مرگ جاهلی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
نشناختن امام زمان خود
به معنی عدم ارتباط با
امام است و عدم ارتباط با امام یعنی قطع پیوند
هدایت با
خداوند و این همان
مرگ جاهلیت و خروج از دین و گمراهی است و
امام صادق (علیهالسلام) در جواب سۆال از چگونگی از معنای جاهلیت فرمودند: منظور از آن،
جاهلیت کفر و
نفاق و گمراهی است.
درباره مسئله نشناختن امام و مرگ جاهلی
به روایاتی
اشاره میشود:
معاویة بن وهب گوید:
شنیدم از
امام جعفر صادق (علیهالسلام) فرمود که
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «من مات لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة» «هرکس بمیرد، در حالی که امام خودش را نمیشناسد،
به مرگ جاهلی مرده است».
محمد بن عثمان عمری گوید: از پدرم شنیدم که میگفت: «من در حضور ابومحمد
حسن بن علی (علیهماالسلام) بودم. از آن حضرت دربارۀ این خبر که:
«
زمین تا
روز قیامت از
حجت خداوند سبحانه و تعالی بر خلقش خالی نیست و هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد،
به مرگ جاهلی مرده است.» پرسیده شد؛ فرمود: «إنّ هذا حقّ کما أنّ النّهار حقّ؛
به راستی این درست است؛ چنانکه روز درست است».
به او عرض شد: «ابنی محمّد و هو الامام و الحجّة بعدی من مات و لم یعرفه مات میتة جاهلیة أما إنّ له غیبة یحار فیها الجاهلون و یهلک فیها المبطلون و یکذب فیها الوقّاتون ثمّ یخرج فکأنّی أنظر إلی الاعلام البیض تخفق فوق رأسه بنجف الکوفة»؛
«ای
فرزند رسول خدا! حجت و امام بعد از شما کیست؟» فرمود: «پسرم،
محمد او امام و حجت بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد،
به مرگ جاهلی مرده است. آگاه باشید برای او غیبتی است که
نادانان در آن سرگردان میشوند و
اهل باطل در آن هلاک میگردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند،
دروغ میگویند. سپس خروج میکند و گویی
به پرچمهای سپیدی مینگرم که بر بالای سر او در
نجف کوفه در اهتزاز است».
مرگ جاهلی، یعنی، مردن بدون
شناخت خدا و رسول او (صلياللهعليهوآله) کسی که امام زمان خود را نشناسد، در واقع از گمراهی زمان جاهلیت که خدا و پیغمبر (صلياللهعليهوآله) را نمیشناختند، خارج نشده است؛ بنابراین اگر معرفت خدا و رسول او،
به معرفت
امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) نینجامد، برای
انسان سودی نخواهد داشت و او را دیندار نمیکند.
شخصی از امام صادق (علیهالسلام) پرسید:
منظور از جاهلیت،
جهل مطلق و دربارۀ همه چیز است یا فقط نشناختن امام است؟ آن حضرت فرمود: «جاهلیة
کفر و
نفاق و
ضلال؛
جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است».
پس نتیجۀ عدم
شناخت امام زمان (عجلاللهتعاليفرجهالشريف)، کفر و نفاق و گمراهی است.
البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی امام زمان (عجلاللهتعاليفرجهالشريف) از سوی
خدا باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت ضلال نامیده میشود و مرادف با
استضعاف است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی
به هرحال از هدایت الهی و دینداری محروم شده است. حالت کفر و نفاق، مربوط
به شخصی است که معرفی الهی برایش صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این، دو حالت دارد: یا انکار و عدم
تسلیم خود را
به صراحت ابراز میدارد که کفر نامیده میشود یا آن را مخفی میدارد که نفاق است. در هر سه صورت، شخص، از مسیر
عبودیت خداوند سبحانه و تعالی دور افتاده و سرانجام نیک نخواهد داشت؛ پس شناخت و پیروی از
امامان معصوم (علیهمالسلام)، نه از باب تعبد که
به حکم عقل است؛ چراکه
انسان خداشناس راهی
به سوی خدا ندارد، مگر از طریقی که خود خداوند سبحانه و تعالی قرار داده است. جز از این راه، نمیتواند از رضا و
خشم الهی آگاه شود.
مراجعۀ مردم
به ائمۀ اطهار (علیهمالسلام)، از باب
مراجعۀ نادان به داناست. این یک حکم عقلی است؛ همچنان که عاقل در امور مادی و
دنیایی خود،
به دانا و متخصص آن
مراجعه میکند، در امور معنوی و غیر مادی نیز عقل همینگونه حکم میکند.
البته در روایتهای
اهل سنت،
به جای معرفت امام، داشتن امام
ذکر شده است. آنان از
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) نقل کردهاند که فرمود:
هرکس بمیرد و حال آنکه امام نداشته باشد،
به مرگ جاهلیت از
دنیا رفته است.
فرهنگنامه مهدویت، سلیمیان، خدامراد، ص۳۹۱، برگرفته از مقاله «مرگ جاهلی».