• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مرگ برزخی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از جمله مسائلی که در جهان‌بینیاسلامی مورد بررسی قرار می‌گیرد مرگ برزخی است.




«مرگ» به معنای مردن است. لسان العرب آن را به «ضد حیات» معنا می‌کند،برخی مرگ را به معنای «سکون» گرفته‌اند
[۲] طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین،‏‏ کتابفروشی مرتضوی،‏ تهران،‏ ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم، ج‏۱، ص ۱۱۵.
،التحقیق درباره معنای موت می‌گوید: مرگ نفی شدن حیات است و حیات در هر چیز به مقتضای خصوصیات وجودیش است، پس مرگ هر چیز هم به مقتضای آن است
[۳] مصطفوی، حسن‏؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، تهران‏، ۱۳۶۰ ش‏، ج‏۱۱، ص۱۹۶.
.
درباره معنای «برزخ» چند عبارت را می‌توان از اهل لغت نقل کرد، لسان العرب و العین می‌نویسند: هر چه که بین دو چیز دیگر باشد، برزخ نامیده می‌شود.صاحب قاموس القرآن برزخ را به حائل و واسطه بین دو چیز معنا می‌کند.
[۶] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن‏، تهران‏، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ش‏، ششم‏، ج‏۱، ص ۱۸۱.
در مقابل این معانی التحقیق معنای متفاوتی می‌آورد و برزخ را به حالت تازه‌ای که بعد از حالتی دیگر بر چیزی عارض می‌شود معنا می‌کند
[۷] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، ج‏۱، ص ۲۵۲.
.
البته تمام اهل لغت عالم برزخ (که مقصود ما در این نوشتار است) را نیز ذکر کرده‌اند و آن را به عالمی میان دنیا و آخرت یا حالتی که انسان بین مرگ و قیامت دارد
[۹] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۱، ص ۲۵۲.
معنا کرده‌اند و راغب در مفردات آن را به چیزهایی که در قیامت بین انسان و مقامات رفیع بهشت فاصله می‌شود معنا کرده است.
گذشته از معانی ذکر شده برای برزخ، در این نوشتار برزخ را به معنای عالمی میان دنیا و قیامت می‌گیریم و تعبیر مرگ برزخی را مرگی در عالم برزخ معنا می‌کنیم.



بنابر آن‌چه در نتیجه گیری بحث معنای لغوی مطرح شد آدمی دارای دو گونه مرگ است یک مرگ در این دنیا و وقتی که زمان زندگی‌اش در این دنیا به پایان می‌رسد و پس از این زندگی به عالمی دیگر در برزخ می‌رود و در آن‌جا نیز زندگی‌ای دارد و در آخر آن زندگی نیز مرگی وجود دارد که آن را مرگ برزخی می‌نامند، پس از این مرگ انسان بار دیگر برای زندگی جاودانه در قیامت زنده می‌شود.
درباره مرگ برزخی (به معنایی که گفته شد) مفسران در ذیل آیاتی این بحث را آورده‌اند: « لا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولی‏ وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ » «هرگز مرگی جز همان مرگ اوّل (که در دنیا چشیده‏اند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ می‏کند.»
« إِنْ هِیَ إِلاَّ مَوْتَتُنَا الْأُولی‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ » «مرگ ما جز همان مرگ اول نیست و هرگز برانگیخته نخواهیم شد.»
در این دو آیه چون سخن از مرگ نخستین آمده است و مفسران آن را به معنای مرگ دنیوی معنا کرده‌اند به پیروی آن بحث از مرگ دومی که همان مرگ برزخی است را نیز مطرح می‌کنند.
[۱۳] ر. ک. تفسیر المیزان و تفسیر نمونه، ذیل آیات ۳۵ و۵۶ سوره دخان.

«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ» «آنها می‏گویند: پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی‏.»
این آیه مهم‌ترین آیه در این بحث است و معتقدین به مرگ برزخی مانند علامه طباطبائی ذیل این آیه، مرگ برزخی را اثبات کرده‌اند.
درباره دو مرگ و دو زنده کردنی که در این آیه آمده نظرات بسیار گوناگونی است که برخی از آن عبارتند از:
۱. منظور از دو میراندن و دو زنده کردن میراندن در آخرین روز زندگی دنیا و زنده کردن در برزخ است و سپس میراندن در برزخ، و زنده کردن در قیامت برای حساب است. این نظر را تفاسیر المیزان، نمونه و روح المعانی برگزیده‌اند.
۲. مراد از «اماته اولی»، حالت نطفگی انسان و مراد از «احیای اولی»، زندگی در دنیا و مراد از «اماته دوم»، اماته در دنیا و مراد از «احیای دوم»، احیای برای روز قیامت و حساب است. این دیدگاه را زمخشری برگزیده است.
[۱۶] زمخشری، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، دار الکتاب العربی‏، بیروت‏، ۱۴۰۷ ق‏، سوم‏، ج‏۴، ص۱۵۴.

۳. حیات اولی، زندگی دنیا و دومی، زنده شدن در قبر است. و موت اولی مرگ در دنیا و موت دومی، مردن در قبر است. این قول در مجمع البیان از سدی و بلخی نقل شده است.
[۱۷] مترجمان‏، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران‏، انتشارات فراهانی، ۱۳۶۰ ش‏، اول‏، ج‏۲۱، ص۲۴۰.
تفسیر احسن الحدیث آن را به علامه نسبت داده که این گونه نیست.
[۱۸] قرشی، سید علی اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث‏، تهران‏، بنیاد بعثت،‏ ۱۳۷۷ ش‏، چاپ سوم‏، ج‏۹، ص۳۴۷.




 
۱. لسان العرب، ج۲، ص۹۰.    
۲. طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین،‏‏ کتابفروشی مرتضوی،‏ تهران،‏ ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم، ج‏۱، ص ۱۱۵.
۳. مصطفوی، حسن‏؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، تهران‏، ۱۳۶۰ ش‏، ج‏۱۱، ص۱۹۶.
۴. لسان العرب، ج۳، ص۸.    
۵. العین، ج۴، ص۳۸۸.    
۶. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن‏، تهران‏، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ش‏، ششم‏، ج‏۱، ص ۱۸۱.
۷. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‏، ج‏۱، ص ۲۵۲.
۸. لسان العرب، ج۳، ص۸.    
۹. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏۱، ص ۲۵۲.
۱۰. المفردات فی غریب القرآن، ص۱۱۸.    
۱۱. دخان/سوره ۴۴، آیه ۵۶.    
۱۲. دخان/سوره ۴۴، آیه ۳۵.    
۱۳. ر. ک. تفسیر المیزان و تفسیر نمونه، ذیل آیات ۳۵ و۵۶ سوره دخان.
۱۴. دخان/سوره ۴۰، آیه ۱۱.    
۱۵. المیزان، ذیل آیه ۱۱ سوره غافر.    
۱۶. زمخشری، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، دار الکتاب العربی‏، بیروت‏، ۱۴۰۷ ق‏، سوم‏، ج‏۴، ص۱۵۴.
۱۷. مترجمان‏، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران‏، انتشارات فراهانی، ۱۳۶۰ ش‏، اول‏، ج‏۲۱، ص۲۴۰.
۱۸. قرشی، سید علی اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث‏، تهران‏، بنیاد بعثت،‏ ۱۳۷۷ ش‏، چاپ سوم‏، ج‏۹، ص۳۴۷.




سایت معارف قرآن    




جعبه ابزار