• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مجازات عمر بن سعد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: پیامدهای قیام عاشورا.


مجازات عمر بن سعد، یکی از مباحث مرتبط به پیامدهای تکوینی و حوادث خارق‌العاده پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. یکی از مسائل مهم و قابل تامّلِ پس واقعه عاشورا سرنوشت کسانی است که با امام حسین (علیه‌السّلام) جنگیدند. آنان، نه تنها در آخرت، به میزان جرم خود، مجازات خواهند شد، بلکه بخشی از کیفر آنها در همین جهان، دامن‌گیرشان گردید. در منابع شیعی و سنی روایات فراوانی درباره گرفتـار شـدن جنایت‌کاران کربلا به عقوبتهای عجیب دنیوی، پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به چشم می‌خورد. یکی از این افراد عمر بن سعد است.



عمر بن سعد یکی از اشراف کوفه بود که پس از شهادت امام علی (علیه‌السّلام)، به جرگه حامیان بنی‌ امیه پیوست و در زمان امارت زیاد بن ابیه بر کوفه، از یاران و حامیان نزدیک او گردید. او بر کفر حجر بن‌ عدی‌ گواهی‌ داد و این‌ گواهی‌ دستاویزی‌ برای‌ معاویه‌ شد تا حجر و یارانش‌ را در مرج‌ عذراء به‌ شهادت‌ برساند. هنگامی که‌ مسلم‌ بن‌ عقیل‌ نماینده امام‌ حسین‌ (علیه‌السّلام) به‌ کوفه‌ رفت‌ تا از مردم‌ به‌ نفع‌ امام‌ بیعت‌ بگیرد، ابن‌ سعد نیز چون‌ برخی‌ از اشراف‌ کوفه‌ به‌ یزید نامه‌ نوشت‌ و توصیه‌ کرد که‌ اگر می‌خواهد کوفه‌ از دستش‌ خارج‌ نشود، نعمان‌ بن‌ بشیر حاکم‌ وقت‌ کوفه‌ را برکنار سازد. مسلم‌ بن‌ عقیل‌ پس‌ از آنکه‌ به‌ دستور عُبیدالله‌ بن‌ زیاد دستگیر شد، از عبیدالله خواست تا عمر بن سعد را به جهت خویشاوندی، وصی خود قرار دهد. اما عمر بن سعد، نپذیرفت.


ابن ‌سعد روز سوم محرم وارد کربلا شد، و در حد فاصل زمانی سوم محرم تا نهم محرم، چندین بار با امام (علیه‌السّلام) ملاقات کرد و با حضرت (علیه‌السّلام) سخنانی را رد و بدل کرد. یکی از جنایات پسر ‌سعد در کربلا، بستن آب بر امام حسین (علیه‌السّلام) و اهل بیتش بود. در پی دستور ابن‌ زیاد، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج زبیدی را احضار کرد و به او دستور داد تا به همراه پانصد نفر از سپاهیان کوفه از رسیدن آب به خیام اهل بیت (علیه‌السّلام) جلوگیری کند. بنابر گزارش منابع تاریخی او آغازگر جنگ بوده و اولین تیر را به سوی امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش رها کرد و با صدای بلند خطاب به اصحاب و یاران خود گفت که «نزد امیر شهادت دهید که من اول کسی بودم که تیر جنگ را رها کردم.» بر اساس گزارش منابع متعدد، یکی از فجیع‌ترین جنایات ابن سعد در کربلا این بود که پس از شهادت سالار شهیدان (علیه‌السّلام)، از میان یارانش برای اسب تاختن بر پیکر مطهر امام (علیه‌السّلام) داوطلب خواست. پس ده نفر از کوفیان اظهار آمادگی کردند و بر اسبان خود سوار شدند و بر بدن امام (علیه‌السّلام) تاختند و استخوانهای سینه و پشت آن حضرت (علیه‌السّلام) را در هم شکستند.


گزارش‌های متعددی گویای آن است که قاتلان یا شرکت کنندگان در قتـل‌ امـام حـسین پس از آن جنایت‌های هولناک، بهره چندانی از عمر خود نبردند و در بهره مندی از آنچه برای نیل بدان، دست به آن جنایتها زده بودند نیز، ناکام ماندند. عبد اللّه بن بدر خَطْمی، از پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت کرده است که فرمود: «مَن احَبَّ ان یُبارَکَ فی اجَلِهِ، وَ ان یُمَتَّعَ بِما خَوَّلَهُ اللّه ُ تَعالی فَلیَخلُفنی فی اهلی خِلافَةً حَسَنَةً، وَ مَن لَم یَخلُفنی فیهِم بُتِکَ عُمُرُهُ، وَ وَرَدَ عَلَیَّ یَومَ القِیامَةِ مُسوَدّاً وَجهُهُ.»؛ «هر کس علاقمند است که عمرش طولانی شود و از آنچه خداوند متعالْ نصیب او کرده، بهره ببرد، جانشینی خوب برای من در خانواده‌ام باشد، و هر کس جانشینی مرا در خانواده‌ام به عهده نگیرد، عمرش کوتاه می‌شود و در قیامت، روسیاه نزد من می‌آید».
نمونه بارز ناکامی از دنیا، عمر بن سعد است که وقتی امام حسین به وی فرمود: «مایه روشنی دیده‌ام آن است که می‌دانـم تـو پس از من، از گندم عراق، چندان نخواهی خورد»، وی با کمال جسارت و با حـال استهزا پاسخ داد: «ما را جو کافی است»؛ اما حوادث پس از عاشورا، درستی پیشگویی‌ امـام (علیه‌السّلام) را ثابت کرد؛ زیرا عمر بن سعد، نه تنها هرگز به آرزویش ـ یعنی حکومت ری ـ دست نیافت بلکه دیری نگذشت که به دستور مختار ثقفی، به هلاکت رسید. عمر بن سعد پیش از آنکه مختار به مرحله مجازات قاتلان کربلا برسد، به دلیل ترسی که از مختار داشت، شب‌ها در دارالاماره می‌خوابید. او به خاطر ترسی که از مختار داشت، با واسطه قرار دادن عبدالله بن جعد، یکی از نزدیکان مختـار، از وی امان نامه‌ای دریافت کرد؛ اما آن امان نامه بی قید و شرط نبود. یکی از آن شروط این بود که وی حق ندارد از کوفه خارج شود.بعد از آغاز تعقیب و گریزها، بـه عمـر سـعد خبـر رسید که مختار قصد جان او را دارد. از این رو عمر برای فرار از خطـر، شبانه از کوفه خارج شد؛ اما از ترس مختار، باز به کوفه برگشت. با این حال برای مختار، همین تخلف هم کافی بود تا امان نامه او را باطل کند. فردای آن روز مختار، دستور دستگیری حفص پسر عمـر بـن سـعـد را، که او نیز از سپاهیان عبیدالله در کربلا بود، صادر، و او را به سبب این اقدام پدرش توبیخ کرد. سپس گروهی را برای دستگیری عمر بن سعد فرستاد و آنان ساعتی بعد سر وی را برای مختار آوردند و به دنبال آن حفص نیز مجازات و محکوم به اعدام شد. آنگاه مختـار سر آن دو را به همراه نامه‌ای بشارت آمیز و هدایایی چند، با دو مامور بـرای محمد حنفیه فرستاد. هنگامی که چشم محمد حنفی به سرها افتاد، به سجده رفت و شکر خدا را به جا آورد و برای مختار دعا کرد.
برخی منابع تاریخی درباره چگونگی هلاکت وی چنین گزارش کرده‌اند که مختار یکی‌ از فرماندهان‌ خود را به‌ نام‌ ابوقلوص‌ شبامی‌ به‌ تعقیب‌ ابن سعد فرستاد. وی‌ ابن‌ سعد را دستگیر کرده‌ به‌ نزد مختار آورد و ابن‌ سعد و پسرش‌ حفص‌ که‌ او نیز در مجلس‌ مختار بود به‌ دستور مختار کشته‌ شدند و وی‌ پس‌ از آتش‌ زدن‌ بدن‌ آنان‌ سرهای‌ آن‌ دو را برای‌ محمد بن‌ حنفیه‌ به‌ مدینه‌ فرستاد، اما در روایتی‌ دیگر آمده‌ است‌، مختار ابوعمره را در پی ابن‌ سعد فرستاد؛ عمر برخاست و لباس پوشید تا به به همراه او به دارالاماره برود؛ اما سُر خورد و به زمین افتاد، پس ابوعمره فرصت را غنیمت شمرد و سر از بدنش جدا کرد. او سر ابن سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به مدینه فرستاد.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۷۲.    
۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۶۹.    
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۴.    
۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۷۷.    
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۶.    
۶. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۲.    
۷. کوفی، ابن ‌اعثم، الفتوح، ج۵، ص۳۶.    
۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶.    
۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۰۹.    
۱۰. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۲.    
۱۱. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۵.    
۱۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۰.    
۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۲.    
۱۴. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۷۰.    
۱۵. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۸۶.    
۱۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۰.    
۱۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۹.    
۱۸. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۱.    
۱۹. ابن ‌اثیر، علی بن ابی ‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۵.    
۲۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۴.    
۲۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۴.    
۲۲. ابن‌ شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۹.    
۲۳. سید بن طاوس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۸۲.    
۲۴. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۹۷.    
۲۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۳ ص۱۱۶.    
۲۶. متقی هندی، علی، کنز العمال، ج۱۲، ص۹۹.    
۲۷. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۳۲.    
۲۸. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۴۵، ص۴۸.    
۲۹. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۲۱۸.    
۳۰. ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۹۵.    
۳۱. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۵۵.    
۳۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۰۰، ح۱.    
۳۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۶۰.    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۵۸۷.    
۳۵. ابن ‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.    
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۱.    
۳۷. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۰-۱۸۲.    
۳۸. کوفی، ابن ‌اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۵-۲۴۶.    
۳۹. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ص۳۰۰.    
۴۰. دینوری‌، احمد، الاخبار الطوال‌، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱.    
۴۱. یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.    
۴۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۶۲.    
۴۳. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۳.    
۴۴. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۲۵۴.    
۴۵. کوفی، ابن ‌اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۶.    
۴۶. دینوری‌، احمد، الاخبار الطوال‌، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱.    
۴۷. یعقوبی‌، احمد، تاریخ‌ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.    
۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۶۲.    
۴۹. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۳.    
۵۰. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۱، ص۲۵۴.    
۵۱. کوفی، ابن ‌اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۶.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۲۲۴.






جعبه ابزار