معاضدالسلطنه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابوالحسنخان معاضدالسلطنۀ نائینی (د ۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹م)، فرزند میرزا باقر، از نوادگان عموی
میرزا نصراللهخان مشیرالدوله و یکی از سیاسیون و آزادیخواهان
دوران مشروطیت بود.
خدمت دولتی معاضدالسلطنه با کارمندی وزارت امور خارجه آغاز گردید. نخست در حدود سال ۱۳۲۲ق/۱۹۰۴م کنسول ایران در
بادکوبه شد.
در این مقام به لحاظ حسن خدمت و داشتن افکار آزادیخواهی شهرتی یافت. آن زمان که مقارن با انقلاب
روسیه بود، به سببی میان
ارامنه و
مسلمانان نبرد سختی در گرفت. معاضدالسلطنه در این ماجرا درایتی به خرج داد و ایرانیان را به خوبی یاری کرد. اینگونه فعالیتها و نیز شخصیت ممتاز او سبب شد که در جریان انقلاب مشروطه، مورد توجه انقلابیون و مشروطهخواهان قرار گیرد.
چون مأموریت بادکوبه به انجام رسید و معاضدالسلطنه به
ایران بازگشت، به همراهی با مشروطهخواهان برخاست و وارد مبارزه شد.
و به ریاست انجمن
آذربایجان-که
تقی
زاده از آن استعفـا داده بود- رسید. این انجمن که معاضدالسلطنه خود از پایهگذاران اصلی آن بود، یکی از مهمترین مراکز آزادیخواهی ایران به شمار میرفت. با برگذاری نخستین انتخابات مجلس، معاضدالسلطنه به نمایندگی مجلس انتخاب شد و به عنوان عضو هیئت رئیسۀ مجلس، مباشر مجلس نوپای ایران گردید.
در ۱۳۲۶ق/ ۱۹۰۸م مقارن با
استبداد صغیر گروهی از سران انقلابیون چون
ملکالمتکلمین و
صوراسرافیل دستگیر شدند و بلافاصله به
قتل رسیدند. دیگران از جمله معاضدالسلطنه و
تقیزاده در سفارت انگلیس پناه جستند.
و سرانجام به اروپا
تبعید شدند.
شرح سفر از تهران به اروپا را
تقی
زاده به تفصیل در خاطرات خود آورده است.
معاضدالسلطنه در لندن با همکاری
تقی
زاده اعلامیهای مفصل در روزنامۀ مشهور تایمز به چاپ رساند و در آن مظالم محمدعلیشاه بر ضد ملت ایران را بر شمرد. این مقالۀ مؤثر موجب پاسخگویی برخی طرفداران محمدعلیشاه شد و معاضدالسلطنه دیگر بار به پاسخ برخاست و مقالهای در همان روزنامه به چاپ رسانید.
توقف معاضدالسلطنه در لندن طولانی نشد؛ در همین مدت کوتاه با ادوارد براون آشنا شد؛ با او به کیمبریج رفت و آنجا هم اقداماتی در حمایت مشروطهخواهان انجام داد.
او سپس همراه
دهخدا و حسین پرویز به سویس رفت تا مقدمات انتشار مجدد روزنامۀ صوراسرافیل را فراهم آورد.
پیش از آن، دولت
فرانسه با ادامۀ انتشار روزنامه در پاریس موافقت نکرده بود.
در سویس، شهر کوچکی به نام ایوردُن۱ به عنوان مرکز فعالیت انتخاب شد. دفتر روزنامه در ماههای آخر سال ۱۳۲۶ق در همانجا گشایش یافت و نخستین شمارۀ صوراسرافیل در تبعید در اول
محرم ۱۳۲۷ق/ ۲۳ ژانویۀ ۱۹۰۹م انتشار یافت. معاضدالسلطنه برای رتق و فتق امور پیوسته میان ایوردن، پاریس و لندن در
سفر بود، چون روزنامه در پاریس حروفچینی و چاپ میشد و از سویس پخش میگردید.
روزنامۀ صوراسرافیل در ایوردن تنها ۳ شماره منتشر شد و به سبب مشکلات از ادامۀ انتشار باز ماند.
پس از آن، دهخدا و معاضدالسلطنه به
استانبول رفتند. در آنجا در اواخر
محرم ۱۳۲۷ یا اندکی بعد، معاضدالسلطنه به ریاست انجمن سعادت منصوب شد.
و در آنجا به نفع مبارزان ایرانی به فعالیت پرداخت
انجمن روزنامهای به نام سروش منتشر میکرد که مسئولیت آن برعهدۀ دهخدا گذاشته شد. سروش در اندک زمان شهرت فراوان به دست آورد و در سراسر ایران خواستارانی پیدا کرد.
با پیروزی مشروطهخواهان و فرار
محمدعلیشاه، معاضدالسلطنه و دهخدا به ایران بازگشتند. وی در دور دوم هم به نمایندگی مجلس انتخاب شد و هم در این زمان با همکاری دهخدا و گروهی دیگر حزبی به نام اعتدالیون تشکیل داد که اکثریت مجلس را در اختیار گرفتند. رهبری حزب را
مستشارالدوله در دست داشت.
از فعالیتهای دیگر معاضدالسلطنه، عضویت او در «کمیتۀ انقلاب ملی» در کنار
سیدجمال اصفهانی، ملکالمتکلمین،
تقی
زاده، دهخدا،
حکیم الملک، صوراسرافیل و چند تن دیگر بود. انجمن هر نیمه شب در خانۀ حکیمالملک تشکیل جلسه میداد.
معاضدالسلطنه در ۱۳۲۹ق در کابینۀ
صمصامالسلطنه، وزیر پست و تلگراف شد
و از
وکالت استعفا داد. کوششهای او در این زمان بیشتر مصروف دفع تهاجم قوای سالارالدوله بود که پیوسته تهران را تهدید میکرد. او مدتی کوتاه پس از آن از وزارت استعفا داد.
با وقوع
جنگ جهانی اول، مجلس سوم در محرم ۱۳۳۴/ نوامبر ۱۹۱۵ منحل شد، و ایران به اشغال نیروهای خارجی درآمد. معاضدالسلطنه با گروهی از آزادیخواهان تصمیم به
مهاجرت گرفت و مدتی در میان ایلات بختیاری و سایر ایلات جنوب ایران به سر برد.
پس از وقوع
کودتای اسفند ۱۲۹۹ وی مدتی خانهنشین شد، اما پس از روی کار آمدن قوامالسلطنه، مأموریت تخلیۀ
گیلان از قشون خارجی به او محول گردید که با موفقیت از عهدۀ آن برآمد؛ پس از آن، وزارت عدلیه را عهدهدار شد و تا اسفند ۱۳۰۳ در این مقام باقی ماند.
معاضدالسلطنه در انتخابات دورۀ پنجم مجلس از شهر خود
نائین به نمایندگی انتخاب شد؛ اما در دورۀ بعد از نامزدی کناره گرفت و بیشتر اوقات را به خانهنشینی میگذراند. در سالهای آخر زندگی چند بار به
حکومت مازندران،
گیلان و
کرمان رفت و در آخر ایالت فارس به او واگذار گردید. در همین سمت بود که در یکی از روزهای آذر ۱۳۱۸ همراه با نوکر خود به طرز مرموزی در گذشت. پیکرش به نائین منتقل، و در مصلای آنجا کنار اجدادش به
خاک سپرده شد.
از معاضدالسلطنه دو فرزند پسر برجای ماند: ۱. حسین پیرنیا فرزند ارشد او که نمایندۀ مجلس و استاد دانشگاه و بنیادگذار دانشکدۀ اقتصاد دانشگاه
تهران بود و در ۱۳۷۲ش در تهران درگذشت؛ ۲. باقر پیرنیا از سیاست پیشگان عصر پهلوی دوم که مدتی نایبالتولیۀ
آستان قدس رضوی بود و در سالهای اخیر در خارج از کشور درگذشت.
معاضدالسلطنه یکی از شخصیتهای خوشنام و پاکدامن عصر مشروطه بود و تا آخر
عمر تقوای سیاسی خود را حفظ کرد و همواره با
اخلاص تمام مشروطهخواهان را کمک میکرد
از او مجموعۀ اسناد مفصل و منظمی برجای مانده که همه پیرامون حوادث مشروطه و فعالیتهای آزادیخواهان ایرانی در اروپاست. این مجموعه به همت فرزندش
حسین پیرنیا و با اهتمام و مقدمۀ مفصل ایرج افشار در ۱۳۵۸ش در
تهران به چاپ رسیده است.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله شماره«۵۶۱۷» سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان پیرنیا» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۳/۲۲.