موانع ضلالت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
موانع
ضلالت با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
اخلاص در
عبودیّت و
خالص شدن براى او، مانع گمراه شدن انسانها به وسيله
ابلیس:
«قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ • إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ؛
گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر
بندگان خالص شدهات، از ميان آنها.»
اطاعت از خدا و
پیامبر صلیاللهعلیهوآله، مانع گمراهى:
«يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا • وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا؛
در آن روز كه صورتهاى آنان در
آتش دوزخ دگرگون خواهد شد پشيمان مىشوند و مىگويند: اى كاش خدا و پيامبر را اطاعت كرده بوديم! و مىگويند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت كرديم و ما را گمراه ساختند.»
اطاعت از رهنمودها و آموزههاى الهى، سبب
سعادت و دور شدن از
گمراهی:
«قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى؛
خداوند فرمود: همگى شما از بهشت خارج شويد، در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود؛ ولى هرگاه هدايتى از سوى من به سراغ شما آيد، هركس از هدايت من پيروى كند، نه گمراه مىشود، و نه در رنج خواهد بود.»
التزام به معارف الهى، مانع بازدارنده
شیطان از گمراه كردن
انسان:
۱. «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ؛
و سرگذشت كسى كه آيات خود را به او داديم، بر آنها بخوان كه سرانجام خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از
گمراهان شد!» از اينكه شيطان پس از فاصله گرفتن «
بلعم بن باعورا» به تعقيب او مىپردازد معلوم مىشود پيش از آن به وى دسترسى نداشته و از گمراه كردن او ناتوان بوده است.
۲. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى • قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى؛
ولى شيطان او را
وسوسه كرد و گفت: اى
آدم! آيا مىخواهى تو را به درخت زندگى جاويدان، و مُلكى بىزوال راهنمايى كنم؟! خداوند فرمود: همگى شما از بهشت خارج شويد، در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود؛ ولى هرگاه هدايتى از سوى من به سراغ شما آيد، هركس از هدايت من پيروى كند، نه گمراه مىشود، و نه در رنج خواهد بود.»
نقش اساسى حضور
پیشوایان الهی، در ممانعت از گمراهى آدميان:
«وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى • قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ؛
اى موسى! چه چيز سبب شد كه از قومت پيشى گيرى، و براى آمدن به
کوه طور عجله كنى؟! فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزموديم و
سامری آنها را گمراه ساخت.»
«من بعدك» نشانگر آن است كه نبود
موسی علیهالسلام در ميانقوم خود، از زمينههاى گمراهى
بنیاسرائیل بود.
یکی از موانع ضلالت، ایمان است.
ایمان، مانع پيروى از شيطان و بازدارنده آدمى از گمراهى:
«وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ • وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ؛
آرى به يقين، ابليس گمان خود را در باره آنها محقّق ساخت كه همگى از او پيروى كردند جز گروه اندكى از مؤمنان. او هيچ سلطهاى بر آنان نداشت جز براى اينكه مؤمنان به آخرت را از آنها كه درباره آن در شك هستند مشخص سازيم؛ و پروردگار تو، نگاهبان همه چيز است.»
ايمان به آيههاى الهى، زمينهساز
هدایت و مانع ضلالت و گمراهى:
۱. «وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛
و نيز نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى؛ تو فقط مىتوانى سخن خود را به گوش كسانىبرسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.»
۲. «وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛
و نيز نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى؛ تو تنها مىتوانى سخنت را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.»
ايمان، عامل استوارى
روح و
ثبات قدم، در
دنیا و
آخرت، و موجب مصون ماندن از گمراهى و انحراف:
«يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ؛
خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، به سبب گفتار و اعتقاد استوار در اين جهان، و در سراى ديگر، ثابت قدم مىدارد؛ و
ستمکاران را گمراه مىسازد، (و لطف خود را از آنها به سبب اعمالشان بر مىگيرد)؛ و خداوند هر چه را
اراده كند و
مصلحت باشد انجام مىدهد.»
باور به
قیامت و بازگشت به خدا و
حسابرسی كردارها، زمينهساز مراقبت بر ايمان و پرهيز از عوامل گمراهى:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! مراقب خود باشيد. اگر شما هدايت يافته باشيد، گمراهى كسانى كه گمراه شدهاند، به شما زيانى نمىرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست؛ و شما را به آنچه انجام مىداديد، آگاه مىسازد.»
برگزیدگی از جانب خداوند، مانع تأثيرپذيرى از
اغواگری ابليس:
«قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ • إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ؛
گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر
بندگان خالص شدهات، از ميان آنها.»
«
مخلَصین» يعنى
بندگانى كه خداوند آنها را براى خود
خالص گردانيده و برگزيده است.
ناتوانى گمراهان از گمراهى مسلمانان در صورت پايبندى آنان به تعاليم قرآن و دستورات پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
«وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ • يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ...؛
هنگامى كه به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد.، مىگويند: آنچه پدران خود را بر آن يافتهايم، ما را بس است.؛ آيا اگر پدران آنها چيزى نمى دانستند، و هدايت نيافته بودند (باز هم بايد از آنها پيروى كنند)؟! اى كسانى كه ايمان آوردهايد! مراقب خود باشيد. اگر شما هدايت يافته باشيد، گمراهى كسانى كه گمراه شدهاند، به شما زيانى نمىرساند....»
پذيرش
ولایت خداوند، موجب مصون ماندن از شياطين گمراهكننده:
«فَرِيقاً هَدى وَ فَرِيقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ؛
جمعى را هدايت كرده؛ و جمعى كه شايستگى نداشتهاند، گمراهى بر آنها مسلّم شده است. آنها كسانى هستند كه شياطين را به جاى خداوند، اولياى خود انتخاب كردند؛ و گمان مىكنند هدايت يافتهاند.»
پيروى از فرمانها و رهنمودهاى
ابراهیم علیهالسلام، موجب مصون ماندن از گمراهى و گرايش به
بتپرستی:
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ • رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛
به ياد آوريد زمانى را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر
مکه را شهر امنى قرار ده؛ و من و فرزندانم را از
پرستش بتها دور نگاه دار. پروردگارا! آنها (بتها) بسيارى از مردم را گمراه ساختند. هر كس از من پيروى كند از من است؛ و هر كس نافرمانى من كند، تو آمرزنده و مهربانى.»
خداوند، بيانگر احكام خويش، به منظور جلوگيرى از گمراهى مردم:
«يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالًا وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛
از تو درباره حكم ارث خواهران و برادران سؤال مىكنند، بگو: خداوند، حكم ارث خواهر و برادر را براى شما بيان مىكند: اگر مردى از دنيا برود، كه فرزندى نداشته باشد، و براى او خواهرى باشد، نصف اموالى را كه به جا گذاشته، از آن اوست؛ و اگر خواهرى از دنيا برود و وارث او يك
برادر باشد، او تمام مال را از آن
خواهر، به
ارث مىبرد، در صورتى كه آن خواهر فرزند نداشته باشد؛ و اگر وارث او دو خواهر باشند دو سوّم اموال را مىبرند؛ و اگر وارثان جمعى از برادران و خواهران باشند، سهم هر برادر به اندازه سهم دو خواهر است. خداوند احكام خود را براى شمابيان مىكند تاگمراه نشويد؛ وخداوند بههمه چيز داناست.»
روحيّه
تسلیم و حقپذيرى در برابر خدا، زمينه رشد و مانع گمراهى و ضلالت:
«وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ؛
و نيز نمىتوانى نابينايان را از گمراهيشان هدايت كنى؛ تو تنها مىتوانى سخنت را به گوش كسانى برسانى كه آماده پذيرش ايمان به آيات ما هستند و در برابر حق تسليمند.»
تقوا، عامل توجّه آدمى به خداوند و موجب مصونيّت وى از وسوسههاى گمراهكننده شياطين:
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ • وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ؛
پرهیزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شيطان شوند، به ياد خدا و
پاداش و
کیفر او مىافتند؛ و در پرتو ياد او، راه حق را مىبينند و در اين هنگام بينا مىشوند. و
مشرکان را برادرانشان از شياطين پيوسته در گمراهى پيش مىبرند، و در اين راه كوتاهى نمىكنند. »
یاد خدا، بازدارنده آدمى از گمراه شدن به وسيله شيطان:
«إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ • وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ؛
پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى شيطان شوند، به ياد خدا و پاداش و كيفر او مىافتند؛ و در پرتو ياد او، راه حق را مىبينند و در اين هنگام بينا مىشوند. و مشركان را برادرانشان از شياطين پيوسته در گمراهى پيش مىبرند، و در اين راه كوتاهى نمىكنند. »
شمول
رحمت خداوند نسبت به پيامبر صلیاللهعلیهوآله، مانع گمراه شدن ايشان:
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً؛
اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند؛ امّا جز خودشان را گمراه نمىكنند؛ وهيچگونه زيانى به تو نمىرسانند. خداوند، كتاب و حكمت را بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمىدانستى، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو همواره بزرگ بوده است.»
هدايت به
صراط مستقیم، از موانع قرار گرفتن در زمره
غضبشدگان و گمراهان:
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ • صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ؛
ما را به راه راست هدايت كن راه كسانى كه به آنان
نعمت دادى، نه كسانى كه مورد غضب واقع شدهاند و نه گمراهان»
عبودیّت و
بندگى خدا، مانع اغوا شدن انسانها به وسيله ابليس:
۱. «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ • إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ • إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ؛
گفت: پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من نعمتهاى مادّى را در
زمین در نظر آنها جلوه مىدهم، و به يقين همگى را گمراه خواهم ساخت، فرمود: اين راه مستقيمى است كه بر عهده من است (و سنّت هميشگىام)؛ كه بر بندگانم هيچ تسلطى نخواهى يافت؛ مگر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند.»
۲. «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قالَ أَ أَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِيناً • قالَ أَ رَأَيْتَكَ هذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا •إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلًا؛
به ياد آور زمانى را كه به
فرشتگان گفتيم: براى آدم
سجده كنيد. همگى سجده كردند، جز ابليس كه گفت: آيا براى كسى سجده كنم كه او را از گل آفريدهاى؟! سپس گفت: آيا خبر مىدهى، اين كسى را كه بر من برترى دادهاى به چه دليل بوده است؟ اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز اندكى از ايشان، گمراه و ريشه كن خواهم ساخت. امّا (بدان) تو هرگز سلطهاى بر
بندگان من، نخواهى يافت (وآنها به دام تو گرفتار نمىشوند)! همين بس كه پروردگارت حافظ آنهاست.»
۳. «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ • إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ؛
گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر
بندگان خالص شدهات، از ميان آنها.»
فضل و
رحمت الهی، مانع تأثير دسيسه و زمينهسازيهاى مشركان براى گمراهى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ ... وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً؛
اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند؛ امّا جز خودشان را گمراه نمىكنند؛ وهيچگونه زيانى به تو نمىرسانند. خداوند، كتاب و حكمت را بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمىدانستى، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو همواره بزرگ بوده است.»
قرآن، زمينهساز هدايت و بازدارنده از گمراهى:
۱. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ رَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَ كانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيماً؛
اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصميم داشتند تو را گمراه كنند؛ امّا جز خودشان را گمراه نمىكنند؛ وهيچگونه زيانى به تو نمىرسانند. خداوند، كتاب و حكمت را بر تو نازل كرد؛ و آنچه را نمىدانستى، به تو آموخت؛ و فضل خدا بر تو همواره بزرگ بوده است.» بنا بر يك احتمال، جمله «و أنزل اللّه عليك الكتاب و الحكمة و علّمك ما لمتكن تعلم» تعليل براى «و ما يضلّون إلّاأنفسهم ...» است. در هر حال، اين انزال و تعليم، مانع تأثير گمراهى در پيامبر صلیاللهعلیهوآله است.
۲. «قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ؛
بگو: اى مردم! حقّ از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ هر كس در پرتو آن هدايت يابد، به نفع خود هدايت مىشود؛ و هر كس گمراه گردد، به زيان خود گمراه مىگردد؛ و من مأمور (به اجبار شما) نيستم.» بنا بر يك احتمال، مراد از «حق» در «قد جائكم الحقمن ربّكم» قرآن است.
۳. «وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ؛
و مأمورم قرآن را براى همگان
تلاوت كنم، هركس هدايت شود به سود خود هدايت شده؛ و هر كس گمراه گردد بگو: من فقط از بيمدهندگانم!»
۴. «إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ؛
ما اين
کتاب آسمانی را براى مردم بحق بر تو نازل كرديم؛ هر كس در پرتو آن هدايت شود به نفع خود اوست؛ و هر كس گمراهى را برگزيند، تنها به زيان خود گمراه مىگردد؛ و تو مأمور اجبارشان به هدايت نيستى.»
برخوردار شدن از
هدایت الهی، مانع گمراهى:
۱. «... وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ؛
... او را ياد كنيد همانگونه كه شما را هدايت نمود؛ و قطعاً شما پيش از اين، از گمراهان بوديد.»
۲. «فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ؛
و هنگامى كه ماه را ديد كه سينه افق را مىشكافد، گفت: اين پروردگار من است؟! امّا هنگامى كه آن هم
غروب كرد، گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند، مسلّما از گروه گمراهان خواهم بود.»
۳. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛
ممكن نيست خداوند قومى را، پس از آنكه آنها را هدايت كرد و ايمان آوردند گمراه و مجازات كند؛ مگر آنكه امورى را كه بايد از آن بپرهيزند، براى آنان بيان نمايد (و آنها مخالفت كنند)؛ زيرا خداوند به هر چيزى داناست.»
۴. «وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ؛
و هر كس را خدا راهنمايى كند، هيچ گمراه كنندهاى نخواهد داشت. آيا خداوند توانا و داراى
مجازات نيست؟!»
ناتوانى همگان، از گمراه كردن هدايتيافتگان از سوى خدا:
«وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ؛
و هر كس را خدا راهنمايى كند، هيچ گمراه كنندهاى نخواهد داشت. آيا خداوند توانا و داراى مجازات نيست؟!»
منحرفان، ناتوان از گمراهسازى
مسلمانان هدايت يافته:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ...؛
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! مراقب خود باشيد. اگر شما هدايت يافته باشيد، گمراهى كسانى كه گمراه شدهاند، به شما زيانى نمىرساند....»
پيروى از
هدایت الهی، مانع گمراهى و
شقاوت:
«قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى؛
خداوند فرمود: همگى شما از
بهشت خارج شويد، در حالى كه دشمن يكديگر خواهيد بود؛ ولى هرگاه هدايتى از سوى من به سراغ شما آيد، هركس از هدايت من پيروى كند، نه گمراه مىشود، و نه در رنج خواهد بود.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۹، ص۱۳۸، برگرفته از مقاله «موانع ضلالت».