مِهاد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مِهاد: (وَ بِئْسَ الْمِهادُ)«مِهاد» در اصل از مادّه
«مَهْد» (بر وزن عهد) به معنای آماده و مهیّا کردن است
و به معنای بستر که
انسان به هنگام
استراحت و
آرامش از آن استفاده میکند نیز آمده است، چرا که آن را آماده و مهیا برای استراحت کردن میسازد، ذکر این کلمه، اشاره به آن است که اینگونه طغیانگران به جای این که در بستر استراحت بیارامند، باید روی شعلههای آتش سوزان قرار گیرند و به محلی گفته میشود که
کودک را در آن میخوابانند (
گاهواره یا مانند آن). گویی انسان کودکی است که به
گاهواره زمین سپرده شده است، و در این
گاهواره، همه وسائل زندگی و تغذیه او فراهم است.
و به طوری که «
راغب» در «
مفردات» میگوید: به معنای مکان آماده و صاف و مرتب است، و در اصل از «مهد» به معنای محلی که برای استراحت کودک آماده میکنند (اعم از
گاهواره و یا بستر) گرفته شده،
و جمعی از ارباب لغت و مفسران، آن را به
«فراش» یعنی «بستر» تفسیر کردهاند که هم صاف و نرم است و هم راحت.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با مِهاد:
(لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَ مِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّـٰلِمِینَ) (براى آنها بسترى از
آتشِ دوزخ، و روى آنها پوششى از آن است؛ و اينچنين ستمكاران را جزا مىدهيم)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مهاد بسترى است گستردنى، گهواره اطفال را هم از اين جهت مهد مىگويند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(لِلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ ٱلۡحُسۡنَیٰ وَ ٱلَّذِینَ لَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُۥ لَوۡ اَنَّ لَهُم مَّا فِی ٱلۡاَرۡضِ جَمِیعٗا وَ مِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦٓ اُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡحِسَابِ وَ مَاۡوَیٰهُمۡ جَهَنَّمُ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ) (براى آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كردند، پاداش نيكو است؛ و كسانى كه دعوت او را اجابت نكردند، آنچنان در وحشت
عذاب الهی فرو مىروند، كه اگر تمام آنچه در روى زمين است، و همانندش، از آن آنها باشد، همه را براى رهايى از عذاب
فدیه مىدهند. ولى از آنها پذيرفته نخواهد شد. براى آنها حساب بدى است؛ و جايگاهشان
جهنم، و چه بد جايگاهى است!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: يعنى بد مهادى است مهادى كه بر ايشان آماده شده و بنا است در آن جاى گيرند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡاَرۡضَ مَهۡدٗا وَ سَلَکَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا وَ اَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَاَخۡرَجۡنَا بِهِۦٓ اَزۡوَٰجٗا مِّن نَّبَاتٖ شَتَّیٰ) (همان خداوندى كه
زمین را براى شما محلّ آسايش قرار داد؛ و راههايى براى شما در آن ايجاد كرد؛ و از
آسمان، آبى فرستاد كه با آن، انواع گوناگون
گیاهان را از خاک تيره برآورديم)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: پس خداى سبحان آدميان را چون كودكى كه در گهوارهاش مىگذراند و براى زندگى
دنیا پرورشش مىدهند، در گهواره زمين قرار داد تا او را براى زندگى شريفتر و رقاء يافتهاى به نام
آخرت تربيت كند .... اشاره است به قرار گرفتن آدمى در زمين و ادامه حياتش، و همين خود از
هدایت است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(جَهَنَّمَ يَصۡلَوۡنَهَا فَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ) (همان
دوزخ، كه در آن وارد مىشوند؛ و چه بد جايگاهى است)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: کلمه مهاد (به طورى كه در مجمع البيان آمده) به معناى بستر گسترده است، مثلا، وقتى گفته مىشود: مهدت له تمهيدا معنايش نظير معناى اين عبارت است كه: بگوييم وطات له توطئة و آيه شريفه با آيه بعدش تفسير سرانجام طاغيان است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا) (آيا زمين را محل
آرامش شما قرار نداديم؟!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: این آیه تا یازده آیه بعدش در مقام احتجاج و استدلال بر ثبوت
بعث و
جزا و تحقق این خبر عظیم است، و لازمه ثبوت آن صحت جمله قبلی است که میفرمود:
(کَلَّا سَیَعْلَمُونَ) و اینکه به زودی مشاهده میکنند و میدانند.
بیان آن حجت این است که عالم محسوس با زمین و آسمانش و شب و روزش و انسانهایش که نسلا بعد نسل میآیند و میروند، و نظام جاری در سراپایش، و تدبیر متقن و دقیقی که در همه امورش جریان دارد، ممکن نیست صرفا به خاطر بازی و سرگرمی پدید آمده باشد، و هیچ هدف و غرضی در نظر پدید آورندهاش نباشد، پس به طور مسلم و بدیهی باید در پی این نظام متحول و متغیر و گردنده، عالمی باشد که نظام در آن ثابت و باقی باشد، و در آن عالم اثر
صلاح و
فساد این عالم، ظهور پیدا کند، صلاحی که
فطرت بشر بدان دعوت میکرد، و فسادی که از آن نهی مینمود، و ما میبینیم که اثر صلاح و فساد، که همانا
سعادت متقین و
شقاوت مفسدین است در این عالم محسوس ظاهر نشده، و این از محالات است که خدای تعالی در فطرت بشر آن دعوت غریزی را و این ردع و منع غریزی را به ودیعه بسپارد، در حالی که نه آن دعوت اثری در خارج داشته باشد و نه آن منع، پس به طور یقین در این میان روزی وجود دارد که در آن روز انسان صالح اثر صلاح خود را، و انسان فاسد اثر فساد خود را میبیند.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مِهاد»، ص۵۶۵.