• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مناظره امام باقر با قتاده

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مناظره امام باقر (علیه‌السّلام) با قتاده، مناظره‌ای میان آن حضرت و قتاده، فقیه بنی‌امیه، درباره موضوعات مختلف واقع شد که در نهایت با درماندگی قتاده به پایان رسید



ابوحمزه ثمالی (از یاران با وفای امام باقر (علیه‌السّلام)) گوید: در مسجد النبی نشسته بودم، که دیدم مردی به طرفم می‌آید، نزدیک رسید سلام کردم گفت: بنده خدا، کیستی؟ گفتم: مردی از اهل کوفه، چه کار داری؟ گفت: ابو جعفر محمد بن علی را می‌شناسی؟ گفتم: آری، چه کارش داری؟ قتاده: چیزی نیست چهل سؤال آماده کرده‌ام که از او بپرسم، هر کدام درست بود بپذیرم،. و هر کدام نادرست بود رها کنم.


ابوحمزه: آیا خودت قدرت تشخیص درست یا نادرست بودن پاسخ آن سؤال‌ها را داری؟ قتاده: آری.
ابوحمزه: در این صورت دیگر چه نیازی به او داری؟
قتاده: شما مردم کوفه آدم‌های پر‌حرفی هستید، خواهشمندم هر وقت او را دیدی مرا خبر کن.


در همین حال بود که امام باقر (علیه‌السّلام) در میان جمعی از مردم خراسان، و دیگران وارد مسجد شد، امام نشست و مردم اطرافش را گرفتند، و مسائل مربوط به حج را از او می‌پرسیدند. آن مرد نیز به آنها پیوست و در آن جمع، نزدیک امام نشست.
ابوحمزه گوید: من نزدیک‌تر رفتم تا بهتر گفتگوی آنها را بشنوم، پس از اینکه امام پاسخ مسائل آن جمعیت را فرمود و آنها رفتند، امام نگاهی به مرد تازه وارد کرد و فرمود: شما که هستید؟ قتاده: نام من قتاده، فرزند دعامه، اهل بصره. «از فقهاء و دانشمندان بزرگ زمان بنی امیه، که با حکومت بنی‌امیه روابط نیکو داشت.»


امام: فقیه بصره تو هستی؟ قتاده: آری.
امام: وای برتو، ‌ای دانشمند گمراه، و آگاه بی‌مسؤلیت مزدور، خداوند کسانی را آفرید، و آنها را حجت بر آفرید‌ه‌های خود قرار داده که آنها میخ‌های زمین او هستند، وحدت و یکپارچگی جامعه وابسته به رهبری آنها است، در علم خدا پاک و ستوده‌اند، و پیش از آفرینش، آنها را برگزیده در حالیکه شبح‌هائی در طرف راست عرش بودند.


امام با این سخنان، مسؤلیت‌های بزرگی که در آن زمان تاریک متوجه این دانشمند خود فروخته بود را بازگو می‌نماید، که چگونه حقیقت را به بهای ناچیزی می‌فروشد، و به جای معرفی کردن رهبر واقعی منتخب خدا، با چهره مذهبی خود، مردم را به سوی دستگاه جنایت‌کار بنی امیه متمایل می‌سازد»
پس از تمام شدن سخنان امام، قتاده مدتی طولانی سکوت کرد، و سپس گفت: به خدا من در برابر فقهاء بزرگ، و حتی دانشمند بزرگی مانند ابن عباس نشسته‌ام، ولی در هیچ مجلسی مانند این مجلس، مرا اضطراب نگرفته است.


امام: می‌دانی کجا هستی؟ در برابر چه کسی؟ اکنون تو در برابر خانه‌هایی هستی... که خداوند فرمان داده آنها را گرامی دارند، و هر بامداد و پسین در آنها یاد او کنند. فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال.
قتاده: به خدا راست گفتی، خدا مرا فدای تو کند، به خدا مقصود از خانه‌ها (که در آیه ذکر شده) ساختما‌ن‌های معمولی که از سنگ و گل بنا می‌شوند نیست.


قتاده از شدّت درماندگی، ناگهان صحبت را تغییر داد و گفت: خوردن پنیر به عقیده شما شرعی است؟
امام لبخندی زد و فرمود: مسائل مشکلی را که برای پرسش آماده کرده بودی به این مسئله ساده بازگشت؟
قتاده: چه کنم همه را فراموش کردم؟ امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: خوردن پنیر اشکالی ندارد.


۱. نور/سوره۲۴، آیه۳۶.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مناظره امام باقر با قتاده»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۱۳.    






جعبه ابزار