• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ماجرای حضرت ابراهیم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ماجرای حضرت ابراهیم (ع) و نمرود

فهرست مندرجات

۱ - نام حضرت ابراهیم در قرآن
۲ - حضرت ابراهیم دومین پیامبر الوالعزم
۳ - نسب حضرت ابراهیم
۴ - مادر حضرت ابراهیم
۵ - پدر خوانده حضرت ابراهیم
۶ - طول حیات مبارک حضرت
۷ - دوران زندگی حضرت ابراهیم
۸ - نامیده شدن حضرت بعنوان یک ملت
۹ - حضرت ابراهیم قهرمانی بزرگ
۱۰ - طاغوتی به نام نمرود و خواب هولناک او
       ۱۰.۱ - سرزمین بابل
       ۱۰.۲ - حاکم سرزمین بابل
       ۱۰.۳ - مذهب مردم بابل
       ۱۰.۴ - طبقات مختلف مردمی دربابل
۱۱ - محدوده حکومت نمرود
۱۲ - مأموریت حضرت ابراهیم
۱۳ - عموی حضرت ابراهیم
۱۴ - پیشگوئی عموی حضرت ابراهیم
۱۵ - خواب دیدن نمرود
       ۱۵.۱ - تعبیر خواب نمرود
       ۱۵.۲ - مشورت نمرود با منجمان و دانشمندان تعبیر خواب
۱۶ - دو فرمان خطرناک نمرود
       ۱۶.۱ - جدا کردن شوهران از همسران
       ۱۶.۲ - کشتن نوزادان تازه متولد
۱۷ - کنترل شدید خانواده حضرت ابراهیم
۱۸ - رحلت پدر حضرت ابراهیم
۱۹ - صبر واستقامت مادر حضرت ابراهیم در نگهداری فرزند
۲۰ - مصون نگه داشتن فرزند از دست نمرودیان
۲۱ - پانویس
۲۲ - منبع


نام مبارک حضرت ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ قهرمان توحید ۶۹ بار در ۲۵ سوره قرآن آمده، و یک سوره قرآن (چهاردهمین سوره) به نام سوره ابراهیم است. فرازهای سازنده و گوناگون زندگی سودمند آن حضرت در ضمن ۲۵ سوره قرآن ذکر شده است، و این موضوع بیانگر عنایت خاص قرآن به زندگی ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ است، تا پیروان قرآن آن را بخوانند، از آن درسهای بزرگ زندگی را بیاموزند. و از مکتب سازنده و آموزنده او برای پیشروی به سوی کمال ، الهام بگیرند.
هدف از نقل این فراز‌ها نیز، همین است، چنان که در آیه ۶۸ سوره آل عمران می‌خوانیم: «إِنَّ اَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ؛ سزاوارترین مردم به ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ آنانند که از او پیروی کردند.»


ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ دومین پیامبر اولوالعزم است که دارای شریعت و کتاب مستقل بوده، و دعوت جهانی داشته، او حدود هزار سال بعد از حضرت نوح ـ علیه‌السلام ـ ظهور کرد،


سلسله نسب او تارخ ـ علیه‌السلام ـ را چنین نوشته‌اند: «ابراهیم بن تارُخ بن ناحور بن سروح بن رعو بن فالج بن عابر بن شالح بن ارفکشاذ بن نوح:.


مادر ابراهیم « نونا » یا « بونا » نام داشت، ‌مطابق بعضی از روایات مادر لوط پیامبر ، و مادر ساره همسر ابراهیم با مادر ابراهیم، خواهر بودند، و پدرشان یکی از پیامبران به نام « لاحج » بود.
[۲] قصص القرآن، عبدالوهاب نّجار، ج۱، ص۷۰.



ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش از دنیا رفت، و آزر عموی ابراهیم سرپرستی او را بر عهده گرفت، از این رو ابراهیم او را به عنوان پدر می‌خواند.


ابراهیم حدود چهار هزار سال قبل می‌زیست و ۱۷۵ سال عمر کرد، و سراسر عمرش را در راه توحید و مسائل انسانی سپری نمود.


زندگی درخشان ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ در پنج دوره خلاصه می‌شود: ۱. بنده خالص خدا بود، و خدا بندگی او را پذیرفت. ۲. مقام پیامبری . ۳. مقام رسالت . ۴. مقام خلیل (و دوست خالص) خدا بودن. ۵. مقام امامت . به این ترتیب او نردبان تکامل را پیمود و سرانجام بر قلّه اوج یک انسان کامل که مقام امامت است، نایل گردید.


و چون زندگی ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ در همه ابعاد زندگی، سازنده است و در پیشانی تاریخ می‌درخشد، خداوند او را به عنوان یک امّت معرفی کرده و فرمود: «ابراهیم یک ملت بود.» «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً» یعنی یک فرهنگ و مجموعه‌ای از برنامه‌های انسان ساز بود.


ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ از پیامبرانی است که پیروان همه ادیان مانند: یهودیان ، مسیحیان ، مجوسیان ، مسلمانان و... او را به بزرگی و قهرمانی یاد می‌کنند، چرا که زندگی ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ به ابدیت پیوسته و الگوی همه انسانهای آزاد اندیش و پیشرو است، و از نظرات گوناگون موجب سازندگی و سعادت ابدی مادی و معنوی خواهد بود.




۱۰.۱ - سرزمین بابل

در سرزمین بین النهرین (بین دجله و فرات واقع در کشور عراق کنونی) شهری زیبا و پر جمعیت به نام بابِل قرار داشت که (روزگاری اسکندر، آن را پایتخت ناحیه شرقی امپراطوری خود نموده بود،)

۱۰.۲ - حاکم سرزمین بابل

طاغوتی دیکتاتور به نام نِمرود فرزند کوش بن حام در آن‌جا سلطنت می‌کرد.

۱۰.۳ - مذهب مردم بابل

بابل پایتخت نمرود، غرق در بت پرستی و انحرافات مختلف و فساد بود، هوسبازی ، شرابخواری ، قمار بازی ، آلودگیهای جنسی، ‌ فساد مالی و هر گونه زشتی از در و دیوار آن می‌بارید.

۱۰.۴ - طبقات مختلف مردمی دربابل

مردم در طبقات گوناگون زندگی می‌کردند و در مجموع به دو طبقه زیر دست و زبر دست، تقسیم شده بودند، حاکم خود پرست که سراسر زندگیش در تجاوز و فساد و انحراف خلاصه می‌شد، بر آن مردم فرمانروایی می‌کرد، محیط از هر نظر تیره و تار بود و شب ظلمانی گناه و آلودگی بر همه چیز سایه افکنده بود، و در انتظار صبح سعادت به سر می‌برد.


نمرود علاوه بر بابل ، بر سایر نقاط جهان نیز حکومت می‌کرد، چنان که امام صادق ـ علیه‌السلام ـ فرمود: «چهار نفر بر سراسر زمین سلطنت کردند، ‌دو نفر از آن‌ها از مؤمنان به نام سلیمان بن داود و ذو القرنین و دو نفر از آن‌ها از کافران به نام نمرود و بخت النّصر بودند.»


خداوند به مردم ستمدیده و رنج کشیده بابل لطف کرد و اراده نمود تا رهبری صالح و لایق به سوی آن‌ها بفرستد و آن‌ها را از چنگال جهل و نادانی، بت پرستی و طاغوت پرستی نجات دهد، و از زیر چکمه ستمگران نمرودی ر‌هایی بخشد، آن رهبر صالح و لایق، همان ابراهیم خلیل بود، که هنوز چشم به جهان نگشوده بود.


عموی ابراهیم به نام آزر، از بت پرستان و هواداران نمرود بود و در علم نجوم و ستاره شناسی اطلاعات وسیع داشت، و از مشاوران نزدیک نمرود به شمار می‌آمد.


آزر با استفاده از علم ستاره شناسی چنین فهمید که امسال پسری چشم به جهان می‌گشاید که سرنگونی رژیم نمرود به دست او است، او بی درنگ خود را به محضر نمرود رسانید‌ و این موضوع را به نمرود گزارش داد.


عجیب این‌که در همین وقت همزمان نمرود در عالم خواب دید که ستاره‌ای در آسمان درخشید و نور آن بر نور خورشید و ماه ، چیره گردید.

۱۵.۱ - تعبیر خواب نمرود

پس از آن‌که نمرود از خواب بیدار شد، دانشمندان تعبیر کننده خواب را به حضور طلبید و خواب دیدن خود را برای آن‌ها تعریف کرد، ‌آن‌ها گفتند: تعبیر این خواب این است که: «به زودی کودکی به دنیا می‌آید که سرنگونی تو و رژیم تو به دست او انجام می‌شود».

۱۵.۲ - مشورت نمرود با منجمان و دانشمندان تعبیر خواب

نمرود بر اثر گزارش منجم، و تعبیر دانشمند تعبیر کننده خواب، به وحشت افتاد، بسیار نگران شد، منجّمین و دانشمندان تعبیر خواب را حاضر کرد و با آن‌ها به مشورت پرداخت، سرانجام اطمینان یافت که گزارشات، درست است، اعصابش خرد شد، و وحشت و نگرانیش افزایش یافت، و اضطراب و دلهره تار و پود وجودش را فرا گرفت.
[۶] مجمع البیان، طبرسی، ج۴، ص۳۲۵.





۱۶.۱ - جدا کردن شوهران از همسران

برای آن‌که نطفه ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ منعقد نشود، نمرود فرمان صادر کرد که زنان را از شوهرانشان جدا سازند و‌ به‌طور کلی آمیزش زن و مرد غدغن گردد، تا به این وسیله، از انعقاد نطفه آن پسر خطرناک، در آن سال جلوگیری شود.
این فرمان اجرا شد، و مأموران دژخیمان آشکار و نهان نمرود، همه جا را تحت کنترل شدید خود درآوردند، و برای این‌که این فرمان، به طور دقیق اجرا شود، زنان را در شهر نگه داشتند، و مردان را به خارج از شهر فرستادند. ولی در عین حال تارَخ پدر ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ، با همسرش تماس گرفت و کاملاً به دور از کنترل مأموران، با او همبس‌تر شد، و نور ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ در رحم مادرش منعقد گردید..
[۸] مجمع البیان، طبرسی، ج۴، ص۳۲۵.


۱۶.۲ - کشتن نوزادان تازه متولد

در این هنگام دومین فرمان نمرود، چنین صادر شد: « ماما‌ها و قابله‌ها و هرکس در هر جا که توانست، زنان باردار را تحت کنترل و مراقبت قرار دهند، ‌هنگام زایمان، ‌کودکان را بن گرند اگر پسر بود کشته و نابود گردد، و اگر دختر بود زنده بماند، این فرمان حتماً باید اجرا شود، برای متخلّفین از اجرای فرمان، مجازات شدید در نظر گرفته شده است... حتماً... حتماً.»
کنترل شدید در همه جا اجرا گردید، جلّادان خون آشام نمرودی، در همه جا حاضر بودند، نوزادان پسر را می‌کشتند، و نوزادهای دختر را زنده می‌گذاشتند.
کار به جایی رسید که به نوشته بعضی از تاریخ نویسان ۷۷ تا ۱۰۰ هزار نوزاد کشته شدند.
[۱۰] ناسخ التواریخ پیامبران، ج۱، ص۱۶۰..



مادر ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ بار‌ها توسط ماما‌ها و قابله‌های نمرودی آزمایش شد، ولی آن‌ها نفهمیدند که او باردار است، و این از آن جهت بود که خداوند رحم مادر ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ را به گونه‌ای قرار داده بود که نشانه بارداری آشکار نبود.


همه جا سخن از کشتن نوزادهای پسر بود، و جاسوسان نمرود، این موضوع را با مراقبت شدید دنبال می‌کردند، در چنین شرایط سختی پدر ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ بیمار شد و از دنیا رفت.


«بونا» مادر شجاع و شیر دل ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ خود را نباخت و همچنان با امداد الهی به زندگی ادامه داد، او با این‌که فشار زندگی لحظه به لحظه بر او شدید‌تر می‌شد، و همواره سایه هولناک دژخیمان تیره دل و بی‌رحم را می‌دید، تسلیم نمرودیان نشد و تصمیم گرفت خود را معرفی نکند و نوزاد خود را پس از تولد، با کمال مراقبت، در مخفی‌گاه‌ها حفظ نماید.


آری گرچه فرمان نمرود، ترس و وحشت عجیبی در مردم ایجاد کرده بود، ولی مادر شجاع ابراهیم ـ علیه‌السلام ـ با توکل به خدای یکتا، تصمیم گرفت تا برخلاف این فرمان، کودک خود را از گزند دست خون آشامان نمرودی نگه دارد.
منابع
۱) قصص القرآن، عبدالوهاب نّجار؛
۲) بحارالانوار، علامه مجلسی؛
۳) مجمع البیان، طبرسی؛
۴) ناسخ التواریخ پیامبران؛
۵) تاریخ طبری، طبری؛


۱. آل عمران/سوره۳، آیه۶۸.    
۲. قصص القرآن، عبدالوهاب نّجار، ج۱، ص۷۰.
۳. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۲، ص۴۵.    
۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲.    
۵. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۲، ص۳۶.    
۶. مجمع البیان، طبرسی، ج۴، ص۳۲۵.
۷. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۲، ص۴۱.    
۸. مجمع البیان، طبرسی، ج۴، ص۳۲۵.
۹. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۲، ص۴۱.    
۱۰. ناسخ التواریخ پیامبران، ج۱، ص۱۶۰..
۱۱. تاریخ طبری، طبری، ج۱، ص۱۶۴۲۱۷    



اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ماجرای حضرت ابراهیم»، شماره۵۴.    




جعبه ابزار