• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد بن مسلمه انصاری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



 
محمد بن مسلمه انصاری
مشخصات فردی
نام کامل محمد بن مسلمه انصاریِ اوسیِ حارثی
کنیه ابوعبدالرحمان
زادروز/زادگاه مدینه
محل زندگی ربذه
مهاجر/انصارانصار
نسب/قبیلهاز طایفه بنی‌حارثه تیره اوس
خویشاوندان سرشناس برادر محمود بن مسلمه
تاریخ و مکان درگذشتسال ۴۳ قمری در مدینه
مشخصات دینی
نحوه اسلام آوردن توسط مصعب بن عمیر
حضور در جنگ‌هاحضور در تمام غزوات به جز غزوه تبوک
نقش‌های برجستهکارگزار عمر بن خطاب، حاکم مدینه، مهاجمان به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

ابوعبدالرحمان محمد بن مسلمه انصاریِ اوسیِ حارثی، صحابی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و برادر محمود بن مسلمه، شهید جنگ خیبر، از طایفه بنی‌حارثه تیره اوس بود. او در کشتن کعب الاشرف که قریش را بر جنگ با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ترغیب کرده بود، شرکت داشت. وی در تمام ‌نبردهای زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از بدر، احد، خندق و سایر غزوات حضور یافت.
محمد بن مسلمه در فتح مصر حضور داشت و در فتح شام پیشاپیش سپاه فاتح جابیه قرار داشت. هرگاه کسی از کارگزاری شکایت به نزد عمر بن خطاب می‌برد، او محمد بن مسلمه را برای رسیدگی می‌فرستاد. از یاران عثمان بن عفان بود و همچون دیگران از بیعت با علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) خودداری کرد. وی از آشوب‌ها کناره گرفت و در جمل و صفین حضور نداشت و در ربذه اقامت گزید و در مدینه درگذشت.



محمد بیست سال پیش از بعثت دیده به جهان گشود. پدرش مَسلَمه، از قبیله اوس و مادرش خلیده، از قبیله خزرج بود. محمد شش زن و ده فرزند داشت و کنیه‌اش به سبب نام فرزند بزرگش، ابوعبدالرحمان بود. وی در جاهلیت نیز محمد نامیده می‌شد. محمد مردی بلندقد، درشت هیکل و سیه‌چهره بود.


محمد بن مسلمه پیش از اسید بن حضیر و سعد بن معاذ، توسط مصعب بن عمیر در مدینه مسلمان شد. پس از ورود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مدینه و برقراری عقد اخوت میان مهاجر و انصار، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میان محمد و ابوعبیده جراح عقد برادری بستند.
روایاتی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) توسط محمد بن مسلمه نقل شده است.


محمد بن مسلمه از بزرگان صحابه بود و در تمام ‌غزوات، به جز غزوه تبوک که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را به جانشینی خودشان در مدینه منصوب کردند، حضور داشت. برخی نیز برآن‌اند که وی جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه هنگام غزوه قرقره الکدر بوده است. نقل شده است که به محمد بن مسلمه سوارکار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گفتند. او از جمله افرادی بود که هنگام تنگ شدن عرصه بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در جنگ احد، به رغم فرار عده بسیاری از اصحاب از صحنه نبرد، همراه تعداد ‌اندکی از یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در میدان باقی ماند و از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفاع کرد.


از مجموع سرایای به وقوع پیوسته در زمان حیات پیامبر مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فرمان‌دهی سه سریه از آن محمد بن مسلمه بود. مهم‌ترین سریه وی، مأموریت برای از بین بردن کعب بن اشرف یهودی بود که در سال سوم هجری به وقوع پیوست و با کشته شدن وی، یکی از دشمنان سرسخت اسلام از میان برداشته شد.
فرمان‌دهی سریه‌ای به سوی قرطاء، به جهت مقابله با قبیله بنیبکر بن کلاب در سال پنجم ه. ق، یکی دیگر از سرایای محمد بن مسلمه است.
در سال ششم ه. ق نیز رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وی را به همراه ده تن از مسلمانان به سوی قبایل بنی‌ثعلبه و بنی‌عوال که در ذی‌القصه می‌زیستند، اعزام فرمود.
محمد بن مسلمه به فرزندانش می‌گفت: درباره سرایای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از من سؤال کنید؛ چراکه یا خود در سرایا حضور داشته‌ام و یا از اعزام آنان آگاهی دارم. محمد می‌گفت؛ در تمام ‌جنگ‌ها نیز ـ به جز جنگ تبوک که در آن جانشین رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه بود ـ در هیچ جنگ دیگری غایب نبوده است.
در عمرة القضاء نیز که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به منطقه ذوالحلیفه رسیدند، محمد بن مسلمه را همراه صد سوار، جلوتر از سپاه اسلام اعزام فرمودند و محمد فرمان‌دهی این گروه را بر عهده داشت.


محمد بن مسلمه از فتنه‌های به وجود آمده، پس از رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود را کنار کشید و در این باره می‌گفت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شمشیری به او دادند و به او فرمودند: ‌ای محمد بن مسلمه، با این شمشیر در راه خدا جهاد کن و هرگاه مشاهده کردی که دو گروه از مسلمانان با یک‌دیگر به جنگ برخاسته‌اند، شمشیرت را به سنگ بزن تا بشکند. آن‌گاه زبان و دست خود را نگاه دار تا آن‌که مرگ به سراغت آید و یا به دست گنهکاری کشته شوی!
محمد، شمشیری از چوب ساخته بود و آن را در غلافی قرار داده و از سقف خانه‌اش آویزان نموده بود و می‌گفت؛ شمشیر چوبی را برای ترساندن دشمن آویزان نموده است. هنگامی ‌که عثمان کشته شد، محمد شمشیرش را به سنگ کوبید تا شکسته شد. او در هیچ‌کدام از جنگ‌های جمل و صفین حضور نداشت و در ربذه سکنا گزیده بود.

۵.۱ - روایتی از ابن حصین

ضبیعه بن حصین ثعلبی می‌گوید: هنگامی‌که فتنه‌ (قتل عثمان) به وقوع پیوست، من همراه تعدادی از مردم مدینه از شهر خارج شدیم تا به آبی رسیدیم که خیمه‌ای در آن‌جا وجود داشت و وزش باد آن را به حرکت وامی‌داشت. سراغ صاحب خیمه را گرفتم و به من گفتند که مالک آن محمد بن مسلمه است. ضبیعه می‌گوید؛ من محمد بن مسلمه را در حالی که پیرمردی بود ملاقات کردم و به او گفتم: خدا رحمتت کند، مردی از بزرگان مسلمین را می‌بینم که شهر، خانه، خانواده و همسایگان خود را رها کرده است. محمد گفت: آری، آن‌ها را به خاطر دوری از شر و فتنه رها کرده‌ام! نمی‌توانم در هیچ‌یک از شهرهای آنان زندگی کنم تا این‌که آتش فتنه‌ها خاموش گردد.


محمد بن مسلمه در زمان حکومت عمر بن خطاب مسئول رسیدگی به صدقات قبیله جُهینه بود. هم‌چنین عمر وی را برای حل معضلات و مشکلات شهرها اعزام می‌کرد و اگر شخصی از مردم، از کارگزاران عمر شکایتی داشت، محمد بن مسلمه از طرف خلیفه ماموریت رسیدگی به شکایات را داشت. اعتماد و اطمینان عمر به محمد بن مسلمه به حدی بود که وی از طرف عمر مأمور رسیدگی به اموال کارگزاران و تقسیم اموال آن‌ها بود.
هنگامی ‌که به عمر بن خطاب خبر رسید که سعد بن ابی‌وقاص در کوفه قصری ساخته و برای آن دربی قرار داده است، به محمد مأموریت داد تا به کوفه برود و درب خانه سعد را به آتش بکشد. محمد بن مسلمه نیز به کوفه رفت و درب خانه سعد را به آتش کشید.
گفته شده است که محمد بن مسلمه از جمله کسانی بود که همراه عمر بن خطاب به خانه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) هجوم آوردند.


در زمان عثمان نیز که اعتراضات مردمی ‌علیه عثمان شدت یافت، محمد بن مسلمه ضمانت نمود، عثمان رفتار خود را اصلاح خواهد نمود.


پس از کشته شدن عثمان و بیعت گسترده مردم مدینه با امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، امام مردم را برای حرکت به سوی عراق فرا خواندند. پس از این دعوت، سعد بن ابی‌وقاص، عبدالله بن عمر بن خطاب و محمد بن مسلمه به حضور امام علی (علیه‌السّلام) رسیدند. امام به آنان فرمودند: سخنانی از جانب شما به من رسیده است که آن سخنان را در شأن شما نمی‌بینم و برای شما نمی‌پسندم. سعد و عبدالله سخنانی را که به اطلاع امام رسیده بود، تصدیق کردند و کناره‌گیری خود را از حضور در سپاه امام و همراهی با ایشان اعلام کردند. محمد بن مسلمه نیز به امیرمؤمنان گفت: به‌راستی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرا امر نمود که با شمشیرم با مشرکان بجنگم و آنان را به قتل برسانم و هنگامی‌ که مسلمانان به جنگ با یک‌دیگر برخاستند و کشته شدند، شمشیرم را به سنگ بزنم تا بشکند و من دیروز شمشیر خود را شکستم.


‌معاویه در مورد اتفاقات به وجود آمده در مورد قتل عثمان و به منظور جلب نظر محمد بن مسلمه برای یاری او و دخالت در دفع تبعات این مسئله، نامه‌ای به محمد نوشت و در نامه از وی خواست تا مانع از بروز اختلاف میان مسلمانان شود. معاویه در نامه خود آورده است:
من این نامه را به امید بیعت برای تو ننوشته‌ام. قصد من تذکر نعمتی است که از آن خارج شده‌ای! همانا تو سرور انصار و مددکار مهاجرانی. تو را به سوی امری از رسول خدا فرا می‌خوانم که کسی توانایی رد آن را ندارد. از تو می‌خواهم که مرا در جلوگیری از کشتار مسلمانان یاری نمایی. آیا اهل نماز از کشتن یک‌دیگر نهی نشده‌اند؟ آیا عثمان و خانواده او از مسلمانان نیستند؟ همانا انصار گناه کردند و عثمان را یاری ننمودند. از آنان در این مورد سؤال کن، چراکه در روز قیامت از تو بازخواست خواهد شد.


محمد بن مسلمه در پاسخ معاویه این چنین نوشت:
همانا کسی هم که، چون من، فرمانی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مورد کناره‌گیری از فتنه‌ها در دست نداشت، خود را از این مسائل کنار کشید. به‌راستی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل از وقوع فتنه‌ها خبر ظهور آن را به من داد و من هنگامی ‌که فتنه را مشاهده کردم، شمشیرم را شکستم و در خانه‌ام ماندم! من خود را در موقعیتی نمی‌دیدیم که به معروفی امر کنم یا از منکری نهی نمایم؛ چراکه در تشخیص معروف و منکر دچار شک و تردید بودم؛ اما تو ‌ای معاویه! به جانم سوگند! تو به دنبال چیزی جز دنیا نیستی و تنها از هوای نفس خود پی‌روی می‌کنی. اگر چه تو عثمان را پس از مرگش یاری نمودی؛ اما در زمان حیاتش او را تنها گذاشتی و رها کردی. این را هم بدان که ما، مهاجران و انصار در تشخیص راه درست از باطل از تو سزاوارتریم!


محمد بن مسلمه سرانجام در صفر سال چهل و سه و به نقلی چهل و شش ه. ق و در حالی که هفتاد و هفت سال داشت، در مدینه وفات یافت و مروان بن حکم بر او نماز خواند. محمد در آن زمان حاکم مدینه بود. گفته شده است که مردی از شام، محمد بن مسلمه را در حالی که در خانه‌اش بود، به قتل رساند.


۱. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۸، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۲. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۷۷، تحقیق علی‌محمد البجاوی، بیروت، دار‌الجیل، ۱۴۱۲ه. ق، چاپ اول.    
۳. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۸، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ه. ق.    
۴. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۹، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۵. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۸، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۸، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۶۸، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ه. ق، چاپ اول.    
۸. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۸، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ه. ق.    
۹. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۸، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ه. ق.    
۱۰. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۷۷، تحقیق علی‌محمد البجاوی، بیروت، دار‌الجیل، ۱۴۱۲ه. ق، چاپ اول.    
۱۱. دینوری، ابن قتیبة، المعارف، ص۲۶۹‌، تحقیق ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۲م، چاپ دوم.    
۱۲. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۰، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۱۳. دینوری، ابن قتیبة، المعارف، ص۲۶۹‌، تحقیق ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۲م، چاپ دوم.    
۱۴. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۸، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۱۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۸۴، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ه. ق، چاپ سوم.    
۱۶. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۰۹، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.    
۱۷. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۲۴، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۱۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۳۴، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ه. ق، چاپ سوم.    
۱۹. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۱۲، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.    
۲۰. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۰، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۲۱. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۵۱، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ه. ق، چاپ سوم.    
۲۲. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۵، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۲۳. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۹، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۲۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۳۳، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۹ه. ق، چاپ سوم.    
۲۵. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۹، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۲۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۹، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۲۷. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۴، ص۱۱۴، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی۱۴۱۳ه. ق، چاپ دوم.    
۲۸. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۰، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۲۹. دینوری، ابن قتیبة، المعارف، ص۲۶۹‌، تحقیق ثروت عکاشة، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۲م، چاپ دوم.    
۳۰. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۷۷، تحقیق علی‌محمد البجاوی، بیروت، دار‌الجیل، ۱۴۱۲ه. ق، چاپ اول.    
۳۱. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۳۹، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۳۲. ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۴، ص۳۳۶، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ه. ق.    
۳۳. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۲۷۳، بیروت، دار و مکتبة الهلال ۱۹۸۸م.    
۳۴. دینوری‌، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۱۲۴‌، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه. ش.    
۳۵. ابن ابی‌الحدید، عزالدین ابوحامد، شرح‌ نهج‌البلاغه، ج۲، ص۵۱، مصحح محمدابوالفضل ‌ابراهیم‌، قم، کتابخانه ‌عمومی‌آیةالله‌ مرعشی ‌نجفی‌ ۱۳۳۷ه. ش، چاپ اول.    
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۷۴، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۳۷. دینوری‌، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۱۴۲ و ۱۴۳‌، تحقیق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال‌الدین شیال، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ه. ش.    
۳۸. منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۷۷‌، تحقیق عبدالسلام محمد‌هارون، قاهره، المؤسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ه. ش، چاپ دوم، افست قم، منشورات مکتبة المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ه. ق.    
۳۹. ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۵۳۱، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ه. ق، چاپ اول.    
۴۰. دینوری، ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۲۱، تحقیق علی‌شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۴۱. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۴۰، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۰ه. ق، چاپ اول.    
۴۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۸۱، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ه. ق، چاپ دوم.    
۴۳. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۳۷۷، تحقیق علی‌محمد البجاوی، بیروت، دار‌الجیل، ۱۴۱۲ه. ق، چاپ اول.    
۴۴. عسقلانی، ابن حجر، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۶، ص۲۸، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ه. ق.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «محمد بن مسلمه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۶.    
عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۱۸۰.





جعبه ابزار