مهدویت (دیدگاه اثنیعشریه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مهدویت به معنای
اعتقاد به
امام مهدی (علیهالسلام) میباشد. همه
ادیان بر آنند که سرانجام، مردی
ظهور میکند که با رسالتی الهی،
انسان را از تاریکی
ظلم و
گمراهی و گناهکاری میرهاند و برای
زمین و زمینیان، خوشبختی و
خیر و
برکت میآورد. این
منجی، در
مذهب تشیع، همنام و از
نسل پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و
امام دوازدهم است.
اعتقاد به
منجی بشریت مخصوص
دین اسلام نبوده بلکه با بشارتهای آسمانی و مقدس در ادیان مختلف دیگر نیز دنبال میشده است. در دین
اسلام، نجاتبخش
موعود و هدایتگر
امت کاملا معرفی شده است.
شیعه با دریافت صحیح این
اعتقاد به موجودیت خویش استمرار بخشیده است. زیرا دوازدهمین
امام خویش و جانشین
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را موعود الهی میداند و به همین جهت
اثنی عشریه بر
شیعه امامیه اطلاق میشود.
امامیه فقط با
مهدویت است که کامل شده و در این صورت است که به آنها شیعه اثنی عشریه گفته میشود. علاوه بر اینکه مفهوم مهدویت در این
مذهب از همان ابتدا به طور صحیح تبیین شده بود،
مصداق حقیقی و منحصر آن نیز بی شک در این مذهب شناخته شده است. این مفهوم و مصداق در این
مکتب از ابتدای ظهور
اسلام برای امت
اسلامی بیان میشده و هرگز مفهومی ساخته و پرداخته در قرن سوم نیست. بلکه موعود بودن چنین شخصیتی به همراه
فرهنگ مهدویت در
ادیان الهی گذشته بوده است و آنان نیز میدانستند که مهدی از فرزندان پیامبر
آخرالزمان است.
ایشان فرزند نهم از
ذریه امام حسین (علیهالسّلام) میباشند. پدر بزرگوارشان
امام حسن العسکری (علیهالسّلام) و مادر مکرمه ایشان
نرجس از نوادگان
قیصر روم میباشد.
نام و کنیه آن حضرت، نام و
کنیه نبی مکرم
اسلام ابوالقاسم محمد (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) است و القاب آن حضرت،
قائم،
حجت،
منتظر،
خلف صالح،
بقیة الله،
صاحب الزمان،
ولی عصر،
امام عصر و
مهدی میباشد.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) فرمودند:
مهدی از فرزندان من است.
اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است. از نظر
خلقت و خوی، شبیهترین مردم به من میباشد. برای او
غیبت و حیرتی است که امتها درآن گمراه میشوند، سپس مانند
شهاب ثاقب میآید و زمین را پر از
عدل و
قسط میکند چنانکه پر از
ظلم و
جور شده باشد.
ولادت باسعادت آن حضرت در نیمه
شعبان سال ۲۵۵ هـ ق واقع شد.
به علت
روایات مختلفی که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله
وسلّم) و
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) در مورد آن حضرت شایع بود، دشمنان به کنترل بیت
وحی افتادند و در فکر جلوگیری از موجودیت آن حضرت بودند. در حالی که به
اذن پروردگار، آن حضرت از دید ناپاکان و دشمنان مخفی شد و جز عده محدودی از شیعیان
مخلص به دیدار او نائل نشدند.
پنج سال از عمر شریف آن حضرت به همین منوال گذشت و دیدار علنی او با مردم میسر نبود تا اینکه در سال ۲۶۰ ه. ق بعد از
شهادت پدر گرامیشان، به طور علنی حاضر شد و عموی خویش جعفر را که مدعی
امامت بود کنار زد و در برابر دید دوست و
دشمن بر بدن مبارک
پدر نماز خواند و نیز به سوالات برخی شیعیان پاسخ داد.
همانطور که شیعیان در زمان جد و پدر بزرگوار
حضرت ولی عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در تنگنای ظلم
حکومت بودند و به راحتی ملاقات امام (علیه
السّلام) برایشان حاصل نمیشد و در نتیجه به وکلاء و نائبان امام (علیه
السّلام) رجوع میکردند در زمان امامت آن حضرت نیز عده کمی با او ملاقات داشتند ولی نواب خاصی که با آن حضرت در ارتباط بودند واسطه بین
امت و امام میشدند. دوران
غیبت صغری دورانی است که امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) با تعیین نمودن افرادی به عنوان
وکیل و
نائب با مردم ارتباط برقرار مینمودند و مردم نیز با ملاقات این نواب با آن حضرت در ارتباط بودند. نام این وکلاء از این قرار است :
۱.
عثمان بن سعید عمری۲.
محمد بن سعید بن عثمان۳.
حسین بن روح نوبختی۴.
علی بن محمد سمریعثمان بن سعید از اصحاب و وکلای
امام هادی و
امام حسن عسکری (علیهماالسّلام) بوده است. سپس به دستور امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) وکیل و نائب آن حضرت نیز شد.
همچنین فرزندش
محمد بن سعید از وکلای امام حسن عسکری و حضرت حجة (
سلاماللهعلیهما) بود. بعد از او حسین بن روح نوبختی به این
مقام مبارک رسید و سپس علی بن
محمد سمری به این مقام رسید.
این افراد به تعیین امام (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به مقام
سفارت و
نیابت نائل شدند.
مردم با دیدن شواهد و معجزات به گفته ایشان
یقین مینمودند و این وکلای بزرگوار نیز پاسخ مسائل را از امام (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) دریافت مینمودند و به مردم انتقال میدادند. دوران
وکالت نواب اربعه را دوران غیبت صغری مینامند.
غیبت صغری با
وفات علی بن
محمد سمری در سال ۳۲۹ ه. ق به پایان رسید و
غیبت کبرای آن حضرت با
پیام ایشان به علی بن
محمد سمری واقع شد:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای علی بن
محمد السمری
خداوند اجر برادرانت را در مورد تو عظیم گرداند. زیرا تو بعد از شش روز وفات خواهی یافت. پس کارهای خود را تکمیل نما و به کسی
وصیت نکن تا
جانشین تو گردد. چرا که غیبت تامه واقع شده است و دیگر ظهوری نیست مگر به اذن خداوند (تعالی ذکره) و آن نباشد مگر بعد از مدتهای مدید و قسوت دلها و گسترده شدن
ظلم در
زمین. روزگاری بر شیعیانم خواهد آمد که اشخاصی ادعای
مشاهده من را میکنند، آگاه باشید که هر کس قبل از
خروج سفیانی و
صیحه آسمانی ادعای مشاهده نماید درغگو است.
و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.
البته در زمان غیبت کبری سفارت، نیابت،
ملاقات و مشاهده به صورت و کیفیتی که در دوران غیبت صغری بوده است
نفی شده است. اما حضور حضرت در
جامعه به صورت غیر آشکار نفی نشده است چنانکه عنایات ایشان به خواص و عوام استمرار دارد اما برای اینکه جامعه
تشیع به طور طبیعی و سامان یافته با
رهبری دینی به راه خود ادامه دهد و در برابر رخدادهای پیش رو در دوران غیبت کبری به وظیفه خود عمل کنند و در حوادث پاسخگوی نیاز زمانه باشند.
در حدیثی، راویان احادیث
اهل بیت (علیهمالسّلام) یعنی عالمان دینی و
فقهاء شیعه را بر مردم
حجت گردانیدند تا آن اهداف کلی تامین شود:
و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله
؛ اما در برابر حوادث آینده باید به عالمان
حدیث ما رجوع کنید زیرا ایشان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.
انتظار در مکتب
شیعه اثنی عشریه با مفهوم
مهدویت همسو است. چنین تفکری از عنوان مهدویت، عامل
مقاومت و پیروزی برای
تشیع است. زیرا شناخت مکاتب دیگر از
منجی بشریت در هالهای از
ابهام قرار دارد در حالی که آگاهی این مکتب از
مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در پرتوی
آیات و
روایات معتبر در حد مطلوب است. به همین ترتیب
مکتب شیعه اثنی عشری مکتبی آینده دار و جهانی خواهد بود چنانکه سیر تاریخی تشیع چنین نویدی را آشکار میکند.
انتظار به معنی
درماندگی در امور نیست تا اینکه
حجت خدا ظهور کند و امور را سامان دهد. بلکه انتظار در پرتوی دستورات دینی دیگر عامل
رشد و پویایی و مقاومت است و به هیچ عنوان با
سهلانگاری و سستی رابطهای ندارد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مهدویت از دیدگاه اثنی عشریه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۸.