محمدامین بلیغ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بلیغ، محمدامین، شاعر ترک
قرن دوازدهم بود.
بلیغ، محمدامین، شاعر ترک (
قرن دوازدهم).
در منابع از او کمتر یاد شده، و این نشان میدهد که در روزگار خود، آوازه نیافته است.
ازینرو، شرح زندگی او، فقط بهطور ناقص و پراکنده، میسّر است.
بلیغ اهل
ینی شهر موره (پلوپونِز) بود، ولی تاریخ تولّدش معلوم نیست.
از اشعار دیوانش بر میآید که در جوانی از شهر خود به استانبول رفته و، چون در آنجا قدرش ناشناخته مانده، پس از مدتی به ینی شهر بازگشته است.
تاریخ این رویداد، با توجه به قصیدهای که برای «سرعسکر» (فرمانده نظامی) موره،
سروده، ۱۱۲۷
تخمین زده میشود.
مدتی
قاضی (
حاکم شرع)
قصبه قلورَته بوده، و خود از سابقه ۲۴ ساله
قضاوت و تنگناهای مالی خویش در آنجا سخن گفته است.
بلیغ، پس از
معزول شدن از مقام قضا، در فاصله ۱۱۵۳ ـ ۱۱۶۸، نزد دانشمندان بنامی چون
راتب احمدپاشا، در موره، و
آق اووه لی زاده (احمد)
خاتم افندی، در ینی شهر درس آموخته است .
او در قصاید و نظیرههایی که به یاری خاتم افندی ـ به احتمال زیاد، استاد آن روزگارش ـ به راتب احمدپاشا عرضه داشته، از اینکه به سبب
فقر حتی گرفتار
طعن اهل و عیالش نیز گردیده سخن میگوید.
از دیوان او در مییابیم که مدتی نیز در
ینی زاغْره مقام قضا داشته و سپس به قاضیگری اَسکی زاغْره منصوب شده و چون از آنجا ناراضی بوده
عزم بازگشت به شهر خود کرده است. به نوشته همه منابع، در
اسکی زاغره در گذشته و آرامگاهش در همانجاست. تاریخ وفات او، بنابر ماده تاریخ بوده است.
دیوان چاپی بلیغ، به استثنای چند بیت
فارسی در پایان هر حرف، حاوی ۶۵۳، ۲ بیت ترکی است.
تعداد قصایدش اندک است، و به مناسبتهایی به کسانی نه از طبقات بالا عرضه شده و جنبه
شکوائیه و درد دل دارد.
در
غزلیات و سایر اشعارش که یادآور «شهرانگیز» (شهرآشوب یا اشعار اصنافی) است شخصیت وی جلوه گر است.
کفشگرنامه،
حمّام نامه،
بربرنامه،
خیاط نامه دلدوز نامهایی است که او به منظومههای نُه الی یازده بندی خود داده است.
این منظومهها، که در قالب ترجیع بند مسدس سروده شده، با تصاویر زنده و طیبت آمیز خود از
قدرت و دقت و
حدّت ذهن شاعر حکایت میکند و اصیلترین نمونههای محلی ادبیات اصنافی ترکی را پدید آورده است.
همچنین تصاویری از زیبارویان محلههای اقامتگاهش که بکرّات در غزلیاتش به
چشم میخورد، و هجویّاتی درباره معاصران بی تمیزش که نمیتوانستند حساب شاعر را از شعرش جدا کنند کثرت دقت و هوش او را مینمایاند. به اعتقاد بلیغ،
شعر باید
روان باشد.او
صنایع بدیعی، بویژه
جناس، به کار نمیبرد.
به
اقتفا و
استقبال از شاعران دیگر نگرویده و تنها از شعر شاعران معدودی ـ آن هم از هر کدام فقط یک
غزل ـ استقبال کرده است.
در همه اشعارش، بصراحت
تخلص بلیغ را به کار برده و تنها در یک قطعه از اشعارش، نام و تخلصش را با هم، به صورت امین بلیغ، آورده است.
از شعرای دوره تنظیمات،
ابراهیم شناسی،
عمر ناجی و
نامق کمال از شعر بلیغ سخن گفته و آن را ستودهاند.
(۱) محمدامین بلیغ، دیوان، استانبول ۱۲۵۸.
(۲) رامز، تذکره، ذیل ماده.
(۳) ابراهیم شناسی، دیوان شناسی، چاپ ابوالضیاء، قسطنطنیه ۱۳۰۳.
(۴) داود فطین، تذکره، چاپ سنگی، استانبول ۱۲۷۱، ص ۲۸.
(۵) نامق کمال، تخریب خرابات، چاپ ابوالضیاء، قسطنطنیه ۱۳۰۴.
(۶)
عمر ناجی، اسامی، استانبول ۱۳۰۸.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بلیغ، محمد امین»، شماره۱۷۷۸.