مسّ شیطان (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسّ شیطان:
(الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ) مسّ شیطان: «
مسّ» در لغت به معناى تماس پيدا كردن و لمس كردن است.
لكن جمعى معتقدند كه تعبير
«مسّ الشّيطان» كنايه از بيمارى روانى و جنون است و اين تعبير در ميان عرب معمول بوده، نه اين كه واقعا
شیطان تأثيرى در روح انسان بگذارد.
ولى هيچ بعيد نيست كه بعضى از كارهاى شيطانى و اعمال بىرويه و نادرست سبب يک نوع جنون شيطانى شود.
يعنى به دنبال آن اعمال، شيطان در شخص اثر بگذارد و تعادل روانى او را بر هم زند، از اين گذشته اعمال شيطانى و نادرست هنگامى كه روى هم متراكم شود اثر طبيعى آن از دست رفتن حسّ تشخيص صحيح و قدرت بر تفكر منطقى مىباشد.
به موردی از کاربرد
مسّ شیطان در
قرآن، اشاره میشود:
(الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ) (كسانى كه
ربا مىخورند، در
قیامت مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده و تعادل خود را از دست داده بر مىخيزند. اين، به خاطر آن است كه گفتند: «
بیع و داد و ستد مانند ربا است» در حالى كه خدا بيع را
حلال كرده، و ربا را
حرام. زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است. و اگر كسى اندرزى از جانب پروردگارش به او رسد، و از رباخوارى خوددارى كند، سودهاى پيشين و قبل از تحريم از آن اوست؛ و كار او به عفو
خدا واگذار مىشود؛ امّا كسانى كه به ربا خوارى بازگردند
اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند بود.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه خبط به معناى كج و معوج راه رفتن است، وقتى مىگويند: خبط البعير معنايش اين است كه: راه رفتن اين شتر غير طبيعى و نامنظم است، انسان هم در زندگيش راهى مستقيم دارد كه نبايد از آن منحرف شود، چون او نيز در طريق زندگيش و بر حسب محيطى كه در آن زندگى مىكند حركات و سكناتى دارد، كه داراى نظام مخصوصى است، كه آن نظام را بينش عقلايى انسانها معين مىكند، و هر فردى افعال خود را (چه فردى چه اجتماعى) با آن نظام تطبيق مىدهد. انسانى كه
ممسوس شيطان شده، يعنى شيطان با او تماس گرفته و نيروى تميز او را مختل ساخته، نمىتواند خوب و بد، نافع و مضر و
خیر و
شر را از يكديگر تميز دهد و حكم هر يک از اين موارد را در طرف مقابل آن جارى مىسازد، (مثلا به جاى اينكه خير و نافع و خوب را بستايد، زشتىها و شرور و مضرات را مىستايد، و يا به جاى اينكه ديگران را به سوى كارهاى خير و مفيد دعوت كند به سوى شرور مىخواند) و اين به آن جهت نيست كه معناى خوبى و خير و نافع را فراموش كرده و نمىداند خوب و بد كدام است، براى اينكه هر چه باشد
انسان است، و
اراده و
شعور دارد و محال است كه از انسان، افعال غير انسانى سر بزند بلكه از اين جهت است كه زشتى را زيبايى و حسن را
قبح و خير و نافع را شر و مضر مىبيند، پس او در تطبيق احكام و تعيين موارد، دچار خبط و اشتباه شده است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «مسّ شیطان»، ج۲، ص۴۹۱.