• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مَقام پروردگار (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مَقام پروردگار: (لِمَنْ خافَ مَقامي وَ خافَ وَعيدِ)
آيه مورد بحث مى‌گويد: «پيروزى بر ظالمان و حكومت بر زمين به دنبال نابودى آن‌ها از آن كسانى است كه از «مقام خداوند»، بترسند.»
امّا اين كه منظور از كلمه مقام در اين‌جا چيست؟ احتمالات متعددى داده شده كه ممكن است همه آن‌ها صحيح و مراد از آيه باشد:

الف:منظور موقعيت پروردگار به هنگام محاسبه است، همان گونه كه در آيات ديگر قرآن مى‌خوانيم:(وَ أَمّٰا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهى النَّفْسَ عَنِ الْهوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هيَ الْمأْوى) (وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ) (در اين‌جا «خوف از مقام پروردگار» يا به معنى خوف از مواقف قيامت و حضور در پيشگاه او براى حساب است و يا خوف از مقام علمى خدا و مراقبت دائمى او نسبت به همه انسان‌ها است.)

ب:مقام به معنى «قيام» و قيام به معنى «نظارت و مراقبت» است، يعنى کسی‌که از نظارت شديد خداوند بر اعمال خويش، ترسان است و احساس مسئوليت مى‌كند.

ج:مقام به معنى «قيام براى اجراى عدالت و احقاق حق» است، يعنى آن‌ها كه از اين موقعيت پروردگار مى‌ترسند.
منظور از «مواقف قيامت» اين است كه انسان در اين مقامات در پيشگاه خداوند براى حساب متوقف مى‌شود (بنابراين تفسير، «مقام ربّه» به معنى «مقامه عند ربّه» يعنى ايستادن انسان در پيشگاه خدا است).

مقام پروردگار را به «علم خداوند و مراقبت او» نسبت به همه انسان‌ها تفسير كرده‌اند، همان‌طور كه در آيه ۳۳ از سوره رعد آمده است: (أَ فَمَنْ هوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ...) «آيا كسى‌كه بالاى سر همه ايستاده و مراقب همگان است هم‌چون كسى است كه اين وصف را ندارد؟...»
شاهد ديگرى براى اين تفسير حديثى است كه از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده كه فرمود: «كسى كه مى‌داند خدا او را مى‌بيند و آن‌چه را كه مى‌گويد، مى‌شنود و از آن‌چه از خير و شر انجام مى‌دهد آگاه است و اين توجه او را از اعمال قبيح بازمى‌دارد، او كسى است كه از مقام پروردگارش خائف است و خود را از هواى نفس بازداشته.»
منظور از «مقام عدالت» كه در قبل اشاره شد، خوف از عدالت او است و الّا ذات مقدس او مايه خوف نيست و در حقيقت اين خوف از مقايسه اعمال خود با عدل او حاصل مى‌شود، همان‌گونه كه مجرمان از ديدن يک قاضى عادل بر خود مى‌لرزند و از شنيدن نام محكمه و دادگاه وحشت دارند، درحالى‌كه شخص بى‌گناه نه از آن ترسى دارد و نه از اين وحشتى.
به هر حال، همان‌گونه كه گفتيم هيچ مانعى ندارد كه همه اين‌ها در مفهوم آيات مورد بحث جمع باشد.



به موردی از کاربرد مَقام پروردگار در قرآن، اشاره می‌شود:


۱.۱ - مَقام پروردگار (آیه ۱۴ سوره ابراهیم)

(وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامي وَ خافَ وَعيدِ)
(و شما را بعد از آنان در اين سرزمين سكونت خواهيم داد، اين موهبت، براى كسى است كه از مقام عدالت من بترسد و از تهديدم بيمناک باشد.)

۱.۲ - مَقام پروردگار در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
هم‌چنان كه در جمله‌ (ذَلِكَ لِمَنْ خافَ مَقامي وَ خافَ وَعيدِ) مشعر بر اين است كه علت پيروز كردن مومنين و اسكانشان در زمين، همان ترس از قيامت است. كلمه مقام مصدر ميمى است كه مقصود از آن، قيام خدا بر همه امور است و اگر آن را اسم بگيريم، مقصود مرتبه قيموميت خداى تعالى نسبت به همه امور خواهد بود.


۱.۳ - مَقام پروردگار (آیه ۴۰-۴۱ سوره نازعات)

(وَ أَمّٰا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهى النَّفْسَ عَنِ الْهوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هيَ الْمأْوى)
«امّا كسى كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس بازدارد، بهشت جايگاه و مأواى او است.»

۱.۲ - مَقام پروردگار در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه مقام اسم مكان است و منظور مكانى است كه در آن جسمى از اجسام بايستد، اين اصل در معناى كلمه مقام است، هم‌چنان كه اسم زمان و مصدر ميمى نيز معناى اصلى آن است، وليكن بسا مى‌شود كه صفات و احوال چيزى به نوعى عنايت محل و قرارگاه آن چيز اعتبار مى‌شود و به آن صفات و احوال، مقام و منزلت اطلاق مى‌شود.


۱.۵ - مَقام پروردگار (آیه ۴۶ سوره الرحمن)

(وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ)
«و براى كسى‌كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است.»

۱.۲ - مَقام پروردگار در المیزان و مجمع‌البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه مقام مصدر ميمى و به معناى قيام است، كه به فاعل خودش يعنى كلمه رب اضافه شده و مراد از قيام خداى تعالى عليه وى، اين است: كه خداوند در هنگامى‌كه بنده‌اش عملى انجام مى‌دهد بالاى سرش ايستاده و ناظر عمل او است، اما نه ايستادن يک كارفرما و سركارگر بالاى سر كارگر، بلكه معناى قيام خدا احاطه و علم خدا است به آن‌چه بنده مى‌كند و ضبط عمل بنده و جزا دادن به وى است، هم‌چنان كه در جاى ديگر فرموده: (أَ فَمَنْ هوَ قائِمٌ عَلى‌ كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ...)



۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۴.    
۲. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۰-۴۱.    
۳. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۶.    
۴. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۰-۴۱.    
۵. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۶.    
۶. عروسی حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۱۹۷.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۱۰، ص۳۰۵-۳۰۶.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۲۳، ص۱۶۰.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ج۲۶، ص۱۰۸-۱۰۹.    
۱۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۴.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۵۷.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۷.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۱۱۳.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۷۳.    
۱۶. نازعات/سوره۷۹، آیه۴۰-۴۱.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۸۴.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۱۲.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۹۳.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۲۸۹.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۶۰.    
۲۲. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۶.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۳۳.    
۲۴. رعد/سوره۱۳، آیه۳۳.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۸۱.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۸.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۰۷.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۱۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مَقام پروردگار»، ج۳، ص۷۹۵-۷۹۷.    






جعبه ابزار