ملا رجبعلی تبریزی (دائرةالمعارفبزرگاسلامی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ملّا رجبعلی تَبْریزی (د ۱۰۸۰ق / ۱۶۶۹م)، حکیم مشائی حوزۀ فلسفی
اصفهان است. از استادان او
میرفندرسکی (د ۱۰۵۰ق / ۱۶۴۰م) است و برخی احتمال دادهاند که
میرداماد (د ۱۰۴۱ق / ۱۶۳۱م) نیز از استادان او بوده باشد. او در مدرسۀ شیخ لطفالله اصفهان به تدریس
حکمت پرداخت. تبریزی به حسب مقام علمیاش نزد شاهان صفوی و درباریان مورد تکریم بود. تبریزی شعر نیز میسرود و تخلص «واحد» داشت. رأی مشهور تبریزی، عقیدۀ او به
اشتراک لفظی وجود است و قائل به
اصالت ماهیت بوده، و ترکیب وجود و ماهیت را انضمامی میدانسته است. تبریزی را از فیلسوفان بزرگ قرن ۱۱ق / ۱۷م و نیز متکلم و فقیهی بهشمار آوردهاند که بیش از معاصران خود در
فلسفه ژرفاندیشی کرده، و سخت متأثر از
معتزله بوده است.
او در
تبریز به دنیا آمد. اهل سفر بود و مدتی در
بغداد به
ریاضت و سلوک اشتغال داشت؛ سپس به
اصفهان هجرت کرد و به تحصیل
حکمت پرداخت
.
از استادان او
میرفندرسکی (د ۱۰۵۰ق / ۱۶۴۰م) است که تبریزی در گرایش به
حکمت مشائی ابنسینا از او متأثر بوده است. برخی احتمال دادهاند که
میرداماد (د ۱۰۴۱ق / ۱۶۳۱م) نیز از استادان او بوده باشد
.
تبریزی با احاطهای که بر آثار و افکار
ابنسینا داشت
، در مدرسۀ شیخ لطفالله اصفهان به تدریس حکمت پرداخت
.
شاگردان مشهور او ایناناند:
۱.
محمد رفیع زاهدی، معروف به پیرزاده، از نزدیکترین شاگردان تبریزی که نزد او
کلام نیز خوانده است. وی نوشتههای تبریزی را در دورانی که به سبب ضعف جسمانی قادر به نوشتن نبود، زیر نظر او تحریر کرد
.
۲.
قاضی سعید قمی (د ۱۱۰۷ق / ۱۶۹۵م). وی بهرغم اینکه فقط در حکمت مشاء شاگرد تبریزی بوده، اما به شدت تحت تأثیر اوست
و در نوشتههای خود آراء او را نقل کرده است
.
۳.
امیر قوامالدین محمد رازی اصفهانی، که با تداوم بخشیدن به طریق تفکر تبریزی، نمایندۀ سنت فکری اوست
.
۴.
ملاعباس مولوی (زنده در ۱۱۰۱ق)، که در اصول الفواید خود به افکار تبریزی پرداخته است
.
۵.
ملافریدون شیرازی، که مدفن وی در جوار
قبر تبریزی است
.
۶.
محمدبن عبدالفتاح تنکابنی، معروف به سراب و ملامحمد تنکابنی
.
از دیگر شاگردان مشهور تبریزی، علی قلی بن قرچغای خان، محمدحسین قمی، ملاحسن لُنبانی، ملامحمد شفیع اصفهانی، میرمحمدیوسف طالقانی، لطفعلی بیگ، میرزا عبدالله و سیدمحمد توفیقی را نیز نام بردهاند
.
تبریزی به حسب مقام علمیاش نزد شاهان صفوی و درباریان مورد تکریم بود، چنانکه،
شاه عباس دوم (سل ۱۰۵۲-۱۰۷۷ق) خانهای در حومۀ اصفهان به او اهدا کرد و پسرش،
شاه سلیمان اول نیز به مصاحبت او اشتیاق نشان میداد
.
حوزۀ درسی تبریزی تا اواخر عمر که به سبب ضعف و بیماری، تدریس را ترک گفت، در اصفهان برقرار بود. مدفن او در
مقبرۀ بابا رکنالدین شیرازی در تخت پولاد اصفهان واقع شده است
.
آثار تبریزی که برخی از آنها تقریر دروس اوست
، عبارتاند از:
۱. الاصل الاصیل (یا الاصول الآصفیة)، به عربی در فلسفه
، که آشتیانی گزیدهای از آن را به چاپ رسانده است
.
۲. رسالۀ اثبات واجب، به فارسی در فلسفه و در موضوع اشتراک لفظی وجود، که با دو عنوان اشتراک الوجود و وجودالباری نیز معرفی شده است
. این اثر به کوشش عبدالله نورانی در مجلۀ نامۀ آستان قدس (مشهد، ۱۳۴۴ش، شم ۱)، و نیز به کوشش
جلالالدین آشتیانی در منتخباتی از آثار حکمای الاهی ایران
چاپ شده است.
آقا جمال خوانساری و
میرزا محمد مشهدی و در میان متأخران، آشتیانی
این رساله را نقد کرده، یا بر آن ردیه نوشتهاند.
۳. کتاب فی الحکمة، به فارسی که قاضی سعید قمی آن را با عنوان البرهان القاطع و النور الساطع به عربی ترجمه کرده، و آن را رسالۀ نهم از مجموعۀ الاربعینیات خود قرار داده است
.
۴. المعارف الالٰهیة (تهران، ۱۳۵۴ش)، که تقریرات محمدرفیع پیرزاده از درسهای اوست و عنوان آن را هم خود او پیشنهاد کرده است. بخشی از این اثر را آشتیانی انتشار داده است
.
۵. ] رساله در معاد که
قزوینی محتوای آن را منطبق بر معارف
شریعت دانسته است. کحاله این نوشته را با الاصل الاصیل یکی پنداشته است
، اما به نظر نورانی این رساله همان اثبات واجب است، زیرا تبریزی عنوان «اثبات واجب» را برآن ننهاده، و از آغاز تألیف، بدون نام بوده است
.
۶. تفسیر آیةالکرسی
.
تبریزی شعر نیز میسرود و تخلص «واحد» داشت. چند رباعی از او در منابع نقل شده است
.
رأی مشهور تبریزی، عقیدۀ او به
اشتراک لفظی وجود است، به این معنا که
واجب الوجود و ممکنات در اطلاق لفظ «وجود» بر آنها اشتراک لفظی دارند
.
او قائل به
اصالت ماهیت بوده، و ترکیب وجود و ماهیت را انضمامی میدانسته است.
تبریزی
حرکت در جوهر و
وجود ذهنی و عینیت ذات و صفات خداوند را انکار کرده است
. وی در
فقه از قائلان به وجوب تخییری
نماز جمعه است
.
تبریزی را از فیلسوفان بزرگ قرن ۱۱ق / ۱۷م و نیز متکلم و فقیهی بهشمار آوردهاند که بیش از معاصران خود در فلسفه ژرفاندیشی کرده، و سخت متأثر از
معتزله بوده است. طریق تفکر او با سنت اشراقی پیش از وی متفاوت بوده است، و نیز مخالف
ملاصدرا در مبحث
اصالت و
اشتراک معنوی وجود بهشمار میرود. اندیشههای او حوزۀ مستقلی را تشکیل داد که میتوان از آن با عنوان «جریان» یا «مکتب» رجبعلی تبریزی یاد کرد
. به نظر آشتیانی
، مشرب فلسفی تبریزی مشائی است. سخنانی که وی در بحث اشتراک لفظی وجود، از
اثولوجیا و از
صدرالدین قونوی (د ۶۷۳ق / ۱۲۷۴م) و
شیخ محمود شبستری (د ۷۳۰ق / ۱۳۳۰م) نقل کرده
، ناظر به آراء آنها نبوده است، زیرا آنان از قائلان به اشتراک معنوی وجودند.
تبریزی را برخی متمایل به
اصالت تسمیه دانستهاند
، اما به نظر آشتیانی
سخن او در سنخیت میان
علت و معلول، تصریح بر
اصالت وجود میکند. کربن
اندیشۀ او را نزدیک به آراء
مکتب شیخیه و
حکمت اسماعیلیه و نیز
پرکلس (ه م)، فیلسوف نوافلاطونی دانسته است.
ابراهیمی دینانی برخلاف نظر
کربن میگوید که معارف «مکتب تفکیک» در عهد اخیر و جریان اندیشۀ تبریزی و شاگردان او، خصوصاً قاضی سعید قمی، مشابهتهای انکارناپذیری با یکدیگر دارند.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
(۱) آشتیانی، جلال
الدین، مقدمه بر شرح رسالۀ المشاعر لاهیجی، مشهد، ۱۳۴۲ش .
(۲) آشتیانی، جلال
الدین، مقدمه بر الشواهد الربوبیۀ صدرالدین شیرازی، مشهـد، ۱۳۴۶ش.
(۳) آشتیانی، جلال
الدین، منتخباتی از آثارحکمای الاهی ایران، تهران، ۱۳۵۱-۱۳۵۴ش.
(۴) آقا بزرگ طهرانی، محمدحسن، الذریعة.
(۵) آقا جمال خوانساری، محمد، رسائل، به کوشش علیاکبر زمانینژاد، قم، ۱۳۷۸ش.
(۶) ابراهیمی
دینانی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران، ۱۳۷۷-۱۳۷۹ش.
(۷) افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۱ق.
(۸) تبریزی، ملارجبعلی، «اثبات واجب»، «الاصول الآصفیة»، منتخباتی از آثار حکمای الاهی ایران (نک : هم ، آشتیانی).
(۹) جعفریان، رسول،
دین و سیاست در دورۀ صفویه، قم، ۱۳۷۰ش.
(۱۰) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، ۱۴۱۱ق / ۱۹۹۱م.
(۱۱) شاملو، ولیقلی، قصص الخاقانی، به کوشش حسن سادات ناصری، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۱۲) صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ۱۳۸۲ش.
(۱۳) قاضی سعید قمی، شرح الاربعین، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۴) قزوینی، عبدالنبی، تتمیم امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، قم، ۱۴۰۷ق.
(۱۵) کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۳۷۷ق.
(۱۶) مشکوٰة، محمد، مقدمه بر کلید بهشت قاضی سعید قمی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۷) نصر، حسین، سنت عقلانی اسلامی در ایران، ترجمۀ سعید دهقانی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۸) نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۹) نورانی، عبدالله، مقدمه بر «اثبات واجب»، نامۀ آستان قدس، ۱۳۴۴ش، س ۶، شم ۱.
(۲۰) واله داغستانی، علیقلی، ریاض الشعراء، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی ملک، شم ۴۳۰۴.
(۲۱) هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۲۲) همایی، جلال
الدین، مقدمه بر شرح رسالۀ المشاعر لاهیجی، مشهد، ۱۳۴۲ش.
(۲۳) .Corbin، H.، Iranienne et philosophie comparée، Tehran، ۱۹۷۷
حسین سید عرب، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تبریزی، ملارجبعلی».