• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معراج در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌یکی از بحث‌های بسیار مهم مربوط به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بحث مربوط به معراج ایشان است که در قرآن کریم نیز مطرح شده است، در این مقاله کوتاه به بعضی از مباحث مربوط به این واقعه مهم اشاره می‌شود.



معنی «اسراء:» السری: سیر اللیل (سیر در شب) کلمه اسراء و سری که ثلاثی مجرد آن است به معنای سیر در شب است وقتی گفته می‌شود «سری و اسری» معنایش این است که فلانی در شب راه پیمود.


آیا معراج یک مرتبه واقع شده یا بیشتر از یک مرتبه؟ از احادیث معتبره ظاهر می‌شود که معراج رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چندین مرتبه واقع شده به گونه‌ای که علماء از حضرت صادق (علیه‌السّلام)، روایت کرده‌اند که حق تعالی حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را صد و بیست مرتبه به آسمان برد و در هر مرتبه آن حضرت را در باب ولایت و امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) و سایر ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) بیشتر از سایر فرائض تاکید و توصیه فرمود.
[۳] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۱۴۰، باب اول، تحقیق ناصر باقر بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، سال ۷۹.
که در میان این دفعات معراج معروف‌ترین و مشهورترین آن‌ها معراجی است که در قرآن کریم به آن تصریح شده و به نام «لیلة الاسراء» (شب اسراء) شهرت دارد.


اصل معراجی که به لیلة الاسراء معروف است از آیات کریمه و احادیث متواتره ثابت شده است بدین‌صورت که حق تعالی حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را در یک شب از مکه معظمه تا مسجدالاقصی و از آنجا به آسمان‌ها تا سدرة المنتهی و عرش اعلاء سیر داد و عجائب خلق سماوات را به آن حضرت نشان داد و رازهای نهانی و معارف نامتناهی به آن حضرت القاء فرمود و آن حضرت در بیت المعمور و تحت عرش به عبادت حق تعالی قیام نمود و با انبیاء، ملاقات کرد.
[۴] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۱۳۸، باب اول، تحقیق ناصر باقر بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، سال ۷۹.



در مورد مکان و زمان معراج فوق اختلاف وجود دارد، در اینکه معراج در چه سالی اتفاق افتاده است بعضی گفته‌اند سال دوم بعثت بوده و این قول را به ابن عباس نسبت داده‌اند، بعضی گفته‌اند در سال سوم بعثت اتفاق افتاده و بعضی آن را در سال پنجم یا ششم دانسته‌اند، بعضی ده سال و سه ماه بعد از بعثت و بعضی دوازده سال بعد از بعثت و بعضی یک سال و پنج ماه قبل از هجرت و بعضی یک سال و سه ماه قبل از هجرت و بالاخره بعضی آن را شش ماه قبل از هجرت دانسته‌اند.


و در مورد مکان وقوع این معراج نیز اختلاف وجود دارد بعضی گفته‌اند در شعب ابوطالب بوده و عده‌ای آن را در خانه‌ ام‌هانی ( خواهر حضرت علی (علیه‌السّلام) که نامش فاخته بود)
[۶] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۱۳۹، باب اول، تحقیق ناصر باقر بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، سال ۷۹.
اتفاق افتاده و آنگاه آیه شریف سوره اسراء که ابتدای معراج را مسجدالحرام دانسته تاویل نموده‌اند که مقصود از آن تمام حرم است که آن را مجازا مسجدالحرام نامیده، و بعضی دیگر گفته‌اند از مسجدالحرام بوده، ولی به هر حال معراج معروفی که آیه شریفه سوره اسراء آن را اثبات می‌کند ابتدایش مسجدالحرام است. و آن دو نظر اول درباره محل وقوع معراج در لیلة الاسراء قابل قبول نیست.


دسته اول آیاتی است که دلالت بر بخش اول (سیر زمینی) معراج دارند و دسته دوم آیاتی هستند که دلالت بر بخش دوم معراج (سیر آسمانی) دارند و دسته سوم آیه‌ای است که دلالت بر ملاقات حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با سایر انبیاء دارد.

۶.۱ - دسته اول آیات

اما آیه‌ای که دلالت بر سیر زمینی معراج یعنی از مکه و مسجدالحرام به مسجدالاقصی و بیت‌المقدس دارد، آیه اول سوره اسراء است. که به اعتبار همین آیه است که این سوره به نام اسراء نامیده شده است. این آیه چنین بیان می‌دارد: «پاک و منزه است خدایی که بنده‌اش را در یک شب از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ـ که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم ـ برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم، چرا که او شنوا و بیناست.» کلمه لیلا مفعول‌فیه است و بودنش در کلام این معنا را افاده می‌کند که این سیر همه‌اش در شب انجام گرفته است هم رفتنش و هم برگشتنش.
امام ‌خمینی با استناد به آیه شریفه (سُبْحَانَ الَّذِی اَسْرَیٰ بِعَبْدِهِ) معتقد است تعبیر به عبد در این آیه، برای آن است که عروج به معراج قرب و افق قدس و محل انس با قدم عبودیت و فقر است و رهاکردن غُبار انانیت سبب جذب پیامبر از مملکت مُلک و ملکوت به معراج قرب شد. امام‌ خمینی در بیان معنای اسراء در این آیه مذکور، معتقد است اینکه سیر در شب را، «اسراء» گویند، تقیید آن در آیه (سُبْحَانَ الَّذِی اَسْرَیٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا) یا برای آن است که به‌واسطه نکره بودن لیل، دلالت کند بر آنکه مدت اسراء کم بوده، با اینکه بین مسجدالحرام و مسجد اقصی چهل شب است. یا اینکه مبنی ‌بر تجرید است یعنی اُسری به الی مقام القرب. امام همسو با استاد خود سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و با تاکید بر جسمانی بودن معراج و اینکه بدون اثبات تجرد نفس نمی‌توان به‌آسانی معراج جسمانی را اثبات کرد، معتقد است معنای جسمانی بودن معراج این است که روح مجرد تام پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگامی ‌که خواست تمام عوالم را سیر کند، جسم و بدن آن حضرت، مجذوب روح شریف ایشان بود و به تبعیت و جذبه آن روح، معراج جسمانی اتفاق افتاد.
[۱۷] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
امام‌ خمینی با تاویل این آیه اسراء به تفسیر معراج پرداخته و معراج را همان قرب و وصول به فنای الهی می‌داند. به اعتقاد امام‌ خمینی معراج حقیقی تنها با قدم عبودیت ممکن است و کسی که با این ‌قدم سیر کند و داغ ذلت بندگی را در ناصیه خود گذارد، وصول به عز ربوبیت پیدا می‌کند و چون سالک از تصرفات خود گذشت (تعینات خلقی) و مملکت وجود خود را یکسره تسلیم حق کرد در این حالت، تصرفات او تصرفات الهی شده، چشم او، چشم الهی شود و با چشم حق ببیند و با گوش الهی بشنود و به مقام ذل خود پی ببرد. ازاین‌رو عبودیت مطلقه از اعلی مراتب کمال انسانیت است که جز اکمل خلق‌الله یعنی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اولیای کمل، کسی دیگر را از آن نصیبی نیست و ازاین‌جهت است که پیامبر با قدم عبودیت و جذبه ربوبیت سیر داده شد و به معراج قرب وصول رسید.

۶.۲ - دسته دوم آیات

اما آیاتی که دلالت بر سیر آسمانی معراج دارد آیات ۱۳ تا ۱۸ سوره نجم است که می‌فرماید: «و بار دیگر او را مشاهده کرد. نزد سدرة‌المنتهی که جنت الماوی در آنجاست، در آن هنگام که چیزی (نور خیره کننده‌ای) سدرة‌المنتهی را پوشانده بود، چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرده (آنچه دید واقعیت بود)، او پاره‌ای از آیات و نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید.» «و لقد رآه نزلة اخری، عند سدرة‌المنتهی، عندها جنة الماوی، اذ یغشی السدرة‌المنتهی، ما زاغ البصر و ما طغی، لقد رای من آیات ربه الکبری».

۶.۲.۱ - قول علامه طباطبایی

مرحوم علامه درباره آیه فوق بعد از معنا کردن مفردات و برگرداندن ضمائر چنین می‌فرمایند: مفاد آیه چنین می‌شود که: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یکبار دیگر نزد سدرة‌المنتهی نازل شد و این وقتی بود که به معراج می‌رفت، و در آن نزله جبرئیل را مانند نزله اول با قلب خود دیدار کرد.

۶.۳ - دسته سوم آیات

و اما آیه‌ای که دلالت بر ملاقات حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با سایر انبیاء در شب معراج می‌کند، آیه ۴۵ سوره زخرف است که می‌فرماید: «از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس آیا غیر از خداوند رحمان معبودانی برای پرستش قرار دادیم.» «و سئل من ارسلنا من قبلک من رسلنا ا جعلنا من دون الرحمن آلهة یعبدون». بعضی گفته‌اند آیه شریفه از آیاتی است که در شب معراج خطاب به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شده تا آن جناب از ارواح انبیاء (علیهم‌السّلام) این سؤال را بکند، روایات زیادی هم از ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) موافق با این تفسیر رسیده است از جمله در احتجاج از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، روایت آورده که در حدیثی طولانی فرمود: و اما آیه «و سئل من ارسلنا من قبلک من رسلنا ا جعلنا من دون الرحمن آلهة یعبدون» خود یکی از براهین نبوت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که خدای تعالی به او ارزانی داشته و بدین‌وسیله حجت را بر سایر خلایق تمام کرده برای اینکه بعد از آنکه نبوت را به وسیله آن حضرت خاتمه داد و او را به عنوان پیامبر برای تمام امت‌ها و سایر ملل قرار داد این امتیاز را به او داد که به آسمان عروجش داد و همه انبیاء را برایش جمع کرد، و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از نبوت همه آگاه شد و آن‌ها چیزهایی از عزائم خدا و آیات و براهین برایش به عنوان ارمغان بیان کردند.


عروج رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مکه به بیت‌المقدس و سپس از آنجا به آسمان در یک شب بود، گفته شده که آیه اول سوره اسراء درباره معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نازل گردیده که این معراج و اسراء در مکه واقع شده، حضرت بعد از آنکه نماز مغربش را در مسجدالحرام گذاردند او را شبانه به معراج بردند سپس برگشت نماز صبح را در مسجدالحرام خواند.
بنابراین طبق کلیه تفاسیر، معراج در یک شب بوده ولی آیا کل شب بود یا قسمتی همانطوری که از گفتار فوق که از مجمع البیان مرحوم طبرسی نقل گردید روشن می‌شود حضرت بعد از نماز مغرب به معراج برده شد و قبل از نماز صبح برگشته است.


قابل ذکر است که فلسفه احکام و بسیاری از موضوعات دینی بر ما خیلی واضح و روشن نیست و جز خدای تعالی و رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت معصومین (علیهم‌السّلام) برای کسی دست یافتن به همه جوانب آنها ممکن نیست، منتهی از طریق کتاب و سنت به گوشه‌هایی از حکمت‌های این موضوعات اشاره رفته است.

۸.۱ - نکات حکمتی معراج

در مورد معراج نیز نکاتی از حکمت‌های به معراج رفتن حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیان گردیده است که آن نکات را می‌شود به صورت زیر جمع‌بندی نمود:
۱. دیدن عظمت خداوند در پهنه آسمان‌ها با همین چشم ظاهری، که قرآن می‌فرماید: «لنریه من آیاتنا» (تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم).
۲. رسیدن پیامبر به شهود باطنی.
۳. دستیابی روح بزرگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به درک و دید تازه‌ای برای هدایت و رهبری انسان‌ها، حضرت به مسائل زیاد و مهمی از فرشتگان و بهشتیان و دوزخیان و ارواح انبیاء آگاهی یافت که در طول عمر مبارک خود الهام‌بخش او در تعلیم و تربیت خلق خدا بود.
۴. احترام به فرشتگان و ساکنان آسمان‌ها به واسطه قدوم مبارک حضرت.
در این زمینه از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است که فرمودند: خداوند هرگز مکانی ندارد و زمان بر او جریان نمی‌گیرد و لکن او می‌خواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را با قدم گذاشتن پیامبر در میان آن‌ها احترام کند و نیز از شگفتی‌های عظمتش به پیامبرش نشان دهد تا پس از بازگشت برای مردم بازگو کند.
۷. جواب به تقاضای حال حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرحوم علامه طباطبایی در این‌باره می‌فرماید: «اینکه فرمود: «انه هو السمیع البصیر» بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است یعنی خدا چون شنوا به گفته‌های بندگان و بینای به افعال ایشان است و تقاضای حال رسول خود را دید که چنین اکرامی را اقتضاء می‌کند او را برای نشان دادن پاره‌ای از آیات و نشانه‌هایش شبانه سیر داد.


درباره کیفیت معراج رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بین مفسران چهار نظر وجود دارد:
الف) معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در تمام مراحل روحانی بوده است؛ یعنی روح به صورت تخلیه از جسم، این عوالم را طی کرده است.
ب) معراج پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روحی بوده، اما نه به صورت تجرد از بدن، بلکه به صورت رؤیا و برزخی بوده و تمام این عوالم به صورت رؤیا سیر شده است.
ج) سیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی جسمانی و روحانی بوده و از آنجا به بالا به صورت روحانی بوده، این نظریه را ابن شهر آشوب برگزیده و به علمای امامیه نسبت داده است.
د) سیر حضرت در تمام مراحل جسمانی و روحانی بوده و همه جا را با تن و روان، سیر نموده است.


مشهور در میان دانشمندان شیعه همین نظریه چهارم است و قرائن ذیل بر صحت آن گواهی می‌دهد:

۱۰.۱ - قرینه لفظ عبد

متبادر از لفظ «عبد» در آیه، همان شخصیت خارجی است که از تن و روان (بدن با روح) ترکیب یافته است و هرگاه معراج وی تنها به صورت روحانی بود، لازم بود بفرماید: «بروحه».

۱۰.۱.۱ - آیات دال بر روح و جسم

آیاتی که اشاره به لفظ «عبد» شده عبارتند از:
۱. «ارایت الذی ینهی عبدا اذا صلی؛ آیا دیدی کسی را که نهی می‌کرد، بنده‌ای را وقتی نماز گذارد.»
۲. «وانه لما قام عبدالله یدعوه؛ و چون بنده خدا برخاست تا او را بخواند» و همچنین است در آیات دیگر، آری در یک آیه، لفظ «عبد» در معنای وسیعی به کار رفته بلکه موجودات مجرد از ماده و پیراسته از جسم را نیز در برمی‌گیرد، چنانکه می‌فرماید: «ان کل من فی السماوات والارض الا آتی الرحمن عبدا؛ تمام کسانی که در آسمان و زمین قرار دارند، به صورت بنده نزد خدا حاضر می‌شوند.»
بندگی اختصاص به انسان خاکی ندارد، بلکه فرشتگان و پری‌ها، نیز بندگان خدا هستند. اگر لفظ «عبدا» در آیه فوق در معنای وسیع و گسترده به کار رفته است، به خاطر قرینه‌ای است که در آغاز آیه وجود دارد و آن این است که موضوع را به صورت عام مطرح کرده و می‌فرماید: «ان کل من فی السماوات والارض؛ اگر چنین قرینه‌ای نبود، لفظ «عبدا» بر فرشته و پری‌ها اطلاق نمی‌شد.»

۱۰.۲ - قرینه شهود و دل

در سوره نجم، از شهود و دل و رؤیت سخن می‌گوید و می‌فرماید: «ما کذب الفؤاد ما رای؛ دل آنچه را که دیده دید، تکذیب نکرد.» و اگر این بخش از معراج روحانی بوده، در این صورت بحث از تکذیب رؤیت توسط دل بی‌معنا بود.

۱۰.۳ - قرینه سوم

جمله «ما زاغ البصر وما طغی؛ چشم نلغزید و طغیان نکرد.»


این قرائن سه‌گانه به ضمیمه اتفاق علمای اسلام ـ جز عده انگشت‌شماری از آنان ـ گواه بر این است که این سیر ملکوتی با همین بدن عنصری انجام گرفت و تفاوتی در آغاز و پایان آن نبوده است. بنابراین، آنچه که تفتازانی صاحب مقاصد و شرح آن
[۳۶] تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳، طبع اسلامبول.
از عایشه نقل می‌کند که معراج پیامبر روحانی بوده و یا از معاویه نقل شده که معراج از عالم رؤیا بوده است، همگی بر خلاف ظواهر آیات یاد شده بود و فاقد ارزش علمی می‌باشند.


معراج؛ آیات معراج؛ حدیث معراج


۱. اصفهانی، راغب، مفردات، ص۲۳۱، چاپ استانبول، دار قهرمان.    
۲. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۶، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۳. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۱۴۰، باب اول، تحقیق ناصر باقر بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، سال ۷۹.
۴. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۱۳۸، باب اول، تحقیق ناصر باقر بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، سال ۷۹.
۵. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۸، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۶. قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۱، ص۱۳۹، باب اول، تحقیق ناصر باقر بیدهندی، انتشارات دلیل، چاپ اول، سال ۷۹.
۷. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۸، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۸. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۹، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۹. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۲، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، زمستان ۱۳۷۶.    
۱۰. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۶، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۱۱. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۷، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۱۲. اسراء/سوره۱۷، آیه ۱.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، سرّ الصلاة، ص۸۹-۹۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه ۱.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۵۸۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۵۱-۵۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۱۰، ص۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۸. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۱۰۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۹. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۸-۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۰. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۲، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، زمستان ۱۳۷۱.    
۲۱. نجم/سوره۵۳، آیه۱۳۱۸.    
۲۲. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۹، ص۴۹، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۲۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۴۵.    
۲۴. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۱۵۶، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۲۵. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۸، ص۱۶۰، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۲۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۸۹، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، زمستان ۱۳۶۲.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۶، ص۲۱۷، بیروت، منشورات، دار مکتبة الحیاة.    
۲۸. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۶، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، زمستان ۱۳۷۱.    
۲۹. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۷، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، زمستان ۱۳۷۱.    
۳۰. مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۰۲، دارالکتب الاسلامیه، چاپ نهم، زمستان ۱۳۷۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۶، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی.    
۳۲. محمد بن علی، ابن شهر آشوب، مناقب، ج۱، ص۱۵۳.    
۳۳. علق/سوره۹۶، آیه۹۱۰.    
۳۴. جن/سوره۷۲، آیه۱۹.    
۳۵. مریم/سوره۱۹، آیه۹۳.    
۳۶. تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳، طبع اسلامبول.



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «معراج در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۳    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.







جعبه ابزار