محمد ناصرالدین البانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از علمای معاصر
وهابیت که در
علوم حدیث در بین
وهابیان دارای
شهرت بسزایی است، شیخ محمد ناصرالدین البانی میباشد که مورد احترام خاص آنها میباشد و رهبران وهابی از او به عنوان
عالم،
محدث،
فقیه و امام یاد میکنند
و درباره او این تعبیر را که بکار بردهاند که گویا با وجود البانی در این زمان، عصر
ابن حجر عسقلانی و
ابن کثیر (این دوشخصیت از استوانههای علمی
اهل سنت بشمارمی روند) دوباره تکرار شده است.
بی شک اغراق گویی و
تمجید غلو آمیز
وهابیان از البانی بخاطر پیروی و حمایت وی از
ابن تیمیه و
محمد بن عبدالوهاب بوده است (البانی در کتابهای خود از ابن تیمیه به شیخ الاسلام یاد میکند و تحقیقاتی در باره کتب ابن تیمیه مانند
ایمان و
التوسل و
الوسیله و غیره داشته است لذا مورد تکریم وهابیان است) و با آشکار کردن تفکر
وهابی خود در
شام، کتاب «
تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد» (البانی در این کتاب مطالبی درباره
قبور مطرح میکتد و ساخت بناء بر روی قبور را
حرام دانسته واین کار را از
شرک به حساب آورده است) را نوشت که با استقبال
علمای وهابی مواجه شد ولی در مقابل، عدهای از علمای
اهل سنت، البانی را بخاطر اشتباهات فراوان در نقل
حدیث و غیره، مورد سرزنش قرار داده و او را متهم به بی سوادی کردهاند
که در خلال شرح حال و بیان افکار وی، اشاره به این مطلب خواهد شد.
شیخ محمد ناصر الدین بن حاج نوح البانی معروف به «البانی» فرزند حاج نوح درسال۱۳۳۳هـ. ش مطابق با۱۹۱۴م درشهر «آشکودره» (البته در بعضی از کتب آشقو دره آمده است) پایتخت دولت آلبانی متولد شد.
وی به همراه پدرش به
شام هجرت نمود و در آنجا دروس ابتدائی را در مدرسه «اسعاف خیری» در
دمشق به پایان رسانید بعد از اتمام دوره ابتدائی، پدرش
نظام آموزشی مدرسه را برای فرزندش کافی و کامل نمیدانست از این رو خودش با یک روش دقیق علمی و فشرده به آموزش وی همت گماشت و
قرآن،
تجوید،
نحو و
صرف و
فقه مذهب حنفی را به وی آموخت. تا اینکه قرآن را به
قرائت حفص از عاصم، حفظ کرد. همچنین وی دروس
فقه حنفی و مقداری از
بلاغت و
لغت را نزد سعید برهانی، فرا گرفت و از محدث حلب شیخ
محمد طباخ، اجازه روایت، گرفت.
البانی (وی از طریق حرفه ساعت سازی که از پدرش آموخته بود، امرار معاش میکرد.
المنار، تقریرات درس رشید رضا از استادش محمد عبده است) هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود که با مطالعه مجله «المنار» شیخ رشید رضا، تحت تاثیر آن قرار گرفت و بسوی
علم حدیث روی آورد تا این که بعد از آن شروع به مطالعه و بررسی و نسخه برداری از کتاب «
المغنی عن حمل الاسفار فی تخریج ما فی الاحیاء من الاخبار " للحافظ العراقی» (کتاب
المغنی عن حمل الاسفار فی تخریج ما فی الاحیاء من الاخبار، یک کتاب حدیثی است که بیشتر
روایات اخلاقی را گرد آورده است) کرد که این، آغاز کار علمی بزرگ برای شیخ محمد ناصر بود تا به علوم حدیث، بیشتر اهتمام داشته باشد.
در کتاب
معجم الجامع که درباره شرح حال علمای معاصر نوشته شده است، درباره تلاش و مطالعه البانی درباره علوم حدیث چنین ذکر شده است که وی تا آنجا پیشرفت کرد که اداره کتابخانه ظاهری در
دمشق، غرفهای ویژهای را به او اختصاص دادند و یک کلید از کتابخانه را به او سپردند تا در آنجا به فعالیتهای علمی وپر فایده خود ادامه بدهد.
بیشترین مطالعات البانی درباره احادیث
پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) بود، اما با نگاهی سلفی که کتابهای ابن تیمیه و
ابن قیم شاگرد ابن تیمیه و بزرگان سلفی را با دقت تمام مطالعه میکرد
که در حقیقت تاثیر مطالعه آثار آنان در کتابهای وی مشهود است لذا بعد از
شهرت وی نزد وهابیان (نکتهای که باید اشاره شود اینکه شهرت او دربین وهابیان بوده است و الا با ابراز تفکر وهابی و با نوشتن کتاب «تحذیر الساجد
من اتخاذ القبور مساجد» علمای شام این کتاب را از
کتب ضاله دانسته و مردم را از خواندن آن نهی میکردند) برای تدریس در علوم حدیث در دانشگاه اسلامی
مدینه فراخوانده شد و به مدت سه سال در آنجا مشغول تدریس شد.
نکتهای که باید به آن اشاره شود، این است که با وجود اینکه وهابیان در باره علم البانی اغراق میکنند، ولی عدهای از علمای اهل سنت، او را فردی استاد ندیده معرفی کرده و براین باورند که وی شاگرد هیچ یک از علمای اسلام نبوده و هیچ علمی را از بزرگان دین، اخذ نکرده است.
البانی کتابهای بسیاری را تحقیق و
تخریج نموده است و کتابهای فراوانی را نیز تالیف نموده است برخی ازکتابهای شیخ عبارتنداز:
۱-
صلاةالعیدین ۲.
مناسک الحج ۳.
فهرس مسندالامام احمد ۴.
نقدنصوص حدیثیة فی الثقافةالاسلامیة ۵.
الحدیث حجة بنفسه فی العقائد و الاحکام ۶.
منزلة السنة فی الاسلام ۷.
سلسلة الاحادیث الصحیحة فی الاسلام ۸.
سلسلة الاحادیث الضعیفة ۹.
خطبة الحاجة ۱۰.
صفةصلاةالنبی۱۱.
ارواءالغلیل ۱۲.
تمام المنة فی التعلیق علی فقه السنة ۱۳.
ظلال الجنة ۱۴.
نیل المرام ۱۵.
صحیح الجامع الصغیر و زیادته ۱۶.
نصب المجانیق ۱۷.
تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد ۱۸.
احکام الجنائز ۱۹.
تخریج ریاض الصالحین النووی ۲۰.
تخریج شرح العقیدة الطحاویة و....
البانی قبل از
غروب آفتاب روز شنبه در۲۲
جمادی الاول ۱۴۲۰مطابق با۲/۱۰/۱۹۹۹درسن ۸۵ سالگی در گذشت.
محدث وهابیان، نه تنها از ابن تیمیه و محمدبن عبد الوهاب به شیخ الاسلام تعبیر میکند، بلکه به این قضیه نیز
اعتراف دارد که محمد بن عبد الوهاب در عقیده، فردی
سلفی بوده و بعد از شیخ الاسلام ابن تیمیه، دارای اولین فضیلت در نشر دعوت به
توحید در عالم
اسلام به طور عام وشهرهای
نجد و
حجاز به طور خاص بوده است.
علمای وهابیت از البانی به عنوان یک محدث بزرگ و متخصص علم حدیث و
فاضل دانشمند یاد میکنند و در مسائل حدیثی چه از لحاظ
صحت و
ضعف روایت، به آراء و نظرات او مراجعه کرده و ملاک عمل قرار میدهند و او را مورد
مدح و
تمجید قرار میدهند:
هیئت دائمی افتاء
عربستان در باره البانی چنین گفته است که او اطلاعلات گستردهای در حدیث داشته و در نقد آن قوی بوده و بر آن حکم به صحت و ضعف داشته است هر چند گاهی خطاء میکرده است.
(«فمؤلفه واسع الاطلاع
فی الحدیث، قوی
فی نقدها والحکم علیها بالصحة او الضعف، وقد یخطئ»)
همچنین
بن باز مفتی اعظم عربستان در باره البانی بر این نکته اشاره میکند که در زیر
آسمان در این عصر، داناتر از شیخ ناصر در علم حدیث ندیده است
(«
ما رایت تحت ادیم السماء عالما بالحدیث
فی العصر الحدیث مثل العلامة محمد ناصر الدین الالبانی») شیخ عثیمین نیز او را صاحب
علم بسیار در
درایه و روایت حدیث، معرفی کرده و به عنوان یک ثمره بزرگ برای
مسلمانان ذکر میکند.
(«وانه ذو علم جم
فی الحدیث روایة ودرایة.... . وهو ثمرة کبیرة للمسلمین»)
البانی که مورد تمجید علمای وهابیت است، نه تنها کتب مهم اهل سنت مانند
صحیح مسلم و
صحیح بخاری، از تعرض او در امان نمانده است
بلکه علمای مشهور اهل سنت را نیز مورد تعرض،
دشنام و
اهانت قرار داده است. به عنوان نمونه مواردی را ذکر میکنیم :
البانی، افرادی مانند
عبد البر،
ابن حزم،
ذهبی،
ابن حجر،
صنعانی را به خطا
متهم کرده و به
ذهبی ، تهمت تناقض گویی زده است
(«فتامل مبلغ تناقض الذهبی! لتحرص علی العلم الصحیح، وتنجومن تقلید الرجال») و محدث
مناوی (علامه مناوی از محدثین مشهور اهل سنت وصاحب کتاب معروف
فیض القدیر است) را به عنوان یک متعصب معرفی کرده است
(«بل هو
من تعصب المناوی علیه») و در باره او میگوید: همانا از عجایب که توجیهی بر آن نمیدانم، این است که در بسیاری از اوقات حرفهای مناوی تناقض دارد.
(«وان
من عجائب المناوی التی لا اعرف لها وجها، انه
فی کثیر
من الاحیان یناقض نفسه»)
هرچند برخی علمای وهابیان در باره شیخ ناصرالدین، غلو کرده و او را تا حد علامه و امام بالا میبرند، ولی عدهای از اهل سنت، البانی را به خاطر حمایت از ابن تیمیه و عدم تخصصش در تصحیح و تضعیف روایات و اعتقادات ضد دینی و اهانت به علماء، مورد سرزنش قرار دادهاند که مواردی را نام میبریم:
ابن صدیق غماری (غماری محدث و اصولی اهل سنت است که ردیههای بر نظرات البانی نگاشته است از جمله آن کتاب
ارغام المبتدع است که درباره جواز توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که البانی جایز نمیدانست) از علمای معاصر اهل سنت، درباره البانی این چنین اقرار میکند :
الف: البانی، شخصی است که در تصحیح و تضعیفش، مورد اعتماد نیست، بلکه در این زمینه، انواعی از
تدلیس و
خیانت در نقل و تحریف کلمات علماء دارد و جرات بر مخالفت
اجماع و بر ادعای
نسخ بدون دلیل دارد که این به نادانی او به
علم اصول و قواعد
استنباط باز میگردد.
ب: شیخ ناصرالدین مدعی است که با بدعتها (
بدعت از نگاه وهابیان این است که چیزی که قبلا در
اسلام نبوده الان جزء آن بدانی) همچون
توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میجنگد و با درود بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و قرائت
قرآن بر
میت مخالف است، ولی مرتکب زشتترین بدعتها با تحریم
حلال الهی و دشنام دادن مخالفان خود با بدترین دشنامها شده است که حال او در این مورد همانند حال ابن تیمیه است؛ و طائفهای از علما را
تکفیر کرده و طائفهای دیگر را بدعت گذار معرفی کرده است، ولی خودش دو بدعت گذاشته که قبیح تر از آن وجود ندارد: یکی اعتقاد او به قدیم بودن عالم که بدعت کفری است- پناه به خدای متعال- و دیگری انحرافش از
علی (علیهالسّلام) . و بدین جهت است که علمای عصرش او را
منافق خواندهاند؛ به جهت قول پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به علی (علیهالسّلام) که فرمودند: (دوست ندارد تو را به جز
مؤمن و
دشمن ندارد تو را به جز
منافق).
د: البانی چگونه این لقب شیخ الاسلام را به ابن تیمیه داده است در حالی که معتقد به تناقض در عقاید اسلام است. غماری بعداز نقل این قضایا میگوید:
من گمان میکنم بلکه
یقین دارم که حافظ ابن ناصر اگر از عقیده او مطلع و آنچه
مفاسد بر آن مترتب است، آگاهی داشت کتاب «الرد الوافر» را در دفاع از او نمینوشت؛ چرا که او این کتاب را در حالی نوشت که
مغرور به گفتههای تعریف درباره او بود. و نیز
نعمان آلوسی فرزند صاحب تفسیر، اگر عقیده ابن تیمیه را به طور حقیقی میدانست کتاب «
جلاء العینین» (نعمان بن محمد آلوسی دراین کتاب شروع به تمجید از ابن تیمیه کرده و مدحهایی که از علماء درباره ابن تیمیه شده است را جمع کرده است) را درباره او نمینوشت.
(«الالبانی غیر مؤتمن
فی تصحیحه وتضعیفه، بل یستعملفی ذلک انواعا
من التدلیس والخیانة
فی النقل، والتحریف
فی کلام العلماء، معجراته علی مخالفة الاجماع• ، وعلی دعوی النسخ بدون دلیل، وهذا یرجع الیجهله بعلم الاصول، وقواعد الاستنباط، ویدعی انه یحارب البدع مثل التوسل بالنبی صلی الله علیه وسلم وتسویده
فی الصلاة علیه فاکفر طائفة
من العلماء، وبدع طائفة اخری، ثم اعتنق هو بدعتین لا یوجد اقبحمنهما : احداهما قوله بقدم العالم وهی بدعة کفریة»)
اجتهادات غلط و حیله گری البانی در تصحیح و تضعیف احادیث
غماری، درباره اجتهادات البانی براین عقیده است که اجتهادات غلطش و حیله گری و
خیانت البانی در تصحیح و تضعیف احادیث، به خاطر پیروی وی از هوای نفسش است. همچنین این محدث اهل سنت، براین باور است اهانت البانی و زبان درازی او بر ضد علما و فضلای
مسلمین، همگی عقوبتی است از خداوند بر او در حالی که نمیداند و درکتابش به این نکته نیز اشاره میکند که شیخ ناصرالدین، از جمله کسانی است که گمان میکند که کار خوب انجام میدهد در حالی که گمان اشتباهی دارد و از
خداوند میخواهیم تا
ما را از آنچه که او به آن مبتلا شده نجات دهد و از هر بدی به خدا پناه میبریم.
(«شواذ الالبانی
فی اجتهاداته الآثمة، وغشه وخیانته
فی التصحیح والتضعیف حسب الهوی، واستطالته علی العلماء وافاضل المسلمین. کل ذلک عقوبة
من الله له»)
سقاف (سقاف، ازجمله علمای معاصر است که در رد بر
وهابیت تلاش زیادی کرده و کتابهای فراوانی در این زمینه نگاشته است) از علمای
شافعی، نظرش درباره البانی این گونه است که البانی راه
هوای نفس و مزاجی بودن را در تصحیح و تضعیف پیموده و با علم
جرح و تعدیل به حسب آنچه رایش ابراز میدارد، بازی میکند و این نشانگر آن است که او اهلیت اشتغال به این علم شریف (علم حدیث) را ندارد که تصحیح و تضعیف نماید، و جایز نیست بر کسی که بر قول او اعتماد کند.
(«فتاملوا کیف یسلک الالبانی سبیل الهوی والمزاجیة
فی التصحیحوالتضعیف فیتلاعب بعلم الجرح والتعدیل حسب
ما یملی علیه رایه! ! وکل
ما قدمناه یبرهن بانه لیس اهلا لان یشتغل بهذا العلم الشریففیصحح ویضعف ولا یحل لاحد ان یعتمد قوله لما تقدم»)
بنابراین علمای اهل سنت، البانی را به خاطر حمایت وی از ابن تیمیه و بدعت گذاری در
دین و آراء و فتواهای ضد دینیش، مورد
طعن و
مذمت قرار دادهاند.
بسیاری از علمای اهل سنت، همچنان که در برابر ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب موضع منفی گرفتند، در مقابل البانی نیز که پیرو آنان بشمار میرود، موضع گرفته و کتابهای فراوانی در رد او نوشتند که به مهمترین آنها اشاره میکنیم :
۱. «قاموس شتائم الالبانی» از حسن بن علی سقاف شافعی.
۲. «القول المقنع
فی الرد علی الالبانی المبتدع»، از علامه شیخ عبدالله بن صدیق غماری
۳ «تنبیه المسلم الی تعدی الالبانی علی صحیح مسلم»، از علامه محدث شیخ محمد سعید شافعی.
۴. «وصول التهانی باثبات سنیة السبحة و الرد علی الالبانی» از علامه محدث شیخ محمد سعید شافعی.
۵. «البشارة و الاتحاف
فی ما بین ابن تیمیة و الالبانی
فی العقیدة و الاختلاف» از حسن بن علی سقاف شافعی.
۶. «تناقضات البانی الواضحات» از حسن بن علی سقاف شافعی
۷. «الشماطیط
فی ما یهذی به الالبانی
فی مقدماته
من تخبطات و تخلیط» از حسن بن علی سقاف شافعی.
۸. «الالبانی؛ شذوذه و اخطاؤه» از علامه محدث شیخ حبیب الرحمان اعظمی.
۹. «کتاب مفتوح الی الشیخ ناصر الدین الالبانی» از شاگردش محمود مهدی استانبولی.
البانی به
شیعه و
امام خمینی اهانتهایی کرده است
اهانتهای تند البانی نسبت به شیعه و علمای آنها در آثار (چه کتب و چه نوارهای درسی) وی مشهود است. البانی در ضمن پاسخ به سوالی که از او در درباره
حکم فرقهای که برعلیه وهابیت ردیه نوشته و بر آنها هجمه میکنند (البانی در پاسخ به این سوال به این نکته اشاره میکند که که حکم نهایی نسبت این فرقه این است که گمراه هستند هرچند حکم نهایی به تک تک افراد
فرقه ضاله،
ظلم و
جفا است ولی بطور کلی آنها را گمراه میداند)، به این نکته اشاره میکند که نزد
ما وهابیان، شیعه و کسانی که به آنها
رافضی گفته میشود، در اینکه بیشتر علمایشان مانند امام خمینی در
کفر و گمراهی هستند
شک نداریم.
(«مثلا الشیعة ومن یقال فیهم الرافضة، کثیر
من علمائهم لا نشک
فی کفرهم وضلالهم کـ الخمینی مثلا»)
البانی، در اتهامی دیگر،
شیعیان را به
تحریف در
آیات قرآن متهم کرده است و میگوید:
اهل بیت طبق صریح
آیه تطهیر، در واقع همان زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و اینکه شیعیان آن را به
علی و
فاطمه و
حسن و
حسین (علیهمالسّلام) اختصاص میدهند و شامل زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمیدانند، از تحریفات شیعه نسبت به آیات خداست تا هواهای نفسانی خود را یاری دهند.
(«وتخصیص الشیعة (اهل البیت)
فی الآیة بعلی وفاطمة والحسن والحسین رضیالله عنهم دون نسائه صلی الله علیه وسلم
من تحریفهم لآیات الله تعالی انتصارالاهوائهم کما هو مشروح
فی موضعه»)
البانی که به عنوان یک محدث معروف است نه به عنوان یک مفتی ولی وی با این حال فتواهای را از خود صادر میکند که به عنوان نمونه مواردی را ذکر میکنیم :
۱ - البانی، معتقد است خداوند دارای دو صفت
تعجب و
خندیدن است.
(«فهما التعجب والضحک) صفتان لله عزّوجلّ عند اهل السنة»)
۲- وی براین باور است که
پدر و
مادر و
جد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبدالمطلب،
بت پرست بود و با حال
کفر از
دنیا رفتهاند و
اهل آتش هستند.
(«والمقصود ان عبد المطلب مات علی
ما کان علیه
من دین الجاهلیة کیف لا یکون ابواه وجده علیه الصلاة و السلام بهذه الصفة
فی الآخرة وقد کانوا یعبدون الوثن حتی ماتوا)
۳-
استمناء روزه را باطل نمیکند
۴ -
اذان در
مساجد در برابر بلندگوی صوتی (میکرفون) مشروع نمیباشد.
۵ -
دعا برای جنگ جویان و مرزبانان و مدافعان از وطن از جانب خطیب
نماز جمعه حرام است
۶ -
روز جمعه را روز تعطیلی به حساب آوردن
بدعت است».
۷ – خواندن
فاتحه برای
ارواح مردگان، مخالف با
سنت، بلکه بدون شک بدعت است، خصوصا آنکه
قرائت- بنابر قول صحیح- به مردهها نمیرسد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محمد ناصرالدین البانی»، تاریخ بازبینی۹۵/۱/۲۳.