• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معاد در بهائیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



معاد یکی از اصول و ارکان اعتقادی در تمامی مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی است ، که در اصل وقوع آن در آینده و جهان آخرت کسی شبهه ای ندارد اما در مورد چند و چون معاد و مسئله حیات روح و معاد جسمانی اختلافاتی وجود دارد؛ ولی به اعتقاد بهاییان تاکنون قیامتهای متعددی بر پا شده است و در آینده نیز برپا خواهد شد.



بحث معاد و قیامت از اصول اعتقادی اسلام و تمامی ادیان آسمانی است.همه پیامبران الهی در کنار بحث توحید،یکی از مسائلی که به آن پرداخته‌اند و مردم را به آن دعوت کرده‌اند،موضوع معاد و قیامت است.حسابرسی و رسیدگی به اعمال انسان در جهان پس از مرگ که همان قیامت باشد،جزء عقاید مسلّم و قطعی در بین مسلمین است و تمام کسانی که ادعای پیروی هر یک از پیامبران الهی را دارند،به نوعی معتقد به این مسئله هستند؛با این حال فرقه بهائیت -که خود را دین جدیدی می‌دانند- عقیده‌ای متفاوت در مورد قیامت دارند و به طور عجیبی مسائل مربوط به آن را توجیه می‌کنند و از جانب خودشان عقایدی بر خلاف عموم مسلمین را مطرح می‌کنند.


بهائیان موضوع قیامت را انکار نموده و آیات قرآن را در این باره توجیه می‌کنند؛از نظر بهائیان قیامت به دو بخش قیامت صغری و قیامت کبری تقسیم می‌شود؛در نزد آنان قیامت صغری همان عالم برزخ است که بلافاصله پس از مرگ آغاز می‌شود که قیامتی روحانی است؛اما قیامت کبری عبارت از انتهای دین سابق و ظهور پیامبر و تشریع شریعت دین جدید می‌باشد.بنا بر این تصور،تاکنون قیامتهای متعددی بر پا شده است و در آینده نیز برپا خواهد شد؛ و قیام باب و بهاء در ادامه قیامتهای گذشته،مانند قیامتهای پیامبران سلف همچون حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد (ص)بوده است.
[۱] انجمن علمی ادیان و مذاهب،آشنایی با فرق تشیع،قم،مرکز مدیریت حوزه علمیه،۱۳۸۹ش،چاپ دوم،ص۲۰۴.


۲.۱ - میرزا بهاء

علامه مصطفوی از میرزا بهاء (مؤسس بهائیت) نقل می‌کند که در الواح می‌گوید:ای کنیز من بشنو ندای مرا از جانب زندان که دشمنان مرا احاطه کرده‌اند،آن کسانی که به قیامت و آثار آن و به ساعت و علامتهای آن منکر هستند و آنان از کسانی هستند به ذلت راضی شده‌اند.منظورش از قیامت،قیام خودش برای مقام نبوت می‌باشد؛ومنظورش از ساعت،زمان بعثتش است و طبق این عقیده آیات قرآن را به خودش تأویل می کند.
[۲] علامه مصطفوی،محاکمه و بررسی باب و بها،مرکز نشر آثار علامه مصظفوی،۱۳۸۶ش،چاپ چهارم،ج۱،ص۱۱۴.

در جای دیگر می‌گوید:روز قیامت آمد و قیوم بر اشخاص با سلطنتی که محیط بر آسمانها و زمینها است،قیام کرد؛زمانی که نفخ صور شد بعضی از مردم متحیّر شدند و برخی دیگر بی‌هوش و بی‌خود شدند؛برخی به خاطر اشتیاقی که به ربّ العالمین داشتند شروع به پروازکردند....
میرزا بهاء می‌گوید:در هر بعثتی نفخ صور و حشر و نشر و عذاب و نعمت بر پا می‌شود و منظور او در این دو مورد نفخ خود او بود و به اعتقاد ایشان نفخ دیگری هم در قیام سید باب بر ممکنات دمیده شده است.
[۳] علامه مصطفوی،محاکمه و بررسی باب و بها،مرکز نشر آثار علامه مصظفوی،۱۳۸۶ش،چاپ چهارم،ج۱،ص۱۲۱.


۲.۲ - عبدالبهاء

عبدالبهاء (فرزند میرزا بهاء)در مکاتیب گفته است:متبارک است پروردگار اول و آخر،در مرتبه اول نفخ صور شد و مردم زمین و آسمانها مدهوش گشتند،سپس نفخه دوم زده شد که نفخه زندگی بود و این مرتبه مردگان از جای برخاستند و در این موقع صراط مستقیم در میان مخلوقات کشیده شد،میزان نصب گردید و بهشت برای پرهیزکاران نزدیک گردید و آتش سوزنده شعله ور شد و نفس به ناله در آمدند و فریاد زدند که قیامت کبری بر پا شد و طامّه عظمی ظاهر شد و مخلوقات محشور شدند و پروردگار جهان و صفوف ملائکه آمدند.
[۴] علامه مصطفوی،محاکمه و بررسی باب و بها،مرکز نشر آثار علامه مصظفوی،۱۳۸۶ش،چاپ چهارم،ج۱،ص۱۱۵.
همان طور که مشاهده می‌شود اینها طوری از قیامت سخن می‌گویند که گویا برپا شده است و افعالی که بکار می‌برند،ماضی و گذشته است.

۲.۳ - حسینعلی نوری

حسینعلی نوری به ظاهر آیات قرآن استدلال کرده که قیامت بر پاشده است و به علما اشکال می‌گیرد گه آنها آیات قرآن را اشتباه معنی می‌کنند! او می‌گویدکه علمای تفسیر ،کلام الهی را درک نکرده‌اند و برای همین به قاعده نحو استدلال می‌کنند که هر وقت «اذا» بر سر ماضی بیاید،معنی آینده می‌دهد و اگر آیه‌ای «اذا» نداشته باشد،یا کلمه اذا را در تقدیر می‌گیرند و یا استدلال می‌کنند که چون قیامت محقق الوقوع است،برای همین ماضی آمده که گویا گذشته است مثل این آیه«و نفخ فی الصور ذلک یوم الوعید...»که معنای ظاهری آیه این می‌شود:در صور دمیده شد که وعده آن روز داده شده بود...
وی در ادامه می‌گوید:ملاحظه می‌کنید که چقدر بی ادراک،نفخه محمدیه را ادراک نمی‌کنند وخود را از این فیض الهی محروم می‌کنند و منتظر صور اسرافیل که یکی از عباد اوست می‌شوند؛بلکه مقصود از صور،صور محمدی است که بر همه ممکنات دمیده شده و قیامت، قیام آن حضرت بود بر امر الهی و غافلینی که در قبور اجساد مرده بودند را خلعت ایمانی پوشاند و به حیات تازه زنده نمود.
[۵] نوری،حسینعلی،ایقان، ۱۳۵۲ق، چاپ مصر،ص۸۷-۹۰.



در پاسخ به شبهات بهاییان علما و دانشمندان چنین گفته اند:

۳.۱ - معاد امری بدیهی

اولاً- همان‌طورکه قبلا ذکر شد-بحث معاد و قیامت و کلیّت این مطلب که جهانی،ورای عالم دنیا وجود دارد و در آنجا به حساب بندگان رسیدگی می‌شود از بدیهیات هر دین آسمانی است وجزای نیکوکاران در قیامت، بهشت و سزای بدکاران و کافران،دوزخ و جهنم است.

۳.۲ - تفسیر برأی

ثانیاً برای فهم یک مطلب دینی و اعتقادی نباید صرفاً به ظاهر بعضی از آیات قرآن استناد کرد؛بلکه باید مجموع آیات را در کنار روایات پیامبر و ائمه معصومین (ع) بسنجیم و معنا کنیم برای اینکه امامان،طبق حدیث معروف و متواتر ثقلین، همسنگ قرآن هستند و از یکدیگر جدا نمی‌شوند؛به عبارتی فهم دقیق آیات قرآن،بدون بیان و توضیح پیامبر و ائمه امکانپذیر نیست،و مبیّن ومفسر واقعی قرآن آنها هستند که با هدایت آنها باید قرآن را فهمید.خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:«و اَنزلنا الیک الذّکر لتبیّن للنّاس ما نُزّل الیهم» در این آیه شریفه خداوند به پیامبر می‌فرماید:ما قرآن(ذکر)را بر تو نازل کردیم تا آنچه که بر امت نازل شده است برای مردم بیان کنی.در این آیه تشریح آیات به عهده پیامبر گذاشته شده و نباید از پیش خودمان آیات رامعنا کنیم؛ برای اینکه تفسیر به رأی امری ممنوع و حرام شمرده شده و نتیجه‌اش گمراهی و آتش دوزخ است.پیامبر اسلام (ص) در این مورد فرموده است:هر کس قرآن را به رأی خودش تفسیر کند،جایگاهش پر از آتش می‌شود.

۳.۳ - ایراد ادبی

نکته دیگر اینکه اگر علما می‌گویند که«اذا»بر سر فعل ماضی بیاید،معنای آینده می‌دهد که کلام باطلی نیست؛طبیعی است که انسان برای فهمیدن هر زبانی باید به قواعد دستوری آن زبان توجه کند و همچنین قول اهل لغت را که خبره این کار هستند بپذیرد؛کلمه«اذا»به تصریح لغت شناسان عرب-به دور از هر گونه تعصب دینی-کلمه ایست که برای مستقبل بکار می‌رود و این مطلب برای عرب زبانی که مسلمان هم نیست،امری بدیهیست؛مثلا در لسان العرب که از کتابهای معتبر لغوی می‌باشد آمده است،«اذا»اسمی است که دلالت بر زمان مستقبل می‌کند.در آیاتی هم که فعل ماضی آمده، ولی اذا ندارد،به قرینه آیات دیگر مسلّم است که دلالت بر آینده دارد.

۳.۴ - آیات قیامت

از طرف دیگر این گونه نیست که تمام آیات مربوط به قیامت،با فعل ماضی بیان شده باشد،بلکه بعضی آیات مربوط به قیامت با فعل مضارع آمده که دلالت بر آینده می‌کند؛مثلاً در سوره قارعه آمده است:«یوم یکون الناس کالفراش المبثوث وتکون الجبال کالعهن المنفوش»؛ شاهد در اینجا کلمه یکون و تکون است که ماضی نیست؛ویا این آیه«یوم ینفخ فی الصور و نحشر المجرمین یومئذ زُرقا» در اینجا هم کلمه ینفخ و نحشر بصورت مضارع آمده است.موارد دیگری هم هست که در این رابطه می‌توان به قرآن کریم مراجعه کرد.


بیش از ثلث آیات قرآن،ارتباط با زندگی ابدی دارد:در یک دسته از آیات،بر لزوم ایمان به آخرت تأکید شده،در دسته دیگر،پیامدهای انکار آن گوشزد شده،در دسته سوم نعمتهای ابدی،و در دسته چهارم، عذابهای جاودان بیان شده است.
[۱۲] مصباح یزدی،محمد تقی،آموزش عقاید،ص۳۴۱.
با دقت و تأمل در آیات قرآنی متوجه می‌شویم بخش عمده‌ای از سخنان پیامبران و بحثهای ایشان با مردم اختصاص به موضوع معاد داشته و حتی می‌توان گفت که تلاش آنها بیش از تلاشی بوده که برای اثبات توحید کرده‌اند،زیرا اکثر مردم سرسختی بیشتری در این مورد نشان می داده‌اند.
[۱۳] مصباح یزدی،محمد تقی،آموزش عقاید،ص۳۴۱.

نکته قابل ذکر این است که روح انسان بلافاصله بعد از مرگ وارد عالم برزخ می‌شود و این عالم قبل از قیامت و روزی است که انسانها بر انگیخته می‌شوند که عالمی روحانی است و روح در بدن مثالی قرار می‌گیرد و تا قیامت با او خواهد بود، ولی در قیامت،معاد جسمانی و روحانی صورت می‌گیرد.؛


با ملاحظه برخی از آیات قرآن که ویژگیهای قیامت را بیان می‌کند متوجه می‌شویم که دیدگاه بهائیت چقدر متفاوت با قرآن است.اینک به ترجمه بعضی از آیات اشاره می‌شود:هنگامی که آسمان از هم شکافته شود و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند و آن زمان که قبرها زیر و رو گردد...در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود...در آن هنگام که کوهها به حرکت در آیند...در آن هنگام که پرده از روی آسمان گرفته شود،در آن هنگام که دوزخ شعله ور گردد،در آن هنگام که بهشت نزدیک شود...همان طور که می بینیم تناسبی بین آیات قرآن و ادعای بهائیت وجود ندارد.


در مورد نفخ صور هم ادعای باطلی دارند؛این مطلب که صور، توسط اسرافیل، فرشته مقرب الهی دمیده می‌شود، امری واضح و روشن است و در روایات معصومین به آن اشاره شده است.
در روایتی از امام سجاد (ع) از نفخ صور سؤال شد؛حضرت فرمودند:در نفخه اولی خدا به اسرافیل امر می‌کند،پس او به دنیا هبوط می‌کند(فرود می‌آید)و صوری همراه دارد...زمانی که ملائکه اسرافیل را می‌بینند که به دنیا هبوط کرده و صوری به همراه دارد،می‌گویند که خداوند اذن داده تا تمام اهل زمین و آسمان بمیرند و...سپس اسرافیل در صور می دمد و همه جانداران و صاحبان روح می‌میرند،سپس خداوند اسرافیل را می میراند،بعد از مدتی خود خداوند در صور می دمد وبه این واسطه همه زنده میشوند.این همان نفخه دوم است    


۱. انجمن علمی ادیان و مذاهب،آشنایی با فرق تشیع،قم،مرکز مدیریت حوزه علمیه،۱۳۸۹ش،چاپ دوم،ص۲۰۴.
۲. علامه مصطفوی،محاکمه و بررسی باب و بها،مرکز نشر آثار علامه مصظفوی،۱۳۸۶ش،چاپ چهارم،ج۱،ص۱۱۴.
۳. علامه مصطفوی،محاکمه و بررسی باب و بها،مرکز نشر آثار علامه مصظفوی،۱۳۸۶ش،چاپ چهارم،ج۱،ص۱۲۱.
۴. علامه مصطفوی،محاکمه و بررسی باب و بها،مرکز نشر آثار علامه مصظفوی،۱۳۸۶ش،چاپ چهارم،ج۱،ص۱۱۵.
۵. نوری،حسینعلی،ایقان، ۱۳۵۲ق، چاپ مصر،ص۸۷-۹۰.
۶. نحل/سوره۱۶، آیه۴۴.    
۷. مجلسی،محمد باقر،بحارالانوار،بیروت، مؤسسه الوفاء،۱۴۰۴ق،ج۳۰،ص۵۶۳.    
۸. ابن منظور،لسان العرب،بیروت،دار صادر،۱۴۱۴ق،ج۱۵،ص۴۳۰.    
۹. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۴.    
۱۰. قارعه/سوره۱۰۱، آیه۵.    
۱۱. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۲.    
۱۲. مصباح یزدی،محمد تقی،آموزش عقاید،ص۳۴۱.
۱۳. مصباح یزدی،محمد تقی،آموزش عقاید،ص۳۴۱.
۱۴. مومنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰.    
۱۵. یس/سوره۳۶، آیه۸۰.    
۱۶. انفطار/سوره۸۲، آیه۱-۴.    
۱۷. تکویر/سوره۸۱، آیه۱.    
۱۸. تکویر/سوره۸۱، آیه۳.    
۱۹. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۱-۱۳.    
۲۰. مجلسی،محمد باقر،بحارالانوار،بیروت، مؤسسه الوفاء،۱۴۰۴ق، ج۶،ص۳۲۴.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «معاد در بهائیت».    




جعبه ابزار