مکاتب ادبی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مکتب ادبی، معادل اصطلاح انگلیسی Literary school و به معنای مجموعۀ سنتها، هنجارها،اندیشهها، نظریهها و ویژگیهایی است که به دلایل اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در دورهای خاص در ادبیات یک یا چند
کشور نمود مییابد.
مکتب ادبی معمولاً در آثار گروهی از صاحبان قلم رخ مینماید و باعث تمایز آنها در سبک از شاعران و نویسندگان دیگر میشوند. منتقدان، پژوهشگران، نویسندگان و شاعران برجسته و متبحر چنین مجموعهای را مییابند و در قالب مشخصههای هر مکتب ارائه میدهند. هر مکتب با پیروانی که برای خود مییابد دورهای ویژه – کوتاه یا بلند – را میپیماید و سپس باز میایستد.
معمولاً پایهگذاران هر مکتب خودشان نیز از مشخصههای آثارشان آگاه نیستند و دیگران شیوههای هنری آنان را مشخص و معرفی میکنند. البته این اصل جنبۀ همگانی ندارد زیرا مکتبهایی هم بودهاند که بنیانگذاران آنها دانسته و با تصمیمی آگاهانه بیانیهای دربارۀ مکتب خود صادر میکردند پیش از آن که شیوهای تازه در نگارش آثار ادبی در پیش گیرند؛ مانند
سوررآلیستها و
دادائیستها.
ویژگیهای هر مکتب ادبی رفتهرفته در آثار ادبی مربوط به آن نمود مییابد. گفتنی است که هر مکتب ادبی شکل دگرگون یافته مکتب پیش از خود یا واکنش و طغیانی در برابر آن است؛ از همین رو، میتوان گفت که هیچ مکتبی بدون مقدمه پیدا نمیشود و ردّی از ویژگیهای بیشتر مکتبهای ادبی را در آثار ادبی پیش از آن میتوان یافت.
مهمترین عامل پیداییش هر مکتب ادبی، نوع نگرشی است که ادیبان هر دوره به زندگی و دنیای پیرامون خویش دارد. در نتیجۀ همین نگرش است که بیان هنری، شکلهای گوناگونی مییابد و تغییراتی در بکارگیری زبان و شیوۀ کاربرد واژگان پیش میآید.
خلاصه اینکه شرایط و اوضاع اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی در ایجاد یا تغییر مکاتب ادبی تاثیر غیرقابل انکاری دارد. مکتبهایی کاملاً متفاوت و تقریباً همزمان با هم سر برآوردند و در کنار یکدیگر شکفتند؛ مانند
سمبولیسم و
رآلیسم.
به دلیل چند مکتبی بودن و یا نزدیکی مکاتب به یکدیگر است که گاه شمردن یک
شاعر یا
نویسنده از مکتبی خاص دشوار و تا حدی نشدنی است.
شاعران و نویسندگانی بوده و هستند که در دورۀ فعالیتهای ادبی خویش، گرایشهای گوناگون به مکاتب مختلف داشتهاند ماندن گوته، نویسنده و شاعر آلمانی؛ (۱۷۹۴ – ۱۸۳۲ م) که او را میتوان هم در شمار رمانتیکها دانست هم در زمرۀ کلاسیکها.
از اواخر سدۀ نوزدهم میلادی اثرگذاری و اثرپذیریهای ادبی سرعت زیادی یافته است و علت این امر را میتوان در چند مورد جستجو کرد:
توسعۀ روابط فرهنگی – اجتماعی، گسترش شتابندۀ افکار واندیشههای اجتماعی – سیاسی و آشنایی روز افزون ملتها با
زبان و
ادبیات یکدیگر؛ که این امر باعث کوتاهی عمر مکتبهای ادبی و آمیختن آنها با یکدیگر شده است؛ اما رگههایی از این گونه مکتبها را در مکاتبی که سالها پس از آنها سر برآوردهاند، میتوان مشاهده کرد.
مکتب ادبی، مقولهای غربی است و در ادبیات فارسی جایگاهی به آن مفهومی که بیان شد، ندارد. آثار ادبی – به ویژه
شعر فارسی– را بر پایۀ شیوههایی که در دورههای گوناگون تاریخ ادبیات ایران بوجود آمدهاند و اصطلاحاً
سبک نامیده میشوند تقسیمبندی میکنند؛ مانند
سبک خراسانی،
سبک عراقی و
سبک هندی.
در
ادبیات فارسی هیچگاه شکوفایی یا افول مکتبهای ادبی – به آن مفهومی که در ادبیات غرب پیش آمد – نبوده است. گفتنی است که بخش عمدۀ ادبیات نوین
ایران برگرفته از
ادبیات رآلیستی روسیه است؛ از همین رو بیشتر آثاری که نویسندگان پیشرو ایران پدید آورند، جنبۀ رآلیستی دارند؛ مانند «شوهر آهو خانم» نوشتۀ علی محمد افغانی.
این امر بدان معنا نیست که مکاتب پیش از رآلیسم که در
اروپا رواج داشتند پیشتر در ادبیات فارسی بودند؛ زیرا، همان گونه که اشاره شد ادبیات معاصر ایران عمدتاً جولانگاه رآلیسم روسی گردید، با این توضیح که رمانتیسمی که پیش از رآلیسم در روسیه وجود داشت مدتها پیش از ورود رئآلیسم به ایران در آثار فارسی رخ نمود.
از جملۀ مکتبهای ادبی به
کلاسیسم،
ناتورالیسم،
اکسپرسیونیسم،
امپرسیونیسم و
پارنایسم میتوان اشاره کرد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مکاتب ادبی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۸/۱۲.