معالمالتنزیل فی تفسیرالقرآن (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
معالم التنزیل، تالیف
حسین بن مسعود بغوی است
تفسیر بغوی با نام «معالم التنزیل» از مشهورترین
و گرانقدرترین
تفاسیر نقلی (ماثور)
اهل سنت محسوب میگردد. به رغم مختصر بودنش، پالوده بودن از
احادیث موضوع و اسرائیلیات غریب
و آرای
بدعت آمیز (نسبت به برخی تفاسیر پیش از خود) را از ویژگیهای مهم آن بر شمردهاند. در این تفسیر که به زبان عربی است به بیان
احکام شرعی ذیل
آیات احکام و به داستانهای شگفت
و اخبار عجیب گذشتگان به اشاراتی بسیار روشن
و شیوا پرداخته است. از تفسیر «
الکشف و البیان»
ثعلبی بسیار متاثر بوده (بلکه اصل این تفسیر
و محور آن بوده است)
و به نقل ماثورات کفایت نکرده بلکه وجوه معانی،
قراءات، لغات،
اعراب، تفسیر،
تاویل، احکام
و فقه، حکم
و اشارات
و نقدهایی بر آرای بدعت آمیز
و احادیث جعلی تفسیر ثعلبی، در آن یافت میشود.
از
ابن تیمیه پرسیدند: از تفاسیر
زمخشری و قرطبی و بغوی کدامیک به کتاب خدا
و سنت پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم نزدیک تر است؟ پاسخ داد: سالمترین آنها از جهت بدعت
و احادیث ضعیف، تفسیر بغوی است که گر چه خلاصه تفسیر ثعلبی است، بغوی احادیث جعلی
و بدعت آمیز آن را حذف کرده است.
علاء الدین علی بن محمد بغدادی معروف به
خازن (متوفای ۷۲۵ ه) که تفسیر بغوی را تلخیص کرده است، علت انتخاب خود را چنین بیان میکند: «زیرا کتاب «معالم التنزیل» نوشته علامه جلیل، عالم کامل، احیا کننده سنت، قدوه
و پیشوای امت، ابو محمد حسین بن مسعود بغوی، جزو بهترین
و ارزشمندترین تالیفات در تفسیر بود. (این کتاب) جامع آراء صحیحه، عاری از شبهه
و تحریف
و آراسته به زیور احادیث نبویه
و احکام شرعیه بود
و در شیواترین عبارات
و زیباترین اسلوب شکل گرفته بود... از این رو خواستم تا از گوهرهای تابناک آن بهره فراوان ببرم...»
استاد عبد الرزاق مهدی، محقق داراحیاء التراث العربی- بیروت در مقدمه تفسیر بغوی مینویسد: «این تفسیر از شیواترین کتب تفسیری به شمار میرود،
نثر آن روان
و منسجم است
و متضمن احادیثی است که سند همه آنها
صحیح یا
حسن است.» البته باید متذکر شد که احادیث جعلی
و ضعیف نیز در این تفسیر به ندرت یافت میشود، بدین جهت این تهذیب
و تعریفها را باید به حالت غالبی در نظر گرفت. از این رو دکتر
محمد حسین ذهبی در التفسیر
و المفسرون مینویسد: «روی هم رفته، این تفسیر، بهترین
و سالمترین تفسیر نقلی است که در دسترس اهل علم قرار دارد.» باید اضافه نمود که این مقایسهها در رابطه با
تفاسیر نقلی اهل سنت صورت گرفته است.
بغوی مقدمهای بر تفسیر خود نگاشته است که ضمن بیان روش
و انگیزه تالیف، اسانیدی را که در نقل روایات، اقوال صحابه (غالبا
ابن عباس)
و تابعین، قرائتها،
شان نزول و مسائل تاریخی، داشته است بیان میدارد، بهمین جهت در متن تفسیر مطالب فوق را بدون
ذکر سند، میآورد.
و نیز بحثی در فضائل قرآن
و تلاوت آن
و وعید بر تفسیر به رای، بیان داشته است.
بغوی در تفسیر خود از منابع متعددی بهره برده است. در بخش روایی از
تفسیر ثعلبی و کتب ائمه حدیث
و صحابه و تابعین، در جانب معنای
آیه و تحلیل لغوی الفاظ از لغو بینی مانند
خلیل بن احمد،
سیبویه،
اخفش و مبرد، از شیعه مانند
محمد بن حنفیه،
علی بن الحسین زین العابدین «علیه السلام»
امام باقر علیهالسّلام
و امام صادق علیهالسّلام را مد نظر داشته، روایاتی از ایشان نقل مینماید.
از میان
صوفیه که آنها را به «ارباب اللسان»
و «اهل الاشاره» نام میبرد، مطالبی از
شهر بن حوشب،
ابراهیم بن ادهم،
فضیل بن عیاض، سهل تستری، جنید
و امثال آنها را متذکر میگردد.
از تفاسیر پیش از خود به جز
تفسیر ابن نقاش معتزلی،
ابو الحسن واحدی (صاحب تفسیر الوجیز
و الوسیط
و اسباب النزول)، یادی نمینماید. بغوی از تفسیر
ابن ابی حاتم رازی نیز استفاده فراوانی نموده است.
بغوی در مقدمه خود درباره انگیزه تالیف تفسیر مینویسد: «عدهای از یاران
و دوستان از من درخواست نوشتن تفسیری بر قرآن نمودند من به دو جهت پذیرفتم، ابتدا برای اینکه مشمول حدیث پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم گردم که
ابو سعید خدری از ایشان نقل میکند: «ان رجالا یاتونکم من اقطار الارض یتفقهون فی الدین فاذا اتوکم فاستوصوا بهم خیرا». دوم اینکه به علمای گذشته در تدوین علم
و ابقاء آن برای آیندگان تاسی کرده باشم، چیزی بر علوم آنها نیفزودم اما، معارف آنها را با بیانی جدید برای نسلی جدید بازگو کرده، تا آن علوم باقی بماند. بدین جهت تفسیری که
تطویل ممل
و خسته کننده
و اختصار مخل به معنا، در آن نباشد، عرضه کردم.»
روش کلی وی در بیان
و شرح آیات به مانند سایر مفسرین میباشد، در ابتدای هر سوره، اطلاعات کلی از قبیل نام
و وجه آن، محل نزول (مکی
و مدنی بودن آن)
و تعداد آیات آن، ارائه میدهد. سپس وارد بخش تفسیر آیات میگردد.
وی در تفسیر هر
آیه، نخست به سراغ قرآن رفته است تا آیات مشابه
و مفسر آن را بیابد، که این روش، اصیلترین روش در فهم معانی قرآن است. سپس از احادیث نبوی
و آنگاه از اقوال
صحابه و تابعان استفاده کرده است. گاه
سبب نزول آن را نیز بیان کرده.
در صورت لزوم به ریشه یابی واژگان
و اعراب و نکات بلاغی
و ادبی مربوط به
آیه پرداخته است، ولی با کمال اختصار
و در عین حال با دقت
و ظرافت لازم، از دفع شبهات وارده بر
نظم قرآن و غیره نیز غفلت نورزیده است.
مباحث نحوی
و ادبی تفسیر مختصری از
تفسیر ثعلبی و واحدی است.
بغوی را امام محدث نیز گفتهاند یعنی عالم به روایت
و درایت آن است، اکثر
احادیث مرفوعه را در تفسیر خود مسند کرده است،
و سعی دارد
روایات ضعیف و موضوع
و باطل را که پیش از او ثعلبی آورده است، نقل ننماید. با اینحال روایت ضعیف هم نقل کرده است، گاهی به ضعفش اشاره دارد مانند حدیث شماره ۳۸- ۴۳۹- ۹۱۷
و...
و گاهی به ضعف حدیث اشاره نمیکند مانند حدیث شماره ۱۷- ۴۳- ۸۰- ۱۱۹- ۱۶۰-
و... روایت موضوع
و باطل هم در تفسیر وی راه پیدا کرده است مانند حدیث شماره ۵۸۰- ۷۲۶- ۸۹۱
و... که اکثر در
اسباب نزول است.
بغوی را امام فقیه نیز لقب دادهاند از این جهت مباحث فقهی ذیل
آیات احکام را بر مسلک
شافعی را خوب بیان میدارد، در برخی موارد اختصار را رعایت نموده است مانند بحث در
سعی بین
صفا و مره آیه ۱۵۸ سوره بقره که ضمن ذکر مختصر اقوال به ادله آنها نیز میپردازد. گاهی در مباحث فقهی مقداری بسط میدهد، مانند بحث
قصاص ذیل
آیه ۱۷۸ سوره بقره، بحث
صوم ذیل
آیه ۱۸۳ بقره، بحث
خمر ذیل
آیه ۲۱۹ بقره، بحث
حیض آیه ۲۲۲ بقره، بحث
ایلاء آیه ۲۲۶ بقره
و...
و گاهی بحث طولانی مطرح میکند مانند بحث
حج آیات ۱۹۳ تا ۲۰۳ بقره، بحث
طلاق آیه ۲۲۸ تا ۲۳۷ بقره.
بغوی را مقرئ نیز لقب دادهاند، بدین جهت در تفسیر خود به ذکر
قراءات میپردازد
و مشهور از آنها را مطرح کرده به وجوه آن میپردازد، خود در مقدمه مینویسد: «در تفسیر، قراءات مشهور را انتخاب
و ذکر کردهام، زیرا اتفاق بر جواز قرائت آنها وجود دارد.» سعی دارد بحث قرائت را به اختصار مطرح نماید، اما گاهی طولانی میشود مانند قرائت «صراط» در
آیه ۶
سوره فاتحه و قرائت «سفهاء» در
آیه ۱۳ بقره
که نظر قراء اهل
کوفه و شام را بررسی میکند.
بغوی در بحثهای عقیدتی
و کلامی به مثابه یکی از علمای اهل سنت عمل میکند، اضطراب در کلمات وی بچشم میخورد، در
صفات خداوند گاهی مسلک سلف (عدم
تاویل) را برمی گزیند
و گاهی مسلک متاخرین (تاویل) را انتخاب میکند. ذیل
آیه «ثم استوی علی العرش»
در مقابل
معتزله قرار میگیرد
و بیان «الاستواء غیر مجهول
و الکیف غیر معقول
و الایمان به واجب» را نقل میکند
و راه عدم تاویل
و الکیف مجهول را پیش میگیرد.
و در
آیه «یوم یکشف عن ساق»
تاویل را انتخاب کرده میگوید: «عن امر فظیع شدید».
و در
آیه «
و جاء ربک»
مینویسد: «جاء امره
و قضاؤه
و قال الکلبی ینزل حکمه».
بغوی را محقق نیز دانستهاند، به همین جهت گاهی مبادرت به ذکر اقوال متعدد در تفسیر
آیه یا بیان معنای آن مینماید، بدون اینکه بین آنها ترجیحی قائل شود
و یا اختلاف
و اضطراب آن اقوال را بازگو کند. اما گاهی نیز به
ترجیح یکی از اقوال میپردازد که این کمتر اتفاق میافتد. مانند
آیه «
و اذ قلنا...»
مینویسد: «فیه قولان: الاصح...»
و یا
آیه «
و ما یعلم تاویله...»
مینویسد: «
و اختلف العلماء فی نظم هذه الآیة...»
بغوی سعی دارد که
اسرائیلیات تفسیر
ثعلبی و شاگردش
واحدی را نقل ننماید اما با اینحال تعدادی از اینگونه روایات
و قصههای تاریخی در تفسیر او یافت شده است
و کمتر به ضعف
و جعلی بودن آنها میپردازد. قصههایی از قبیل شان آدم
و حوا
و نزول آنها از
بهشت ذیل
آیه «
و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو...»
و قصه غرق
آل فرعون ذیل
آیه «
و اذ فرقنا بکم البحر...»
که مبالغه
و مطالب موهن زیادی دارد.
و نیز قصه
هاروت و ماروت ذیل
آیه ۱۰۲ بقره
و داستان طولانی قتل
جالوت توسط داود، ذیل
آیه ۲۵۹ سوره بقره.
بغوی به شیوه ثعلبی از آوردن روایات
ائمه اطهار «علیه السلام» نیز دریغ نکرده است
و هر جا روایتی، با شان رفیع
اهل بیت علیهالسّلام مناسبت داشته یا دلیل بر منقبت
و فضیلتی برای آنان بوده، بی پروا آن را بیان کرده است. مانند
آیه ۶۱ سوره آل عمران (
آیه مباهله) که نام
حضرت علی علیه السلام، فاطمة الزهرا « سلاماللهعلیها »
و «حسنین علیهما السلام» را ضمن بیان داستان
مباهله، ذکر میکند.
عدهای در این موضوع در برخی چاپها، خواستهاند که برخی عبارتها را حذف نمایند ولی غافل از اینکه حذف آن آشکار خواهد شد. به عنوان نمونه، بغوی (به تبع ثعلبی) ذیل
آیه «
و انذر عشیرتک الاقربین»
روایت معروف
و مفصلی را که مورخان
و مفسران به طور
متواتر و با سندهای صحیح از طریق
محمد بن اسحاق، سیره نویس معروف
و پدر تاریخ اسلامی، روایت کردهاند، آورده است، بدین مضمون: «پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم به علی علیهالسّلام دستور داد تا فامیل
و بستگان را دعوت کند
و به آنان فرمود: هر که از شما مرا یاری کند، برادر،
وصی و جانشین من خواهد بود. تنها علی علیهالسّلام برخاست
و گفت: یا رسول الله صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم من همواره یاور تو هستم. آنگاه پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم رو به آنان کرد
و فرمود: ان هذا اخی
و وصیی
و خلیفتی فیکم فاسمعوا له
و اطیعوا»
این ذیل در چاپهای مکرر حذف شده است، جز در چاپ دار احیاء التراث عربی- بیروت (۱۴۲۰ ه ۲۰۰۰ م) چاپ حاضر، ولی
تحریف کنندگان غافل مانده
و ندانستهاند که
تفسیر خازن که برگرفته از تفسیر بغوی است، حدیث یاد شده را به طور کامل نقل کرده است.
تحقیق تفسیر بغوی توسط محقق عبد الرزاق المهدی انجام گرفته است.
وی ضمن مقدمهای مباحثی درباره:
۱- انواع تفاسیر (درباره
شیوههای تفسیری و تالیفات آنها، که به ۷ نوع شیوه پرداخته است.)
۲- علت
و انگیزه تالیف تفسیر توسط بغوی.
۳- فوائدی مهم درباره تفسیر
و مفسران که به اختلاف علمای گذشته در تفسیر،
احادیث جعلی در تفاسیر
و تقسیم اسرائیلیات، پرداخته است. در این بحث، به اختلاف علمای پیشین در تفسیر، جمع آن
و نقد بسیاری از روشها اشاره دارد. نمونهای از احادیث جعلی در کتب تفسیر را متذکر گشته به نقد آنها پرداخته است.
و در بخش مفسران به مفسرین از
صحابه و شاگردان آنها از
تابعین پرداخته شرح حال مختصری از هر یک از آنان ارائه میدهد.
پس از آن به بغوی
و تفسیرش میپردازد
و ضمن بیان روش او
و توضیح بخشهای مختلف تفسیرش، شرح حال مختصری از بغوی
و آثار
و اساتید
و شاگردانش ارائه میدهد.
و در خاتمه به بررسی
و توصیف نسخههای خطی که محور تحقیق وی (در کنار دو نسخه چاپی) بودهاند، میپردازد.
عمده فعالیتهای محقق در این تفسیر عبارتند از
۱- مطابقت دو
نسخه خطی با هم
و مقایسه آنها با دو نسخه چاپی
و اشاره به موارد اختلاف نسخهها.
۲-
تخریج احادیث ۳- بررسی
اسانید روایات و صحت
و ضعف آنها
۴- اشاره به شرح حال برخی راویان
۵- ذکر طرق دیگر حدیث که مفسر آن را بیان نداشته است
۶- شماره گذاری احادیث از ابتدا تا انتهای تفسیر که به رقم ۲۴۴۰ حدیث رسیده است.
۷- اشاره به
اسرائیلیات ۸- تخریج آیات شاهد
۹- تخریج شواهد شعری
۱۰- شرح برخی مفردات غریب در شعر
و نثر
۱۱- تهیه فهرست مصادر
و مراجع
۱۲- مقدمهای در موضوعات ذکر شده در ابتدای عنوان. محقق در تخریج اسانید از کتابهای «شرح السنة»
و «الانوار فی شمائل النبی المختار» بغوی
و کتب روایی دیگر مانند صحیح بخاری استفاده کرده است.
مقدمه محقق به سال ۱۴۱۹ ه/ ۱۹۹۸ م در
سوریه -
دمشق، نگاشته شده است.
محقق در بحث احادیث جعلی
و موضوع اشاره به برخی مصادیق مینماید که از جمله آنها،
ماثورات منقول ذیل
آیه ۵۵
سوره مائده است، ایشان حدیث صدقه دادن انگشتر توسط حضرت علی علیهالسّلام را که
صحابه، تابعین
و مفسرین مختلف شیعه
و سنی آن را نقل نمودهاند، از موارد مجعول دانسته
و برای اثبات سخن خود به نقل قولی از
ابن تیمیه که «انه من وضع الرافضة»
و بیانی از دیگران اکتفا میکند. وی هر گونه بیان مصداق را از جمله در
آیه «
لکل قوم هاد»
و آیه «
و تعیها اذن واعیه»
که
حضرت علی علیهالسّلام را به عنوان
مصداق اعلای
آیه بیان میدارد، جعلی خوانده است. ایشان فراموش نمودهاند که یکی از راههای تبیین
و تفسیر آیات قرآن که از تفسیر لفظی فراتر است (
و در مدار آن محسوب نمیگردد) بیان مصداقهای آیات است که توسط پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم ،
صحابه، تابعین
و مفسران پیشین انجام گرفته است
و نیز برخی از این احادیث
و منقولات، شان
و سبب نزول آیات بوده است. که ارزیابی آنها باید بدور از
تعصبات مذهبی قرار گیرد. این بخش از سخنان عبد الرزاق مهدی بایسته نقدی متکی بر تحقیق در روایات
و ماثوراتی است که در صدد بیان مصادیق آیات هستند
و نیز ماثوراتی که
اسباب نزول آیات را بیان داشته است.
فقط به ذکر این نکته بسنده میکنم، که ۲۴ حدیث از اهل سنت نقل شده که این
آیه (۵۵ سوره مائده) درباره حضرت علی علیهالسّلام نازل شده است. روایات مربوطه را از صحابه افرادی مانند،
ابوذر،
ابن عباس،
انس بن مالک،
عمار،
جابر،
سلمة بن کهیل،
ابو رافع،
عمرو بن عاص و حضرت علی علیهالسّلام که اعلم، اعدل
و اتقای صحابه بوده نقل نمودهاند، در بین
ائمه علیه السلام،
امام حسین علیه السلام،
امام سجاد علیه السلام،
امام باقر علیه السلام،
امام صادق علیهالسّلام
و امام هادی علیهالسّلام نیز این روایات را داشتهاند. علمای اهل سنت نیز بر نقل آن بدون رد
و جرح اتفاق داشتهاند، مانند احمد،
نسایی، طبری،
طبرانی،
و عبد بن حمید، که اینها خود از ائمه تفسیر ماثور
و از
حفاظ و ائمه حدیث اهل سنت محسوب میگردند.
متکلمین نیز اینگونه روایتها را تلقی به قبول نمودهاند.
فقها در مسئله «فعل کثیر در نماز»
و بحث «آیا
صدقه مستحبی،
زکاة نامیده میشود یا خیر؟» آنها را مطرح کردهاند. در صحت انطباق
آیه بر روایات، بزرگان تفسیر
و ادب مانند
زمخشری، طبری
و ابو حیان در تفسیر خود
و راویان احادیث که خود از اهل لسان عرب میباشند، مناقشهای ننمودهاند. بنابر این نمیتوان ادعای ضعف سند
و جعلی بودن را پذیرفت
و از اینگونه روایات چشم پوشی نمود.
معالم التنزیل بارها همراه با تفسیر ابن کثیر
و تفسیر خازن به طبع رسیده است. از جمله، چاپ سنگی آن در
هند همراه با تفسیر ابن کثیر، بومبای، سال ۱۲۹۵ ق در ۱۰۰۶ صفحه
و بار دوم در سال ۱۲۹۶ ق. همچنین در قاهره چاپخانه استقامت در سال ۱۳۳۱ در حاشیه تفسیر خازن- چاپهای مستقل آن از قبیل ۱- المکتبة التجاریة الکبری در سال ۱۹۵۵ م، ۲- مکتبة البابی الحلبی سال ۱۹۵۷ م در ۴ مجلد. ۳- بیروت دار المعرفة چاپ دوم به سال ۱۴۰۷ ق به تحقیق خالد عبد الرحمن العک
و مروان سوار در ۴ مجلد. ۴- چاپ دیگر به سال ۱۹۷۰ م ۵- افست چاپ
قاهره در بیروت، توسط دارالفکر به سال ۱۴۰۵ ق در پنج مجلد. ۶- نسخه حاضر توسط دار احیاء التراث العربی در کشور
لبنان، بیروت با تحقیق عبد الرزاق المهدی در ۵ مجلد به قطع وزیری، به عنوان چاپ اول به سال ۱۴۲۰ ق معادل ۲۰۰۰ میلادی.
این نسخه با تحقیق
و پاورقیهای محقق فوق انجام گرفته، آیات قرآن با شماره آنها، کاملا از متن تفسیر مجزا
و مشخص میباشند. شماره آیات مورد بحث
و سوره در بالای صفحه به همراه جزء کتاب راهنمای محققان خواهد بود. در انتهای هر مجلد فهرستی بر اساس سورههای موجود در آن ارائه شده است، فهرست مصادر
و مراجع نیز توسط محقق انتهای مجلد پنجم گنجانده شده است. تصویری از صفحات نسخههای خطی که منبا
و محور این نسخه بودهاند در ابتدای مجلد اول تفسیر نمایش داده شده است.
مشخصات کامل دو نسخه خطی
و سال کتابت آنها در مقدمه محقق بیان گشته
و در پاورقیها به جزئیات اختلاف آنها اشاره میشود.
اضافه بر تفاسیری که بعد از بغوی از این اثر استفاده نموده یا آن را تلخیص کردهاند، (این تفسیر توسط شیخ تاج الدین ابو نصر، عبد الوهاب بن محمد حسینی از علمای قرن نهم مختصر شده است.)
تالیفاتی درباره آن انجام گرفته است، از قبیل
۱- البغوی الفراء
و تفسیره للقرآن الکریم، محمد ابراهیم شریف، قاهره، دانشکده دارالعلوم دانشگاه قاهره ۱۴۰۶ ه ۱۹۸۶ م در ۵۱۶ صفحه.
۲- البغوی
و منهجه فی التفسیر، عفاف عبد الغفور حمید،
مکه مکرمه،
دانشکده شریعت،
دانشگاهام القری، ۱۴۰۰ ه رساله فوق لیسانس، چاپ ارشاد بغداد.
۳- فهرست احادیث تفسیر بغوی، توسط یوسف عبد الرحمن المرعشلی، بیروت، دار النور الاسلامی، دار البشائر الاسلامیة، در ۲۵۶ صفحه.
۱- مقدمه محقق
و مفسر جلد ۱ به همراه سایر مجلدات تفسیر
۲-
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی به کوشش
بهاء الدین خرمشاهی ج۱ ص۳۷۸
و ۷۵۸
۳-
المفسرون حیاتهم و منهجهم سید محمد علی ایازی صفحه ۶۴۴
۴-
تفسیر و مفسران آیتالله معرفت ج۲ صفحه ۱۹۳
۵-
التفسیر و المفسرون دکتر ذهبی ج۱ ص۲۳۴
۶-
مناهج المفسرین دکتر منیع
عبد الحلیم محمود صفحه ۱۳۱
۷- فصلنامه بینات سال دوم شماره ۷ پاییز ۱۳۷۴ صفحه ۷ فصلنامه مؤسسه معارف
اسلامی امام رضا علیه السلام
۸-
تفسیر المیزان مرحوم
علامه طباطبایی ج۶ صفحه ۲۵
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).