• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معقل بن قیس ریاحی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



معقل بن قیس ریاحی از یاران امام اول شیعیان علی و فرزند وی حسن بن علی بود. در زمان عمر، در فتح شوشتر، پیک عمار به مدینه بود و همراه با هرمزان به مدینه آمد. او از سرداران سپاه علی بن ابی‌طالب بود و در نبرد جمل، نبرد صفین و درگیری‌ها پس از آن حضور داشت. در نبرد نهروان فرمانده جناح چپ سپاه علی بود. هم‌چنین شورش بنی‌ناجیه شد و «خرّیت بن راشد» را شکست داد. زمانی که در سال ۳۹ هجری معاویه یزید بن شجره را به مکه گسیل داشت، علی نیز معقل را با سپاهی به مقابله با وی فرستاد. وی موفق شد عده‌ای از شامیان را اسیر کند و بقیه را فراری داد. وی در سال ۴۳ هجری قمری در جریان شورش «مُستَورِد» (از سران خوارج) در جنگ تن به تن با وی پرداخت و هر دو کشته شدند.



معقل بن قیس اهل کوفه و از قبیلۀ بنی‌ریاح بود. («من بنی‌ریاح بن یربوع بن حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم بن مرّ») کنیۀ وی ابا رُمَیْلَه و از شیعیان و اصحاب امام علی (علیه‌السّلام) به شمار می‌رفت. وی ریاست نیروهای انتظامی‌ در حکومت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را بر عهده داشت و هم‌چنین از امیران سپاه امام علی (علیه‌السّلام) و از جمله کسانی بود که در جنگ صفین، گاه به سرپرستی گروهی روانۀ میدان جنگ می‌گردید.


معقل ایمانی راسخ به ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) داشت. او پیش از جنگ صفین و پس از سخن‌رانی امام علی (علیه‌السّلام) در نُخَیله، به پا خاست و گفت: یا امیرالمؤمنین! به خدا سوگند جز انسان بدگمان از شما سرپیچی و تخلف نمی‌کند و کسی غیر از منافق اجرای دستورات شما را به تعویق نمی‌اندازد.

۲.۱ - سخنی از ابی‌الحدید

ابن‌ ابی‌الحدید در توصیف شخصیت معقل می‌نویسد: معقل بن قیس، از بزرگان و شجاعان کوفه به شمار می‌آمد و در کوفه ریاست و مسئولیت داشت.


امام علی (علیه‌السّلام) پیش از جنگ صفین، معقل بن قیس را به همراه سه هزار نفر، از مدائن اعزام کردند و به او فرمودند: «به سوی موصل و نصیبین حرکت کن و هنگامی‌ که به رقّه («رَقه» شهری است مشهور در کنارۀ رود فرات.) رسیدی، منتظر من باش که من به آن‌جا خواهم آمد. امام به معقل فرمودند: مردم را آرام کن و امان ده و جز با کسی که با تو به جنگ برمی‌خیزد، جنگ نکن. صبح و عصر حرکت کن و در هنگام گرما به مردم اجازۀ استراحت بده. شب بیدار باش و در هنگام راه‌پیمایی، برای استراحت در چند مکان توقف کن. شب‌ها حرکت نکن؛ چراکه خداوند شب را وسیلۀ آرامش قرار داده است. شب هنگام، به جسم خود و یارانت آرامش بخش و سحر به حرکت خود ادامه ده».
معقل و یارانش طبق دستور امام حرکت کردند تا این‌که در رقّه به امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) ملحق شدند.


خریت بن راشد از یاران حضرت علی (علیه‌السّلام) بود و در جنگ‌های دوران حضرت، ایشان را همراهی نمود. وی روزی نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) آمد و با طرح مسئلۀ حکمیت، جدایی خود را از امام اعلام نمود و به همراه یارانش که از قبیلۀ بنی‌ناجیه بودند، به خارج از کوفه رفتند و سر به فساد برداشتند و برخی را نیز به قتل رساندند.
با توجه به این اوضاع، امام علی (علیه‌السّلام) زیاد بن خصفه را به تعقیب آنان فرستاد. دو گروه در منطقه‌ای به نام مَذار با یک‌دیگر درگیر شدند که نتیجۀ خاصی در پی نداشت و تعداد ‌اندکی از دو طرف کشته و زخمی ‌شدند.

۴.۱ - حرکت به سوی اهواز

پس از این جنگ، خریت و یارانش به سوی اهواز رفتند و در راه دویست نفر به آنان ملحق شدند. (این تعداد از اهالی کوفه و از یاران خریت بودند که در زمان حرکت خریت نتوانستند به وی ملحق شوند). خریت به اهواز رفت و در آن‌جا تعدادی از کسانی که نمی‌خواستند، خراج بدهند، به همراه عده‌ای از دزدان و برخی خوارج هم به آن‌ها ملحق شدند.
با توجه به وضعیت به وجود آمده، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) معقل بن قیس ریاحی را همراه دو هزار نفر، برای مقابله با خریت اعزام نمودند. هم‌زمان با اعزام معقل، امام طیّ نامه‌ای به ابن‌عباس که حکومت بصره را در دست داشت، نوشتند: مردی شجاع و درست‌کار را همراه دو هزار نفر به سوی معقل روانه کن. هنگامی‌ که به معقل رسیدند، معقل فرمانده هر دو گروه است و فرماندۀ تو باید از او اطاعت و فرمان‌برداری کند. <

۴.۲ - فرمایش امام علی به معقل

هنگام حرکت، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به معقل فرمودند: ‌ای معقل! تا جایی که توان داری، از خدا بترس که این سفارش خدا به مؤمنان است. بر مسلمانان ستم منما و بر اهل کتاب ظلم مکن. هیچ‌گاه تکبر نکن که خداوند متکبران را دوست ندارد.
معقل بن قیس حرکت خود را آغاز نمود و در اهواز با سپاه بصره ملاقات نمود. سپاه کوفه و بصره، متحداً به فرمان‌دهی معقل به سوی خریت و یارانش به راه افتاد و هر دو گروه در منطقۀ رام‌هرمز به یک‌دیگر برخورد کردند و در مقابل هم صف‌آرایی نمودند.

۴.۳ - سخن معقل به یارانش

معقل به میان یاران خود آمد و به آنان گفت: ‌ای بندگان خدا! چشم از این قوم فرو بندید و به آنان منگرید. سخن کوتاه کنید و دل به جنگ و نبرد دهید. بشارت می‌دهم به شما که به واسطۀ این جنگ پاداش عظیم خواهید داشت. همانا شما با از دین خارج‌شدگان، کردان و کسانی که زکات خود را نمی‌دهند، جنگ می‌کنید. به من بنگرید و هرگاه من حمله کردم، شما نیز حملۀ خود را آغاز کنید.

۴.۴ - شکست خریت

پس از سخنان معقل جنگ آغاز شد و سپاه خریت بن راشد به‌سختی شکست خوردند و افراد بسیاری از آنان کشته شدند. خریت از صحنۀ جنگ گریخت و به سواحل دریا و به میان هم‌قبیله‌ای‌های خود رفت و آنان را برای جنگ با امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) تشویق نمود و افراد بسیاری گرد او جمع شدند. معقل بن قیس خبر شکست سپاه خریت را به اطلاع امام علی (علیه‌السّلام) رساند و ایشان از معقل خواستند به پیش‌روی و تعقیب خود ادامه دهد تا این‌که خریت کشته شود یا از سرزمین‌های اسلامی ‌خارج گردد.

۴.۵ - قتل خریت

معقل نیز طبق فرمان امام به سوی محل اجتماع خریت و یارانش حرکت کرد. با روبه‌رو شدن دو سپاه جنگ سختی درگرفت و خریت بن راشد کشته شد و تعداد زیادی از سپاهیان وی به اسارت درآمدند. معقل مسلمانان و کسانی را که توبه کردند، آزاد نمود؛ اما نصرانی‌ها را با خود به کوفه برد.


یکی دیگر از خوارج که در زمان حکومت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) خروج کرد و به قتل و غارت پرداخت، هلال بن عَلْقَمه بود. وی به همراه برادرش مجالد، در جمادی الآخر سال ۳۸ ه. ق علیه حکومت امام علی (علیه‌السّلام) سر به شورش برداشت. با اطلاع یافتن امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) از خروج وی، ایشان معقل بن قیس ریاحی را به مقابلۀ با هلال فرستادند و معقل موفق شد هلال و یارانش را که بالغ بر ۲۰۰ نفر بودند، شکست دهد. (و برخی نام هلال را «هلال بن عُلَّفَة» ذکر کرده‌اند).


در سال ۳۹ ه. ق یزید بن شجره از طرف معاویه مأموریت یافت تا به مکه رود و پس از اخراج حاکم امام علی (علیه‌السّلام) برای وی بیعت بگیرد. پس از آگاهی امام علی (علیه‌السّلام) از این مسئله، ایشان گروهی از مسلمانان را به منظور مقابله با سپاه معاویه، به فرمان‌دهی معقل بن قیس به مکه اعزام فرمودند و هم‌زمان نامه‌ای را برای حاکم مکه که قثم بن عباس بود و از طرف امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) حکومت مکه را در دست داشت، ارسال داشتند.
امام در نامۀ خود به قثم بن عباس، از او خواستند تا در مقابل گروه مهاجم مقاومت کند و نوشتند معقل بن قیس را که مردی شریف، مقاوم و پرهیزکار است، به سوی آن‌ها روانه کرده است.
پس از اعزام لشکر، معقل بن قیس وارد مکه شد و اطلاع یافت یزید بن شجره از مکه خارج شده است. او یزید و سپاهش را تعقیب کرد و در وادی‌ القری به آن‌ها رسید و پس از جنگ با آنان، تعدادی را اسیر کرد و به کوفه بازگشت. امام علی (علیه‌السّلام) نیز اسیران سپاه شام را با اسیران خودشان که نزد معاویه بودند، مبادله نمودند.


معقل بن قیس، پس از جنگ نهروان و هنگامی ‌که امام علی (علیه‌السّلام) مشغول تشکیل سپاه برای نبرد دوباره با معاویه بودند، از طرف ایشان مأموریت یافت تا به منطقۀ سواد کوفه برود و مردم را برای شرکت در سپاه امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) دعوت نماید. معقل به سواد رفت و هنوز از این منطقه باز نگشته بود که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در کوفه به شهادت رسیدند.


یکی دیگر از قیام‌های به وقوع پیوسته توسط خوارج، قیام شخصی به نام ابولیلی است که فردی بلندقد و سیه‌چرده بود و در سال ۴۲ ه. ق در کوفه قیام نمود. وی در حالی که بزرگان و اشراف در مسجد کوفه نشسته بودند، فریا د تحکیم (لا حکم الا لله) سر داد و بدون آن‌که کسی مزاحم او شود، از همان‌جا قیام خود را همراه سی تن از موالی آغاز نمود. مغیره که در آن زمان حکومت کوفه را از جانب امویان در دست داشت، معقل بن قیس ریاحی را به همراه عده‌ای برای مقابله با ابولیلی و یارانش اعزام نمود و معقل پس از مواجهه و درگیری با ابولیلی، موفق شد وی و یارانش را در منطقۀ سواد کوفه شکست دهد.


از دیگر قیام‌های مهمی که توسط خوارج به وقوع پیوست، قیام مستورد بن علفه تمیمی ‌است که توسط معقل بن قیس ریاحی و یارانش سرکوب شد. ماجرای قیام به این صورت بود که عده‌ای از خوارج که پس از جنگ نهروان زخمی ‌و پراکنده شده بودند، بار دیگر گرد یک‌دیگر جمع شدند و تصمیم گرفتند تا نیروهای خود را برای قیامی ‌جدید، در شعبان سال ۴۳ ه. ق سازمان‌دهی کنند. بر همین اساس تعدادی از خوارج در کوفه با مستورد بن علفه بیعت نمودند.
با نزدیک شدن زمان قیام و آگاهی مغیره بن شعبه، (همان‌گونه که قبلاً بیان شد، وی حاکم کوفه بود) وی در میان مردم و سران قبایل حاضر شد و آنان را از همراهی با خوارج برحذر داشت و نسبت به هرگونه اقدام علیه دستگاه حاکم هشدار داد. پس از سخنان مغیره، معقل بن قیس به پا خاست و به مغیره اطمینان داد که او و سران قبایل جلوی هر واقعۀ ناخوش‌آیندی را خواهند گرفت و مانع بروز فتنه خواهند شد.
با اطلاع یافتن مستورد و یارانش از تهدید مغیره، آنان از کوفه خارج شدند و قلعه‌ای را محل ملاقات قرار دادند و سیصد نفر در آن مکان اجتماع نمودند. مغیره قبل از این واقعه، برخی خوارج را نیز دستگیر و زندانی نموده بود.


پس از آن‌که مغیره از تحرک تازۀ خوارج آگاهی یافت، به نزد مردم و سران قبایل رفت و در مورد این‌که چه کسی را به جنگ خوارج بفرستد با آن‌ها مشورت نمود. در این میان معقل به پا خاست و اعلام آمادگی نمود و خود را بهترین فرد برای مقابله با مستورد و یارانش دانست. مغیره نیز با فرمان‌دهی او موافقت کرد و سه هزار نفر را به همراه وی برای سرکوبی شورشیان اعزام نمود.
هنگامی‌ که زمان حرکت معقل فرا رسید، مغیره به او گفت: ‌ای معقل! بهترین سواران را همراه تو نمودم. به سوی این جماعت بی‌دین روان شو که از جماعت ما بریده‌اند و ما را کافر پنداشته‌اند. آنان را دعوت به توبه نما تا به سوی جماعت باز گردند. اگر توبه نمودند و باز گشتند، دست از آنان بردار؛ ولی اگر توبه نکردند، با آنان جنگ کن. معقل گفت: آنان را دعوت به توبه می‌کنم و حجت را بر آنان تمام می‌نمایم؛ اما به خدا سوگند! گمان ندارم سخنم را بپذیرند. اگر آنان حق را از ما نپذیرند، ما هم باطل را از آنان نمی‌پذیریم.


معقل با سپاه خود به تعقیب مستورد پرداخت تا این‌که سرانجام دو سپاه در استان بَهُرَسیر («از نواحی شهر سواد در عراق و نزدیک شهر مدائن است».) با یک‌دیگر ملاقات کردند. پس از برپایی جنگ و کشته شدن عده‌ای از دو طرف، معقل بن قیس و مستورد بن علفه به جنگ تن به تن پرداختند. مستورد با نیزۀ خود به سینۀ معقل کوفت و معقل نیز شمشیر خود را بر سر مستورد فرود آورد و هر دو بی‌جان به روی زمین افتادند. با کشته شدن معقل، سپاهیان وی به سوی خوارج حمله کردند و تمام ‌آنان را کشتند. به این ترتیب ماجرای مستورد و یارانش پایان یافت و معقل بن قیس ریاحی نیز سرانجام در سال ۴۳ه. ق دیده از جهان فرو بست.


۱. ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق‌، ج۵۹، ص۳۶۷، بیروت، دارالفکر ۱۴۱۵ه. ق.    
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۶۰، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ه. ق، چاپ اول.    
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۶۰، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ه. ق، چاپ اول.    
۴. ‌اندلسی، ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۰۱، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۴ه. ق، چاپ اول‌.    
۵. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳، بیروت، دار صادر، بی‌تا.    
۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۶۰، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ه. ق، چاپ اول.    
۷. ‌اندلسی، ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۵، ص۶۱، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۴ه. ق، چاپ اول‌.    
۸. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۹۵‌، تحقیق عبدالسلام محمد‌هارون، قاهره، المؤسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ه. ش، چاپ دوم، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ه. ق.    
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۷۴، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۱۰. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۳۲‌، تحقیق عبدالسلام محمد‌هارون، قاهره، المؤسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ه. ش، چاپ دوم، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ه. ق.    
۱۱. ابن ابی‌الحدید، عزالدین ابوحامد، شرح ‌نهج‌البلاغة، ج۱۵، ص۹۲، مصحح محمد ابوالفضل ‌ابراهیم‌، قم، کتاب‌خانه ‌عمومی‌آیةالله ‌مرعشی ‌نجفی‌ ۱۳۳۷ه‌ش، چاپ اول.    
۱۲. حموی بغدادی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۵۹، بیروت‌، دار صادر، ۱۹۹۵م، چاپ دوم.    
۱۳. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۱۴۸ ۱۴۹‌، تحقیق عبدالسلام محمد‌هارون، قاهره، المؤسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ه. ش، چاپ دوم، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ه. ق.    
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۹۶، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی‌ للمطبوعات، ۱۳۹۴ه. ق، چاپ اول.    
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۶۵، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۱۳، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۱۷. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۵۳، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ه. ق، چاپ اول.    
۱۸. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۷۷۲، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۱۹. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۷۷۲، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۲۰. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۳۶ ۳۳۷، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۲۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۱۷، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۲۲. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۳۶ ۳۳۷، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۲۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۱۶، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۲۴. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۴۷، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۰ ۱۲۱، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۲۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۰ ۱۲۱، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۲۷. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۵۰، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۲۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۲، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۲۹. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۵۱، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۲، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۳۱. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۵۱، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۳۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۱، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۳۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۳، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۳۴. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۵۳، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۳۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۳، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۳۶. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۵۳ ۳۵۵، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۳۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۴، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۳۸. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۱، ص۳۶۰ ۳۶۱، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۳۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۲۷ ۱۲۸، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۴۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۸۲، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی‌ للمطبوعات، ۱۳۹۴ه. ق، چاپ اول.    
۴۱. ابن اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۷۲، بیروت، دار صادر دار بیروت، ۱۳۸۵ه. ق.    
۴۲. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۵۰۴ ۵۰۵، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۴۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۶۱، تحقیق محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسة الاعلمی‌ للمطبوعات، ۱۳۹۴ه. ق، چاپ اول.    
۴۴. ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۲۲۰، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۴ه. ق، چاپ اول.    
۴۵. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۵۰۹ ۵۱۰، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۴۶. ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۲۲۲، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۴ه. ق، چاپ اول.    
۴۷. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۵۰۹، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۴۸. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۵۱۱، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۴۹. ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۲۲۳ ۲۲۴، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۴ه. ق، چاپ اول.    
۵۰. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۶۳۸، تحقیق جلال‌الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ه. ش.    
۵۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۶۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، جمعیة المستشرقین الالمانیة، ۱۴۰۰ه. ق.    
۵۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۸۱، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۵۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۸۴ ۱۸۵، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۵۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۸۸، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۵۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۸۲، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۵۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۸۸، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۵۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۸۹، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۵۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۹۰، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۵۹. حموی بغدادی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۱، ص۵۱۵، بیروت‌، دار صادر، ۱۹۹۵م، چاپ دوم.    
۶۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰۳ ۲۰۴، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۶۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰۶، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۶۲. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۰۶، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ه. ق، چاپ اول.    



سایت‌ پژوهه، برگرفته از مقاله «معقل بن قیس ریاحی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۳/۲۸.    






جعبه ابزار