیعی چون موقعیت جغرافیایی، آب و هوا و علل طبیعی دیگر که قهرا در معتقدات بشری اثر می‌گذارد، معتقدات و فرهنگ بومیان ایرانی نیز به زودی در فرهنگ آریایی‌های تازه وارد شروع به نفوذ کرد.
چنین به نظر می‌رسد که قبل از جداشدن دو تیره هند و ایرانی از یکدیگر تفاوتی میان دو گروه از خدایان عمده آنها بوده است. یک گروه را دیوها «دیو Daiva» می‌خواندند و در راس آن خدای جنگجویی به نام ایندرا Indar قرار داشت، و گروه دیگر را اسورها Asura «به ایرانی اهورا Ahura» می‌گفته‌اند و بزرگ‌ترین آنها وارونه Varuna و میترا Mitra بود. اکثر دانشمندان برآنند که مزداه Mazdh ایرانیان که به معنی «دانا» و بزرگ‌ترین اهوره می‌باشد، همان وارونه قدیم است، که نام اصلی‌اش در نزد اقوام ایرانی فراموش شده است.
از لحظه ورود ایرانیان به عرصه تاریخ ما به دو شکل مختلف از مذهب ابتدایی آنها برخورد می‌کنیم. یک گروه به پرستش میترا Mitra «در متون ایرانی میثره» مشغولند، که در این هنگام در راس دیوها قرار دارد، و گروه دیگر که خدای بزرگ آنها مزداه می‌باشد. پرستندگان میترا یا مهر در ستایش او و خدایانی که در گرد اویند، یشت‌ها را می‌سرایند و این همان سرودهایی است که نمونه‌هایی چند از آنکه با اصول دین زرتشتی تطبیق شده در قسمت موسوم به «بخش جدید اوستا» تا امروز برای ما محفوظ مانده است. از جمله این گروه خدایان یکی رشنو Ranu یا رشن، یعنی راستی و دیگری سراوشه «سروش» به معنای اطاعت است.
این نام‌ها همچون غالب اسامی خدایان اوستایی مانند «مجردات مجسم» به نظر می‌آید. این خدایان در حقیقت نماینده و مظهر هیئت‌های اجتماعی می‌باشند. به گمان او «رشنو» خدای آزمایش اوردالی ور ordalie-var/varangh و سروش خدایی است حافظ دین و آماده دفاع. مهر «پرتو خورشید».
اشی ایزد بانوی باروری و زناشویی که به مؤمنین برکت در ازدواج و هرگونه سعادت ارزانی می‌داشت. دیگر از زمره خدایان ورثرغنه «بهرام» خدای حمله و پیروزی، خدای جنگ، و خورنه Xvarenah، یا فری که جلال و اقبال و شوکت شاهان به حق از اوست می‌باشد، و بسی خدایان کوچک دیگر. پرستندگان مهر هنگام قربانی جانوران برای خدایان، خود را با هوم/ هئومه Haoma سرمست می‌کردند، و آن مشروبی بود که از فشرده گیاهی به همین نام به دست می‌آمد.
هوم به عنوان خدایی که مؤمنان را در جذبه مذهبی و خلسه عرفانی فرو می‌برد، پرستش می‌شد. چنین به نظر می‌رسد که پرستش مزدا نیز مانند پرستش مهر در سراسر سرزمین محل سکونت ایرانیان مرسوم بود. زرتشت «زرتوشتر» پیغمبر نیز از میان این قوم در مکانی از ایران شرقی ظهور کرد. زمان ظهور او به هر حال مقدم بر دوران هخامنشی است. زرتشت با گاثاهای خود، که سرودهایی است و بیان آموزه‌ها و به شعر است، آیین پرستش مزدا را اصلاح و آن را بر پایه محکمی استوار کرد که امروزه به نام شریعت زرتشتی معروف است. کاسپی‌ها اولین گروه ایرانی بودند که وارد فلات ایران شدند که در منابع سومری به آنها آفتاب‌پرست گفته می‌شد.
تاریخ این دین به ۸۰۰۰ سال قبل می‌رسد. این آیین به غیر از ایران در اروپا نیز پیروان زیادی داشت و طی قرن‌هایی دین اصلی مردم اروپا محسوب می‌شد. این دین در سده‌های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و به ویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس یکم در ۳۹۱ میلادی که طی آن همه کیش‌ها و آیین‌های غیرمسیحی ممنوع اعلام شد و همه اروپاییان مجبور بودند یا مسیحی شوند یا اینکه از تمام نعمات زندگی محروم باشند در این زمان آیین مهرپرستی کم کم از اروپا رخت بر می‌بندد گرچه نمادها و پرستشگاه‌های آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقی مانده.
مهر یا میترا در شب یلدا پا به عرصه هستی می‌گذارد و زندگانی پر فراز و نشیبی را آغاز می‌کند در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا می‌آید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیر و کمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم می‌دانند. میترا به هنگام تولد کره‌ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته است. و در مسیحیت چون روز میلاد مسیح مشخص نبوده این روز را روز تولد مسیح اعلام کردند.


عقائد و باورهای میتراپرستان در مورد میترا بدین شرح است:

۵.۱ - مبارزه با گاو

میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر می‌کند و بر شانه می‌اندازد و به غار خود می‌برد. در برخی جاها میترا پیروزمندانه سوار بر گاو می‌شود و به سمت غار حرکت می‌کند. این گاو آبی رنگ بوده است.

۵.۲ - قربانی‌کردن گاو

پس از رسیدن به غار میترا گاو را بر زمین می‌زند و بر پشت آن می‌نشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو می‌کند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو می‌آیند و عقرب برای این که تخم گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که می‌خواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در می‌آیند.

۵.۳ - معجزه آب

میترا با زدن تیری به صخره از آن چشمه‌ای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی می‌باشد.

۵.۴ - معجزه شکار

میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار می‌کند تمام تیرهای او به هدف می‌زنند و با هر تیر موجودی را شکار می‌کند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود می‌رود و آنها را از پای در می‌آورد. لقب مهر نبرز یا مهر شکست‌ناپذیر از همین جا پدید می‌آید.

۵.۵ - شام آخر

در آخرین روز زندگی زمینی میترا او در ضیافتی شرکت می‌کند. و خون گاو، گوشت او، نان و شراب می‌خورد. این ضیافت درون غاری انجام می‌شود.

۵.۶ - عروج میترا

بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج می‌کند. میترا پرستان بر این باور بودند که میترا به آسمان بالا رفته است و همواره در انتظار بازگشت دوباره‌اش به زمین برای اصلاح بشر و نابودی شرارت‌ها و ناپاکی‌ها بودند. به عقیده ایرانیان باستان میترا نظام‌دهنده کون و نجات دهنده آن که تحت فرمان زمان است، چیزی جز خدای اوستای ایران باستان نیست که رنگ زروانی به خود گرفته است. میترا روزی خواهد آمد و آتشی را که همه جهان را می‌بلعد خواهد افروخت هم‌چنان‌که شیوا خدای هند چنان خواهد کرد. میترا نیز جهان را از لوث کثافات پاک کند و تاریکی و اهریمن را از میان براندازد.‌ اندیشه مهدویت که از میترائیسم آغاز شده بود بعدها به نام سوشیانت همچنان نجات دهنده بشر در ادیان دیگر پارسی باقی ماند.

۵.۷ - رستاخیز

در آخر کار جهان آتشی عظیم در تمام جهان درمی‌گیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.


قداست اعداد در بیشتر ادیان کهن به چشم می‌خورد. در میترائیسم عدد «هفت» مقدس است: هفت طبقه زمین، هفت مقام، هفت سیاره و در معبد هفت طاقچه، هفت در و غیره. «پیر» عالی‌ترین مقام و منصب در آئین «میترا» و نماینده وی در روی زمین است. آنان ماه و آتش و زمین و باد و آب را بسیار محترم می‌داشتند. به هر حال عدد هفت در آئین مهرپرستی مقدس است. درجات هفتگانه مهرپرستی به قرار زیر بود:
۱- کلاغ منسوب به عطارد.
۲- همسر منسوب به زهره.
۳- سرباز منسوب به مریخ.
۴- شیر منسوب به مشتری.
۵- پارسا منسوب به قمر.
۶- پیک خورشید منسوب به مهرپیما.
۷- پیر مرشد منسوب به زحل.
جوانان تازه وارد به پیشگاه میترا معرفی شده و به درجه نخست از این هفت مرتبه دست می‌یافتند و تحت تعالیم روحانیون سعی در رسیدن به سایر درجات داشتند.


چشمان نوآموز را می‌بستند مهیار نوآموز را به جلو می‌راند سپس ناگهان او را هل می‌داد و شخص دیگری قبل از زمین خوردن او را در آغوش می‌گرفت که به این شخص ناجی گفته می‌شد. در منابعی گفته شده که مچ دو دست نوچه را با روده مرغ می‌بستند سپس آنها را درون برکه آبی می‌انداختند شخصی با شمشیر روده را پاره می‌کرد که همان ناجی بود. ترساندن نوچه، خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخ‌زده، روزه‌داری از دیگر آزمایش‌ها بوده است. به قولی نوچه باید چهل آزمایش را پشت سر می‌گذاشت تا به سلک مهریان در آید. باد از انجام این آزمایش‌ها نوچه درون آب می‌رفت و هنگام بیرون آمدن می‌گفتند که حیات دوباره پیدا کرده است. سپس قسم می‌خورد و خالکوبی می‌کرد.
هنگام قسم خوردن نوچه دست راست را بلند می‌کرد. و اینگونه شخصی می‌توانست به آیین مهر در آید. مهرپرستان در هنگامی که در مهرابه جمع می‌شدند گاوی را قربانی می‌کردند. گوشت این حیوان را کباب می‌کردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب می‌ریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط می‌کردند و به آن آب حیات می‌گفتند. این آب مقدس را در جام‌های مخصوص به نام دوست‌کامی می‌ریختند. و حاضران آن را به همراه کباب و نان می‌خوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر می‌خوانده‌اند. در مهرابه‌ها شمع و آتش روشن می‌کردند که نماد مهر بود.


به پرستش‌گاه‌های مهرپرستان مهرابه گفته می‌شود. که از مهر آبه ساخته شده است. آبه به معنی جای گود است. ساختمان مهرابه‌ها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی می‌شد تشکیل شده است. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بوده است. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاه‌تر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار می‌گرفت و عبارت است از گودی‌اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده می‌شد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده می‌شدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکت‌هایی سنگی قرار می‌دادند. روشنی مهرابه از روزنه‌های کوچک سقف و یا پنجره‌های باریک تامین می‌شد، به طوری که فضای مهرابه تقریبا تاریک بود. و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.


نمادهای آئین مهرپرستی عبارت است از:
۱: صلیب: علامت صلیب از علائم مهرپرستان است. مهریان به صلیب شکسته نیز به نام چرخ خورشید احترام می‌گذاشتند. این نماد نشانه چرخ خورشید است.
۲: درخت کاج: در میان مهرپرستان به درخت کاج اهمیت به سزایی داده می‌شود.
۳: ناقوس: در آیین مهرپرستی از ناقوس استفاده می‌شده که در کلیسا نیز این موضوع دیده می‌شود.
گردونه مهر یا گردونه خورشید که به چلیپای شکست‌ها همان صلیب شکسته نیز مشهور است، نماد و نشان واره بسیار کهنسالی ست که آن را به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می‌دهند، هرچند کهافته‌های باستانشناسی در زمینه پیشینه گردونه مهر بسیار‌ اندک و تفسیر پیرامون آن بسیار دشوار است، اما از همین یافته‌های نادر باستانشناسی می‌توان چنین برداشت کرد که گردونه مهر نمادی مختص ایرانیان باستان بوده و به احتمال قریب بهقین، این نشانواره از نمادهای آیین مهری یا میترائیسم بوده است.
آیینی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته و پس از تولد دین زرتشت نیز همچنان موقعیت خود را حفظ نمود و در دین زرتشتی نیز نفوذ یافت و بعدها (حدودا در سده کم پیش از میلاد) به غرب آسیای صغیر گسترش یافت. خصوصا ورود آیین مهر به روم و اروپا کاملا محسوس است، چنانکه دستاوردهای باستانشناسی در این زمینه این امر را تاکید می‌کنند. البته این در حالی است که پس از قدرت یافتن مسیحیت در اروپا و رقابت سرسختانه دین مسیحیت با آیین مهرپرستی، سرانجام مسیحیت در اواخر قرن چهارم میلادی بر دین میترائیسم چیره شده و در این میان آثار باستانی مهری بسیاری توسط مسیحیان نابود شده و یا تغییر شکل یافتند.
گرامی داشت نماد گردونه مهر، ریشه‌ای بس کهن دارد. گروهی از محققان بر این باورند که این نشانواره نمادی از خورشید است که به مرور تغییر شکل داده شده. گروهی نیز بر این باورند که در جامعه‌های آغازین، مردم به نماد چلیپا چون مظهر آتش، احترام می‌گذاشتند و این نماد، نقشی از ابزار ابتدایی برای به دست آوردن آتش بود. ذکر یک تاریخ و مفهوم دقیق و حتی ذکر یک تاریخ حدودی پیرامون زمان پیدایش گردونه مهر بسیار دشوار و دور از دست است. این امر دلایل گوناگون دارد. یافته‌های باستانشناسی پیرامون گردونه مهر، هر چند که اصالت آن را به سرزمین ایران نسبت می‌دهند اما در بسیاری از نقاط جهان و با قدمتی بسیار دور نیز مشاهده می‌شوند. در بسیاری از تمدن‌های باستانی کهن، این نماد مشهود است و نیز در سرزمین‌های بسیار دور نیز مشاهده شده. علاوه بر آن یکی از دلایل آنکه مفهوم گردونه مهر به درستی در متون و لوح‌های باستانی ذکر نشده آن است که آیین مهر، آیینی بسیار راز آمیز بوده و پیروان آن، مفاهیم آیینی را به صورت یک راز به نسل‌های بعدی منتقل می‌کردند.
از این رو نه تنها مفهوم گردونه مهر، بلکه بسیاری از آداب و رسوم و باورهای مهری (میترایی) نیز در پرده‌ای از ابهام نهفته است و معدود اطلاعاتی که امروزه در دست است از تفسیر تصاویر به جای مانده بر مهرابه‌های میترایی و مختصر متون قدیمی به جای مانده استخراج شده.
این در حالی ست که بسیاری از مسیحیان و مخالفان آیین مهر در اروپا، علاوه بر تخریب و نابودی آثار مهری، متون مهری کاذب و دروغینی نیز بر جای گذاشتند تا وجهه دین مهری را در نزد عوام و آیندگان خدشه‌دار جلوه کنند. آنچه در میان تفاسیر مختلف پیرامون معنا و مفهوم گردونه مهر مورد توجه می‌نماید علاوه بر مفهوم نماد خورشید، مهر و آتش، اشاره این گردونه به آخشیج‌های چهارگانه است که ممکن است نشانواره گردونه مهر به معنای آن باشد.


آگاهی در این باره را بایستی از اوستا کسب کرد. در آغاز «مهر یشت» به عظمت دیرین و مقام بعدی مهر که در مقام به گفته اهورا مزدا مطابق با خود اوست، بر می‌خوریم. شاید بر همین مبنا بوده باشد که اردشیر دوم و سوم نام مهر و اهورا مزدا را در یک ردیف آورده‌اند. آن گاه به مبدای می‌رسیم که کیفردهنده سخت و بی‌گذشت پیمان‌شکنان می‌باشد. یعنی مهر دروج، و مهر دروج کسی است که به نام مهر و میانجی شناختن وی، پیمان و عهد با کسی منعقد کرده و پس از آن پیمان‌شکنی کند. این کسان توسط خداوندگار میترا به سختی مجازات می‌شوند. اما پاداش نیز می‌دهد، پاداش به کسانی که دروغ نگویند، پیمان‌شکنی نکنند و این چنین کسانی از فرزندهای شایسته می‌بخشاید. مردمی که به شهرنشینی روی آورده‌اند، در طلب خانمان و آسایش و راحت می‌باشند، و مهر نیز به نیک‌گرایان بخشنده خوشی، آسایش و خانمان است.
مهر آن کسی است که با هزار گوش و هزار چشم هموراه بیدار و مترصد اعمال مردمان است. مهر در میدان و صحنه نبرد، آن جنگجویانی را ظفر و پیروزی می‌بخشاید که از مؤمنان به او باشند، راست‌گرای، پیمان‌دار، درست‌کار و وارسته باشند. از برای مهر تفاوتی در درجات و مقام اشخاص نیست و از بزرگ و کوچک، بلندمرتبه و کوچک‌مرتبه نمی‌توانند به او دروغ بگویند، و هر گاه کسی به دروغ گرایید و پیمان شکست به زودی به کیفرش می‌رساند.
به همین سبب است که آریایی‌ها این چنین به مهر گرایش دارند. مهر مظهر حفظ قانون است، نظم و قانونی که از برای یک جامعه شهری بسی لازم است و قوامش بدان وابسته می‌باشد. بزرگ‌ترین کار مهر که نظارت کامل به عهد و پیمان و پیمان‌داری است، سبب شد که طبقه جنگجویان و پیکاریان به او سخت دل بسته شدند، آنچه که سربازان را به فرماندهان وابسته می‌سازد، حفظ سوگند و نگاه‌داری پیمان است به همراه نظم و انضباط، و مهر نیز خدای حافظ این اصول است. به همین جهت بود که مدت‌هایی بعد سربازان رومی که در آسیای کوچک با میترا آشنا شدند سخت به او دل بسته و آیین میتراپرستی را که با بسیاری از عناصر دیگر چون سلحشوری و عیاری آمیخته شده بود در روم و قسمت اعظم اروپا و آسیا و شمال آفریقا رواج دادند.


یکی از نشانه‌های جالب به جای مانده از این تمدن آیین‌های سوگواری است. در این آیین‌های سوگواری و شیوه‌های برگزاری و زمان و مدت آن، همگونی بسیار زیادی می‌توان دید، البته آیین‌های سوگواری در فلات ایران فقط به همین خلاصه نمی‌شود. در سمت دیگر ایران یعنی جنوب شرقی هم آیین‌های دیگری وجود دارد. همچنین در شمال شرقی ایران نشانه‌های زیادی از آیین‌های سوگ سیاوش هست مثلا در شمال بخارا آئین‌هایی هست که در تاریخ بخارا که ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی، یک هزار سال پیش آن را مکتوب کرده است، عنوان شده و اطلاعاتی را پیش روی ما می‌گذارد که این آیین‌ها از ۳ هزار سال پیش مرسوم بوده است.
آیین‌های سوگ سیاوش که در تمام ایران چیزهایی از آن به جا مانده است باز هم مشترکات فراوانی با آیین عزاداری محرم دارد. یکی از آیین‌های به جا مانده از سوگ سیاوش «چمر» در میان لرها و بختیاری‌هاست که معمولا در سوگ یک جوان بزرگ و رشید و اشخاص مهم برگزار می‌شود. سوگواری‌هایی هم وجود دارد به نام «آیین مهر» که به آیین مهری در ایران مربوط می‌شود، آیین‌های مهری بعدها که از ایران به امپراطوری رم رفت به شدت در آن جا رواج پیدا کرد و در مراکز و معابد مهری رشد کرد. آیین‌های سوگواری به نام مصیبت مهر در آن جا اجرا می‌شد و بعدها که رومی‌ها آیین‌های مسیحی را پذیرفتند، بسیاری از مراسم و آداب و سنن مهری در قالب دین جدید مسیحیت مطرح شد، از جمله مراسم مصیبت مسیح که هنوز هم در اروپا، در برخی نقاط، کمابیش رواج دارد و دنباله مراسم مصیبت مهر است که ریشه‌های آن در ایران است.
در واقع ظرف آیین‌های سوگواری در ایران وجود داشته است. . بعدها که حادثه شهادت امام حسین در کربلا اتفاق می‌افتد، فصل جدیدی در آیین‌های سوگواری در ایران باز می‌شود و در واقع آیین‌های جدیدی در قالب سنت‌ها و سوگ‌های ایرانی ریخته می‌شود و طبیعی است که در شیوه‌ها و آیین‌های قبلی و بسیار گسترده‌تر از آنها در تمام سرزمین‌های ایران رواج پیدا می‌کند. مراسم ماه محرم در جاهایی برگزار می‌شود که در حوزه فرهنگ‌های ایرانی هستند، مانند لبنان، سوریه، هند و ترینیداد که فرهنگ ایرانی به قول چامسکی از سوی کارگران هندی در آنجا رواج پیدا کرده است. به هر حال منشا تمام این مراسم، حوزه فرهنگی ایران است. شیوه‌های برگزاری مراسم ماه محرم بسیار متنوع و گوناگون هستند، مانند دسته گردانی، نخل‌گردانی و علم‌گردانی که همگی در قالب دسته گردانی برگزار می‌شوند.


• هنریک ساموئل نینبرگ، دین‌های ایران باستان، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، تهران ۱۳۵۹.
• گئو ویدن گرن، دینهای ایران باستان، ترجمه منوچهر فرهنگ، تهران انتشارات آگاهان دیده ۱۳۷۷.
• مارتن ورمازرن، آیین میترا، ترجمة بزرگ نادر زاد، تهران نشر چشمه، ۱۳۷۲.
• جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، مترجم علی اصغر حکمت، انتشارات آموزشی انقلاب اسلامی.
• حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران سمت، ۱۳۷۹.
• مهری باقری، دین‌های ایران باستان، تهران نشر قطره، ۱۳۸۵.
• مهرداد بهار، ادیان آسیایی، تهران نشر چشمه، ۱۳۷۵.
• سید جواد میرخلیلی، مقاله کیش مهرپرستی، مجله هفت اقلیم، پیش شماره۲.


سایت طهور، برگرفته از مقاله «میترائیسم یا مهرپرستی در ایران باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۹.    
سایت طهور، برگرفته از مقاله «آداب و رسوم میترائیسم در ایران باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۹.    




جعبه ابزار