مِثْل (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مِثْل (به کسر میم و سکون ثاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مانند، نظير و شبيه است.
از مشتقات این کلمه در
نهج البلاغه عبارتند از:
•
مَثَل (به فتح میم و ثاء) به معناى نظير،
دلیل،
صفت،
عبرت،
علامت،
حدیث و
مثل دائر است، به معنى
حال نيز به كار رود.
•
تَمْثيل (به فتم تاء و سکون میم) به معنی تشبيه است.
•
مَثُلَات (به فتح میم و ضم ثاء) به معنی عقوبتهاى شبيه هم است.
•
مُثْله (به ضم میم و سکون ثاء) به معنی عقوبت و نيز بريدن
دست و
گوش و
بینی و نظير آنها است.
کلمه
مُثْله دو بار در «
نهجالبلاغه» آمده است.
مَثْل (بر
وزن شبر) به معنای مانند، نظير و شبيه است.
مَثَل (بر وزن
شرف) به معناى نظير، دليل، صفت، عبرت، علامت، حديث و مثل دائر است، به معنى «حال» نيز به كار رود.
تَمْثيل به معنی تشبيه است.
«مَثُلات» به معنای عقوبتهاى شبيه هم است.
مُثْله (مثل نمره) به معنای عقوبت و نيز بريدن دست و گوش و بينى و نظير آنها است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
حضرت علی (علیهالسلام) درباره خلقت
آدم (علیهالسلام) فرموده:
«فَجَبَلَ مِنْها صورَةً ... ثُمَّ نَفَخَ فيها مِنْ روحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْساناً.» یعنى «
خداوند از آن گل صورتى ساخت و در آن از روح خود دميد پس در دم به پا خاست به حالت يک
انسان.»
مثول در اينجا به معنى برخاستن و ايستادن است: «
مثل الرَّجُلُ مَثولا: قامَ مُنتَصِبا»
حضرت درباره حق تعالى فرموده:
«وَ لا حَقيقَتَهُ أَصابَ مَنْ مَثَّلَهُ.» «به
حقیقت خدا نرسيده كسى كه او را به چيزى تشبيه كرد.»
در مقام نصيحت فرموده:
«وَ تَمَثَّلْ في حالِ تَوَلِّيكَ عَنْهُ إِقْبالَهُ عَلَيْكَ يَدْعوكَ إِلَى عَفْوِهِ.» يعنى «آن گاه كه از خدا روى گرداندهاى
تصور كن رو كردن او را كه تو را مىخواند تا بيامرزد.»
«تمثّل در اينجا به معنى
تصور و به
نظر آوردن است.
حرب بن شرحبیل از بزرگان اصحابش با آن حضرت راه مىرفت در حالی كه حضرت سوار و او پياده بود فرمود:
«ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلي فِتْنَةٌ لِلْوالي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ.» «بازگرد چرا كه پياده
حرکت كردن شخصى مانند تو در ركاب
مثل من، مايه
فتنه و
غرور بر والى و
ذلّت و خوارى براى مؤمن است.»
امیرالمومنین علی (علیهالسلام) در مقام
وصف عالمان فرمود:
«يا كُمَيْلُ، هَلَكَ خُزّانُ الْأَمْوالِ وَ هُمْ أَحْياءٌ وَ الْعُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهْرُ: أَعْيانُهُمْ مَفْقودَةٌ، وَ أَمْثالُهُمْ في الْقُلوبِ مَوْجودَةٌ.» «اى
کمیل!
ثروت اندوزان مردهاند، درحالى كه ظاهراً در صف زندگانند؛ ولى دانشمندان تا
دنیا برقرار است زندهاند، خود آنها از ميان مردم بيرون رفتهاند، ولى چهره آنان در آيينه دلها نقش شده است.»
درباره جنايات حاكمان جبّار فرموده:
«وَ مِنْ قَبْلُ ما مَثَّلوا بِالصّالِحينَ كُلَّ مُثْلَة وَ سَمَّوْا صِدْقَهُمْ عَلَى اللهِ فِرْيَةً.» «و پيش از آن آنكه عقوبت كردند بر نكوكاران هر عقوبت را و راست گفتنشان بر
خدا را، دروغ ناميدند.»
درباره
ابن ملجم (عليهلعائنالله)
وصیت كرد كه:
«وَ لا يُمَثَّلُ بِالرَّجُلِ فَإِنّي سَمِعْتُ رَسولَ اللهِ (صلىاللهعليهوآله) يَقولُ: إِيّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بَالْكَلْبِ الْعَقورِ.» «
دست و
پا و سائر اندام ابن ملجم را نبريد كه من شنيدم
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مىفرمود: از مثله كنار شويد و لو نسبت به
سگ هار.»
«وَ لَيْسَ طالِبُ الدّينِ مَنْ خَبَطَ وَ لا مَنْ خَلَّطَ، وَ الاِْمْساكُ عَنْ ذلِكَ أَمْثَلُ.» «طالب
دین نيست و در چنين موقعى
امساک و خوددارى از چنين راههايى بهتر است.»
کلمه
مُثْله دو بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «مثل»، ج۲، ص۹۶۱.