• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

منتقدان حافظ

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



چون شهرت کم‌نظیر حافظ و سروده‌های او از روزگار خود او آغاز شد، پیشینه انتقاد و مخالفت با وی نیز به روزگار او می‌رسد.



پیشینه انتقاد و مخالفت در پاره‌ای از سروده‌های او نیز منعکس است.
او در اشعارش از برخی منتقدان با حرمت یاد می‌کند، مانند این بیت:
[۱] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۰۴، بیت ۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
«یادباد آن‌که به اصلاح شما می‌شد راست/ نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود» و گاه نیز برخی را نکوهش می‌نماید:
[۲] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۶۲، بیت ۱۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
«کسی گیرد خطا بر نظم حافظ/ که هیچش لطف در گوهر نباشد».
[۳] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۸۷، بیت۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.

در زمان حیاتش نیز وقتی از او خواستند اشعارش را در دیوانی فراهم آورد ــبه تعبیر جامع دیوان حافظ، احتمالا محمد گلندام ــ وی به علت ناراستی روزگار و غدر اهل عصر، از این کار سرباز زد.
[۴] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، مقدمه قزوینی، ص قزـقح، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.

ظاهراً مقصود از این غدر و ناراستی، مخالفت‌هایی بوده که با وی می‌شده است.


درباره اعتراض‌ها و مخالفت‌هایی که با حافظ در زمان حیاتش می‌شده، روایات متعددی به جا مانده، از جمله آن‌ها اعتراض شاه شجاع به حافظ است مبنی بر این‌که غزلیات او از مطلع تا مقطع از نظر موضوعی بر یک منوال نیست
[۵] خواندمیر، روضة الصفا، ج۳، ص۳۱۵.
و نیز گزارش مجعولی مبنی بر ارتباط حافظ با مفتی‌زاده شیراز و برملا شدن باده‌نوشی آن‌ها
[۶] کمال‌الدین حسین گازرگاهی، مجالس العشّاق (تذکره عرفا)، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۴، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۶ ش.
یا صدور حکم کفر او به اتهام انکار معاد با استناد به این بیت:
[۷] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۴۹۰، بیت۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
«گر مسلمانی از این است که حافظ دارد/ آه اگر از پس امروز بود فردایی»، و راهی که شیخ زین‌الدین تایبادی برای نجات از این مهلکه در پیش پای حافظ نهاد
[۸] خواندمیر، روضة الصفا، ج۳، ص۳۱۵ـ۳۱۶.
که ظاهرآ افسانه‌ای بیش نیست.
هم‌چنین است اعتراض تیمور به حافظ به سبب یکی از غزلیاتش که در آن سمرقند و بخارا را به خال هندوی ترک شیرازی می‌بخشد.
[۹] دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ج۱، ص۳۰۵ـ۳۰۶، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ ش.

نیز گفته شده است پس از درگذشت حافظ، برخی او را ملحد خواندند و از نماز گزاردن بر جنازه او خودداری کردند.
[۱۰] نصراللّه سیف‌پور فاطمی، شرح‌حال (لسان‌الغیب) شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۸۶، اصفهان ۱۳۱۲ ش.

از این قبیل روایات و گزارش‌ها، که گاه چندان موثق نیستند، بسیار نقل شده است.
[۱۱] کمال‌الدین حسین گازرگاهی، مجالس العشّاق (تذکره عرفا)، ج۱، ص۲۰۴، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۱۲] حافظ شناسی، به‌کوشش سعید نیازکرمانی، ج۳، ص۱۸۶ـ۱۸۸، ج ۳، تهران: پاژنگ، ۱۳۶۵ ش.



انتقاد از حافظ و مخالفت با او تا عصر حاضر نیز ادامه یافته است.
منتقدان و مخالفان او عمدتآ سه گروه‌اند:
الف) برخی از اهل دیانت که مضامین اشعار وی را بر خلاف اعتقادات اسلامی دانسته و خود او را نیز فردی ناصالح شمرده‌اند.
ب) برخی متجددان و نواندیشان که رواج سروده‌های حافظ را موجب اشاعه باورها و رفتارهای زیان‌بار و مغایر با مصالح ملی تلقی کرده‌اند.
ج) برخی اهل ادب که از پاره‌ای اشعار حافظ از لحاظ ادبی انتقاد کرده‌اند.


در میان گروه نخست کسان بسیاری در ایران و هند و عثمانی به مخالفت و مبارزه قلمی و غیرقلمی با حافظ برخاسته‌اند.

۴.۱ - در حکومت عثمانی

از جمله در روزگار صفویان گزارش‌هایی از مخالفت علمای اهل سنّت عثمانی با حافظ و منع کردن مردم از مطالعه دیوان او وجود دارد.
برای مثال از مفتی مشهور حنفی ابوالسعود، درباره حافظ استفتا شده بود و وی گفته بود گرچه در سروده‌های حافظ حکمت‌های ذوقی وجود دارد، در لابه‌لای آن‌ها خَرافات بیرون از مرز شریعت نیز هست، پس باید هر بیت را با دیگری فرق گذارد.
[۱۳] حاجی خلیفه، سلم الوصول الی طبقات الفحول، ج ۱، ستون ۷۸۳ـ۷۸۴.
[۱۴] محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۴۳ـ ۳۴۵، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.

نمونه دیگر مخالفت با او در بلاد عثمانی، متهم ساختن حافظ به اقتباس از یزید بن معاویه، دومین خلیفه اموی، بود.
سودی
[۱۵] محمد سودی، شرح سودی بر حافظ، ج۱، ص۱ـ۲، ترجمه عصمت ستارزاده، تهران ۱۳۶۶ ش.
می‌نویسد که مصرع اول نخستین غزل در دیوان حافظ اقتباس از یکی از اشعار یزید است و به همین دلیل بعضی شعرا، مانند اهلی شیرازی و شمسالدین محمد کاتبی، ابیاتی در اعتراض به حافظ سروده‌اند؛ اما قطعاتی که به اهلی و کاتبی نسبت می‌دهند در دیوان آن‌ها وجود ندارد.
[۱۶] محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۳۹ـ۳۴۰، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.

به علاوه، در هیچ کتابی از کتاب‌های ادبیات عرب، تاریخ و رجال، نشانه‌ای از انتساب این اشعار به یزید دیده نشده است و ادعای سودی مستند به هیچ مدرکی نیست.
[۱۷] محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۳۸ـ۳۳۹، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.

به نظر قزوینی،
[۱۸] محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۴۲، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
به دلیل نفوذ دیوان حافظ در بلاد عثمانی، بعضی متعصبان برای برحذر داشتن مردم از مطالعه دیوان حافظ و برای تحقیر او، این مطلب را در همان حوالی عصر سودی شایع کردند.

۴.۲ - در هند

در هند نیز گرچه شاهان بابری دل‌بستگی بسیار به حافظ داشتند ــ از جمله اکبرشاه بخش‌هایی از دیوان حافظ را نزد میر عبداللطیف قزوینی (متوفی ۹۸۱)، که از سادات حسنی بود، خواند و پادشاهان بابری، به ویژه همایون شاه و جهانگیر، در برخی کارهای مملکتی پس از تفأل به حافظ تصمیم می‌گرفتند
[۱۹] اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار، ج۱، ص۱۶ـ۱۸، ۲ : «حافظ در شبه‌قاره»، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
ــ اما در دوره اورنگ زیب اوضاع دگرگون شد.
او دستور داد دیوان حافظ را از کتابخانه‌ها جمع کنند و آن‌ها را بسوزانند، البته در برابر این دستور مقاومت‌هایی نیز شد.
میر یوسف بیگ عارف، متخلص به شایق هندی (متوفی ۱۰۹۸)، که برادرش از امیران دربار اورنگ‌زیب بود، فرمان او را گردن ننهاد.
وی خمریات حافظ را تأویل می‌کرد.
[۲۰] آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۹، قسم ۲، ص۵۰۴ـ۵۰۵.


۴.۳ - کتاب منبة الجهال

در ۱۲۲۵، ملا محمد کاظم‌ بن محمدشفیع هزارجریبی کتاب منبّة الجُهّال علی وصف رئیس اهل الضلال را در نکوهش حافظ و امثال وی نوشت و در آن مردم را از مطالعه دیوان حافظ برحذر داشت و پاره‌ای از سروده‌های او را باطل دانست.
آقابزرگ طهرانی
[۲۱] آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۲، ص۳۶۱.
نسخه خطی این کتاب را در نجف دیده بود.

۴.۴ - دوره معاصر

در دوره معاصر، بیشترین انتقاد از حافظ، از منظر دینی، در دو کتاب گرد آمده است: یکی البدعة و التحرف تألیف محمدجواد خراسانی و دیگری منظومه‌ای به نام گفتگوئی با حافظ، یا، حافظ شکن نوشته سیدابوالفضل برقعی.

۴.۴.۱ - خراسانی

خراسانی در کتاب خود، که آن را در رد صوفیه نوشته، مدعی شده که حافظ از ریاکاری صوفیه و نفاق آن‌ها باخبر بوده و آن‌ها را مذمت کرده و از این‌رو از خانقاه بیرون رفته و به رندی و لاابالی‌گری روی آورده است.
[۲۲] محمدجواد خراسانی، البدعة و التحرف، ج۱، ص۴۸، یا، آئین تصوف، (تهران، بی‌تا).

او به ضمیمه این کتاب، کتابی به نام رضوان اکبر اختصاصآ در رد حافظ تألیف کرده و در آن نوشته که حافظ از اهل ضلال بوده و دیوانش مضل است، بنا بر این خرید و فروش و چاپ و مطالعه آن حرام است.
[۲۳] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۴۴۷، (تهران، بی‌تا).

وی مدعی است که پیر حافظ، پیر مغان بوده و در مذهب پیر مغان نوشیدن شراب حلال است
[۲۴] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۱۱، (تهران، بی‌تا).
و در جایی دیگر می‌نویسد که حافظ در باطن به هیچ خانقاهی و تصوفی معتقد نبوده و منظوری جز عیاشی نداشته است.
[۲۵] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۹۰، (تهران، بی‌تا).
[۲۶] محمدجواد خراسانی، ج۱، ص۱۹۰، پانویس، رضوان اکبر، (تهران، بی‌تا).


۴.۴.۲ - برقعی

برقعی نیز در منظومه گفتگوئی با حافظ، که بر وزن غزل‌های حافظ و در جواب او سروده، اظهار کرده که حافظ اگر چه در فن شعر استاد بوده، این استادی را در خدمت بدگویی به زاهد و فقیه، بهشت و کوثر، ترویج می‌خواری و خلاصه ترغیب به گناه به کار گرفته است.
[۲۷] ابوالفضل برقعی، گفتگوئی با حافظ، ج۱، ص۶ـ۸، یا، حافظ‌شکن، (بی‌جا، بی‌تا).

برقعی در کتاب شعر و موسیقی نیز، که به تخطئه عرفا و شعرا اختصاص دارد، بیشترین اهتمام را در تخطئه حافظ کرده است.
[۲۸] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۴۸ـ۵۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۲۹] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۴ـ۶۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).

وی حافظ را به استنادِ بیتِ «روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم/ در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم»،
[۳۰] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۵۲، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
جاسوس حکومت دانسته،
[۳۱] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۰، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
در حالی که در روزگار حافظ و قرن‌ها پس از آن کلمه دولت به معنای امروزی (حکومت) به کار نمی‌رفته، بلکه به معنای ثروت و مال و ظفر استعمال می‌شده است
[۳۲] دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل «دولت».
(برای نمونه‌های دیگر به این منبع رجوع کنید
[۳۳] ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۵۰، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
[۳۴] ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۱، ص۲۵۵، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
[۳۵] ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۲، ص۳۱ـ۳۳، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
).


مهم‌ترین انتقادات و اعتراضات خراسانی و برقعی بر حافظ بدین قرار است:

۵.۱ - فساد حافظ

حافظ اهل شراب و غوطه‌ور در ملاهی و مناهی بوده و دیگران را نیز به همراهی با خود در این طریق دعوت می‌کرده است
[۳۶] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۹۳، (تهران، بی‌تا).
[۳۷] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۲۹، (تهران، بی‌تا).
[۳۸] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۰، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۳۹] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۴۸ـ۵۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۴۰] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۴ـ۶۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
البته این نسبت‌ها مستند به گزارش‌های معتبر تاریخی نیست بلکه فقط استنباط‌هایی از مضامین و کلماتی چون می و میخانه و تعلم از پیر مغان است که حتی در سروده‌های بسیاری از علمای دین نیز وجود دارد (برای نمونه به این منابع رجوع کنید
[۴۱] محمد بن حسین شریف رضی، دیوان، ج۱، ص۱۰۸، بیروت: داربیروت للطباعة و النشر، (بی‌تا).
[۴۲] علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۲۱۰، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
[۴۳] محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۷۴، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
[۴۴] محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
[۴۵] احمد بن محمدمهدی نراقی، مثنوی طاقدیس، ج۱، ص۴۵۶، به همراه منتخبی از غزلیات عالم ربانی حاج ملااحمد فاضل نراقی، چاپ حسن نراقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۴۶] احمد بن محمدمهدی نراقی، مثنوی طاقدیس، ج۱، ص۴۶۰، به همراه منتخبی از غزلیات عالم ربانی حاج ملااحمد فاضل نراقی، چاپ حسن نراقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۴۷] هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۵۷، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
[۴۸] هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۱۲۰ـ ۱۲۱، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
).
اساسآ سنّت تغزل و تشبیب و نسیب در شعر شاعران از دیرباز رواج داشته است و شمار زیادی از شاعران مسلمان نیز، با بهره‌مندی از این سنّت، مضامین و تعبیرات عاشقانه را به مثابه رموزی از حقایق و اسرار در خدمت مفاهیم عالی دینی درآوردند تا آن‌جا که بسیاری از پارسایان نیز، که بی‌تردید کمترین نسبتی با مقولات ظاهری شاهد و می (باده) و می‌کده نداشته‌اند، در عالم شعر این مضامین را به کار برده‌اند.
[۴۹] مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۷۵ـ ۷۹، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۵۰] اکبر ثبوت، پیشینه غزل‌سرایی و خمریه‌سرایی و مقدمه‌ای بر تفسیر سروده‌های خیام، ج۱، ص۲۱۹، قند پارسی، ش ۱۷ (بهار ۱۳۸۱ ب).

برخی ناقدان، بدون توجه به اصطلاحات خاص هر فن و با غفلت از چنین سوابقی، گمان برده‌اند که همه سرایندگان چنین آثاری در طلب لذایذ جسمانی بوده و حدود شرعی را رعایت نمی‌کرده‌اند.
در برابر، برخی نیز به تفسیرهای حیرت‌آور پرداخته و هر جا و در کلام هر گوینده‌ای سخنی از شاهد و می و هجران محبوب و مانند این‌ها بوده برایش معانی روحانی ساخته‌اند تا از این راه از حیثیت برخی شاعران دفاع کنند.
حافظ نیز، به سبب سرودن اشعاری با همین مضامین، دچار همین سرنوشت شد.
عده‌ای بر مبنای استنباط ظاهری از اشعار او، به ویژه با توجه به استقبال و هواداری کسانی که جز به خوشی‌های ظاهری نمی‌اندیشند و حافظ را پیشرو و سخنگوی خویش پنداشته‌اند، تصور کرده‌اند که حافظ خود نیز از همین گروه بوده است؛ از این‌رو، از وی به شدت انتقاد و چه بسا او را تکفیر کرده‌اند.
[۵۱] مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۵ـ ۶، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۵۲] مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، تهران ۱۳۷۰ ش.
[۵۳] اکبر ثبوت، پیشینه غزل‌سرایی و خمریه‌سرایی و مقدمه‌ای بر تفسیر سروده‌های خیام، ج۱، ص۲۱۹، قند پارسی، ش ۱۷ (بهار ۱۳۸۱ ب).

در مقابل، بیشتر کسانی که با اشعار حافظ سروکار دارند، همه تعبیرات تغزلی او را حمل بر معانی عالی کرده و عیب‌جویی از گفتار حافظ را ناشی از فهم و درک نادرست از مفاهیم عرفانی دانسته‌اند.
[۵۴] محمد بن محمد دارابی، لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۱۰ـ۱۳، شیراز: کتابفروشی احمدی، (بی‌تا).
[۵۵] محمد بن محمد دارابی، لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۱۳۸، شیراز: کتابفروشی احمدی، (بی‌تا).
[۵۶] مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۸۷ـ ۸۸، تهران ۱۳۷۰ ش.

به نظر می‌رسد تأمل در مجموعه اشعار حافظ، بیشتر مؤید رمزی بودن تعبیرات اوست و حتی برخی عالمان دین (برای نمونه به این منابع رجوع کنید
[۵۷] جلال‌الدین همائی، مقام حافظ، ج۱، ص۴۶ـ۵۱، تهران: کتابفروشی فروغی، (بی‌تا).
[۵۸] محمدحسین طباطبائی، جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ، ج۱، ص۴۸ـ۵۰، تألیف و تدوین علی سعادت‌پرور، تهران ۱۳۸۲ ش.
[۵۹] محمدحسین طباطبائی، جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ، ج۱، ص۶۴ـ ۶۸، تألیف و تدوین علی سعادت‌پرور، تهران ۱۳۸۲ ش.
[۶۰] محمدحسین طباطبائی، جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ، ج۱، ص۷۹، تألیف و تدوین علی سعادت‌پرور، تهران ۱۳۸۲ ش.
) در شرح و تفسیر دیوان حافظ تمام مضامین عاشقانه و واژه‌های پربسامدی چون می و شاهد و پیر را در اشعار او از منظر عرفانی و تعالیم دینی نگریسته‌اند.

۵.۲ - مدح حکام ستمگر

تملق و مدح غلوآمیز حکام و وزرای ستمگر.
[۶۱] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۴، (تهران، بی‌تا).
[۶۲] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۸۵، (تهران، بی‌تا).
[۶۳] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۲۰ـ ۲۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۶۴] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).

این اعتراض بیش‌تر حاکی از بی‌توجهی به شرایط حاکم بر اعصار پیشین، اقتضای مقام، الزامات اخلاقی و لزوم قدردانی در موارد خاص است، چنان‌که حتی علمای دین نیز گاهی کتاب‌هایشان را به همین ملاحظات به حاکمان و صاحبان قدرت اهدا می‌کردند، از جمله علم‌الهدی در دیوان خود،
[۶۵] علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۳ـ۶، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
[۶۶] علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۴۷ـ۵۰، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
[۶۷] علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۸۶ـ۹۱، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
[۶۸] علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۸، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
[۶۹] علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۸۸، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
[۷۰] علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۲۵۰، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
شریف رضی نیز در دیوانش،
[۷۱] محمد بن حسین شریف رضی، دیوان، ج۱، ص۹ـ۱۳، بیروت: داربیروت للطباعة و النشر، (بی‌تا).
علامه حلّی در الرسالة السعدیة،
[۷۲] حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، الرسالة السعدیة، ج۱، ص۴، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۱۰.
شیخ بهائی در جامع عباسی،
[۷۳] محمد بن حسین شیخ بهائی، جامع عباسی، ج۱، ص۲، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۹، چاپ افست تهران (بی‌تا).
محمدتقی مجلسی در لوامع صاحبقرانی،
[۷۴] محمدتقی‌ بن مقصودعلی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۱، ص۸ـ۹، المشتهر بشرح الفقیه، قم ۱۴۱۴.
محمدباقر مجلسی در حق الیقین،
[۷۵] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، حق‌الیقین، ج۱، ص۹ـ۱۰، اصفهان ۱۳۸۱ ش.
فاضل هندی در حکمت خاقانیه
[۷۶] محمد بن حسن فاضل هندی، حکمت خاقانیه: شامل یکدوره مختصر منطق، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، طبیعیات و الهیات، چاپ دفتر نشر میراث مکتوب، تهران ۱۳۷۷ ش.
و ملا احمد نراقی در معراج السعاده.
[۷۷] احمد بن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السعاده، ج۱، ص۴ـ۶، تهران ۱۳۷۱ ش.

به علاوه، حافظ در همان غزلیاتی که در مدح برخی حکام سروده است، جملاتی در تحذیر و تهدید حاکمان نیز دارد.
[۷۸] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۰۵، بیت ۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۷۹] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۴۷، بیت ۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۰] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۴۷، بیت ۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.

گاهی نیز حافظ ابیاتی را در مقام حق‌شناسی سروده و با سرودن آن خود را در معرض خطر قرار داده، مانند غزلی که در سوگ قوام‌الدین محمد، یکی از رجال با کفایت قرن هشتم، سروده است.
[۸۱] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۱۲، بیت ۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.

توضیح آن‌که شاه شجاع، به سبب سعایت عده‌ای، قوام‌الدین را دستگیر کرد و با شکنجه بسیار کشت و هر پاره‌ای از بدن وی را به ولایتی فرستاد.
[۸۲] میرخواند، روضة الصفا، ج۴، ص۵۱۶.


۵.۳ - جبرگرایی

جبرگرایی از دیگر انتقادات مخالفان حافظ است.
آن‌ها او را، به دلیل جبرگرایی، اشعری و در نتیجه از اهل سنّت دانسته‌اند
[۸۳] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۲۲ـ۳۲۶، (تهران، بی‌تا).
[۸۴] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۹۰ـ ۹۴، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
اما حافظ بسیاری اشعار دیگر هم دارد که مشتمل است بر دعوت به عمل و حاکی از تأثیر ارزش کار و اعتقاد به آزادی انسان در انتخاب راه و اعتراف به برترین مراتب اختیار و توانایی برای انسان، به ویژه انسان‌های کمال یافته، مانند این بیت: «سعی نابرده در این راه به جایی نرسی/ مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر».
[۸۵] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۳۳، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۶] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۵۰، بیت ۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۷] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۳۹، بیت ۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۸] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۷۴، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.

ولی منتقدان حافظ اشعار موهم جبر او را اصل گرفته‌اند و اشعاری را که درباره اهمیت کار و کوشش سروده است، با آن ناسازگار دانسته و از این‌رو او را متهم به تناقض‌گویی نیز کرده‌اند.
[۸۹] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۳۷، (تهران، بی‌تا).
[۹۰] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۹۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۹۱] ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۱، ص۳۲۸ـ۳۲۹، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.

گفتنی است که بسیاری از اشعار حافظ که به ظاهر موهم جبر است
[۹۲] بهاءالدین خرمشاهی، حافظ‌نامه: شرح الفاظ، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، تهران ۱۳۶۶ ش.
با تأمل دانسته می‌شود که چنین نیست.
مثلا در بیت «رضا به داده بده و ز جبین گره بگشای/ که بر من و تو در اختیار نگشادست»،
[۹۳] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۷، بیت ۸، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
مراد نفی توانایی نیست، بلکه توجه دادن به محدودیت انسان در مقام دست‌یابی به همه داده‌ها و نعمت‌هاست.
قائلان به اختیار نیز منکر سنن الهی و نوامیس و قوانین حاکم بر جهان نیستند و قلمرو اختیار انسان را به تبع محدوده وجودی او لاحد و لایتناهی نمی‌دانند (جبر و اختیار).
هم‌چنین ابیاتی مانند «در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم/ لطف آن‌چه تو اندیشی حکم آن‌چه تو فرمائی» نیز صراحت در جبر ندارد و برعکس، اوج اختیار را نشان می‌دهد.
[۹۴] بهاءالدین خرمشاهی، حافظ‌نامه: شرح الفاظ، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، تهران ۱۳۶۶ ش.

در واقع این‌گونه تعبیرات، معرف دیدگاهی متعالی است که در آن عارف در طی سیر و سلوک آزادانه و از سر اختیار، اراده خود را در اراده حق مستهلک می‌کند.
از نظر عرفا این گونه سلب اختیار آزادانه به معنای توسعه قلمرو اختیار از طریق حاکم کردن اراده لایتناهی حق بر اراده محدود انسان است.

۵.۴ - مسائل قیامت

انکار قیامت و ایجاد تردید درباره معاد و طعن بر بهشت و دوزخ یکی دیگر از انتقادهای منتقدان و مخالفان است.
ابیاتی که منتقدان در این‌باره به آن استناد می‌کنند
[۹۵] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۲۳، (تهران، بی‌تا).
[۹۶] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۲۲۵، (تهران، بی‌تا).
[۹۷] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۰۲ـ۳۰۴، (تهران، بی‌تا).
[۹۸] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۸، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۹۹] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۸۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۱۰۰] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۸۴، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
یا درباره غنیمت شمردن عمر است
[۱۰۱] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۶۴، بیت ۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۰۲] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۶۳، بیت ۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
یا اظهار تحسر
[۱۰۳] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۴۹۰، بیت ۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
یا بی‌خبری انسان از حقایق پشت پرده الهی
[۱۰۴] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۰۱، بیت ۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
یا ترجیح وصال حق به بهشت
[۱۰۵] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۸۸، بیت ۲، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(برای پاسخ به منتقدان در این‌باره به این منبع رجوع کنید
[۱۰۶] محمد بن محمد دارابی، لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۱۳۵ـ ۱۳۸، شیراز: کتابفروشی احمدی، (بی‌تا).
).

۵.۵ - طعن واعظ و علم و زهد

طعن و بدگویی از واعظ و اهل فقه و علم و زهد، که آن را توهین به مقدّسات دانسته‌اند
[۱۰۷] محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۰۶ـ۳۹۹، (تهران، بی‌تا).
[۱۰۸] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۶، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
[۱۰۹] ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۵ـ۵۶، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
اما برخی علمای دین آن تعابیر و مضامین را پسندیده و بارها به آن استناد کرده‌اند، از جمله محدّث قمی در منتهی الآمال،
[۱۱۰] عباس قمی، منتهی‌الآمال، ج۱، ص۳۴۲، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲ ش، چاپ افست (بی‌تا).
به مناسبت انتقاد از برخی اهل منبر، به شعر حافظ
[۱۱۱] شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۹۹، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
اشاره کرده است.
به علاوه، گاهی علمای دین نیز، مانند حافظ، در اشعارشان عشق و شهود حق را بر علم اکتسابی ترجیح داده و زهد ریایی و واعظ بی‌عمل را تقبیح کرده‌اند.
[۱۱۲] محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۴ـ۷، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
[۱۱۳] محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
[۱۱۴] محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۹۰، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
[۱۱۵] هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۱۲۱، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
[۱۱۶] هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
[۱۱۷] عبدالرضا مدرس‌زاده، «مدرسه یا میکده؟»، ج۱، ص۴۵۳ـ۴۵۵، در مجموعه مقاله‌های کنگره فاضلین نراقی، (تهران) : دبیرخانه کنگره فاضلین نراقی، ۱۳۸۱ ش.
[۱۱۸] عبدالرضا مدرس‌زاده، «مدرسه یا میکده؟»، ج۱، ص۴۵۷ـ ۴۵۸، در مجموعه مقاله‌های کنگره فاضلین نراقی، (تهران) : دبیرخانه کنگره فاضلین نراقی، ۱۳۸۱ ش.





۶.۱ - اقبال لاهوری

از جمله منتقدان گروه دوم (نواندیشانی که رواج سروده‌های حافظ را زیان‌بار انگاشته‌اند)، محمد اقبالِ لاهوری بوده که احتمالا با توجه به اوضاع سیاسی و فرهنگی مسلمانان در هندِ تحت سلطه انگلیس و مشاهده عقب‌ماندگی‌های آنان در عرصه علم و فنّاوری، در چاپ اول مثنویِ اسرار خودی، ضمن شرح زیان‌های شعرای صوفی، حمله شدیدی به حافظ کرده و سی و پنج بیت در قدح او سروده و از او به عنوان عامل اهمال، انحطاط و خود گم‌کردگی مسلمانان آسیا یاد کرده
[۱۱۹] محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، ج۱، ص۳۸، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
[۱۲۰] محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، ج۱، ص۳۸ پانویس ۳، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
[۱۲۱] محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، ج۱، ص۳۹، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
و حافظ را «فقیه ملت می‌خوارگان، امام امت بی‌چارگان» نامیده است.
به محض انتشار این اشعارِ اقبال، صدای اعتراض مسلمانان هند و به خصوص شیعیان برخاست.
در نتیجه، وی در چاپ بعدی کتاب، آن اشعار را حذف کرد و به جای آن اشعاری با عنوان «در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه» گذاشت،
[۱۲۲] محمد اقبال لاهوری، ج۱، ص۳۸، پانویس ۳، نوای شاعر فردا، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
اما به تصریح اقبال شناسان، با وجود انتقادهایى كه اقبال از حافظ كرده، نقل و اخذ و اقتباس از تعبیرات و مفاهیم و تركیبات اشعار حافظ در اشعار فارسی و حتى اردوى وى كاملا مشهود است،
[۱۲۳] اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار: «حافظ در شبه‌قاره»، ، ج۱، ص۵۵، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
از جمله در کتاب پیام مشرق همان زبان و سبک حافظ را انتخاب کرده و حدود ثلث آن را «می باقی» نامیده که عنوانی مأخوذ از شعر حافظ است.
در تبیین چند و چون این تأثیر آثار متعددی نوشته شده است، از جمله کتاب مفصّل حافظ اور اقبال به اردو، تألیف یوسف حسین خان، از محققان شبه قاره هند، که در ۱۳۵۵ ش/۱۹۷۶ در دهلی چاپ شده است.
[۱۲۴] اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار، ج۱، ص۵۵، ۲ : «حافظ در شبه‌قاره»، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
[۱۲۵] اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار، ج۱، ص۶۱، ۲ : «حافظ در شبه‌قاره»، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.


۶.۲ - احمد کسروی

احمد کسروی نیز از نواندیشانی بوده که در بسیاری از آثار خود از ادیبان و عارفان و به خصوص حافظ انتقاد کرده است.
او شعرا، از جمله حافظ، را قافیه‌سازانی می‌داند که گاه برای رعایت قافیه ناچار به سرودن عبارات بی‌معنی می‌شوند.
[۱۲۶] احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۵، تهران ۱۳۳۵ ش.

او عقیده دارد که حافظ بر اثر مطالعه اندیشه‌های مکاتب متضاد، خردش در میان آن‌ها سرگردان و آشفته شده و چون به هیچ‌کدام پای‌بند نگردیده سخنان پریشان و متضاد گفته و در باطن به همه چیز بی‌عقیده شده و از این‌رو به خراباتی‌گری، که با بی‌عقیدتی سازگار است، روی آورده است
[۱۲۷] احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۸ـ۹، تهران ۱۳۳۵ ش.
و چون خراباتیان جهان و کار جهان را بیهوده می‌دانند، توصیه می‌کنند که غم و اندوه گذشته و آینده را نخورید و اگر خوشی به خودی خود دست نداد با شراب آن را به دست آورید و این علت باده‌نوشی‌های حافظ است.
[۱۲۸] احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، تهران ۱۳۳۵ ش.

کسروی هم‌چنین حافظ را مسبب برخی بدآموزی‌ها، مانند شراب‌خواری ، بی‌کاری و بی‌دردی، جبرگرایی و خردستیزی، زبان درازی نسبت به خدا و امرد بازی، می‌داند.
[۱۲۹] احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۰ـ۳۴، تهران ۱۳۳۵ ش.

وی شرق شناسانی را که حافظ را ستایش کرده‌اند، متهم می‌کند که بدخواه شرق هستند و دوست دارند که همه شرقیان مانند حافظ عمر را در کنج خرابات تلف کنند و همه دارایی مملکت خود را به آزمندان اروپا و امریکا بازگذارند و در این میان گروهی از ایرانیان دانسته یا نادانسته در ستایش حافظ با آن‌ها هم‌داستان می‌شوند.
[۱۳۰] احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۷، تهران ۱۳۳۵ ش.
[۱۳۱] احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۹، تهران ۱۳۳۵ ش.

وی محمدعلی فروغی و محمد قزوینی و قاسم غنی را از جمله کسانی می‌داند که فریب شرق شناسان اروپایی را خورده‌اند.
[۱۳۲] احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۹، تهران ۱۳۳۵ ش.

کسروی علاوه بر مبارزه قلمی با حافظ، اقداماتی هم در جهت نابود کردن نسخه‌های دیوان او داشت.
از برنامه‌های وی و پیروانش یکی این بود که برخی کتاب‌ها، از جمله دیوان حافظ، را جمع کنند و بسوزانند.
[۱۳۳] مقدمه محمدحسین مشایخ فریدنی، ص ۲۱، محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.

البته ادیبان و محققان نقدها و اقدامات وی را بی‌پاسخ نگذاشتند.
[۱۳۴] عباس اقبال آشتیانی، «بلای تعصب و بی‌ذوقی»، ج۱، ص۱ـ۵، یادگار، سال ۵، ش ۳ (آبان ۱۳۲۷).
[۱۳۵] عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی: جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان، ج۲، ص۶۵۴ـ۶۵۶، تهران ۱۳۶۱ ش.



(۲۳) آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
(۲۴) عباس اقبال آشتیانی، «بلای تعصب و بی‌ذوقی»، یادگار، سال ۵، ش ۳ (آبان ۱۳۲۷).
(۲۵) محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
(۲۶) ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
(۲۷) ابوالفضل برقعی، عقل و دین، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
(۲۸) ابوالفضل برقعی، گفتگوئی با حافظ، یا، حافظ‌شکن، (بی‌جا، بی‌تا).
(۲۹) اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار، ۲ : «حافظ در شبه‌قاره»، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
(۳۰) اکبر ثبوت، پیشینه غزل‌سرایی و خمریه‌سرایی و مقدمه‌ای بر تفسیر سروده‌های خیام، قند پارسی، ش ۱۷ (بهار ۱۳۸۱ ب).
(۳۱) حاجی خلیفه، سلم الوصول الی طبقات الفحول.
(۳۲) شمسالدین محمد حافظ، دیوان، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۳۳) شمسالدین محمد حافظ، دیوان العشق: شعر حافظ الشیرازی، نقله الی العربیة صلاح صاوی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۳۴) حافظ شناسی، به‌کوشش سعید نیازکرمانی، ج ۳، تهران: پاژنگ، ۱۳۶۵ ش.
(۳۵) محمدجواد خراسانی، البدعة و التحرف، یا، آئین تصوف، (تهران، بی‌تا).
(۳۶) محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، (تهران، بی‌تا).
(۳۷) بهاءالدین خرمشاهی، حافظ‌نامه: شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۳۸) خواندمیر، روضة الصفا.
(۳۹) محمد بن محمد دارابی، لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، شیراز: کتابفروشی احمدی، (بی‌تا).
(۴۰) دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ ش.
(۴۱) دهخدا، لغتنامه دهخدا.
(۴۲) عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی: جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۳) هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
(۴۴) محمد سودی، شرح سودی بر حافظ، ترجمه عصمت ستارزاده، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۴۵) نصراللّه سیف‌پور فاطمی، شرح‌حال (لسان‌الغیب) شمسالدین محمد حافظ شیرازی، اصفهان ۱۳۱۲ ش.
(۴۶) محمد بن حسین شریف رضی، دیوان، بیروت: داربیروت للطباعة و النشر، (بی‌تا).
(۴۷) محمد بن حسین شیخ بهائی، جامع عباسی، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۹، چاپ افست تهران (بی‌تا).
(۴۸) محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
(۴۹) محمدحسین طباطبائی، جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ، تألیف و تدوین علی سعادت‌پرور، تهران ۱۳۸۲ ش.
(۵۰) حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، الرسالة السعدیة، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۱۰.
(۵۱) علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
(۵۲) محمد بن حسن فاضل هندی، حکمت خاقانیه: شامل یکدوره مختصر منطق، طبیعیات و الهیات، چاپ دفتر نشر میراث مکتوب، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۵۳) محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۵۴) عباس قمی، منتهی‌الآمال، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲ ش، چاپ افست (بی‌تا).
(۵۵) احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، تهران ۱۳۳۵ ش.
(۵۶) کمال‌الدین حسین گازرگاهی، مجالس العشّاق (تذکره عرفا)، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۵۷) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، حق‌الیقین، اصفهان ۱۳۸۱ ش.
(۵۸) محمدتقی‌ بن مقصودعلی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، المشتهر بشرح الفقیه، قم ۱۴۱۴.
(۵۹) عبدالرضا مدرس‌زاده، «مدرسه یا میکده؟»، در مجموعه مقاله‌های کنگره فاضلین نراقی، (تهران) : دبیرخانه کنگره فاضلین نراقی، ۱۳۸۱ ش.
(۶۰) مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۶۱) میرخواند، روضة الصفا.
(۶۲) احمد بن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السعاده، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۶۳) احمد بن محمدمهدی نراقی، مثنوی طاقدیس، به همراه منتخبی از غزلیات عالم ربانی حاج ملااحمد فاضل نراقی، چاپ حسن نراقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۶۴) جلال‌الدین همائی، مقام حافظ، تهران: کتابفروشی فروغی، (بی‌تا).


۱. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۰۴، بیت ۹، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۲. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۶۲، بیت ۱۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۸۷، بیت۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، مقدمه قزوینی، ص قزـقح، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۵. خواندمیر، روضة الصفا، ج۳، ص۳۱۵.
۶. کمال‌الدین حسین گازرگاهی، مجالس العشّاق (تذکره عرفا)، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۴، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۶ ش.
۷. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۴۹۰، بیت۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸. خواندمیر، روضة الصفا، ج۳، ص۳۱۵ـ۳۱۶.
۹. دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ج۱، ص۳۰۵ـ۳۰۶، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ ش.
۱۰. نصراللّه سیف‌پور فاطمی، شرح‌حال (لسان‌الغیب) شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۸۶، اصفهان ۱۳۱۲ ش.
۱۱. کمال‌الدین حسین گازرگاهی، مجالس العشّاق (تذکره عرفا)، ج۱، ص۲۰۴، چاپ غلامرضا طباطبائی‌مجد، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۲. حافظ شناسی، به‌کوشش سعید نیازکرمانی، ج۳، ص۱۸۶ـ۱۸۸، ج ۳، تهران: پاژنگ، ۱۳۶۵ ش.
۱۳. حاجی خلیفه، سلم الوصول الی طبقات الفحول، ج ۱، ستون ۷۸۳ـ۷۸۴.
۱۴. محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۴۳ـ ۳۴۵، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۵. محمد سودی، شرح سودی بر حافظ، ج۱، ص۱ـ۲، ترجمه عصمت ستارزاده، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۶. محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۳۹ـ۳۴۰، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۷. محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۳۸ـ۳۳۹، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۸. محمد قزوینی، حافظ از دیدگاه علامه محمد قزوینی، ج۱، ص۳۴۲، به کوشش اسماعیل صارمی، تهران ۱۳۶۷ ش.
۱۹. اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار، ج۱، ص۱۶ـ۱۸، ۲ : «حافظ در شبه‌قاره»، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
۲۰. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۹، قسم ۲، ص۵۰۴ـ۵۰۵.
۲۱. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۲، ص۳۶۱.
۲۲. محمدجواد خراسانی، البدعة و التحرف، ج۱، ص۴۸، یا، آئین تصوف، (تهران، بی‌تا).
۲۳. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۴۴۷، (تهران، بی‌تا).
۲۴. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۱۱، (تهران، بی‌تا).
۲۵. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۹۰، (تهران، بی‌تا).
۲۶. محمدجواد خراسانی، ج۱، ص۱۹۰، پانویس، رضوان اکبر، (تهران، بی‌تا).
۲۷. ابوالفضل برقعی، گفتگوئی با حافظ، ج۱، ص۶ـ۸، یا، حافظ‌شکن، (بی‌جا، بی‌تا).
۲۸. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۴۸ـ۵۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۲۹. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۴ـ۶۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۳۰. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۵۲، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳۱. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۰، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۳۲. دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل «دولت».
۳۳. ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۱، ص۲۴۹ـ۲۵۰، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
۳۴. ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۱، ص۲۵۵، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
۳۵. ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۲، ص۳۱ـ۳۳، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
۳۶. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۹۳، (تهران، بی‌تا).
۳۷. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۲۹، (تهران، بی‌تا).
۳۸. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۰، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۳۹. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۴۸ـ۵۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۴۰. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۴ـ۶۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۴۱. محمد بن حسین شریف رضی، دیوان، ج۱، ص۱۰۸، بیروت: داربیروت للطباعة و النشر، (بی‌تا).
۴۲. علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۲۱۰، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
۴۳. محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۷۴، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
۴۴. محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
۴۵. احمد بن محمدمهدی نراقی، مثنوی طاقدیس، ج۱، ص۴۵۶، به همراه منتخبی از غزلیات عالم ربانی حاج ملااحمد فاضل نراقی، چاپ حسن نراقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴۶. احمد بن محمدمهدی نراقی، مثنوی طاقدیس، ج۱، ص۴۶۰، به همراه منتخبی از غزلیات عالم ربانی حاج ملااحمد فاضل نراقی، چاپ حسن نراقی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۴۷. هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۵۷، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
۴۸. هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۱۲۰ـ ۱۲۱، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
۴۹. مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۷۵ـ ۷۹، تهران ۱۳۷۰ ش.
۵۰. اکبر ثبوت، پیشینه غزل‌سرایی و خمریه‌سرایی و مقدمه‌ای بر تفسیر سروده‌های خیام، ج۱، ص۲۱۹، قند پارسی، ش ۱۷ (بهار ۱۳۸۱ ب).
۵۱. مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۵ـ ۶، تهران ۱۳۷۰ ش.
۵۲. مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، تهران ۱۳۷۰ ش.
۵۳. اکبر ثبوت، پیشینه غزل‌سرایی و خمریه‌سرایی و مقدمه‌ای بر تفسیر سروده‌های خیام، ج۱، ص۲۱۹، قند پارسی، ش ۱۷ (بهار ۱۳۸۱ ب).
۵۴. محمد بن محمد دارابی، لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۱۰ـ۱۳، شیراز: کتابفروشی احمدی، (بی‌تا).
۵۵. محمد بن محمد دارابی، لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۱۳۸، شیراز: کتابفروشی احمدی، (بی‌تا).
۵۶. مرتضی مطهری، عرفان حافظ (تماشاگه راز) : مباحثی پیرامون شناخت واقعی خواجه حافظ، ج۱، ص۸۷ـ ۸۸، تهران ۱۳۷۰ ش.
۵۷. جلال‌الدین همائی، مقام حافظ، ج۱، ص۴۶ـ۵۱، تهران: کتابفروشی فروغی، (بی‌تا).
۵۸. محمدحسین طباطبائی، جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ، ج۱، ص۴۸ـ۵۰، تألیف و تدوین علی سعادت‌پرور، تهران ۱۳۸۲ ش.
۵۹. محمدحسین طباطبائی، جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ، ج۱، ص۶۴ـ ۶۸، تألیف و تدوین علی سعادت‌پرور، تهران ۱۳۸۲ ش.
۶۰. محمدحسین طباطبائی، جمال آفتاب و آفتاب هر نظر: شرحی بر دیوان حافظ، ج۱، ص۷۹، تألیف و تدوین علی سعادت‌پرور، تهران ۱۳۸۲ ش.
۶۱. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۴، (تهران، بی‌تا).
۶۲. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۸۵، (تهران، بی‌تا).
۶۳. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۲۰ـ ۲۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۶۴. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۶۵. علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۳ـ۶، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
۶۶. علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۴۷ـ۵۰، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
۶۷. علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۸۶ـ۹۱، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
۶۸. علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۲۳۳ـ۲۳۸، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
۶۹. علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۸۸، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
۷۰. علی‌ بن حسین علم‌الهدی، دیوان، ج۱، ص۲۵۰، چاپ رشید صفار، (قاهره) ۱۳۷۸/۱۹۵۸.
۷۱. محمد بن حسین شریف رضی، دیوان، ج۱، ص۹ـ۱۳، بیروت: داربیروت للطباعة و النشر، (بی‌تا).
۷۲. حسن‌ بن یوسف علامه حلّی، الرسالة السعدیة، ج۱، ص۴، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۱۰.
۷۳. محمد بن حسین شیخ بهائی، جامع عباسی، ج۱، ص۲، چاپ سنگی بمبئی ۱۳۱۹، چاپ افست تهران (بی‌تا).
۷۴. محمدتقی‌ بن مقصودعلی مجلسی، لوامع صاحبقرانی، ج۱، ص۸ـ۹، المشتهر بشرح الفقیه، قم ۱۴۱۴.
۷۵. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، حق‌الیقین، ج۱، ص۹ـ۱۰، اصفهان ۱۳۸۱ ش.
۷۶. محمد بن حسن فاضل هندی، حکمت خاقانیه: شامل یکدوره مختصر منطق، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، طبیعیات و الهیات، چاپ دفتر نشر میراث مکتوب، تهران ۱۳۷۷ ش.
۷۷. احمد بن محمدمهدی نراقی، کتاب معراج السعاده، ج۱، ص۴ـ۶، تهران ۱۳۷۱ ش.
۷۸. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۰۵، بیت ۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۷۹. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۴۷، بیت ۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۰. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۴۷، بیت ۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۱. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۱۲، بیت ۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۲. میرخواند، روضة الصفا، ج۴، ص۵۱۶.
۸۳. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۲۲ـ۳۲۶، (تهران، بی‌تا).
۸۴. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۹۰ـ ۹۴، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۸۵. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۳۳، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۶. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۵۰، بیت ۶، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۷. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۲۳۹، بیت ۴، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۸. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۷۴، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۸۹. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۳۷، (تهران، بی‌تا).
۹۰. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۹۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۹۱. ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج۱، ص۳۲۸ـ۳۲۹، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۳ ش.
۹۲. بهاءالدین خرمشاهی، حافظ‌نامه: شرح الفاظ، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، تهران ۱۳۶۶ ش.
۹۳. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۷، بیت ۸، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۹۴. بهاءالدین خرمشاهی، حافظ‌نامه: شرح الفاظ، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، تهران ۱۳۶۶ ش.
۹۵. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۱۲۳، (تهران، بی‌تا).
۹۶. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۲۲۵، (تهران، بی‌تا).
۹۷. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۰۲ـ۳۰۴، (تهران، بی‌تا).
۹۸. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۸، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۹۹. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۸۱، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۱۰۰. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۸۴، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۱۰۱. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۶۴، بیت ۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰۲. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۳۶۳، بیت ۷، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰۳. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۴۹۰، بیت ۱۰، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰۴. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۰۱، بیت ۵، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰۵. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۸۸، بیت ۲، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۰۶. محمد بن محمد دارابی، لطیفه غیبی: حاوی توضیح اشعار مشکله حضرت خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، ج۱، ص۱۳۵ـ ۱۳۸، شیراز: کتابفروشی احمدی، (بی‌تا).
۱۰۷. محمدجواد خراسانی، رضوان اکبر، ج۱، ص۳۰۶ـ۳۹۹، (تهران، بی‌تا).
۱۰۸. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۳۶، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۱۰۹. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ج۱، ص۵۵ـ۵۶، یا، شعر و شاعری و وظیفه مداحان و شاعران، (بی‌جا، ۱۳۸۲).
۱۱۰. عباس قمی، منتهی‌الآمال، ج۱، ص۳۴۲، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲ ش، چاپ افست (بی‌تا).
۱۱۱. شمسالدین محمد حافظ، دیوان، غزل ۱۹۹، بیت ۱، چاپ محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۱۱۲. محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۴ـ۷، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
۱۱۳. محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
۱۱۴. محمد بن حسین شیخ بهائی، کلیات اشعار و آثار فارسی شیخ بهاءالدین محمدالعاملی مشهور به شیخ بهائی، ج۱، ص۹۰، چاپ غلامحسین جواهری، (تهران، بی‌تا).
۱۱۵. هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۱۲۱، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
۱۱۶. هادی‌ بن مهدی سبزواری، دیوان حاجی‌ملاهادی سبزواری (اسرار) مطلع الانوار، ج۱، ص۱۳۶ـ۱۳۷، چاپ احمد کرمی، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
۱۱۷. عبدالرضا مدرس‌زاده، «مدرسه یا میکده؟»، ج۱، ص۴۵۳ـ۴۵۵، در مجموعه مقاله‌های کنگره فاضلین نراقی، (تهران) : دبیرخانه کنگره فاضلین نراقی، ۱۳۸۱ ش.
۱۱۸. عبدالرضا مدرس‌زاده، «مدرسه یا میکده؟»، ج۱، ص۴۵۷ـ ۴۵۸، در مجموعه مقاله‌های کنگره فاضلین نراقی، (تهران) : دبیرخانه کنگره فاضلین نراقی، ۱۳۸۱ ش.
۱۱۹. محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، ج۱، ص۳۸، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
۱۲۰. محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، ج۱، ص۳۸ پانویس ۳، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
۱۲۱. محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، ج۱، ص۳۹، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
۱۲۲. محمد اقبال لاهوری، ج۱، ص۳۸، پانویس ۳، نوای شاعر فردا، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
۱۲۳. اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار: «حافظ در شبه‌قاره»، ، ج۱، ص۵۵، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
۱۲۴. اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار، ج۱، ص۵۵، ۲ : «حافظ در شبه‌قاره»، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
۱۲۵. اکبر ثبوت، بیست و سه گفتار، ج۱، ص۶۱، ۲ : «حافظ در شبه‌قاره»، دهلی: مرکز تحقیقات فارسی، ۱۳۸۱ ش الف.
۱۲۶. احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۵، تهران ۱۳۳۵ ش.
۱۲۷. احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۸ـ۹، تهران ۱۳۳۵ ش.
۱۲۸. احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۱۰ـ۱۱، تهران ۱۳۳۵ ش.
۱۲۹. احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۰ـ۳۴، تهران ۱۳۳۵ ش.
۱۳۰. احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۷، تهران ۱۳۳۵ ش.
۱۳۱. احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۹، تهران ۱۳۳۵ ش.
۱۳۲. احمد کسروی، حافظ چه میگوید؟، ج۱، ص۳۹، تهران ۱۳۳۵ ش.
۱۳۳. مقدمه محمدحسین مشایخ فریدنی، ص ۲۱، محمد اقبال لاهوری، نوای شاعر فردا، یا، اسرار خودی و رموز بی‌خودی، چاپ محمدحسین مشایخ فریدنی، (تهران) ۱۳۵۸ ش.
۱۳۴. عباس اقبال آشتیانی، «بلای تعصب و بی‌ذوقی»، ج۱، ص۱ـ۵، یادگار، سال ۵، ش ۳ (آبان ۱۳۲۷).
۱۳۵. عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی: جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان، ج۲، ص۶۵۴ـ۶۵۶، تهران ۱۳۶۱ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «منتقدان و مخالفان حافظ»، شماره۵۷۰۵.    




جعبه ابزار