مزار امامزاده سیدمحمد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آستان مبارک سیدمحمد، زیارتگاهی در شهر سامرا بوده و متعلق به سیدمحمد فرزند
امامهادی (علیهالسّلام) است.
امامزاده سیدمحمد فرزند امام
هادی (علیهالسلام) است. ایشان نزد شیعیان و نیز اهل سنت منطقه از جایگاه ویژهای برخوردار است. به گونهای که قسم خوردن به سیدمحمد موجب پایان یافتن اختلافات و مشاجرات است.
این زیارتگاه در پنجاه کیلومتری جنوب
سامرا و در شمال
بغداد و نزدیک قریهای به نام
بلد در استان صلاحالدین، واقع شده است. که به سبب وجود این قبر، به «بلد سیدمحمد» معروف است. این قریه که تا بغداد، هشتاد کیلومتر فاصله دارد- از نواحی دُجَیل، بین راه بغداد و سامرا، واقع شده است. وی از بزرگان و مبارزان عصر خود بود و میان
شیعیان و دوستداران
اهل بیت (علیهمالسلام) به سبع الدجیل (شیر دجیل)، معروف بود.
آستان امامزاده سیدمحمد بارها مورد بازسازی و تعمیر قرار گرفته است.
شیعیان عربزبان، برای این بزرگوار، درست همان احترامی را قائل و معتقدند که شیعیان فارسیزبان، بهویژه ایرانیان، برای
حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) قائلاند. وی نه تنها نزد
شیعه، بلکه نزد
اهل سنت و اعراب بادیه، از جایگاه رفیعی، برخوردار است. آنان نیز احترام او را دارند و از ایشان میترسند.
ازاینرو هرگز قسم دروغ به او نمیخورند و پیوسته از اطراف برای او، نذر میبرند. مرقدش، محل پایان یافتن بسیاری از اختلافها و مشاجرات است؛ چراکه وقتی کار به قسم خوردن به امامزاده محمد، کشیده میشود، منکر، از قسم خوردن خودداری مینماید و حق را به طرف دعوا میدهد؛ مبادا مورد خشم و نفرین آن بزرگوار، قرار گیرد.
سیدمحمد، بنابر برخی از منابع، حدود سال ۲۲۸ ه. ق، متولد شد.
بنابراین قول، سیدمحمد، فرزند اول امام است. ولی طبق برخی روایات، سیدمحمد فرزند دوم و از
امام حسن عسکری (علیهالسلام) کوچکتر بود.
علی بن مهزیار نقل میکند: «به
امام هادی (علیهالسلام) گفتم: اگر شما از دنیا بروید، به چه کسی رجوع کنیم؟» امام فرمود:
«عهدی الی الاکبر من ولدی».
سیدمحمد، به اندازهای جلیل القدر و عظیم الشأن بوده است که شیعیان خیال میکردند او، امام بعدی است. یاران امام
هادی (علیهالسلام) نیز درباره امامت وی، از امام سؤال میکردند. «
علی بن عمرو نوفلی» میگوید:
همراه ابیالحسن (علیهالسلام) در حیاط منزلشان بودیم که پسرش محمد، از جلوی ما گذشت. گفتم: «فدایت شوم! » آیا امام ما بعد از شما، ایشان است؟» امام در جواب من فرمود: «نه. امام شما بعد از من، حسن است».
امام
هادی (علیهالسلام) و فرزندش امام حسن عسکری (علیهالسّلام)، به محمد، بسیار ابراز علاقه میکردند؛ به طوری که امام برای او، مجلس ختم برگزار کرد. جمعی از
بنیهاشم، از جمله
حسن بن حسن افطس، نقل کردهاند:
روز وفات سیدمحمد، به خانه امام
هادی(علیهالسلام) رفتیم و دیدیم در صحن خانه، بساط گستردهاند و مردم دور تا دور، نشستهاند. جمعیت را تخمین زدیم، غیر از موالی و سایر مردم، ۱۵۰ نفر از
آل ابیطالب، بنیهاشم و
قریش، حضور داشتند. ناگهان امام حسن عسکری (علیهالسلام) در حالیکه گریبان خود را در مرگ برادر، چاک کرده بود، وارد شد و کنار پدر ایستاد. ما حضرت را نمیشناختیم. پس از ساعتی، حضرت امام
هادی (علیهالسلام) رو به او کرده و فرمود:
«یا بُنَی اَحْدِثْ لِلهِ شُکْراً فَقَدْ اَحْدَثَ فِیکَ اَمْراً».
امام حسن (علیهالسلام) گریه کرد و گفت:
«الْحَمْدُ لِلهِ رَبّ الْعالَمِینَ، ایاهُ نَشْکُرُ نِعَمَهُ عَلَینا وَ اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ».
پرسیدم: «او کیست؟» جواب داد: «حسن (علیهالسلام) فرزند امام علی النقی (علیهالسّلام)». در آن هنگام، بیست ساله به نظر میرسید. ما فهمیدیم که پس از پدر، او امام است.
ابوجعفر، سید حمد، دارای اخلاق والا، گستردگی علوم و ادب بسیار برجسته بود و این کمالات، او را از دیگران متمایز میساخت؛ تا آنجا که بسیاری از شیعیان، معتقد بودند که پس از امام
هادی (علیهالسّلام)، منصب امامت به او میرسد.
عارف بزرگ،
الکلانی، درباره شخصیت ایشان چنین میگوید:
خدمت ابوجعفر، محمد بن علی الرضا (لقب امام
هادی)، در آغاز شکوفایی و سن کم رسیدم و از او باوقارتر، بزرگوارتر، جلیلتر و پاکیزهتر ندیدم. در آن هنگام امام حسن عسکری (علیهالسلام) در
حجاز، کودک بود و ابوجعفر، او را بسیار میستود. ابوجعفر، همواره ملازم برادرش، امام حسن عسکری بود و از او جدا نمیشد. حضرت نیز آموزش و تربیت او را برعهده گرفته بود و از علوم، معارف و آداب خویش، او را بهرهمند میساخت.
علمای شیعه، اتفاق نظر دارند که امام
هادی (علیهالسّلام)، سیدمحمد، برادر بزرگتر امام حسن عسکری (علیهالسّلام)، را حتی با اشاره و دلالت، امام بعدی، معرفی نکرده است. اما از آنجا که سیدمحمد، شایستگیهایی داشت، شیعیان تصور میکردند وی، امام بعدی است. ولی پس از درگذشت وی، سه سال پیش از رحلت امام
هادی (علیهالسّلام)، شیعیان با راهنمایی امام
هادی (علیهالسّلام)، از جانشینی امام حسن عسکری (علیهالسّلام)، آگاه شدند.
سیدمحمد، در سال ۲۵۲ ه. ق، برای زیارت خانه خدا، قصد سفر کرد. هنگامی که به قریه بلد رسید، مریض شد و درگذشت. شیعیان، او را در همانجا دفن کردند. علت بیماری ایشان، معلوم نیست و نمیدانیم آیا
خلفای عباسی، ایشان را مسموم کردند یا آنکه بیماری و مرگ ایشان، طبیعی بود.
کرامات زیادی از این فرزند بزرگوار امام
هادی (علیهالسّلام)، دیده شده است.
میرزا حسین نوری در «
النجم الثاقب» مینویسد:
سیدمحمد، صاحب کرامات متواتر است و حتی نزد اهل سنت هم معروف است. مردم
عراق، حتی اعراب بادیهنشین هم میترسند به نام او، قسم یاد کنند. اگر آنها را به برداشتن مالی متهم کنند، آن را برمیگردانند؛ ولی به سیدمحمد، قسم نمیخورند؛ زیرا عذاب آن را دیدهاند.
تعدادی از علما، درباره کرامات سیدمحمد، کتابهایی نوشتهاند؛ از جمله
مهدی آل عبدالغفار کشمیری، رسالهای را در کرامات سیدمحمد بن علی الهادی، نوشته است. در اینجا ما به نمونهای از کرامات ایشان، اشاره میکنیم:
علامه
سیدهادی خراسانی بجستانی
از سیدحسن
آل خوجه، از خدام
آستانه عسکریین (علیهماالسّلام)، نقل میکند:
در صحن شریف ابیجعفر سیدمحمد، نشسته بودم. متوجه شدم شخصی عرب در حالی که یکی از دستهایش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزدیک رفتم و از علت مریضی او سؤال کردم. در جوابم گفت: «سال گذشته، روزی به منزل خواهرم رفتم. دیدم در حیاط، گوسفندی بسته است. خواستم ذبح کنم و بخورم؛ خواهرم اجازه نداد و گفت که این گوسفند نذر سیدمحمد است.
من به حرف او توجه نکردم و آن را ذبح کردم. پس از سه روز، آثار شلی در دستم، نمایان گشت و روز به روز، بدتر شد. من متوجه علت آن نبودم؛ تا اینکه در این اواخر متوجه عملم شدم. حالا هم پشیمانم و برای شفا به آستانه سیدمحمد آمدم». سپس با همراهیان، وارد حرم شد و شروع به گریه و زاری کرد. پس از ساعتی، دیدم دستش را حرکت میدهد.
سجده شکر بهجا آورد و نذر کرد هرسال، گوسفندی بیاورد و به نیت سیدمحمد، ذبح کند.
محمدعلی اردوبادی (۱۳۱۲- ۱۳۸۰ ه. ق)، فقیه و پژوهشگر ساکن
نجف اشرف، کتابی برای هدیه به
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف)، درباره عموی ایشان، امامزاده سیدمحمد، فرزند
امام هادی (علیهالسلام) مدفون در شهر دجیل در شمال
بغداد، تألیف کرده است.
عمارت مزار امامزاده سید محمد بارها بازسازی شده است:
این آستانه مبارک، چون در مسیر اصلی راه
سامرا نبوده و با راه اصلی، فاصله داشته است، بر اثر ناامن بودن آن منطقه تا
عصر صفویه، متروک مانده بود. ازاینرو بهطور دقیق، از تاریخ بنای آن، اطلاعی در دست نیست؛ جز اینکه در تعمیرات اساسی که در سالهای ۱۳۷۹- ۱۳۸۴ ه. ق، در این آستانه، انجام گشت و از قرائنی که مشاهده شد، بعضی از اهل اطلاع، اظهار میدارند که عمارت اول این آستانه، متعلق به قرن چهارم است که
عضدالدوله دیلمی، آن را ساخته است.
در قرن دهم هجری،
شاه اسماعیل صفوی، آن را پس از فتح بغداد، انجام داد که در آن هنگام، قسمتی هم برای سکونت زائرانی در نظر گرفته شد که قصد زیارت سامرا را داشتند و از این آستانه هم زیارت میکردند و در آنجا، توقف مینمودند.
در سال ۱۱۹۸ ه. ق،
ملا محمد رفیع، فرزند
محمدشفیع خراسانی تبریزی، به هزینه احمد خان دنبلی، آن عمارت را ساخت.
سیدحسن امین در
دائرةالمعارف الاسلامیة الشیعة، به نقل از کتاب «تحفة العالم»، اثر
میرزا عبداللطیف تستری، آن را عمارت اول، ثبت کرده است.
حدود سال ۱۲۰۸ ه. ق،
شیخ زین العابدین کاظمی آل سلماسی، آن را ساخت و گنبدی از گچ و آجر بر قبر شریف بنا کرد. همچنین کاروانسرای بزرگی را در جهت شرقی آستانه، برای سکونت زائران ایجاد نمود که قسمتی از هزینه آن را احمد خان دنبلی، پرداخت. این عمارت را شیخ
ذبیحالله محلاتی در کتاب «تاریخ سامرا»، عمارت اول دانسته و ثبت کرده است. اما سیدحسن امین به نقل از «مآثر الکبراء» شیخ ذبیحالله محلاتی، در دایره المعارف الاسلامیه الشیعه، عمارت سوم آستانه سیدمحمد، ثبت نموده است.
در سال ۱۲۴۴ ه. ق،
ملا محمد صالح برغانی قزوینی حائری، با نظارت سردار حسن خان و حسین خان قزوینی، آن را انجام دادند که تمامی عمارت سابق را خراب نمودند و آستانه مجللی با گنبد بزرگ کاشیکاری، بنا کردند که شروع آن، در سال ۱۲۴۴ ه. ق، و پایان آن عمارت، در سال ۱۲۵۰ ه. ق، بود. تاریخ مذکور بر سنگ مرمر، به خط ثلث، در دو طرف ایوان آستانه، نصب است.
سیدحسن امین معتقد است که در سال ۱۲۵۰ ه. ق، سردار حسین خان آن را تعمیر نموده است و این عمارت را در سال ۱۳۱۰ ه. ق، میرزا حسین نوری، تعمیر کرد و قسمتهایی از کاشیکاری گنبد را که ریخته بود، بازسازی نمود که تاریخ آن در پیشانی گنبد، ثبت شده است. هشت حجره نیز در جنوب صحن شریف، برای سکونت زائران بنا گردیده بود.
پس از هجرت
میرزای شیرازی به سامرا، در یکی از مسافرتهای میرزا که همراه شاگردانش، پیاده از سامرا به آستانه سیدمحمد مشرف گشتند، تعمیراتی انجام دادند و چند حجره به حجرات صحن، افزودند. سپس میرزا محمد تهرانی عسکری، صحن شریف را توسعه داد و حجراتی بدان اضافه نمود. در عصر مرجعیت
آیتالله حاج آقا حسین قمی، جمعی از مردم
ایران، اموال زیادی را برای تعمیر آستانه سیدمحمد، ارسال داشتند و به همت فرزندشان حاجآقا محمد طباطبایی آستان کنونی طراحی شد.
این آستانه، بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ ه. ق، به شکل باشکوهی، تکمیل شد. عمارت جدید، دارای صحن مربع شکل به ضلع ۱۵۰ متر است و وسط صحن شریف، حرم مطهر واقع است که گنبد کاشیکاری آن، نظر هر بیننده را به خود جلب میدارد. محیط گنبد، حدود پنجاه متر و ارتفاع آن، ۴۵ متر است و کنار آن، منارهای به ارتفاع چهل متر، در سال ۱۳۷۹ ه. ق، برافراشتهاند. مقابل حرم نیز یک ایوان مسقف، با ستونهای باشکوه، خودنمایی میکند. حرم مطهر با کاشیکاری و آینهکاری هنرمندان ایرانی، تزیین شده و نشانهای از هنر اسلامی را به نمایش میگذارد. قبر مطهر، وسط حرم واقع است و روی آن، صندوق نفیس و ضریح نقره، نصب است.
درباره تعداد فرزندان سیدمحمد، بین مورخان و علمای انساب اختلاف است. عدهای او را صاحب فرزند نمیدانند. برخی نیز برای او، دو فرزند به نامهای حسین و علی، معروف به صاحب العسکر، میدانند.
شیخ عباس قمی، فرزند دیگری را به نام احمد، برای سیدمحمد برشمرده است که این نام، مقتضای کنیه او میباشد که ابواحمد است. مرحوم قمی، تداوم نسل او را از این فرزند، قائل است و سلسله یکی از سادات بعاج را به او ختم میکند و مینویسد: «سادات
آل بعاج، نسب شریف خود را به سیدمحمد بن احمد بن محمد بن امام
هادی میرسانند».
نویسنده کتاب «بحرالانساب» که کتابش از اعتبار خاصی برخوردار نیست، تعداد فرزندان محمد را نُه تن برشمرده است که عبارتاند از: جعفر، عبدالله، احمد، علی، محمود، اسکندر، لطفالله، عنایتالله و
هدایتالله. وی اضافه میکند که برخی از فرزندان آنان، در
خوی و
سلماس میزیستهاند.
گفتهاند برخی از سادات
اصفهان نیز به آن جناب میرسند.
زیارتگاههای عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، ج۱، ص۱۷۲، برگرفته از مقاله «امامزاده سیدمحمد».