• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

لذت در بهشت (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تمام لذت‌ها در بهشت است و این لذت‌ها انواع مختلف دارد که خداوند آنها را در قرآن ذکر می‌کند.



منظره‌های لذت بخش برای چشم، در بهشت:
«... فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین...» «... در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست). ..»
" و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین" - ظاهرا مراد از" ما تشتهیه الانفس- آنچه دلها هوس می‌کند" چیزهایی است که شهوت طبیعی بدان تعلق دارد، از قبیل چشیدنی‌ها، بوئیدنی‌ها، شنیدنی‌ها و لمس کردنی‌ها و خلاصه چیزهایی که انسان و حیوان در لذت بردن از آنها مشترکند. و مراد از" تلذذ چشمها" جمال و زینت است و قهرا منظور از آن، چیزهایی است که تقریبا اختصاص به انسانها دارد، مانند مناظر بهجت آور و رخساره‌های زیبا و لباس‌های فاخر. و به همین جهت تعبیر را تغییر داد. از آنچه که ارتباط به نفس دارد و مورد علاقه آن است تعبیر به شهوت و اشتهاء کرد و از آنچه ارتباط با چشم دارد تعبیر به لذت فرمود و لذائذ نفسانی هم در نزد ما انسانها منحصر در این دو قسم است.
ممکن هم هست لذائذ روحی و عقلی را هم در لذائذ چشمها گنجاند، چون التذاذ روحی خود رؤیت و تماشای قلب است.
" و انتم فیها خالدون" این جمله هم خبر است و هم وعده و هم بشارت به اینکه شما مؤمنان الی الابد در این نعمت خواهید بود و معلوم است که علم به این بشارت، لذتی روحی می‌آورد که با هیچ مقیاسی قابل قیاس با سایر لذتها نیست و با هیچ مقداری تقدیر نمی‌شود.


شراب بهشت، لذت بخش برای نوشندگان آن:
«فی جنت النعیم یطاف علیهم بکاس من معین بیضاء لذة للشربین.» «در باغ‌های پر نعمت با جامی از باده ناب پیرامونشان به گردش درمی آیند (باده‌ای) سخت سپید که نوشندگان را لذتی (خاص) می‌دهد.»
«مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهـر من ماء غیر ءاسن وانهـر من لبن لم یتغیر طعمه وانهـر من خمر لذة للشربین...» «مثل بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده (چون باغی است که) در آن نهرهایی است از آبی که (رنگ و بو و طعمش) برنگشته و جوی‌هایی از شیری که مزه اش دگرگون نشود و رودهایی از باده‌ای که برای نوشندگان لذتی است...»
می‌فرماید: " بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده در آن نهرهایی است از آب صاف و خالص که هیچگونه دگرگونی در بوی آن حاصل نشده است" (مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهار من ماء غیر آسن).
" آسن" به معنی" بدبو" است، بنا بر این" ماء غیر آسن" یعنی آبی که بر اثر طول ماندن یا غیر آن بوی آن دگرگون نشده است، این نخستین قسمت از نهرهای بهشتی است که در آن صرفا آب زلال خوشبو و خوش طعم جاری است.
سپس می‌افزاید: " و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نگشته است" (و انهار من لبن لم یتغیر طعمه).
اصولا آنجا جای فساد و تباهی نیست و مواد غذایی بهشتی با گذشت زمان دگرگون نمی‌شود، این عالم دنیا است که به خاطر وجود انواع میکرب‌های مخرب مواد غذایی به سرعت به سوی فساد می‌رود.
بعد به سراغ سومین قسمت از نهرهای بهشتی رفته، می‌گوید: " و نهرهایی از شراب طهور که مایه لذت نوشندگان است"! (و انهار من خمر لذة للشاربین).


تنها بهشت محل تامین تمامی خواسته‌ها و لذتها برای آدمی:
«... فیها ما تشتهیه الانفس وتلذ الاعین...» «... در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید (هست). ..» تقدیم «فیها» می‌تواند به این مطلب اشاره داشته باشد که لذت‌های انسان، تنها در بهشت تامین می‌شود.
در مجمع البیان می‌گوید: خدای سبحان در جمله" ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین" تمامی نعمتهای بهشتی را در عبارتی کوتاه آورده که اگر تمامی خلائق جمع شوند و بخواهند انواع نعمتهای بهشتی را توصیف کنند، نمی‌توانند وصفی پیدا کنند که در این عبارت کوتاه نباشد و دو صفت" ما تشتهیه الانفس" و" تلذ الاعین" شاملش نباشد.
اشاره می‌کند که تمام نعمتهای مادی و معنوی جهان در آن جمع است می‌فرماید: " در بهشت آنچه دل می‌خواهد و چشم از آن لذت می‌برد موجود است" (و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین).
به گفته مرحوم طبرسی در مجمع البیان اگر تمام خلایق جمع شوند تا توصیف انواع نعمتهای بهشتی را کنند هرگز قادر نخواهند بود چیزی بر آنچه در این جمله آمده بیفزایند.
چه تعبیری از این زیباتر و جامعتر؟ تعبیری به گستردگی عالم هستی و به وسعت آنچه امروز در ذهن ما می‌گنجد یا نمی‌گنجد، تعبیری که ما فوق آن تعبیری نمی‌توان یافت.
جالب اینکه مساله خواست دل از لذت چشم جدا بیان شده است و این جدایی پرمعنی است: آیا از قبیل ذکر خاص بعد از عام است؟ از این جهت که" لذت نظر" اهمیت فوق العاده‌ای دارد که از لذات دیگر برتر و بالاتر است یا از این نظر که جمله" ما تشتهیه الانفس" لذات ذائقه و شامه و سامعه و لامسه را بیان می‌کند، ولی جمله تلذ الاعین بیانگر لذت چشم است.
بعضی نیز عقیده دارند که جمله" ما تشتهیه الانفس" اشاره به تمام لذات جسمانی است، در حالی که جمله" تلذ الاعین" بیانگر لذات روحانی است، چه لذتی در بهشت بالاتر از اینکه انسان با چشم قلب به جمال بی مثال پروردگار نگاه کند که یک لحظه آن از تمام نعمتهای مادی بهشت برتر است.
بدیهی است هر قدر شوق یار بیشتر باشد لذت دیدار بیشتر است.


۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۲. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۸۳.    
۵. صافات/سوره۳۷، آیه۴۳.    
۶. صافات/سوره۳۷، آیه۴۵.    
۷. صافات/سوره۳۷، آیه۴۶.    
۸. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۹. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۱۰. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۱۱. محمد/سوره۴۷، آیه۱۵.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۴۰.    
۱۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۱۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۹۴.    
۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۸، ص۱۸۳.    
۱۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۷۱.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۹۴.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۱۱۵.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۳۶، برگرفته از مقاله «لذت در بهشت».    






جعبه ابزار