لُجّة (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لُجّة:(فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً) «لُجّة» در اصل از مادّه
«لجاج» به معناى سرسختى در انجام كارى است، سپس به رفت و آمد صدا در گلو،
«لَجّه» (بر وزن ضجّه) اطلاق شده، و امواج متراكم دريا كه در حال رفت و آمد هستند
نيز
«لُجّه» (بر وزن جبّه) ناميده شدهاند، و در آيه مورد بحث اشاره به آب متراكم و متلاطم است.
(قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ) (به او گفته شد: «داخل قصر شو!» هنگامى كه نظر به آن افكند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه كرد تا از آب بگذرد؛ امّا
سلیمان گفت: «اين آب نيست، بلكه قصرى است از بلور شفاف.»
ملکه سبا گفت: «
پروردگارا! من به خود ستم كردم؛ و اينک با سليمان به
خداوندی كه پروردگار جهانيان است
اسلام آوردم.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: يعنى وقتى ملكه سبأ آن صرح را ديد، خيال كرد استخرى از آب است، (چون خيلى آن شيشه صاف بود) لذا جامههاى خود را از ساق پا بالا زد تا دامنش تر نشود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «لُجّة»، ص۴۸۰.