موانع زنا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
موانع
زنا با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
اخلاص در
بندگی و عبادت خداوند، موجب خوددارى
یوسف علیهالسلام از آلوده شدن به گناه زنا:
«وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛
و آن زن كه يوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد؛ درها را بست و گفت: بيا به سوى آنچه براى تو مهيّاست! يوسف گفت: پناه مى برم به
خدا! او -
عزیز مصر- صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ آيا ممكن است به او
ظلم و
خیانت كنم؟! به يقين ستمكاران
رستگار نمىشوند.»
ازدواج، از راههاى پيشگيرى از زنا:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَ ... وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ ...؛
و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را از نگاه هوسآلود فرو گيرند، و دامان خويش را از بى عفتى حفظ كنند ... مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهيد، همچنين غلامان و كنيزان صالح و درستكارتان را.....»
برداشت فوق از ارتباط اين آيه با آيات قبل كه درباره پرهيز از
چشمچرانی و فحشا و غيره است، استفاده مىشود.
استعاذه و پناه بردن به خداوند هنگام مواجه شدن با خطر زنا، مانع افتادن در دام آن:
۱. «وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛
و آن زن كه يوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد؛ درها را بست و گفت: بيا به سوى آنچه براى تو مهيّاست! يوسف گفت: پناه مى برم به
خدا! او -عزيز مصر- صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ آيا ممكن است به او ظلم و خيانت كنم؟! به يقين
ستمکاران رستگار نمىشوند.»
۲. «قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ
بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا؛
مريم سخت ترسيد و گفت: اگر
خدا ترس هستى، من از تو، به خداى
رحمان پناه مىبرم.»
تقواپیشگی و پارسايى، عامل بازدارنده
انسان از ارتكاب زنا:
«قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ
بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا؛
مريم سخت ترسيد و گفت: اگر
خدا ترس هستى، من از تو، به خداى
رحمان پناه مىبرم.»
توجّه به
ربوبیّت خداوند، عامل بازدارنده انسان از ارتكاب زنا:
«وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛
و آن زن كه يوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد؛ درها را بست و گفت: بيا به سوى آنچه براى تو مهيّاست! يوسف گفت: پناه مى برم به
خدا! او -عزيز مصر- صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ آيا ممكن است به او ظلم و خيانت كنم؟! به يقين ستمكاران رستگار نمىشوند.»
توجّه به
رحمانیّت خداوند، عامل بازدارنده انسان از ارتكاب زنا:
«قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ
بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا؛
مريم سخت ترسيد و گفت: اگر
خدا ترس هستى، من از تو، به خداى
رحمان پناه مىبرم.»
شمول
رحمت خداوند بر انسان، موجب رهايى او از ارتكاب زنا:
«قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما
رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ
رَحِيمٌ؛
پادشاه آن زنان را طلبيد و) گفت: به هنگامى كه يوسف را به سوى خويش دعوت كرديد، جريان كار شما چه بود؟ گفتند: منزّه است
خدا، ما هيچ خطا و عيبى در او نيافتيم! در اين هنگام همسر عزيز گفت: الآن حق آشكار گشت. من بودم كه او را به سوى خود دعوت كردم؛ و او از راستگويان است. اين سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غياب به او -يوسف- خيانت نكردم؛ و خداوند مكر خائنان را هدايت نمىكند. من خودم را تبرئه نمىكنم، كه نفس سركش بسيار به بديها امر مىكند؛ مگر آنچه را پروردگارم
رحم كند. پروردگارم آمرزنده و مهربان است.»
۲. «قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ
بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا؛
مريم سخت ترسيد و گفت: اگر
خدا ترس هستى، من از تو، به خداى
رحمان پناه مىبرم.»
عبادت و بندگى خداوند
رحمان، موجب اجتناب از ارتكاب زنا:
«وَ عِبادُ
الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً؛
بندگان خاصّ خداوند
رحمان، كسانى هستند كه آرام و بى
تکبّر بر
زمین راه مىروند؛ و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مىگويند (و با بزرگوارى مىگذرند) و كسانى كه معبود ديگرى را با خداوند نمىخوانند؛ و انسانى را كه خداوند خونش را
حرام شمرده، جز بحق نمىكشند؛ و زنا نمى كنند؛ و هر كس چنين كند،
مجازات سختى خواهد ديد!»
مشاهده
برهان ربوبی، عامل بازدارنده يوسف عليهالسلام از ارتكاب زنا:
«وَ راوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَكَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ؛
و آن زن كه يوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد؛ درها را بست و گفت: بيا به سوى آنچه براى تو مهيّاست! يوسف گفت: پناه مى برم به
خدا! او -عزيز مصر- صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ آيا ممكن است به او ظلم و خيانت كنم؟! به يقين ستمكاران رستگار نمىشوند. آن زن قصد او كرد؛ و او نيز، اگر برهان پروردگار را نمىديد، قصد وى مىنمود. اينچنين كرديم تا بدى و
فحشا را از او دور سازيم؛ چرا كه او از بندگان خالص شده ما بود.»
نمازگزاری، عاملى بازدارنده براى انسان از ارتكاب زنا:
«إِلَّا الْمُصَلِّينَ وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ؛
مگر نمازگزاران، و آنها كه دامان خويش را از بىعفتى حفظ مىكنند، جز با همسران و
کنیزان كه در حكم همسرند (
آمیزش ندارند)، به يقين چنين كسانى مورد
سرزنش نخواهند بود. و هر كس جز اينها را طلب كند، متجاوز است.»
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۵، ص۴۱۱، برگرفته از مقاله «موانع زنا».