لَنَسْفَعاً (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَنَسْفَعاً: (لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ) «لَنَسْفَعاً» از مادّه «
سفع» (بر وزن عفو)
به گفته بعضى از مفسران، معانى مختلفى دارد: گرفتن و به شدت كشيدن، سيلى به صورت زدن، چهره را سياه كردن (آن سه قطعه سنگى را كه به هنگام گذاردن ديگ بر روى
آتش پايههاى ديگ را تشكيل مىدهد نيز
«سفع»مىنامند؛ چرا كه سياه و دود آلوده است) و بالاخره، علامت گذاردن و خوار كردن. و از همه مناسبتر در اينجا همان معناى اول است، هر چند در آيه مورد بحث، معانى ديگر نيز احتمال دارد (توجّه داشته باشيد در اصل
«لنسفع» بوده كه نون تأكيد خفيفه بر آن افزوده شده است).
(كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ) (چنان نيست كه او مىپندارد، اگر دست از كار خود برندارد، ناصيهاش (موى پيش سرش) را گرفته، و به سوى عذاب مىكشانيم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در
مجمع البیان مىگويد: كلمه سفع به معناى جذب شديد است، وقتى گفته مىشود: شفعت الشيء معنايش اين است كه: من آن چيز را به شدت جذب كردم و گرفتم.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «لَنَسْفَعاً»، ص۴۸۸.