مِرْجَل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مِرْجَل (به کسر میم و سکون راء و فتح جیم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای دیگ است. از مشتقات این ماده در
نهج البلاغه مَراجِل جمع مرجل است. این ماده سه بار در «نهج البلاغه» آمده است.
مِرْجَل (بر وزن منبر) به معنای دیگ و جمع آن
مَراجِل است.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره
عایشه فرموده:
«وَ اَمّا فُلانَةُ فَاَدْرَکَها راْیُ الْنِّساءِ وَ ضِغْنٌ غَلا فی صَدْرِها کَمِرْجَلِ الْقَیْنِ وَ لَوْ دُعیَتْ لِتَنالَ مِنْ غَیْری ما اَتَتْ اِلَیَّ لَمْ تَفْعَلْ وَ لَها بَعْدُ حُرْمَتُها الاْولَی وَ الْحِسابُ عَلَی اللهِ» «اما عایشه او را کم فکری زنان گرفت و کینهای که در سینهاش مانند دیگ آهنگر نسبت به من میجوشد، اگر از او میخواستند این لشکرکشی را درباره غیر من انجام دهد نمیداد، با وجود این احترام اوّلی برای اوست، حساب او که این همه بیگناهان را به کشتن داد بر
خدا است.»
(شرحهای خطبه:
)
آفرین به این مروّت و جوانمردی عایشه در جواب این کرامتها گفت:
«ما ازددت یابن ابی طالب الّا کرما.» آنگاه که از اهل کوفه خواست به یاریاش به بصره آیند به آنها چنین نوشت:
«وَ اعْلَموا اَنَّ دارَ الْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِاَهْلِها وَ قَلَعوا بِها وَ جاشَتْ جَیْشَ الْمِرْجَلِ وَ قامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَی الْقُطْبِ... » «بدانید
مدینه اهل خود از جا کنده و آنها نیز او را از جا کندهاند (یعنی همه به یاری من بیرون شدهاند) و جوشیده است مانند جوشیدن دیگ و فتنه بر قطب مملکت و امام
مسلمین (در
بصره) بر پا شده است.»
(شرحهای نامه:
)
به هنگام ملاقات
دشمن چنین میگفت:
«اللَّهُمَّ قَدْ صَرَّحَ مَکْنونُ الشَّنَآنِ وَ جاشَتْ مَراجِلُ الاَْضْغانِ. اللَّهُمَّ اِنّا نَشْکوا اِلَیکَ غَیْبَةَ نَبیِّنَا وَ کَثْرَةَ عَدوِّنا وَ تَشَتُّتَ اَهْوائِنا» (خداوندا!
عداوت اینها
آشکار گردیده و دیگهای کینهشان به جوش آمده. خداوندا!
شکایت خود را به سوی تو میآوریم که
پیامبر از میان ما رفته، دشمنان ما فراوان و خواستههایمان پراکنده شده است.)
(شرحهای نامه:
)
این ماده سه بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مِرْجَل»، ج۱، ص۴۳۶۴۳۷.