مَسْنون (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَسْنون (به فتح میم و سکون سین) از
واژگان قرآن کریم به معنای ريخته شده، متغيّر و مصوّر است.
مَسْنون را ريخته شده (مصبوب) و متغيّر و مصوّر معنى كردهاند. در
مجمع فرموده: مسنون به معنى مصبوب است از «سَنَنْتُ الْمَاءَ عَلَى وَجْهِهِ»
آب را به صورت او پاشيدم و به قولى به معنى متغيّر است و
سیبویه آن را مصور گفته است.
زمخشری آن را مصور
،
راغب متغيّر و
جوهری هموار، متغيّر بدبو و مصوّر گفته است.
ابن اثیر در
نهایه گويد: درباره
بول اعرابى در
مسجد آمده: «فَدَعَا بِدَلْوٍ مِنْ مَاءٍ فَسَنَّهُ عَلَيْهِ». يعنى دلوى
آب خواست و بر آن ريخت و در حديث ابن عمر آمده: «كَانَ يَسُنُ الْمَاءَ عَلَى وَجْهِهِ»: آب را به صورت خويش مىپاشيد.
زمخشرى در فائق ذيل لغت «كرم» نقل كرده: مردى ظرفى پر از
شراب به
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) هديه آورد حضرت فرمود: خدا آن را
حرام كرده است. گفت آيا به
یهود تحفه نبرم كه صلهاى به من بدهند؟ فرمود: خدائی كه آن را حرام كرده
هدیه دادنش را نيز حرام فرموده. گفت: پس چه كار كنم؟ فرمود: «سَنَّهَا بِالْبَطْحَاءِ». آن را به ريگزار بريز.
در
نهج البلاغه خطبه ۱ درباره تربت
آدم فرموده:
«سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ.» يعنى «با آب آن را مسنون كرد. گل خالص گرديد.» و احتمال دادهاند كه به معنى هموار كردن باشد. ولى بهتر است به معنى آميختن باشد.
(وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ) (ما انسان را از گل خشكيدهاى همچون سفال كه از گل بدبوى تيرهرنگى گرفته شده بود آفريديم.)
اين تعبير در آيات
۲۸ و
۳۳ اين سوره نيز آمده است.
زمخشرى و
طبرسی گفتهاند: حق آن ست كه مسنون صفت
صلصال باشد يعنى از صلصالی كه از لجن سياه و مصوّر بود.
مسنون به معنى صاف شده نيز آمده مثل مرمر مسنون.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مسنون»، ج۳، ص۳۴۳.