• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ماتَ‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ماتَ‌: (أَفَإِن مَّاتَ)
ماتَ‌: از مصدر «موت» به معناى «مردن و روح از بدن خارج شدن» گرفته شده است.
صفت مشبهه آن «ميّت» و جمع آن «ميّتون و موتى» و در تخفيف «ميت» و جمع آن «اموات» است.



به موردی از کاربرد ماتَ‌ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - ماتَ‌ (آیه ۱۴۴ سوره آل عمران)

(وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَ سَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ)
(محمّد فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد يا كشته شود، شما به گذشته و دوران جاهلیت باز برمى‌گرديد؟! و هر كس به گذشته بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‌رساند و خداوند به زودى شاكران و ثابت قدمان را پاداش خواهد داد.)

۱.۱.۱ - ماتَ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه موت به معناى رفتن روح از بدن و بطلان حیات است و كلمه قتل به معناى مردنى است كه به سببى عمدى و يا شبه عمد مستند باشد و اين دو كلمه (يعنى موت و قتل) اگر تک تک استعمال شوند مثلا در يک كلامى فقط كلمه موت آمده باشد، معنايش اعم از هر دو است، يعنى هم شامل مردن مى‌شود و هم شامل كشته شدن و اما اگر در كلامى نظير آیه مورد بحث هر دو آمده باشد، آن وقت موت تنها به معناى مردن به اجل خدايى است و قتل به معناى مردن به خاطر عمل اختيارى شخص ديگر است.


۱.۲ - أَمْوَاتٌ (آیه ۱۵۴ سوره بقره)

(وَ لاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَ لَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ)
(و به آن‌ها كه در راه خدا كشته و شهيد مى‌شوند، مرده نگوييد! بلكه آنان زنده‌اند، ولى شما نمى‌فهميد.)

۱.۲.۱ - أَمْوَاتٌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: بعضى از مفسرين چه بسا گفته باشند: كه خطاب (نگویيد) به مؤمنین است كه به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند و معتقدند كه بعد از زندگى دنیا زندگى ديگرى هست و ديگر از چنين كسانى تصور نمى‌رود كه‌ بگويند: آن‌هايى كه در راه خدا كشته شده‌اند بكلى از بين رفته‌اند، با اينكه دعوت حقه دین را اجابت كرده‌اند و آيات بسيارى از قرآن را كه درباره معاد صحبت مى‌كند شنيده‌اند.
علاوه بر اينكه آيه شريفه سخنش درباره عموم مردم نيست بلكه براى خصوص شهداء كه در راه خدا كشته شده‌اند، خبر از زندگى بعد از مرگ می‌دهد و اين خبر را به مؤمنين كه هنوز شهيد نشده‌اند و به همه کفار می‌هد، با اينكه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهيدان ندارد و شهيد و مؤمن غير شهيد و كفار، همه اين زندگى را دارند پس بايد گفت: منظور از زندگى بعد از شهادت اين است كه نام شهيد زنده می‌ماند و در اثر مرور زمان ذكر جميلش كهنه نمی‌شود.


۱.۳ - يَمُوتُ (آیه ۱۵ سوره مريم)

(وَ سَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا)
(سلام بر او، روزى كه تولّد يافت و روزى كه مى‌ميرد و روزى كه زنده برانگيخته مى‌شود!)

۱.۳.۱ - يَمُوتُ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه سلام (در معنا) نزديک با كلمه امن است و آن‌چه از موارد استعمال آن به دست مى‌آيد اين است كه فرق ميان آن دو اين است كه امن عبارت است از خالى بودن‌ مكان از هر چه مايه كراهت و ترس آدمى است، ولى سلام عبارت است از اين‌كه محل طورى باشد كه هر چه آدمى در آن مى‌بيند ملايم طبعش باشد، نه از آن كراهت داشته باشد و نه ترس.
اگر كلمه سلام را نكره آورد براى اين بود كه تعظيم را بفهماند، يعنى در اين سه روز سلامى فخيم و عظيم بر او باد و در اين ايام كه هر كدامش ابتداى يكى از عوالم است و آدمى در آن زندگى مى‌كند از هر مكروهى قرين سلامت باشد، روزى كه متولد مى‌شود به هيچ مكروهى كه با سعادت زندگى دنيايش ناسازگار باشد دچار نگردد و روزى كه مى‌ميرد و زندگى برزخيش را شروع مى‌كند قرين سلامت باشد و روزى كه دوباره زنده مى‌شود و به حقیقت حيات مى‌رسد سلامت باشد و دچار تعب و خستگى نگردد.
بعضى‌ گفته‌اند تقييد بعث به قيد حيا براى اين بوده كه بفهماند یحیی به زودى شهيد خواهد شد، چون خدای تعالی در جاى ديگر درباره شهداء فرموده: (بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ)
اختلاف تعبير در ولد، يموت و يبعث كه اولى را گذشته و دو تاى آخر را به صيغه آينده آورد براى اين بود كه بفهماند اين سلام را در حال حيات دنيويش به او فرستاده بود، نه اينكه در عصر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم) به او فرستاده باشد.


۱.۳.۲ - مٰاتَ‌ در تفسیر نمونه

چنان‌كه در آيه ۱۵۴ سوره بقره مى‌خوانيم:
(وَلاٰ تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ أَمْوٰاتٌ بَلْ أَحْيٰاءٌ‌...)
«و به آن‌ها كه در راه خدا كشته مى‌شوند مردگان نگوييد، بلكه آن‌ها زندگانند.»
در آيه ۱۵ سوره مریم مى‌خوانيم كه خداوند در سه زمان براى یحیی بن زکریا (علیه‌السلام) سلام و درود مى‌فرستد: به هنگام ولادت، به هنگام مرگ و به هنگام زنده و برانگيخته شدن او.
(يَوْمَ وُلِدَ) «روز گام نهادن در اين دنيا»؛
(يَوْمَ يَمُوتُ) «روز مرگ و انتقال به جهان برزخ»
(وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا) «و روز برانگيخته شدن در جهان ديگر»
از آن‌جا كه اين سه روز طبيعتا با بحران‌هايى روبروست، خداوند سلامت و عافيت خود را شامل حال بندگان خاصش قرار مى‌دهد و آن‌ها را در اين سه مرحله طوفانى در كنف حمايت خويش مى‌گيرد.


۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۳. مریم/سوره۱۹، آیه۱۵.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۷۸۱.    
۵. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۲۲۱.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۶۸.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۵.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۷.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۲۸۰.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۸۵۰.    
۱۲. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۴.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۵۱۸.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۳۴۵.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،، ج۲، ص۱۲۲.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۴۳۳.    
۱۸. مریم/سوره۱۹، آیه۱۵.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۳۰۶.    
۲۰. آلوسی، شهاب‌الدین، تفسیر روح المعانی، ج۱۶، ص۷۳.    
۲۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۶۹.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۵.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۱.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۵۲.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۸۲.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۱۵۴.    
۲۷. مریم/سوره۱۹، آیه۱۵.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ص۵۲۰.    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۳، ص۱۱۵.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۳، ص۲۶.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ماتَ‌»، ج۴، ص۳۵۷.






جعبه ابزار