• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لَعَلَّ (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





لَعَلَّ (به فتح لام و عین و تشدید و فتح لام دوم) از واژگان قرآن کریم به معنای ترجّی و امید، تعلیل و استفهام است؛ از حروف شبیه به فعل و مشهور آنست که به اسم نصب و به خبرش رفع می‌دهد.



لَعَلَّ به معنای ترجّی و امید، تعلیل و استفهام است. از حروف شبیه به فعل و مشهور آنست که به اسم نصب و به خبرش رفع می‌دهد.
فرّاء و تابعانش‌ عقیده دارند که آن به اسم و خبر نصب می‌دهد.
سیرافی گوید: آن در نزد بنی عقیل حرف جرّ زاید آید، و برای آن سه معنی نقل کرده‌اند:
اوّل: ترجّی و امید؛ بعضی آن را توقّع گفته‌اند، که شامل امید به رسیدن محبوب و ترس از وقوع مکروه است.
دوم: تعلیل که جمعی از جمله اخفش و کسائی آن را حتمی دانسته‌اند.
سوم: استفهام که نحاة کوفه گفته‌اند.


برای معنای لَعَلَّ وجوه مختلفی ذکر شده است که در ذیل به بعضی از آنها اشاره می‌شود:

۲.۱ - لعل در کلام انسان

(وَ ما یُدْرِیکَ‌ لَعَلَ‌ السَّاعَةَ قَرِیبٌ‌) (تو چه مى‌دانى شايد روز رستاخیز نزديك باشد!)
لعلّ اگر در کلام انسان واقع شود معنایش روشن است، چون انسان از آینده با خبر نیست می‌تواند هر جا لعلّ به کار برد.

۲.۲ - لعل در کلام خدا

استعمال لَعَلَّ در کلام خدا که دانای غیب و آشکار است چه معنی دارد؟
به عبارت دیگر، خدا چرا فرموده‌: (لَعَلَّکَ‌ باخِعٌ نَفْسَکَ اَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ‌) (گويى مى‌خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر اين‌كه آنها ایمان نمى‌آورند!) با آنکه می‌دانست رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) خودش را برای عدم ایمان مردم خواهد کشت یا نه؟
در جواب این سؤال چند قول و وجه هست:

۲.۲.۱ - تعلیل

لعلّ در اینگونه موارد برای تعلیل است‌: (ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ‌ لَعَلَّکُمْ‌ تَشْکُرُونَ‌) یعنی: «بدان علّت عفو کردیم، که شکر کنید».
ابوالبقاء در کلیّات گفته: هر لعلّ در قرآن به معنی تعلیل است، مگر (لَعَلَّکُمْ‌ تَخْلُدُونَ‌) (به اميد اينكه در دنیا جاودانه بمانيد؟!) که به معنی تشبیه است؛ ولی اثبات این کلیّت مشکل است مثلا در آیه‌ (فَلَعَلَّکَ‌ باخِعٌ) که گذشت تعلیل معنی ندارد.
راغب گوید: به قول بعضی مفسّرین لعلّ از خدا در جای واجب العمل است و در بسیاری از مواضع آن را به «کَیْ» تفسیر کرده‌اند.

۲.۲.۲ - امید و توقع گوینده

لعلّ گاهی برای امید و توقع گوینده است، مثل‌: (لَعَلِّی‌ اَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ‌) (شايد در برابر آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم عمل صالحی انجام دهم) و گاهی برای اطماع و امیدوار کردن مخاطب، مثل‌: (فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ‌ یَتَذَکَّرُ اَوْ یَخْشی‌) یعنی: «امیدوار باشید که متذکّر شود یا بترسد»؛ و هرگاه در کلام خدا واقع شود برای ایجاد امید در مخاطب است.

۲.۲.۳ - امید مقامی

امید مقامی نه متکلّمی، در آیه‌ (لَعَلَّکَ‌ باخِعٌ نَفْسَکَ اَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ‌) (گويى مى‌خواهى جان خود را از شدّت اندوه از دست دهى بخاطر اين‌كه آنها ايمان نمى‌آورند!) امید و ترجّی در اینجا با خدا قائم نیست بلکه با مقام قائم است، یعنی: «اگر کسی در این مقام باشد و ناراحتی تو را از اینکه مردم ایمان نمی‌آورند ببیند، خواهد گفت: شاید این شخص در این راه خودش را هلاک کند».

۲.۲.۴ - نظر نگارنده

به نظر نگارنده قول سوم از همه بهتر و دقیق‌تر است؛ و اللّه العالم.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۱۹۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۴۱.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۲۹.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۶۴.    
۵. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۷۳.    
۶. سیرافی، ابوسعید، شرح کتاب سیبویه، ج۳، ص۱۳۹.    
۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۶۴.    
۸. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۶۴.    
۹. شوری/سوره۴۲، آیه۱۷.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۵.    
۱۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۹.    
۱۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۵.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۰.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۱۸.    
۱۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۳.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۷.    
۱۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۵۰.    
۱۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۴۷.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۸.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۵.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۵۲.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۲۳۴.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۱۷۴.    
۲۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۹.    
۲۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۲.    
۲۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۰۰.    
۲۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۲۲.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۱۰.    
۲۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۴۴.    
۳۰. الکفوی، ابوالبقاء، الکلیات، ص۷۷۸.    
۳۱. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۵، ص۶۵.    
۳۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۷۴۱.    
۳۳. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۴۷۳.    
۳۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۴۸.    
۳۶. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۶۷.    
۳۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۹۶.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۸۷.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۷۹.    
۴۰. طه/سوره۲۰، آیه۴۴.    
۴۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۵۴.    
۴۲. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۲۴.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۰.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۳۰.    
۴۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۳.    
۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۷.    
۴۷. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۵۰.    
۴۸. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۴۷.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۸۸.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "لعل"، ج۶، ص۱۹۲.    






جعبه ابزار