مناسبات پارسیان با ایران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نخستین گزارش درباره مناسبات پارسیان هند با
زرتشتیان ایران به سده نهم بازمی گردد.
در آن روزگار، موبدان پارسی به سبب برخی ناآگاهیها از اصول و مراسم
آیین خود و بروز اختلافات ناشی از آن، در صدد برآمدند که با ایجاد مناسبات با روحانیت مقیم ایران و طی مکاتباتی حاوی پرسشها و پاسخهای دینی،
انسجام عقیدتی خود را بازیابند.
پارسیان هند که
زبان پهلوی نمیدانستند، به
توصیه نریمان هوشنگ، نخستین فرستاده خود به ایران، این نامهها را به
فارسی و به الفبای اوستایی نوشتند.
بین سالهای ۸۸۳ تا ۱۱۸۷، ۲۶ نامه نوشته شد که پارسیان آنها را با نام «روایات» بدقت نگهداری میکردند.
این نامهها بعدها به انگلیسی و گجراتی برگردانده شد و در ۱۳۰۱ش/ ۱۹۲۲، به کوشش مانکجی رستم اونوالا با نام روایت داراب هرمزدیار به چاپ رسید.
چون این رسایل وضع زرتشتیان ایران را در دوره صفویان نیز نشان میدهد، در مطالعه
تاریخ ایران منبعی دست اول و با اهمیت به شمار میرود.
از اواسط سده دوازدهم/ هجدهم به بعد، کمکهای پارسیان به پناهندگان زرتشتی ایران، مناسبات تجاری را بویژه میان پارسیان بمبئی و زرتشتیان یزد
توسعه داد.
در ۱۱۳۲ سفر جاماسب ولایتی، موبدی از
کرمان، به
سورت و تلاش وی برای آموزش زبانهای اوستایی و پهلوی به پارسیان، باب تازهای در این مراودات گشود.
در ۱۱۸۲ ملاکاووس رستم جلال، از آموزگاران برجسته فرقه قدیمی، همراه پسرش، پشوتن، از بمبئی به ایران آمد و طی دوازده سال
اقامت در یزد و
اصفهان، به فراگیری
فارسی و
عربی پرداخت.
در نیمه نخست قرن سیزدهم، با ازدواج پناهنده جوانی از زرتشتیان ایران به نام گلستان با بازرگانی پارسی به نام فرامجی پاندای، مرحله تازهای در روابط پارسیان و
زرتشتیان ایران آغاز شد.
اخلاف این دو که بازرگانانی ثروتمند شدند، برای یاری رساندن به زرتشتیان ایران و گردآوری کمک مالی برای آنان تلاش بسیار کردند و در ۱۲۷۰/۱۸۵۴، «انجمن بهبود حال زرتشتیان» را بنیان نهادند.
این انجمن در رجب ۱۲۷۰ مانکجی لیمجی هاتریا را به نمایندگی از سوی بازرگانان پارسی به ایران فرستاد.
این نماینده، به سبب روابط خوبِ پارسیان با دولت انگلستان و نیز
ثروت جامعه، توانست برای بهبود وضع زرتشتیان ایران اقدامات مؤثری کند
و با دربار ناصرالدین شاه (حک :۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) و شاهزادگان و بزرگان
قاجار، مناسبات دوستانه برقرار سازد.
همچنین وی با اشخاص برجسته آن عهد ملاقات کرد، نظیر رحمتعلیشاه،
قطب سلسله نعمه اللهیه که در ۱۲۷۲ در کرمان او را دید و رحمتعلیشاه به او لقب «
درویش فانی» داد.
مانکجی در یزد و کرمان مدارسی خاص زرتشتیان بنیان نهاد و جوانان زرتشتی را برای ادامه
تحصیل به هند، بویژه بمبئی، فرستاد و در نقاط مختلف
ایران به
تأسیس و بازسازی دخمهها و آتشکده ها، احیای آیینهای باستانی همچون سدره پوشیدن و کُستی بستن و
تشویق به پرهیز از چند همسری و بعضی آداب دیگر پرداخت .
وی پس از تلاشهای بسیار توانست در دیدارِ نمایندگان پارسیان با ناصرالدین شاه در لندن، هنگام تاجگذاری ادوارد هفتم، پادشاه انگلیس، با
وساطت وی،
جزیه زرتشتیان را
لغو کند.
در دوره مظفرالدین شاه (۱۳۱۳ـ۱۳۲۴) پارسیان در مناسبات دو کشور فعال بودند.
با اینهمه، دوره قاجاریان با تعدّی بسیار نسبت به زرتشتیان همراه بود.
در این سالها پارسیان
هند میکوشیدند با
حمایت مالی و معنوی از زرتشتیان ایران،
مانع مهاجرت گروهی آنان به هند شوند تا
کیش آنان در سرزمین مادری باقی بماند
و حتی میان پارسیان
متمول هند و
دولت ایران، برای
خرید خوزستان مذاکراتی شد که به نتیجه نرسید.
به سبب نارضایی پارسیان هند از
قاجاریان، پارسیان از
نهضت مشروطیت پشتیبانی کردند و هنگامی که ملک المتکلمین (متوفی ۱۳۲۶) در ۱۲۹۹ به هند رفت، با
استقبال گرم پارسیان هند روبرو شد و وی آنان را به بازگشت به ایران و سرمایه گذاری در آن
تشویق کرد.
همچنین پارسیان او را در نشر
کتاب مِنَ الخَلْق الی الحق یاری دادند.
با روی کار آمدن
سلسله پهلوی، مناسبات پارسیان با
ایران نزدیکتر شد.
حتی برخی به همکاری یکی از پارسیان مشهور هند به نام اردشیرجی ریپورتر (متوفی ۱۳۱۲ش /۱۹۳۳) با ژنرال آیرونساید، در طراحی کودتای ۱۲۹۹ش، و روابط صمیمانهاش با رضاخان اشاره کردهاند.
اردشیر ــ که به سبب گزارشگری روزنامه تایمز نام خانوادگی ریپورتر را برگزیده بود ــ با دیگر متنفذان پارسی، جزو معماران «
ناسیونالیسم شاهنشاهی» و باستانگرایی پهلوی اول به شمار آمدهاند.
پارسیان از رضاشاه (حک :۱۳۰۴ـ۱۳۲۰ش) درخواستِ
امنیت قضایی و اجتماعی کردند، و او موافقت کرد (۱۳۱۱ش/ ۱۹۳۲)، اما از
مهاجرت گروهی آنان به ایران و اقامت دایمی آنها در این کشور چندان استقبال نکرد.
با اینهمه، همواره به پارسیان تعلق خاطری ویژه داشت و، به قولی، پس از وقایع
شهریور ۱۳۲۰ و هنگام خروج از ایران، قصد بمبئی و اقامت نزد پارسیان را داشت، اما حکومت انگلیسی هندوستان
مانع ِ ورود او به بمبئی شد.
پس از
جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ـ۱۹۴۵) و با به
سلطنت رسیدن پهلوی دوم، پارسیان هند مناسبات خود را با
ایران گسترش دادند.
در ۱۳۲۹ش، دستور کیخسرو کوتار در سفری به ایران دانش آموزان زرتشتی را
تشویق کرد که به هزینه جامعه پارسیان هند، برای فراگیری زند و اوستا به هندوستان بروند.
در دی ۱۳۲۹ پارسیان به مناسبت
ازدواج محمدرضا پهلوی هدایایی به دربار فرستادند.
با اینهمه،
سفر آنان به ایران با مشکلاتی همراه بود.
در دهه ۱۳۴۰ش سران جامعه پارسی با
وساطت شاپورجی ریپورتر، پسر اردشیرجی ریپورتر، منطقه ای را به وسعت ۹۶۰، ۷ کیلومترمربع در خوزستان، در پوشش شرکت ایمینو در اختیار گرفتند
اما در ۱۳۴۷ش املاک وسیع آنان به سبب مشکلات سیاسی مربوط به انتقال پول از هند به ایران، پس گرفته شد.
در ۱۳۵۰ش، با افزایش
قیمت نفت و هنگام برگزاری جشنهای شاهنشاهی، عدهای از پارسیان بر آن شدند که به ایران
مهاجرت کنند.
در این دوره، شاپورجی ریپورتر ــ که واسطه ایران و انگلستان در معاملات کلان
اسلحه و
شکر بود ــ نمونه برجسته نفوذ ثروتمندان پارسی به شمار میرفت.
وقوع انقلاب اسلامی در
ایران (۱۳۵۷ ش) و پیامدهای آن، این روند را
متوقف کرد.
(۱) فرهاد آبادانی، «از هندوستان چه خبر؟»، هوخت، دوره ۳، ش ۲ (اردیبهشت ۱۳۳۱).
(۲) فرهاد آبادانی، «تاریخ مهاجرت پارسیان به هند» مهر، سال ۱۲، ش ۴ (تیر ۱۳۴۵).
(۳) فرهاد آبادانی، «سهم پارسیان هندوستان در نگهداری فرهنگ ایران»، هنر و مردم، سال ۱۶، ش ۱۸۱ (آبان ۱۳۵۶).
(۴) فرهاد آبادانی، «مهاجرت پارسیان به هندوستان»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، سال ۶، ش ۷ (۱۳۵۰).
(۵) اردشیر آذرگشسب، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران ۱۳۵۲.
(۶) اسماعیل آزرم، «گله پارسیان هندوستان»، هوخت، دوره ۳، ش ۳ (خرداد ۱۳۳۱).
(۷) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸) ابن فقیه، مختصر کتاب البلدان، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۹) ابوطالب بن محمد اصفهانی، مسیر طالبی، یا، سفرنامه میرزا ابوطالب خان، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۰) فرهنگ ارشاد، مهاجرت تاریخی ایرانیان به هند قرن هشتم تا هیجدهم میلادی، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۱) اسنادی از روابط ایران و هند در دوره مظفرالدین شاه قاجار، چاپ احمد جلالی فراهانی، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۲) جهانگیر اشیدری، دانشنامه مزدیسنا: واژه نامه توضیحی آیین زرتشت، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۳) م س ایرانی، «قصه سنجان، یا، تاریخ فرضی مهاجرت پارسیان از خراسان به هند»، ترجمه محمد باقری، چیستا، سال ۲، ش ۳ (آبان ۱۳۶۱).
(۱۴) کای بار، «دیانت زرتشتی»، در دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۵) احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۶) مری بویس، «دیانت زرتشتی در دوران متأخر»، در دیانت زرتشتی، ترجمه فریدون وهمن، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۱۷) ابراهیم پورداود، «مهاجرت پارسیان به هندوستان»، ارمغان، سال ۲۵، ش ۴ (تیر ۱۳۲۹)، ش ۵ (مهر ۱۳۳۰)، ش ۷ (اسفند ۱۳۳۰).
(۱۸) ایرج پورکریمی، «گزارشی کوتاه از چگونگی بنیان گزاری ' کانون فرهنگی زرتشتیان، در ونکوور کانادا»، چیستا، سال ۱۶، ش ۱ (مهر ۱۳۷۷).
(۱۹) یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۲۰) پرویز خانلری، تاریخ زبان فارسی، ج ۲، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۲۱) دایره المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش.
(۲۲) آصفه دهدشتی، «فصل اول و چهارم از کتاب مراسم و آداب و رسوم پارسیان اثر جیوانجی جمشیدجی مودی»، پایان نامه کارشناسی ارشد زبان شناسی همگانی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ۱۳۵۱ ش.
(۲۳) عبدالله رازی، آیین زردشت.
(۲۴) مسعود رجب نیا، «زندگینامه
آنکتیل دوپرون»، نشریه انجمن فرهنگ ایران باستان، سال ۱۱، ش ۲ (اسفند ۱۳۵۱: یادنامه
آنکتیل دوپرون).
(۲۵) محمدطاهر رضوی، پارسیان اهل کتابند، ترجمه م ع مازندی، بمبئی ۱۹۳۶.
(۲۶) عبدالله شهبازی، نظریه توطئه، صعود سلطنت پهلوی، و، تاریخنگاری جدید در ایران، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۲۷) رشید شهمردان، «اقوال متفرقه مبنی بر وجود زرتشتیان در نقاط دیگر عالم»، هوخت، دوره ۲، ش ۵ (مرداد ۱۳۳۰ الف).
(۲۸) رشید شهمردان، «اوضاع فرهنگی پارسیان در پنج قرن گذشته»، هوخت، دوره ۱۱، ش ۲ و ۳ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۳۹).
(۲۹) رشید شهمردان، فرزانگان زرتشتی، تهران (۱۳۴۰).
(۳۰) رشید شهمردان، «نخستین ازدواج پارسی با زرتشتی ایرانی»، هوخت، دوره ۲، ش ۹ (آذر ۱۳۳۰).
(۳۱) ذبیح الله صفا، حماسه سرایی در ایران، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۳۲) ابراهیم صفائی، رهبران مشروطه، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۳۳) ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲: جُستارهایی از تاریخ معاصر ایران، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۳۴) مهدی غروی، فهرست نسخه های خطّی فارسی بمبئی ـ کتابخانه مؤسسه کاما ـ گنجینه مانکجی، اسلام آباد ۱۳۶۵ ش.
(۳۵) ویلیام فرانکلین، مشاهدات سفر از بنگال به ایران در سالهای ۱۷۸۷ـ۱۷۸۶ میلادی، ترجمه محسن جاویدان، تهران ۱۳۵۸ ش.
(۳۶) زکریابن محمد قزوینی، ترجمه آثارالبلاد و اخبار العباد، به قلم محمدمرادبن عبدالرحمان، چاپ محمد شاهمرادی، تهران ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳ ش.
(۳۷) محمدحسن گنجی، «هانتینگتون و پارسیان هندوستان»، چیستا، سال ۵، ش ۲ (مهر ۱۳۶۶).
(۳۸) «مذهب پارسیان»، نشریه انجمن آثار ملّی، دوره ۱، ش ۳ـ۴ (پاییز ـ زمستان ۱۳۵۵).
(۳۹) محمد معین، «آذرکیوان و پیروان او»، مجلّه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۴، ش ۳ (فروردین ۱۳۳۶).
(۴۰) دن مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۴۱) مهدی ملکزاده، زندگانی ملک المتکلمین، تهران ۱۳۲۵ ش.
(۴۲) ناصرالدین قاجار، شاه ایران، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اوّل فرنگستان، چاپ فاطمه قاضیها، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۴۳) جواهر لعل نهرو، کشف هند، ترجمه محمود تفضلی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۴) کوائچی هاندا، «مذاهب ایرانی در چین از خلال منابع چینی»، بررسیهای تاریخی، سال ۶، ش ۳ (مرداد ـ شهریور ۱۳۵۰).
(۴۵) داراب هرمزدیار، روایات، چاپ مانک رستم اون والا، بمبئی ۱۹۲۲.
(۴۶) هوخت، دوره ۱، ش ۷ (مهر ۱۳۲۹)، دوره ۲، ش ۳ (خرداد ۱۳۳۰)، ش ۱۰ (آبان ۱۳۳۰)، دوره ۴، ش ۱ (فروردین ۱۳۳۲).
(۴۷) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «پارسیان»، شماره۲۵۹۱.