مرود (راودته) (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مرود (راودته):(وَ راوَدَتْهُ الَّتِى هُوَ فِي بَيْتِهَا) به ميل سرمهدان كه آهسته سرمه را با آن به چشم مىكشند،
«مرود» از مادّه «
رَوْد» (بر وزن منبر) گفته مىشود،
و سپس به هر كارى كه با مدارا و ملايمت طلب شود، اطلاق شده است.
(وَ رَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) (و آن زن كه
یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى كامجويى كرد؛ درها را بست و گفت: «بيا به سوى آنچه براى تو مهيّاست!» يوسف گفت: «پناه مى برم به خدا! او (عزيز مصر) صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته؛ آيا ممكن است به او ظلم و خيانت كنم؟! به يقين ستمكاران رستگار نمىشوند.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در
مفردات گفته: كلمه رود به معناى تردد و آمد و شد كردن به آرامى است به خاطر يافتن چيزى، و كلمه رائد هم كه به معناى طالب و جستجوگر علفزار است از همان ماده است اراده از ماده راد، يرود كه به معناى سعى در طلب چيزى است، انتقال يافته و به معناى خواستن شده. آن گاه مىگويد: مراوده به معناى اين است كه كسى در اراده با تو نزاع كند يعنى تو چيزى را بخواهى و او چيز ديگرى را، و يا تو در طلب چيزى سعى و كوشش كنى و او در طلب چيز ديگرى.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «مرود (راودته)»، ص۵۲۰.