موسی در بیابان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حضرت موسی - علیه السلام- در بیابانهای میان
مدین و
مصر (وادی مقدس
طوی )برای آوردن آتش حرکت کرد.
جلب نظر موسی - علیه السلام- به وسیله آتش، در بیابانهای میان مدین و مصر رخ داد:
وهلاتـک حدیث موسی• اذ رءا نارا فقال لاهله امکثوا انی ءانست نارا... • فلمآ اتـیها نودی یـموسی• ... انک بالواد المقدس طوی. «و آیا خبر
موسی به تو رسید• هنگامی که آتشی دید پس به
خانواده خود گفت درنگ کنید زیرا من
آتشی دیدم امید که پارهای از آن برای شما بیاورم یا در پرتو آتش راه (خود را باز) یابم• پس چون بدان رسید
ندا داده شد کهای موسی• این منم پروردگار تو پای پوش خویش بیرون آور که تو در
وادی مقدس طوی هستی.»
فلما قضی موسی الاجل وسار باهله ءانس من جانب الطور نارا قال لاهله امکثوا انی ءانست نارا لعلی ءاتیکم منها بخبر او جذوة من النار لعلکم تصطـلون• فلمااتـیها نودی من شـطی الواد الایمن... «و چون موسی آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را (همراه) برد آتشی را از دور در کنار طور مشاهده کرد به خانواده خود گفت (اینجا) بمانید که من آتشی از دور دیدم شاید خبری از آن یا شعلهای
آتش برایتان بیاورم باشد که خود را
گرم کنید• پس چون به آن (آتش) رسید از جانب راست وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد کهای موسی منم من خداوند پروردگار جهانیان.»
به اعتقاد
امام خمینی آتش و ناری که موسی در بیابان ادراک کرد قابلمشاهده برای دیگران نبود. این نار که موسی ادراک کرده بود اهل و عائلهاش اصلاً نمیدیدند وقتی به آن مکان مقدس نزدیک شد ندا آمد «انی انا الله» همان ناری که در شجره بود از او ندا آمد.
امام خمینی با پرداختن تطبیقی برخی آیات الهی و حالات سلوکی سالک بر این باور است سالک الیالله باید طائر خیال را رام و شیطان واهمه را به زنجیر بکشد و
خلع نعلین حب زن و فرزند و دیگر شئون دنیوی را انجام دهد و با جذوه نار عشق فطرت و مانوس شود تا مشمول شود تا بتواند از بیت ظلمانی طبیعت عبور و از تاریکیهای دنیا هجرت کند و خود را نجات دهد و طائر قدس را به محفل انس برساند.
به اعتقاد امام خمینی موسی کلیم الله با مقام بزرگ نبوت و معرفت، پس از آن ریاضات، چون در مقام مقدسین و اصحاب محبت قدم گذاشت و به ملاقات محبوب شتافت ندا آمد «
فاخلع نعلیک» یعنی زن و فرزندان را رها کن، ازاینرو سالک اگر خیال ورود در وادی
عشق و محبت که وادی مقدسین و مخلَصین است، دارد بامحبت دیگران در قلب خود، نمیتواند در آن وادی قدم بگذارد.
البته امام خمینی در مواردی کندن
نعلین را کنایه از کندن شهوت و
غضب و ترک هوای نفسانی میداند و معتقد است رسیدن به آستانه دوست بدون کندن
نعلین و ترک هوای نفسانی امکان ندارد و کسی که
لباس جسمانیت به تن و ردای هیولانی ظلمانیت بر دوش دارد، ممکن نیست مقام مشیت الهی و کیفیت جاری شدن و نفود و بسط و اطلاق آن را شهود کند.
به اعتقاد امام خمینی چهل روز موسی کلیم الله در آن بیابان صوم موسوی گرفت و به میقات حق نایل شد و خدا درباره او فرمود: «فتم میقات ربه اربعین لیلة» با این وضع به میقات محمدی نرسید و با وقت احمدی تناسب پیدا نکرد. در میعادگاه
خلع نعلین خطاب رسید که این
خلع محبت اهلش بود اما به رسول ختمی امر به حب علی شد.
ازاینرو به باور امام خمینی قطع ریشه
محبت دنیا اگرچه امر مشکلی است خصوصاً در اول و ابتدای سلوک ولی هر امر مشکلی با تصمیم و عزم آسان میشود.
(آنست) از ماده (ایناس) به معنی مشاهده کردن و دیدن تواءم با یکنوع آرامش و انس است، (جذوة) به معنی قطعهای از
آتش است، و بعضی گفتهاند به قطعه بزرگی از
هیزم گفته میشود.
از جمله (آتیکم بخبر) (خبری بیاورم) استفاده میشود که او راه را گم کرده بود، و از جمله (لعلکم تصطلون) بدست میآید که شبی بود سرد و ناراحت کننده.
در آیه سخنی از وضع همسر
موسی به میان نیامده، ولی مشهور در تفاسیر و روایات این است که او باردار بود و در آن لحظه درد زائیدن به او دست داد، و موسی از این نظر نیز نگران بود.
(هنگامی که به سراغ آتش آمد )دید آتشی است نه همچون آتشهای دیگر خالی از
حرارت و سوزندگی، یکپارچه نور و صفا، در همین حال که موسی سخت در تعجب فرو رفته بود) ناگهان از ساحل راست وادی در آن سرزمین بلند و پر
برکت از میان یک درخت
ندا داده شد کهای موسی منم خداوند پروردگار عالمیان)
و (ایمن) به معنى راست و صفت است براى (
شاطی ) و (
بقعه ) به معنى قطعه زمینى است که نسبت به اطرافش مشخص است .
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۳۸، برگرفته از مقاله «موسی در بیابان». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.