محمدکاظم شیرازی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در فرجام سده سیزده هجری قمری در سال ۱۲۹۲ هـ. ق در شهر
شیراز، که در خانه حاج حیدر، تاجر شیرازی، که در میان مردم به
امانت، انصاف و پرهیزکاری، اشتهار داشت کودکی دیده به جهان گشود، که نام
محمد کاظم را برایش برگزیدند. او کودکی را، ـ تا حدود هشت سالگی ـ در دامن پر مهر و عطوفت پدرش، در
شیراز گذراند و پس از آن، به اتفاق پدرش ـ که یکی از شیفته گان
حضرت سید الشهدا ـ علیه السلام ـ بود ـ برای
زیارت عتبات عالیات، به
عراق مشرف شد و در حدود دو سال، یعنی تا سال (۱۳۰۲ هـ. ق) در
کربلا، در جوار مرقد مقدس حضرت ابی عبدالله بسر برد.
محمد کاظم در این مقطع از زندگی خود، ابتدا به فراگیری
قرائت قرآن پرداخت و سپس نوشتن، و خواندن برخی از کتاب های فارسی را که در آن عصر، آموزش آن برای کودکان و نوجوانان معمول بود، آموخت.
محمد کاظم در اواخر سال (۱۳۰۲ هـ. ق) با همراهی پدرش، راهی زادگاه خود،
شیراز شد. در این شهر بود که وی، عملا شروع به تحصیل و یادگیری مقدمات
علوم اسلامی نمود، و فراگیری پاره ای از کتاب های سطح را پشت سر گذاشت. این جوان خودش فکر، با استعداد و پرتلاش، که جدیت و پشت کار از خصلت های ذاتی او بود، کتاب های
مطول و
معالم الاصول را نزد دانشمند و استاد مشهور
حوزه علمیه شیراز،
سید محمد علی کازرونی که در تدریس این کتاب ها، تخصص ویژه داشت، به پایان برد.
حوزه علمیه شیراز همواره از عزت ویژه ای برخوردار بوده است. با دقت در مدرسه هایی چون منصوریه و حکیم شیراز که چندین قرن از تأسیس آن ها می گذرد، می توان به رونق علم و دانش در این شهر پی برد. ترجمه نگاران در مورد این که آیا شخصیت مورد نظر این نوشتار، در این مقطع از تحصیلات خود در
شیراز، فقط نزدیک استاد (
سید محمد علی کازرونی) تحصیل نموده یا این که استادان دیگری هم داشته، سکوت نموده اند. نیز چگونگی شخصیت
سید محمد علی کازرونی، در هاله ای از ابهام قرار دارد.
محمد کاظم در سال (۱۳۰۸ هـ. ق) در شانزدهمین بهار زندگی خویش، در حالی که جان او سرشار از عشق و شیفتگی به فراگیری دانش دین و مبانی معرفتی
اسلام بود، تصمیم به
هجرت گرفت. این جوان فرزانه، در راه وصول به هدف الاهی، لحظه ای درنگ نکرد و به سوی
حوزه علمیه کربلا حرکت نمود. وی در آن جا کتاب هایی مانند: «
شرح لمعه»، «
قوانین» و «
ریاض المسائل» را نزد، استادان این شهر فرا گرفت؛ اما در منابع ترجمه این عالم بزرگوار، نامی از استادانش آورده نشده است.
محمد کاظم شیرازی به عنوان یک طلبه جوان و درس خوان، در این مسیر مقدس، جزبه درس و تلاش نمی اندیشید. برخی از بزرگان که او را از نزدیک دیده اند، می گویند: او آن چنان غرق در درس و تحقیق و اندیشیدن بود، که هیچ مانعی او را از این کار باز نمی داشت. هیچ کس او را تشویق نمی کرد؛ اما انگیزه او، عشق سرشار او، برای با سواد شدن و فقیه شدن در دین بود و این بزرگوار در همین برهه از عمر خویش بود که با تمام وجود احساس کرد، در راه و روش طلبگی، باید دانش را همگام با کردار و عمل، فراگیرد و همان گونه که در راه کسب علم می کوشد، باید در راه سازندگی و
تهذیب نفس نیز، کوشش بیشتری مبذول نماید.
در اوائل سده چهارده هجری قمری
حوزه سامرا که از رونق و جنب و جوش شگفت انگیزی برخوردار بود، حوزه درسهای دینی بسیار باشکوهی بود که سبب آن، وجود مرجع بزرگی شیعی،
آیة الله سید محمد حسن شیرازی معروف به
میرزای بزرگ بوده است. میرزا، از
نجف به
سامراء هجرت کرد و حوزه درس عظیمی تشکیل داد و برجسته ترین دانشوران روزگار، در زمینه های
فقه،
اصول،
عرفان و
حکمت به گرد این وجود با برکت و تابناک جمع شدند.
محمد کاظم در ۲۰ سالگی مجذوب آوازه و شهرت شهر
سامراء و حوزه پرشکوهش شد و عزم کرد که به آن شهر هجرت کند، بنابر این از
کربلا به
سامراء رفت و در محضر همشهری بزرگ خویش حاضر شد.
با معرفی یکی از شاگردان
میرزای شیرازی،
محمد کاظم به بیت آن مرجع اول
جهان تشیع راه یافت و سید، هنگامی که عقل و درایت، و اخلاق و روش و منش اسلامی و رفتار و کردار پسندیده او را مشاهده کرد، او را همانند یکی از فرزندان خود قرار داد، و دستور داد تا تمام لوازم و مایحتاج او را فراهم کنند و نیازهای مادی او را برطرف نمایند. این طلبه با استعداد شیرازی چنان مورد توجه
سید محمد حسن شیرازی قرار گرفت که حتی لباس های او را در بیت آن مرجع بزرگ، می دوختند و چنین بود که
محمد کاظم شیرازی در این مقطع از عمرش، از رفتار، اخلاق، دانش و درایت میرزا، درس های بزرگی آموخت.
محمد کاظم،
رسائل و
مکاسب را نزد دانشور فرزانه،
آیة الله شیخ حسنعلی تهرانی فرا گرفت و او از بزرگترین استادان سطح عالی
حوزه سامرا و از منظر اخلاق و خصلت های دینی، به عنوان یک الگو در
زهد و
تقوا مطرح بود.
این که ایشان دروس دیگر مانند
کفایة الاصول را نزد چه استادی فرا گرفته است، مشخص نیست، به هر حال او پس از اتمام کتاب های مزبور و فارغ شدن از آن ها، درس
خارج فقه و اصول را نزد
مجتهد معروف
حوزه سامرا،
میرزا محمد تقی شیرازی، آموخت و از محضر آن استاد فرهیخته و متفکر بهره مند شد.
محمد کاظم شیرازی حالا از منظر مقام فضل و دانش به مرتبه ای رسیده بود که کتاب های
رسائل و
مکاسب را تدریس می نمود و بر این اساس بود که در
حوزه سامرا، ضمن این که از محضر
میرزا محمد تقی کسب فیض می کرد، به تدریس نیز می پرداخت و گروهی از طلاب در محضر درس او حاضر می شدند. پیوند و ارتباط او با استاد بزرگش آیت حق،
میرزا محمد تقی شیرازی، آن چنان محکم و پایدار شد که تا لحظات آخر عمر با برکت
شیخ محمد تقی ادامه یافت.
در سال (۱۳۱۲ هـ. ق)،
جهان تشیع، بلکه
عالم اسلام، یکی از بزرگترین مردان خویش را از دست داد، مردی که تبلور
عقل،
اخلاق،
زهد و
سیاست بود و جهان در فراق او به سوک نشست.
بعد از رحلت میرزا، شیخ
محمد کاظم شیرازی که چهارده سال بود پدر و خویشاوندان خود را ندیده بود، برای زیارت آنان و خویشان خود به اتفاق
آیة الله شیخ محمد ابراهیم شیرازی، که یکی از شاگردان بزرگ
میرزای شیرازی بود، عزم
شیراز کرد و چند ماهی در آن جا ماندگار شد. او که اینک به عنوان یک طلبه فاضل و مدرس دروس سطح در
سامراء، مشهور بود، بزرگان
شیراز، از او درخواست نمودند که در این شهر بماند و به تدریس و امور فرهنگی بپردازد؛ اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و بار دیگر عازم
عراق و شهر
سامراء شد.
محمد کاظم شیرازی که شور دانش طلبی آرامش را از او سلب نموده بود، دوباره به
سامراء برگشت، و با جدیت بیشتر در محضر بزرگان
سامراء چون:
آیة الله سید محمد فشارکی اصفهانی،
شیخ حسن علی تهرانی و
میرزا محمد تقی شیرازی حاضر و از خرمن دانش آن ها بهره ها برد.
محمد کاظم در این اواخر فقط در درس آیه حق،
میرزا محمد تقی شیرازی حضور می یافت و با گذشت زمان، یکی از همراهان و ملازمان ویژه استادش شناخته شد. او در هر دو درس استادش حاضر می شد چون
مرحوم شیرازی دو درس می فرمود. یکی برای عموم شاگردان، و دیگری برای شاگردان خاص و ویژه، و همین روش ادامه داشت تا این که تحولات سیاسی و اشغال
عراق به دست انگلیسی ها
میرزا محمد تقی را ناچار کرد که از
سامراء به
کاظمین برود. شیخ
محمد کاظم همراه استاد، به
کاظمین رفت و در حالی که زن و بچه اش همراهش بودند، چندین سال در
کاظمین زندگی کرد.
او چند سال در صحن مقدس
کاظمین،
درس خارج می گفت، و جمع زیادی از پژوهشگران
علوم دینی، و طلبه های فاضل، در حوزه درس او شرکت می کردند.
آیة الله
محمد تقی، بعد از چند سال اقامت در
کاظمین، عازم
حوزه کربلا شد و در آن جا رحل اقامت افکند. شاگرد برجسته اش که اینک، به عنوان یکی از برازنده ترین مجتهدان مکتب درسی او شناخته می شد، فراق و دوری استادش را بر نتابید و بار دیگر، به همراه خانواده و فرزندان، راهی
کربلا شد، و دیگر بار، به محضر استادش شتافت و در درس های
فقه و
اصول او شرکت نمود و خودش نیز حوزه درسی مستقلی تشکیل داد.
در سال (۱۳۳۸ هـ. ق)
میرزا محمد تقی شیرازی، که در
غیرت دینی و مبارزه با
استعمار انگلیس، و تحقیق و ژرف اندیشی، از اسوه های برجسته
فقه،
اصول و
سیاست اسلامی بود، دیده از جهان فرو بست و
جهان اسلام را به سوگ نشاند.
شیخ
کاظم شیرازی، این مدرس برجسته و مجتهد عالی قدر، بعد از رحلت استادش، به سبب اصرار جمعی از بزرگان
نجف، به
حوزه نجف رفت و بلافاصله حوزه درس او رونق بسزائی یافت و تدریس او شهرت پیدا کرد و در ردیف فقیهان نخبه و اصولین
حوزه نجف به شمار آمد.
او در روزگار مرجعیت جهانی
آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی، یکی از نزدیک ترین یاران سید و از موثر ترین و مهم ترین اعضای شورای استفتاء
آیة الله اصفهانی بود و جواب بیشتر استفتائاتی که از محضرت
آیة الله اصفهانی می شد، توسط شیخ
محمد کاظم شیرازی، با خط زیبای او نوشته می شد و سید بعد از مطالعه، آن ها را امضا و مهر می کرد.
یک بار از حضرت
آیة الله وحید خراسانی که از مدرسان
حوزه قم و
مراجع تقلید است شنیدم که فرمود:
من در اواخر عمر
سید ابوالحسن اصفهانی، به
نجف رفتم و در جلسه شورای استفتاء
آیة الله اصفهانی، بزرگان و برجستگان علمی
نجف را دیدم، که یکی از آنان استاد مسلم
فقه و
اصول، آیة الله شیخ
کاظم شیرازی بود.
علامه شیخ
کاظم شیرازی در اثر جدیت و داشتن استعداد سرشار و اندیشه ژرف، حوزه تدریسش، از مهم ترین حوزه های درس در
نجف اشرف بود. گروه زیادی از دانش طلبان، از محضر پرفیض او بهره مند شده و یا از ایشان
اجازه روایتی دریافت نموده اند. اینک نام گروهی از آنان را که در کتاب های تراجم بدان اشاره شده می آوریم.
۱.
آیة الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی،
۲.
علامه شیخ محمد تقی جعفری، فیلسوف شرق در عصر اخیر.
۳. بانوی مجتهده،
بی بی نصرت امین اصفهانی، که در
حوزه نجف در درس او حاضر و از استادش
اجازه روایت دارد.
۴.
شیخ محمد کرباسی اصفهانی،
۵.
شیخ راضی کاظمینی، که از بزرگان و یکی از امامان جماعت صحن
کاظمین بود.
۶.
میرزا حسن حائری.
۷.
محمد حسین بیرجندی قائنی، که در سال های اخیر، در
بیرجند از
دنیا رفت.
۸.
محمد رضا طبسی، و صاحب کتاب «
اثبات الرجعه»
۹.
آیة الله بهاء الدین محلاتی، که از استادش
اجازه اجتهاد داشت.
۱۰.
آیة الله لطف الله صافی گلپایگانی (دام عزه العالی)
شخصیت علمی و کمالات روحی این
فقیه بزرگ و اصولی متبحر، آن چنان والا بود که تمامی ترجمه نویسان، که در این دانش قلم رانده اند، از او ستایش کرده و مقام شامخ او را ارج نهاده اند.
آیة الله سید محمد مهدی اصفهانی، که یکی از عالمان برجسته و از رجال شناسان سده چهاردهم هجری است، در کتاب ارزشمند و ماندگار خود، به نام «احسن الودیعه فی تراجم مشاهیر مجتهدین» نوشته است:
و اتفاقاً تألیف این کتاب، در زمان حیات شیخ
محمد کاظم شیرازی، در سال (۱۳۴۸ هـ. ق) نوشته شده است.
وی درباره مقام رفیع او می نویسد:
او اینک (در سال ۱۳۴۷ هـ. ق) یکی از بزرگترین مجتهدان و فقیهان روزگار ما است. از منظر
زهد و
تقوا جایگاه بس بلندی دارد. جمعی از عالمان و طلاب
حوزه نجف در مجلس درسش حاضر می شوند. بسیار خوش بیان، دارای خط زیبا، تعامل اجتماعی او با مردم و طلاب بسیار نیکو، در گفت و گو و مباحثه با دیگران با انصاف و نیک روش و دارای سیمای تابناکی بود. در مسائل علمی دارای دقت فراوان بود، با طلاب به گونه یک پدر برخورد می کرد و دارای ذوق سالم بود.
استاد محمد تقی جعفری در فضل و کمال استادش می گوید:
«اولین درس من، خارج درس حاج شیخ
کاظم شیرازی بود. آن بزرگوار، از نظر
اخلاق، یک مربی نمونه و متین بود، و بدین سبب درس سازنده ای داشت. ایشان بسیار مورد عنایت آیات و مراجع عظام، به ویژه
آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی بود. مقداری از
مکاسب و
طهارت را در خدمت ایشان خواندم و یک دوره کتاب طهارت را در مدرسه مشهور قوام، درس گفتند.
آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، که مرجعیت او در روزگار خویش تقریبا منحصر به فرد بود، هنگامی که در سال ۱۳۶۵ هـ. ق. از دنیا رفت، مسئولیت
مرجعیت شیعه، به عهده آیة الله شیخ
کاظم شیرازی قرار گرفت، و جمع زیادی از فضلا، مردم
عراق و یاران و به ویژه خطه فارس، در امر
تقلید به ایشان رجوع کردند.
آیة الله بهاء الدین محلاتی در منزل استادش می گوید:
در میان مراجع، مرجعی که توانسته فرمایشات
شیخ انصاری را درک نماید، مرحوم شیخ
محمد کاظم شیرازی است. ایشان حاشیه ای بر
مکاسب دارند که توسط نوه ایشان،
آقا سید رضی شیرازی، اخیرا چاپ و منتشر شده است.
به هر حال،
مرجعیت ایشان چندان طول نکشید، چون بعد از دو سال، پس از رحلت
آیة الله اصفهانی، ایشان نیز از دنیا رفت، و
مرجعیت آیة الله بروجردی مطرح شد و
جهان شیعه در
تقلید به ایشان رجوع کردند.
آیة الله
محمد کاظم شیرازی، در سال ۱۳۶۶ هـ. ق. یک سال قبل از رحلت، به مقصد
زیارت مرقد منور
حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ و
حضرت معصومه ـ علیها السلام ـ عازم
ایران شد، دنباله سخن از مرحوم
محمد رازی که خود نظاره گر، ورود ایشان به
قم بوده، چنین است:
آیة الله شیخ
کاظم شیرازی که از مراجع بزرگ
نجف است، هنگام ورود به شهر
قم، از طرف
مراجع تقلید، آیات عظام:
بروجردی،
حجت،
خوانساری، صدر،
فیض، و گروه زیادی از فضلا و طلاب، مورد استقبال قرار گرفت، و ایشان به منزل
آیة الله فیض قمی وارد شد.
شیخ
محمد کاظم شیرازی، که صاحب اندیشه نیرومند و استعداد خدادادی در فهم مسائل علمی بود، در زمینه
اصول و
فقه، صاحب آثار فراوانی است، که ترجمه نگاران در شرح حال او چنین یادآوری کرده اند:
«حواشی استدلالی بر
عروة الوثقی، «تعلیقه بر
رسائل» و تألیف مستقل دیگر در مباحث الفاظ و ادله عقلیه، در
علم اصول فقه، «تعلیقات بر
فرائد الاصول»
آیة الله نایینی و «حواشی بر درر»
شیخ عبدالکریم حائری و حاشیه مفصلی بر
مکاسب شیخ مرتضی انصاری به نام «بلغه الطالب فی حاشیه المکاسب».
در میان این آثار، فقط کتاب اخیر، به زینت چاپ آراسته شده و دو جلد است؛ جلد اولش در سال ۱۳۵۶ تمام شده. شیرازی در این کتاب گاهی آرا
صاحب مکاسب را توضیح می دهد و گاهی هم، بدان اشکال می کند. اما نظرات ابتکاری و ابداعات علمی، که جدید و نو باشد مشاهده نشده؛ و متأسفانه از آثار دیگر ایشان اطلاع در دست نیست و ظاهراً هیچ کدام چاپ نشده است.
آیة الله شیخ
محمد کاظم شیرازی،
فقیه و اصولی متبحر و فرهیخته، مرجع نامور
شیعه، و معلم اخلاق، بعد از تحمل سال ها رنج و
هجرت به شهرهای مختلف، برای کسب علم و کمال، عاقبت در سال ۱۳۶۷ هـ. ق) پس از گذشت ۷۵ بهار از عمر پربرکتش، جان عرشی او از قالب جسم به سوی جانان پر کشید و چشم از این جهان فرو بست. هنگامی که خبر رحلت او در
نجف منتشر شد، این شهر یک پارچه سوگوار شد و خیل
طلاب، فضلا،
مراجع و مردم
نجف، در
تشییع جنازه اش شرکت کردند.
بعد از این که
حضرت آیة الله سید جعفر بحر العلوم، بر پیکر مقدس او
نماز گذارد، در یکی از حجره های صحن مقدس علوی، در جوار مرقد مطهر مولا و مقتدایش
امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ، رخ در نقاب خاک کشید. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
سایت اندیشه قم