• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

متشابهات قرآن‌ (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





مُتَشابِهات (به ضم میم، فتح تاء و کسر باء) از واژگان قرآن کریم است.
متشابهات آیات چند بعدى و داراى محامل بسيار هستد كه محتمل است هر يک از آن‌ها مراد باشد.
متشابهات با ارجاع به محكمات در حكم محكم می‌شوند.



مُتَشابِهات آیات چند بعدى و داراى محامل بسيار هستند كه محتمل است هر يک از آن‌ها مراد باشد.
متشابهات با ارجاع به محكمات در حكم محكم می‌شوند.


به مواردی از مُتَشابِهات که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - مُتَشابِهاتٌ‌ (آیه ۷ سوره آل‌عمران)

(هُوَ الَّذِی اَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْکِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ‌)
(او كسى است كه اين كتاب آسمانى را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن، آیات محکم (صريح و روشن‌) است كه اساس اين كتاب مى‌باشد و پيچيدگى آيات ديگر را بر طرف مى‌كند و بخشى ديگر، متشابه و پيچيده است.)
آیات متشابه آن‌هایی هستند که مراد خدا از آن‌ها روشن و قطعی نیست و تمیز داده نمی‌شود؛ به عبارت دیگر محکمات آیات یک بعدی‌ هستند که مراد از آن‌ها معلوم است، مثل‌:
(اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ)
(خدا آفريننده همه چيز است.)
ولی متشابهات آیات چند بعدی و دارای محامل بسیار هستند که محتمل است هر یک از آن‌ها مراد باشد. در «امم» گذشت که متشابهات با ارجاع به محکمات در حکم محکم می‌شوند.


۲.۲ - مُتَشابِهاً (آیه ۲۳ سوره زمر )

(اللَّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ)
(خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه آياتش در لطف، زيبايى، عمق و محتوا همانند يكديگر است.) )
متشابهات در آیه (اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ‌) که وصف مقداری از آیات است غیر از متشابهی است که در آیه‌ بالا واقع شده است. منظور از آیه فوق وصف عموم قرآن و مراد از آن تشابه آیات از حیث خوبی نظم، محکمی اسلوب، بیان حقائق و غیره است؛ ولی مراد از آن در (وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ‌) با مقابله به محکمات آیاتی است که مراد از آن‌ها به‌ مجرد دیدن و شنیدن روشن نمی‌شود؛ بلکه دارای چند بعد است و به چند معنی احتمال دارد.
با مقابله به محکمات آیاتی است که مراد از آنها به‌ مجرد دیدن و شنیدن روشن نمی‌شود بلکه دارای چند بعد است و به چند معنی احتمال دارد.


اینکه علّت وجود متشابهات در قرآن چیست؟ وجوهی گفته شده از جمله:


علت اینکه محکمات‌ ام الکتاب هستند، ظاهرا آن‌ است که محکمات متضمّن بیان اصول مسلّمه دین و پایه‌های آن هستند، مثل‌: آیات ذیل و صدها آیات دیگر که در این زمینه وجود دارد.
(اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ‌)
هیچ معبودی جز خداوند یگانه زنده و پاینده نیست، خداوندی که قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر، قائم به او هستند.)
(اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ)
(آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير جهان)، از آن او و به فرمان او است.!)
(بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ)
(بگو: اگر مى‌دانيد، چه كسى حاكميت همه موجودات را در دست دارد؟)
(کُلٌّ اِلَیْنا راجِعُونَ‌)
(سرانجام همگى به سوى ما باز مى‌گردند.)
(مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ‌)
(مالک روز جزا است.)
(لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا)
( در حالى كه اگر در آسمان و زمين، جز خداوند يگانه، خدايان ديگرى بود، نظام جهان به هم مى‌خورد.)
(اَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ)
(و اين‌كه رستاخيز آمدنى است، و شكى در آن نيست؛ و خداوند تمام كسانى را كه در قبرها هستند زنده مى‌كند.)
(یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَ بَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا)
(روزى كه هر كس، هر كار نيكى كه انجام داده، حاضر مى‌بيند؛ و آرزو مى‌كند ميان او، و هركار بدى كه انجام داده، فاصله زمانى زيادى باشد.)
(اِنَّ الْاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ اِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌)
(انسان‌ها همه در زيانند؛ مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند.)
این آیات چنان‌که می‌بینیم کاملا روشن و بیان پایه‌های دین‌ هستند. دین آن است که بدانیم معبودی جز خدا نیست، زنده و ابدی و مدیر عموم جهان ربّ العالمین است، آفریدن و تدبیر در دست اوست، او آفریننده همه چیز است، حکومت همه در دست او و بازگشت همه به سوی اوست، قیامت‌ حتمی است مرده‌ها همه زنده خواهند گشت. اگر جز خدا خدایانی بود آسمان‌ها و زمین تباه می‌گشتند، انسان در آخرت هر آن‌چه کرده خواهد دید، همه در زیان‌ هستند جز اهل ایمان و عمل و... .
بنابر آن‌چه در «امم» گفته شد که علت‌ ام الکتاب بودن آن است که متشابهات با برگشت به آن‌ها بصورت محکم در می‌آیند، ظاهرا از درجه اعتبار ساقط است چرا که بعضی از متشابهات با ارجاع به محکمات بصورت محکم در می‌آیند.


علّت وجود متشابهات در قرآن چیست؟ وجوهی گفته شده از جمله:

۵.۱ - وجه اول

اگر همه قرآن محکم بود مردم به اخبار آن اکتفا کرده و از نظر و تدبّر بی‌نیاز می‌شدند و فضل علما نسبت به دیگران روشن نمی‌شد و به ثواب تدبّر و اتعاب نفس در استنباط معانی نائل نمی‌شدند.
به بیان دیگر؛ معارف قرآنی بر دو قسم هستند: یکی معارف عالیه که از حکم مادّه و افهام عادی خارج‌ هستند و شخص پس از شنیدن آن‌ها بین حکم مادی و غیر مادی مردّد می‌شود، به عنوان مثال در آیه:
(اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ)
(به يقين پروردگار تو در كمين‌گاه ستمگران است.)

(وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ‌)
(و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند.)
به‌نظر می‌رسد که احکام ماده و جسم در نظر است؛ یعنی خداوند مانند شخص عادی در کمین است یا می‌آید.

۵.۲ - وجه دوم

معارف اجتماعی و احکام فرعی‌ هستند و چون این معارف دارای ناسخ و منسوخ است و از طرف دیگر قرآن به تدریج نازل شده است، این باعث ظهور متشابه در قرآن است.

۵.۳ - دیدگاه نگارنده

نگارنده گوید: قول اول راجع است به این‌که خداوند برای ایجاد روحیه تدبّر، مقداری از آیات را متشابه فرستاده و مرجع قول دوم به این است که وجود متشابهات در قرآن طبیعی و لابد منه می‌باشد.
در اینجا وجه دیگری هست که از نظر نگارنده بسیار ارزنده است و آن این‌که وجود متشابهات سبب زنده ماندن و همیشه تازه بودن قرآن است‌ و اگر متشابهات نبود، قرآن پیوسته تازه بودن خود را از دست می‌داد، به عنوان مثال اگر شخصی داستان جنگ چالدران را که میان قواء شاه اسماعیل صفوی و سلطان سلیم عثمانی اتفاق افتاد مطالعه کند، دفعه اول کاملا شیرین و دلچسب خواهد بود. مطالعه در دفعه دوّم کمتر از اول و در دفعه سوّم دیگر احتیاج به خواندن نخواهد داشت. پس از این مطالعات شاید قصد کند کتاب را به فروش برساند؛ زیرا با دو دفعه مراجعه همه مطالب بر وی روشن شده و جای ابهامی باقی نخواهد ماند.
اگر همه قرآن کریم محکم و واضح الدلاله بود موقعیت خود را از دست می‌داد، این‌که قرآن با این همه تفاسیر و مباحث در هر عصر احتیاج به تفسیر خاص دارد و آیات آن پیوسته معرکة الاراء و مورد بحث و تبادل نظر است، در اثر وجود متشابهات است. این آیات چند بعدی و حتی پنج بعدی و ده بعدی است که قرآن را زنده نگه داشته و پیوسته مطرح انظار نموده است.
بهر حال اگر همه قرآن محکمات بود آن وقت این کلام آسمانی موقعیت کنونی خود را نداشت و مطرح انظار صاحب نظران نبود. اگر همه قرآن متشابهات بود مورد خرده‌گیری واقع می‌گردید، که چرا همه‌ آن چند پهلو و چند بعدی است، ولی وجود محکمات در بیان اصول مسلّمه دین، و وجود متشابهات در پشتوانه بودن، به تازگی ابدی قرآن، هر دو مکمّل همدیگر هستند و این کتاب مبین با این دو بال عظیم به پرواز درآمده، روی این دو رکن اساسی قرار گرفته است و هر یک بدون آن دیگری ناقص خواهد بود.
بهتر است آیه را بار دیگر از نظر بگذرانیم:
(هُوَ الَّذِی اَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْکِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ‌ فَاَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ‌ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَاْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَاْوِیلَهُ اِلَّا اللَّهُ‌ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ اِلَّا اُولُوا الْاَلْبابِ‌)
این آیه موقعیّت هر دو از محکمات و متشابهات را روشن می‌کند و این دو قسمت تشکیل دهنده کتاب هستند، آنان‌که روی اغراض فاسد و فتنه‌جوئی به متشابهات می‌چسبند مورد ملامت و ذم قرار گرفته‌اند، ولی راسخون در علم همان‌هایی هستند که با همیّت به هر دو قسمت اذعان کرده و می‌گویند به قرآن ایمان آوردیم، همه‌ آن از جانب پروردگار ما است.
از آیه کاملا روشن می‌شود که باید موقعیّت هر دو قسمت محفوظ باشد و منحرفان و افراد مریض القلب‌ نباید متشابهات را دستاویز اغراض خویش قرار دهند، حال آن‌که خداوند آن‌ها را برای غرض خاصّی متشابه نازل فرموده است. این وجه که ذکر شد از نظر نگارنده چنان‌که در ابتداء گفتم بسیار متین و ارزنده است.
(اللَّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ‌) این متشابه بودن بر خلاف آیه قبل، شامل تمام قرآن است و مراد از تشابه مشابهت آیات در هدف، مقصود، میل بعضی به بعضی و توضیح بعضی به بعض دیگر است.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ص۴۴۳.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۳۴۹.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۰.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۳۰-۳۱.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۲۰-۲۱.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۳، ص۲۳۲-۲۳۴.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۹۹.    
۱۰. رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۵۱.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، ج۱۱، ص۴۴۵.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۲۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۴۰.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۳۸.    
۱۶. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۴۶۱.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۸۸-۳۸۹.    
۱۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۵۶.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۶۷.    
۲۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۷۲.    
۲۲. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۲۳. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۲۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۲.    
۲۶. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص ۱۵۷.    
۲۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۸.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۴۷.    
۳۰. انبیاء/سوره۲۱، ایه ۹۳.    
۳۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۳۳۰    
۳۲. حمد/سوره۱، آیه۴.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ج۱، ص۱.    
۳۴. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۳.    
۳۶. حج/سوره ۲۲، آیه۷    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۳۳.    
۳۸. آل‌عمران/ سوره ۳، آیه ۳۰.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴.    
۴۰. عصر/سوره۱۰۳، آیه ۲-۳.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص ۱۰۳.    
۴۲. فجر/سوره۸۹، آیه۱۴.    
۴۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۹۳.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، ج۲۰، ص۴۷۱.    
۴۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۸۱.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۷۳.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۳۹.    
۴۸. فجر/سوره۸۹، آیه۲۲.    
۴۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۹۳.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، ج۲۰، ص۴۷۵.    
۵۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۸۴.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۷۹.    
۵۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۴۱.    
۵۴. آل عمران/سوره۳، آیه۷.    
۵۵. زمر/سوره۳۹، آیه۲۳.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «متشابهات قرآن»، ج۴، ص۲-۶.    






جعبه ابزار