قیامهای قبل از ظهور
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در روایات فراوانی، خاندان
امامان (علیهم السلام)، به پرهیز از
قیام پیش از
ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) سفارش شدهاند.
در مورد این که «آیا
قیام و انقلاب قبل از قیام
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) صحیح و مشروع است یا نه؟»، دو نظریه
ی متفاوت وجود دارد. عدّهای، هر قیام و نهضتی قبل از
ظهور امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) را جایز نمیدانند و عدّهای دیگر، قیام علیه ستمگران در
عصر غیبت را نه تنها جایز، بلکه
واجب میدانند و سکوت و خانهنشینی را
خیانت به
اسلام و
مسلمانان میدانند. به همین دلیل، بررسی دیدگاه دو طرف و ارزیابی دلائل آنان، امری ضروری به نظر میرسد؛ زیرا، هر دو گروه، سخن از اسلام میگویند و مدّعی هستند که نظر آنان موافق با
شرع مقدس اسلام است.
در بینش
اهل سنت، هر کسی که زمام امور مسلمانان را در دست گیرد و حاکم جامعه
ی اسلامی میشود، اطاعات او تا زمانی که اقامه
ی نماز کند و کفرِصریح نیاورد، بر همه واجب است، ولو ستمگر و معروف به خیانت، شرب
خمر،
فسق و فجور باشد. اینان، برای مدّعای خود، به روایاتی تمسّک میکنند که برخی از آنها عبارت است از:
در
صحیح مسلم، خبری از
حذیفه یمانی نقل شده که میگوید: خدمت
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودیم. سؤالاتی نسبت به آینده و پس از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کردیم.
حضرت فرمود: «
ائمهای بعد از من میآیند که نه به سنّت من عمل میکنند و نه به
هدایت من هدایت یافتهاند. صورت انسانی دارند، ولی قلبشان،
قلب شیطان است.»
حذیفه میگوید: من از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسبت به چنین
ائمهای کسب تکلیف کردم که وظیفه
ی ما، در برابر آنان چیست؟ آیا با آنان به
جنگ برخاسته و آنان را از دم شمشیرمان بگذرانیم؟ حضرت در جواب فرمود: «شما، جز اطاعت، چارهای دیگر ندارید و موظّف به
اطاعت هستید. گر به پشتتان
تازیانه بزنند و اموال شما را
غارت کنند، تنها وظیفه
ی شما، اطاعت است.»
از
احمد حنبل نقل شده که گفت: «... اگر کسی به زور و قهر و غلبه، بر جامعه
ی اسلامی مسلّط شد، تا جایی که زمام امور را در دست گرفت و خلیفه و امیرالمؤمنین شد، بر فرد فرد جامعه، اطاعت او لازم است و بر احدی که به خدا و
روز جزا ایمان دارد، روا نیست شبی را به
صبح آورد و آن شخص حاکم را
امام خود نداند، حال میخواهد آن حاکم، شخص نیک و خوب باشد و یا
فاجر و بد. به هر حال او امیرالمؤمنین است.» .
در واقعه
ی حرّه، عمال یزید، جنایات را به حد اعلی رسانده بودند. عبدالله بن مطیع خواست علیه یزید قیام کند، لکن
عبدالله بن عمر به عنوان نصیحت به عبدالله بن مطیع گفت: «از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که اگر کسی
بیعت امام خود را بشکند (و علیه او قیام کند)، در
قیامت، حجّتی نخواهد داشت و اگر در آن حال بمیرد، با
مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» .
در بررسی این گونه روایات، میتوان گفت مسئله
ی اطاعت از حاکم، در صورتی که
عادل باشد، امری عقلی و شرعی است و بعضی از این روایتها، مانند
روایت عبدالله بن عمر را میتوان صحیح دانست، لکن در مورد حاکم عادل و نه حاکمی مانند
یزید بن معاویه؛ زیرا، ما، نه تنها اطاعت این گونه رهبران را واجب نمیدانیم، بلکه مخالفت و
تبری از او را نیز واجب میشماریم و در مورد روایات فوق میگوییم:
اوّلا، کسی که به تاریخ
حدیث آشنا باشد و از چگونگی برخورد خلفای سه گانه و حکام
بنی امیه با احادیث و روایان حدیث آگاه باشد، میداند که این روایات، جعلی و ساخته و پرداخته جاعلان حدیث در دستگاههای خلفای بنی امیّه است. این روایات، برای حفظ حکومت جباران و توجیه ستم آنان ساخته شده است. تاریخ اسلام، از این کذبها، فراوان دیده است.
ثانیاً، این حکم که اطاعت از حاکم ستمگر واجب است و در نتیجه، مخالفت و قیام علیه او ناروا است، برخلاف صریح
قرآن است.
خداوند میفرماید: «یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً؛
ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و
حکیم است.» (همچنین میتوان به این آیات استناد کرد:
)
ثالثاً، روایات بسیاری از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
اهل بیت (علیهالسّلام) به دست ما رسیده که به مبارزه و مقاومت در برابر این گونه از حکومتها، فرمان میدهد.
۱- پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «پس از من، فرمانروایانی بر سر کار میآیند، هر کس در جرگه
ی آنان وارد شود و
دروغ آنان را
تصدیق کند و بر ستم آنان کمک کند، از من نیست و من از او نیستم و هرگز در حوض (کوثر) بر من وارد نشود.»
۲- رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هر کس برای خدمت سلطانی، تازیانهای به کمر بندد، آن تازیانه، در روز
رستاخیز، به صورت اژدهایی ظاهر میشود که در
آتش دوزخ بر او مسلط میگردد.» .
۳- پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: روز رستاخیز،
منادی ندا میکند: «دستیاران کجایند؟ حتّی کسی که مَرکب ادوات آنان را فراهم ساخته یا سرکیسهای را برای آنان بسته یا قلمی را تراشیده، او را با ستمگران محشور کنید.»
بنابراین، احادیثی که از سوی اهل سنّت در مورد اطاعات از حاکم ظالم و ستمگر نقل شده و قیام علیه چنین حاکمی را
حرام دانسته، علاوه بر این که از حیث
علم حدیث، مردود است، از حیث مخالفت با قرآن مجید و روایات صحیح پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیر مردود است.
دلیل این گروه، روایاتی است که از ظاهر آن چنین استفاده میشود که هر قیامیقبل از حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) باطل و محکوم به شکست است؛ زیرا، رهبران قیام،
طاغوت و منحرف از طریق اسلام است، از جمله روایاتی که برای مشروع نبودن تشکیل
حکومت در
عصر غیبت، مورد استفاده واقع شده، روایاتی است که به ظاهر قیام مسلحانه را پیش از ظهور مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) منع میکند و تاکید دارد که این گونه قیامها به ثمر نمیرسد.
روایات یاد شده را
شیخ حر عاملی در
وسائل الشیعه گرد آورده است.
برخی از این روایات، به طور عام، هرنوع قیام و برافراشتن هر پرچمی را پیش از ظهور
حضرت حجت (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) محکوم و پرچمدار آن را
طاغوت یا مشرک معرفی میکنند.
عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله (علیهالسّلام): «کل رایة ترفَع قَبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعُبد من دون الله عزّوجل؛
هر پرچمیقبل از قیام حضرت مهدی (علیهالسّلام) برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است است و اطاعت او، خروج از اطاعت خدا است؛ زیرا، اطاعت افراد، از غیر طریق الهی است.»
برافراشتن پرچم، کنایۀ از اعلان
جنگ با نظام حاکم و تلاش برای تاسیس حکومت جدید است. واژۀ «طاغوت» و جمله «یعبد من دون الله» در این
حدیث به خوبی بیانگر آن است که مقصود از «پرچم برافراشته شده پیش از قیام قائم» پرچمی است که مقابل خدا و
رسول و امام (علیهالسّلام) برافراشته شود و برافرازنده آن، مقابل حکومت خدا، حکومتی تاسیس کند و در پی آن باشد که به خواستههای خود جامه عمل بپوشاند.
بنابراین، نمیتوان شخص صالحی را که برای
حاکمیت دین، قیام و اقدام کرده است، طاغوت خواند؛ زیرا در این صورت، چنین پرچمی نه فقط مقابل پرچم قائم برافراشته نشده که در مسیر و طریق و جهت او خواهد بود. افزون بر این، اگر با استناد به این روایات، هرگونه قیام و نهضتی را محکوم و غیرمشروع بدانیم، این گونه برداشت، با روایتهای
جهاد،
امر به معروف و نهی از منکر و نیز با سیرۀ پیامبر و
امامان معصوم (علیهمالسّلام) تعارض دارد و در مقام تعارض، باید از این روایات صرف نظر کرد.
روایاتی که بیانگر ناکامی و موفق نشدن قیامهای پیش از قیام مهدی (علیهالسّلام) است. این دسته از روایات، در ضمن، به مشروع نبودن تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی اشاره دارد؛ زیرا قیامی که بدون ثمر باشد، از دیدگاه
عقل و عقلا ناپسند است.
امام سجاد (علیهالسّلام) فرمود: به خدا
سوگند! هیچ یک از ما پیش از قیام قائم خروج نمیکند؛ مگر این که مثل او، مانند جوجهای است که پیش از محکم شدن بالهایش از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه، کودکان او را گرفته و با او به بازی میپردازند. (و الله لا یخرج واحد منا قبل خروج القائم علیهالسّلام الا کان مثله مثل فرخ طار من و کره قبل ان یستوی جناحاه فاخذه الصبیان فعبثوا به)
از این روایت نتیجه گرفتهاند که قیام برای تشکیل حکومت اسلامی، نه فقط بینتیجه است که گرفتاری و ناراحتی
اهل بیت (علیهمالسّلام) را نیز در پی دارد؛ بنابراین باید از تشکیل حکومت اسلامی پیش از قیام مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) چشم پوشید.
استناد به این روایت و مانند آن از جهاتی باطل است:
۱. این روایت، در صدد این نیست که اصل جواز قیام را رد کند؛ بلکه پیروزی را نفی میکند. اگر نفی جواز کند، قیام
امام حسین (علیهالسّلام) برابر
یزید و نیز قیام
زید بن علی و حسین بن علی
شهید فخ و... را محکوم کرده است، با این که بدون تردید، این قیامها مورد تایید امامان (علیهمالسّلام) بوده است.
۲. عدم پیروزی قیام، دلیل نفی تکلیف به قیام نیست؛ برای نمونه در
جنگ صفین، شایع شد که
معاویه مرده است. این خبر باعث شادی مردم شد. اما
حضرت علی (علیهالسّلام) در مقابل شادی مردم، فرمود: «سوگند به آن خدا که
جان من در قبضه
قدرت او است! معاویه هلاک نمیشود تا مردم بر او هماهنگ شوند.» از آن حضرت پرسیدند: «بنابراین، چرا با او میجنگید؟» امام فرمود: «میخواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم.»
این روایت و مانند آن، بیانگر این معنا است که
انسان مسلمان، باید به
تکلیف خود عمل کند و نباید انتظار داشته باشد به نتیجه مطلوب برسد.
۳. امکان دارد مقصود از جمله «منا اهل البیت» فقط امامان
معصوم (علیهمالسّلام) باشد؛ زیرا شیعیان، از آنان انتظار خروج مسلحانه داشتند و ایشان با توجه به شرایط حاکم بر آن زمان، میخواستند با اخبار غیبی، آنان را قانع کنند که هرکس از ما پیش از قیام قائم خروج کند، به علت نبود امکانات لازم، پیروز نخواهد شد و مصلحت اقتضا میکند خروج مسلحانه نداشته باشند.
۴. در برخی روایات، به قیامهای پیش از قیام قائم بشارت داده شده است که زمینه ساز
حکومت مهدی (علیهالسّلام) هستند. بدون تردید، زمینه سازی آنها، به لحاظ موفقیت آن قیامها است. افزون بر این که ایجاد آمادگی، خود بزرگترین ثمرۀ این قیامها میباشد.
۵. اگر بگوییم این روایات در بیان نهی از
مبارزه با
ستم و
فساد است، با آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و نیز با
سیرهی امامان معصوم (علیهمالسّلام) ناسازگار است؛ ازاین رو باید به دور افکنده شود.
روایاتی که برای مشروع نبودن تلاش در راه ایجاد
حکومت اسلامی در دوره غیبت، بدانها استناد شده است. این روایات، مردم را به سکوت و سکون فرامیخواند و از مشارکت در هر قیام و مبارزهای پیش از تحقق نشانههای ظهور باز میدارد.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: ای
سدیر! در خانه بنشین و به زندگی بچسب. آرامش داشته باش، تا آن هنگام که
شب و
روز آرام هستند؛ اما هنگامی که خبر رسید که
سفیانی خروج کرده به سوی ما بیا، اگرچه با پای پیاده باشد. (یا سدیر الزم بیتک و کن حلسا من احلاسه و اسکن ما سکن اللیل و النهار فاذا بلغک ان السفیانی قد خرج فارحل الینا و لو علی رجلک)
از دیدگاه برخی، مقتضای این روایات به سدیر منحصر نیست؛ بلکه بر همه
واجب است تا خروج سفیانی و دیگر نشانهها و سرانجام تا قیام قائم (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)، سکوت کرده و از قیام و خروج خودداری کنند. در پاسخ گفتنی است تعمیم حکم به همۀ افراد، در همه
ی زمانها متوقف بر این است که آگاه باشیم شخص خاص یا مورد خاصی، مورد نظر امام نبوده است. در روایات یاد شده و مانند آن، نه فقط چنین علمی نداریم که خلاف آن برای ما ثابت است.
از روایاتی که بر مشروع نبودن ایجاد حکومت اسلامی در دورۀ غیبت بدان استناد شده، روایاتی است که به صبر دعوت کرده و از شتاب،
نهی کرده است. در برخی از این روایات، آمده است که انسان مسلمان، پیش از فرارسیدن موعد
فرج و زوال ملک ستمگر، نباید خود را به زحمت بیندازد و دنبال برقراری حکومت عدل باشد.
امام علی (علیهالسّلام) فرمود: به
زمین بچسبید و بر بلاها
صبر کنید. دستها و شمشیرهایتان را در جهت خواستهای زبانتان به حرکت درنیاورید و در آنچه خداوند سبحانه و تعالی برای شما در آن
عجله قرار نداده، عجله نکنید. اگر کسی از شما در رختخواب بمیرد، ولی به خدا و رسول و اهل بیت رسول، شناخت و
معرفت داشته باشد،
شهید از
دنیا رفته و
اجر او با خدا است و آنچه را از اعمال نیک نیت داشته، پاداشش را خواهد برد و همان نیت خیر او در ردیف به کار گرفتن
شمشیر است. بدانید که برای هرچیز مدت و سرآمدی است.
بدون تردید سخنان
امام علی (علیهالسّلام) در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است. از طرفی روایاتی نیز از امامان (علیهمالسّلام) نقل شده که در آن، بسیاری از قیامهای علویان و غیر آن، تایید شده است. همچنین قیامهایی صورت گرفته است که شیعیان و عالمان معروف، در آن شرکت داشتهاند. این دسته از روایات، روایات پیشین را توضیح میدهند و
تفسیر میکنند؛ از جمله
محمد بن ادریس، در کتاب
سرائر آورده است: فردی در محضر امام صادق (علیهالسّلام) سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانی پرسید که از اهل بیت قیام میکنند، سؤال کرد. حضرت فرمود: پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم، تا هنگامی که قیام کننده از
آل محمد (علیهمالسّلام) قیام کند. چقدر دوست دارم که شخصی از آل محمد (علیهمالسّلام) قیام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم. (لا ازال انا و شیعتی بخیر ما خرج الخارجی من آل محمد و لوددت ان الخارجی من آل محمد خرج و علی نفقة عیاله)
نیز روایاتی که دربارۀ سنگینی مسئولیت مسلمانان راستین و ارزش آنان در
دوران غیبت وارد شده است که روایات پیشین را که در نهی از قیام مسلحانه وارد شده بود رد میکند. افزون بر آنچه گفته شد، تایید برخی از قیامها-از جمله قیام زید، قیام حسین بن علی شهید فخ و قیام
توابین-خود دلیلی بر تاویل روایات ناهی از قیام است.
در بررسی این گونه روایات میتوان گفت: از دید
ائمه
ی معصوم (علیهمالسّلام) قیام علیه حاکمان وقت، دو گونه است:
۱- قیامیکه برای احیای حق
ائمه ی معصوم صورت میگیرد. ۲- قیامیکه برای رسیدن به اهداف دنیوی و شخصی صورت میگیرد.
برای توضیح بیش تر این دو نوع قیام، به نقل حدیثی از
امام رضا (علیهالسّلام) پرداخته میشود: مؤلّف عیون اخبار رضا (علیهالسّلام) از محمّد بن یزید نحوی و او هم از ابن ابی عیدون و وی نیز از پدرش، نقل میکند که هنگامیکه زید بن موسی بن جعفر (علیهالسّلام) را نزد مامون آوردند - البته بعد از آن که این شخص، پیش تر، در بصره قیام کرده و خانههای بنی عباس را به آتش کشیده بود - مامون، جرم او را به علی به موسی (علیهالسّلام) بخشید و به امام (علیهالسّلام) گفت: «پیش از آن که برادر تو قیام کند و آن چه را که کرد، انجام دهد، زید بن علی هم قیام کرد و کشته شد. اگر مقام و منزلت تو نبود، برادر تو را هم میکشتم، چرا که آن چه او انجام داده، کوچک نیست.»
امام رضا (علیهالسّلام) فرمود: برادرم زید را با
زید بن علی مقایسه نکن؛ چرا که زید بن علی، از علمای آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و به خاطر خداوند
غضب کرد و با دشمنان خدا جنگید تا این که در راه
معبود کشته شد. پدرم
موسی بن جعفر (علیهالسّلام) به من میگفت که از پدرش
جعفر بن محمد (علیهالسّلام) شنیده بود که آن حضرت میفرموده: «خداوند، عمویم زید را رحمت کند. او، مردم را به رضاء
آل محمد دعوت میکرد و اگر پیروز میشد، به آن چه که مردم را به سوی آن خوانده بود، وفا میکرد.»
بنابراین، امام رضا (علیهالسّلام) میان قیام زید النار و قیام زید شهید، فرق میگذارند و قیام زید شهید را به دلیل آن که برای احیای
حق ائمه
ی معصوم (علیهمالسّلام) بود، تایید میکنند.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «لا تقولوا خرج زید فانّ زیداً کان عالماً و کان صدوقاً و لم یدعکم الی نفسه انّما دعا الی الرضا من آل محمد... ؛
نگویید زید خروج کرده! چون، زید عالم و صادق بود و شما را به سوی خود فرا نمیخواند، بلکه شما را به سوی رضای آل محمد، دعوت میکرد...». بنابراین، قیامی
باطل است که برای اهداف شخصی و غیر دینی باشد، امّا قیامی که برای
ولایت و
امامت اهل بیت (علیهالسّلام) و برای ادامه
ی راه آنان باشد، باطل نیست، بلکه عین حق و حقّانیّت است.
روایاتی که قیام قبل از قیام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) را باطل میدانند با روایات دیگری که خبر از قیامهای بعد داده و آنها را تایید میکنند، تعارض پیدا میکنند. امام موسی کاظم (علیهالسّلام) در روایتی میفرماید: «رجل من اهل قم یدعوا الناس الی الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف و لایملّون من الحرب و لایجنبون و علی الله یتوکّلون و العاقبة للمتقین؛
مردی از اهل
قم؟ مردم را به حق فرا میخواند. مردمی دور او جمع میشوند که ماننده پارههای
آهن هستند که بادهای سهمگین آنان را نمیلرزاند و از جنگ نمیهراسند و خسته نمیشوند و بر خداوند توکّل میکنند. عاقبت، از آن کسانی است که
اهل تقوا باشند.»
بنابراین، اگر قیامیبرای احیای حق و در راه خدا باشد، نه تنها باطل نیست، بلکه مورد تایید
ائمه (علیهمالسّلام) نیز هست. بنابراین، منظور روایاتی که مخالفان ذکر کردهاند، تنها قیامهایی را شامل میشود که برای منافع شخصی و غیر دینی صورت میگیرد.
اگر روایاتی را که مخالفان ذکر کردهاند، بر تمام قیامها، اعم از حق و غیر حق، شمول دهیم، در آن صورت، با آیات و روایاتی که به وجوب
امر به معروف و نهی از منکر تاکید کردهاند،
تعارض پیدا میکند؛ زیرا، امر به معروف، مراتبی دارد که بالاترین مرتبه
ی آن، قیام علیه ستمگران است. پس معلوم میشود که منظور روایات مورد
استدلال مخالفان، تمام قیامها نیست، بلکه تنها قیامهای غیر الهی را شامل میشود، قیامهایی که با ظاهری دینی و همراه با فریب مردم صورت میگیرد تا سردمداران آن قیام را به حکومت برساند و منافع دنیوی را نصیب آنان کند.
زمینه سازان ظهور،
یاران حضرت مهدی (علیهالسلام)،
شرایط ظهور،
نشانههای ظهور.
فرهنگ نامه مهدویت، خدامراد سلیمیان، ص۳۴۹-۳۵۴، برگرفته از «قیامهای پیش از ظهور». سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قیامهای پیش از ظهور»، تاریخ بازیابی ۹۵/۴/۲۱.