مُتْرَفِینَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مُتْرَفِينَ:
(إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ) «مترف»: به طورى كه در «
لسان العرب» آمده از ماده «ترف» (بر وزن سبب) به معنى
«تنعم» است.
مترف به كسى مىگويند كه فزونى نعمت، او را غافل و مغرور و مست كرده و به طغيان واداشته است.
همان گونه كه امروز مىبينيم فساد جامعههاى بشرى از گروه متنعمان مست و مغرور است كه عامل گمراهى ديگران نيز مىباشند، سرنخ تمام جنگها و خونريزیها و انواع جنايات و مراكز شهوات و گرايشهاى انحرافى به دست اين گروه است و به همينجهت قرآن قبل از هر چيز انگشت روى آنها مىگذارد.
به موردی از کاربرد
مُتْرَفِينَ در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ) (آنها پيش از اين در عالَم دنيا مست و مغرور نعمت بودند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اتراف كه مصدر كلمه مترفين است به معناى آن است كه نعمت، صاحب نعمت را دچار مستى و طغيان كند، كسى كه نعمت چنينش كند مىگويند او اتراف شده، يعنى سرگرمى به نعمت آن چنان او را مشغول كرده كه از ما وراى نعمت غافل گشته، پس مترف بودن
انسان به معناى دل بستگى او به نعمتهاى دنيوى است، چه آن نعمتهايى كه دارد و چه آنهايى كه در طلبش مىباشد، چه اندكش و چه بسيارش. پس بسيار مىشود كه كسانى با داشتن نعمتهاى مادى بسيار، دستخوش اتراف نگردند و چه بسيار مىشود كه افرادى با داشتن مختصر نعمتى دستخوش اتراف شوند. اين را بدان جهت گفتيم كه ديگر اشكال نشود به اينكه بسيارى از اصحاب شمال از متمولين و داراى نعمتهاى بسيار نيستند، چون نعمتهاى الهى همه در داشتن مال خلاصه نمىشود، مال يكى از آن نعمتها است و آدمى غرق در انواع نعمتهاى خدايى است، ممكن است مردى تهىدست به يكى ديگر از آن نعمتها دچار طغيان بشود و به هر حال معناى آيه اين است كه: اگر گفتيم ما اصحاب شمال را به فلان عذاب گرفتار مىكنيم، علتش اين است كه آنان قبل از اين در دنيا دچار طغيان بودند و به نعمتهاى
خدا اتراف شده بودند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مُتْرَفِینَ»، ص۲۸۱.