لا ضرورت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لا ضرورت، یکی از قیود
قضایای موجهه مرکبه، دالّ بر عدم
ضرورت مفاد
قضیه مقیَّد به آن است.
هنگامی که
محمول را به
موضوع نسبت میدهیم، اعم از این که
موجبه باشد یا
سالبه، در
نفس الامر مکیَّف به کیفیتی است مثل: ضرورت،
امتناع و
امکان. این کیفیت را
ماده قضیه مینامند. وقتی در
قضیه به آن کیفیت تصریح کنند آن کیفیت را "
جهت"، و
قضیه را "
موجهه" میگویند.
قید "لا ضرورة" یکی از قیود قضایای موجهه
مرکبه، و اشاره به یک
قضیه مقدّر میباشد.
لاضرورت، بر دو قسم است: لاضرورت ذاتی، و لاضرورت وصفی.
لاضرورت ذاتی، نشان میدهد که محمول برای ذات موضوع ضروری نیست مثلا
وجودیه لاضروریه همان
مطلقه عامه است که مقیّد به لاضرورت ذاتی شده است؛ مانند: «کلّ انسان متنفّس بالفعل لا بالضرورة». قید «لا بالضرورة» اشاره به این
قضیه دارد: «لا شئ من الانسان بمتنفّس بالامکان العام».
لاضرورت وصفی، نشان میدهد که محمول برای موضوعِ متصف به وصف، ضروری نیست. مثلاً
قضیه: «کل قمر منخسف بالضرورة وقت حیلولة الارض بینه و بین الشمس مادام قمراً لابالضرورة الوصفیة»
قضیه وقتیه مطلقهای است که مقیّد به لاضرورت وصفی شده است. و قید لاضرورت وصفی اشاره به این
قضیه دارد: «لاشئ من القمر بمنخسف بالامکان العام».
قضایای موجهه بسیطه ۸ قسم بوده و قیود
قضیه مرکبه چهار است: لا دوام ذاتی، لا دوام وصفی، لاضرورت ذاتی و لاضرورت وصفی. هرگاه این ۴ را در آن ۸ ضرب کنیم ۳۶ قسم حاصل میشود که بعضی از آنها صحیح و معتبر است، برخی صحیح غیر معتبر (به دلیل عدم شیوع و ندرت استعمال، از آنها بحث نمیشود)، و پارهای غیر صحیح است.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق).
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
• قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «لا ضرورت»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۱۰.