منابع فقهی قاعده وزر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وزر به معنی سنگین ؛پناهگاه و کوههاست، و گاه به معنی
مسئولیت نیز آمده است، چنانکه
وزیر را از این نظر وزیر میگویند که بار مسئولیت سنگینی بر دوش میکشد
وزر در
اصطلاح فقهی بمعنای لغوی آن بکار رفته،
؛ و عبارتست از شخصی بودن مسئولیتهای هر فرد در
جامعه؛ بنابراین در جبران
خسارت هم، هر شخص مسئول جبران خسارتهای خود است، شخصی بودن کیفر به این معناست که کیفر باید فقط در مورد
مجرم به مورد اجرا درآید و کسی را نباید به جرم دیگری مجازات کرد و کیفر داد؛ ریشه اصلی این
قاعده فقهی عبارت (الا تزر وازره وزر اخری) است، که در پنج
آیه از
قرآن کریم تکرار شده است.
مستندات فقهی یعنی امور مورد مراجعه
مجتهد برای
استنباطحکم شرعی؛ فقهای
مذاهب اسلامی درباره
منابع اجتهاد، دیدگاههای گوناگونی دارند؛ بیشتر
فقهای امامیه،
کتاب،
سنت،
اجماع و
عقل را منابع اجتهاد میدانند، اما
اخباریها، از علمای
شیعه، تنها کتاب و سنت را پذیرفته اند و بعضی از آنها «سنت» را تنها منبع میدانند.
فقهای حنفی منابع اجتهاد را شامل، کتاب،
سنت متواتر، اقوال
صحابه، اجماع صحابه،
قیاس،
استحسان و نظر
عرف میدانند. بنابراین برای اثبات قاعده وزر به چهار دلیل باید استدلال شود؛ ۱- کتاب ۲- سنت ۳- اجماع ۴- حکم عقل.
در
قرآن مجید، پنج بار آیه «و لا تزر وازره وزر اخری» تکرار شده و تفاوت آنها تنها در مقدمه جمله است که ذیلا بیان میکنیم:
در آیه صدوشصت وچهارم
سوره انعام چنین آمده : «قل ا غیر الله ابغی ربا و هو رب کل شی ء و لا تکسب کل نفس الا علیها و لا تزر وازره وزر اخری» بگو آیا جز
خداوند پروردگاری جوئید و او پروردگار همه است و عمل نمیکند هیچ کس؛ مگر بر ذات خود و هیچ بردارندهای بار گناه دیگری را بر ندارد.
مرحوم
طبرسی مفسر کبیر شیعی معتقد است که آیه ی فوق در پاسخ کفاری آمده که میگفتند: «اتبعوا سبیلنا و لنحمل خطایاکم؛
راه ما را پیروی کنید؛ راه ما را پیروی کنید؛ ما گناهان شما را بر دوش خواهیم گرفت.» خداوند تبارک و تعالی در پاسخ آنها گفته است که هیچ کس بار دیگری را بر پشت نمیگیرد.
در آیه پانزدهم
سوره اسراء خداوند متعال میفرماید: «من اهتدی فانما یهتدی لنفسه و من ضل فانما یضل علیها و لا تزر وازره وزر اخری» هر کس رهیاب شود همانا به سود خویش رهیاب شده است و هر کس بی راه
رود همانا به زیان خویش بی راه رفته است و هیچ بردارندهای بار گناه دیگری را بر ندارد.
در این آیه،
هدایت و
ضلالت کاملا جنبه ی شخصی یافته است؛ بدین معنا که آثار هدایت و ضلالت هر فردی دامنگیر خودش شده، هیچ فرد گمراهی نمیتواند به استناد هدایت دیگران، خود را از عواقب سوء گمراهی مصون بدارد. همچنین هیچ هدایت شدهای گرفتار عواقب سوء گمراهی دیگران نخواهد شد. سپس میفرماید: «هیچ کس بار دیگری را بر دوش نخواهد گرفت.» جالب توجه است که در همین سوره، آیه ی قبل، در مورد گناهکاران گفته است که
سرنوشت هر انسانی را به گردن خود او پیوستهایم و روز
قیامت کارنامه او را بیرون میآوریم که آن را باز و گشوده مییابد و به او گوییم کارنامه ات را بخوان که امروز حسابگری خود تو برای خودت کافی است.
در آیه هجدهم
سوره فاطر خداوند رحیم میفرماید: «و لا تزر وازره وزر اخری و ان تدع مثقله الی حملها لا یحمل منه شی ء و لو کان ذا قربی... ومن تزکی فانما یتزکی لنفسه والی اللـه المصیر»؛ هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد؛ و اگر شخص سنگین باری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد!. .. و هر کس پاکی (و تقوا) پیشه کند، نتیجه آن به خودش بازمی گردد؛ و بازگشت (همگان) به سوی خداست!
در این آیه به این نکته که بار
مجازات به دوش نزدیکان قرار نمیگیرد تصریح شده است. در ضمن، در ذیل آیه به نقطه مقابل اشاره شده که
تزکیه نفوس نیز امری شخصی است و هر کس
نفس خویش را تزکیه نماید مربوط به خود اوست و
پاداش و آثار آن را خود میبیند و به دیگری ربطی ندارد. بنابراین، همان طور که مجازات شخصی است، پاداش هم شخصی است.
در آیه هفتم
سوره زمر چنین آمده: ان تکفروا فان الله غنی عنکم و لا یرضی لعباده الکفر و ان تشکروا یرضه لکم و لا تزر وازره وزر اخری ثم الی ربکم مرجعکم فینبئکم بما کنتم تعملون انه علیم بذات الصدور؛
اگر کفران بورزید، بدانید که خداوند از شما بی نیاز است؛ ولی در عین حال، کفران را هم بر بندگان خویش نمیپسندد، و اگر سپاس بگزارید، آن را بر شما میپسندد و هیچ بردارندهای بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد گرفت، سپس باگشتتان به سوی پروردگارتان است. آن گاه شما را از (
حقیقت و نتیجه) آنچه کردهاید آگاه میسازد که او دانای
راز دلهاست.
خداوند متعال در آیه سی و هشتم
سوره نجم میفرماید: ام لم ینبا بما فی صحف موسی و ابراهیم الذی وفی الا تزر وازره وزر اخری و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری؛
آیا از آنچه در
صحیفههای موسی است آگاهش نکردهاند و (صحیفههای)
ابراهیم که به (عهد خود) وفا کرد که هیچ بردارندهای بار گناه دیگری را بر ندارد و اینکه هیچ چیز برای
انسان نیست مگر آن چه کوشیده است و حاصل کوشش خود را به زودی خواهد دید. مستفاد از آیه فوق چنین است که اصولی در کتب
ادیان الهی مکتوب بوده است که یکی از آنها اصل شخصی بودن مجازات و پاداش است.
در آیاتی از قرآن کریم مضمون قاعده ی وزر به صورتهای دیگر بیان شده است که آنها را دسته بندی میکنیم:
۱. کل نفس بما کسبت رهینه
؛ هر کس به آنچه میکند در گرو است.
۲. کل امرئ بما کسب رهین
؛ هر انسانی در گرو کار و کردار خویش است.
۳. و الذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتانا و اثما مبینا
؛ و کسانی که
مردان و
زنان مؤمن را بدون آنکه مرتکب عملی (ناروا) شده باشند
آزار میرسانند زیر بار بهتان و گناهی آشکار رفتهاند.
مرحوم طبرسی در تفسیر آیه ی فوق میگوید: «بغیر ما اکتسبوا؛ یعنی بغیر جنایه و استحقاق للاذی.»
توضیح اینکه این آیه پس از آیات مربوط به
ایذاء خدا و
رسول آمده است. مجازات و
عذاب برای آزاردهندگان خدا و رسول،
لعنت ابدی است چون اذیت خدا و رسول همواره به غیر حق است؛ ولی اذیت مردم گاهی به حق است؛ مثل مورد اجرای
حدود و
قصاص و گاهی به ناحق مثل سایر مجازاتهای نامشروع. از این رو در اینجا گفته است «بغیر ما اکتسبوا»؛ یعنی بدون انجام جنایتی یا استحقاق آزاری.
۱. قل لا تسئلون عما اجرمنا و لا نسئل عما تعملون
؛ بگو از شما نسبت به گناهان ما سؤال نمیشود و از ما نسبت به اعمال شما سؤال نخواهد شد.
۲. و لتسئلن عما کنتم تعملون
؛ به طور قطع در مورد کارهایی که میکنید از شما سؤال خواهد شد.
۳. لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانوا یعملون
؛ برای آنهاست آنچه کردند و برای شماست آنچه کردید و درباره ی آنچه میکردهاند از شما پرسیده نمیشود (هیچ کس مسئول اعمال دیگری نیست و کسی را به گناه دیگری نمیگیرند).
عن ابی داوود عن ابی رمثه قال: انطلقت مع ابی نحو النبی فقال صلیاللهعلیهوآلهوسلّم له ابنک هذا؟ قالای و رب الکعبه، قال حقا اشهد به، قال فتبسم النبی ضاحکا من استقرار شبهی فی ابی و من حلف ابی علی، ثم قال: «اما انه لا یجنی علیک و لا
تجنی علیه» و قرا رسول الله «و لا تزر وازره وزر اخری»؛ (ابو داوود از ابو رمثه نقل میکند: " همراه پدرم به سوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم رفتیم. پیامبر به پدرم فرمود: «این
پسر توست؟» پدرم گفت: «
قسم به پروردگار
کعبه بلی». پیامبر فرمود: «حقیقتا به آن
شهادت میدهم.» آنگاه
تبسم فرمودند از اینکه چقدر شباهت من به پدرم زیاد است و پدرم بر آن
سوگند خورد. سپس
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرمود: «ولی بدان که او
جنایت تو را بر عهده نمیگیرد و تو جنایت او را نمیتوانی بر عهده بگیری» و قرائت فرمودند «و لا تزر وازره وزر اخری». ")
قال رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم : و لا یؤخذ الرجل بجریره ابیه و بجریره اخیه؛
هیچ کس به جرم پدر یا به جرم برادرش مورد مؤاخذه و مسئولیت قرار نمیگیرد.
این
قاعده از
مسلمات اسلامی است و همه ی
فقها، اعم از
شیعه و
سنی به آن تمسک کردهاند.
قاعده ی وزر یک اصل عقلایی است؛ چرا که گذاشتن بار کسی بر دوش دیگری زشت و
قبیح است و
حکم عقل به قبح آن مسلم است. در واقع، تمام دلایل دیگر به همین دلیل بر میگردد.
شاید کسی بپندارد که آیات قرآنی که پشتوانه اصلی قاعده را تشکیل میدهند مربوط به آخرت است و نمیتوان از آنها در مورد مسائل دنیوی استفاده کرد؛ ولی فقها از آیات معنای
عاماستنباط کرده، آن را در مسائل مجازاتهای دنیوی نیز اجرا نمودهاند.کلام شهید ثانی در شرح لمعه و نیز وهبه الزحیلی خواهدآمد. آنچه در اسلام وجود دارد حلال و حرام است؛ زیرا قانون، غیر از حلال و حرام است و حلال و حرام هم به آخرت، تربیت نفس و جنبههای اخلاقی مربوط است؛ یعنی خداوند کاری به کار دنیای مردم ندارد و قضات و فقهای اسلام بودند که فقه و حقوق اسلامی را به این سیستم که داریم تبدیل کردند. قرآن گفته است: «احل الله البیع و حرم الربا».
از این آیه استفاده نمیشود که این یک حکم قانونی است.
برخی از
شرق شناسان معتقدند که در
اسلام، نظام حقوقی همچون حقوق امروزی وجود ندارد و اصولا اسلام نه در جزائیات و نه در مدنیات سیستم حقوقی ندارد؛ بلکه اینگونه شرق شناسان برای نظریه ی خود به
دلایل و مدارکی از
معارف اسلامی استناد کردهاند که فلسفۀ
حدود و مجازاتها را تسکین دهنده ی مجازات اخروی میدانند؛ به این معنا که اگر در دنیا مجازات شوند، از مجازات اخروی آنها کاسته خواهد شد و تنها به خاطر تسکین مجازات اخروی است که افراد در این دنیا
سنگسار میشوند یا مجازاتهای دیگر را تحمل میکنند. همچنین این مطلب را مؤید گفتار خود آوردهاند که جرم، آن عملی است که
حاکم باید همواره آن را
تعقیب و کشف کرده، مرتکب آن را مجازات نماید؛ در حالی که در مجازاتهای اسلامی توصیه به
کتمان و پوشش شده و نه کشف و تعقیب آن.
اما اجمالا به نظر میرسد که بسیاری از اصولی که در قرآن آمده جنبه ی عمومی دارد؛ یعنی بیانگر یک حکم عقلی است؛ به خصوص در آیاتی که مربوط به اصول عمومی مجازات هاست. یکی از این آیات همین آیه «و لا تزر وازره وزر اخری» است که بیانگر یک مفهوم عقلانی است و اشاره به این مطلب دارد که گذاشتن بار کسی بر دوش دیگری یک عمل زشت و قبیح است. اینکه خداوند میگوید: «و لا تزر...» یعنی این مفهوم یک قاعده ی کلی است و فرقی میان
دنیا و
آخرت ندارد؛ چه مجازات دنیوی و چه مجازات اخروی، تفاوتی نمیکند.
قواعد فقه، برگرفته از مقاله «منابع فقهی قاعده وزر»، ج۴، ص۱۵۹.