• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قیام مختار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قیام مختار بن ابی‌عبیده ثقفی، از جمله قیام‌های شیعیان پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) با هدف خون‌خواهی از امام حسین (علیه‌السلام) و شهدای کربلا که منجر به انتقام از قاتلان آن حضرت گردید. این قیام در سال ۶۶ هجری قمری پس از قیام توابین آغاز شد.
پس از قیام مسلم بن عقیل در کوفه و شهادت او بدست عبیدالله بن زیاد، مختار ثقفی به همراه عده‌ای در زندان عبیدالله بن زیاد گرفتار آمدند. او در زندان بود که امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسید. پس از آزادی از زندان، مختار در پی همراه کردن مردم با خود و کسب اجازه از خاندان عترت برآمده و با همراهی ابراهیم بن مالک اشتر توانست انتقام سختی از قاتلین امام حسین (علیه‌السّلام) بگیرد. در پی این قیام و پیروزی مختار، ۱۸ ماه در کوفه حکومت کرد و در این مدت با امویان، اشراف کوفه که مخالف مختار بودند، قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) و زبیران در جنگ و درگیری بود و سرانجام به دست زبیریان در سال ۶۷ هجری قمری به قتل رسید.

فهرست مندرجات

۱ - معرفی اجمالی مختار
۲ - آزادی مختار از زندان کوفه
۳ - مختار در مکه
       ۳.۱ - بیعت با ابن زبیر
       ۳.۲ - جنگ با شامیان
       ۳.۳ - کسب تکلیف از ابن حنفیه
۴ - مختار در کوفه
       ۴.۱ - بیعت شیعیان با مختار
       ۴.۲ - زندان شدن در کوفه
       ۴.۳ - جلسه سران کوفه
       ۴.۴ - کسب تکلیف سران از ابن حنفیه
       ۴.۵ - دعوت از ابراهیم برای قیام
       ۴.۶ - بیعت ابراهیم با مختار
۵ - آغاز قیام
       ۵.۱ - درگیری در کوفه
       ۵.۲ - پیروزی در کوفه
       ۵.۳ - رسیدگی به کوفه و توابع
۶ - پیوستن شیعیان بصره به قیام
۷ - نبردهای بعد از قیام
       ۷.۱ - نبرد با ابن زیاد
       ۷.۲ - نبرد با اشراف کوفه
              ۷.۲.۱ - مذاکره سران با مختار
              ۷.۲.۲ - شورش علیه مختار
              ۷.۲.۳ - شکست مخالفان از مختار
       ۷.۳ - کشتن قاتلان امام حسین
       ۷.۴ - نبرد ابراهیم با ابن زیاد
۸ - ارتباط مختار با مدینه
۹ - درگیری مختار با زبیریان
       ۹.۱ - شکست نقشه مختار
       ۹.۲ - زندانی شدن ابن حنفیه
       ۹.۳ - آزاد شدن ابن حنفیه
       ۹.۴ - تصمیم مصعب بر جنگ با مختار
       ۹.۵ - اقدامات مختار برای مقابله با مصعب
       ۹.۶ - نبرد مختار با زبیریان
۱۰ - کشته شدن مختار
۱۱ - ابهامات در قیام مختار
       ۱۱.۱ - نامه مختار به ابراهیم
       ۱۱.۲ - کناره‌گیری ابراهیم
       ۱۱.۳ - کناره‌گیری ابن شداد
۱۲ - مطالب مرتبط
۱۳ - پانویس
۱۴ - منبع


مختار، فرزند ابوعبیدة بن مسعود ثقفی در سال اول هجرت در شهر طائف متولد شد. وی در دوران خلافت عمر، همراه پدرش به مدینه آمد. مختار قبل از واقعه کربلا، یکی از شیعیان معروف کوفه بود و لذا هنگامی که مسلم بن عقیل به کوفه فرستاده شد، در منزل او اقامت کرد و در زمان حکومت نظامی ابن زیاد به زندان افتاد.


پس از قیام مسلم بن عقیل در کوفه و شهادت او بدست عبیدالله بن زیاد، مختار نیز به همراه عده‌ای در زندان عبیدالله بن زیاد گرفتار آمدند. او در زندان بود که امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسید، سرانجام بواسطه‌ نامه‌ عبدالله بن عمر- شوهر خواهر مختار- به یزید و تقاضای بخشش مختار، او از زندان آزاد شد و پس از سه روز اقامت در کوفه راهی حجاز شد.


مختار اقداماتی در حجاز انجام داده است.

۳.۱ - بیعت با ابن زبیر

مختار پس از ورود به مکه مورد استقبال گرم عبدالله بن زبیر قرار گرفت و با او همراه شد.‌ اندکی بعد مختار دریافت که ابن زبیر به او موقعیت و امکان فعالیت نخواهد داد، از این‌رو از او فاصله گرفته به طائف شهر آباء و اجدادی‌اش رفت و یک سال در آنجا به سر برد. در آنجا مختار کوشید تا مردم را با خود همراه کند، اما گویا موفقیت چندانی بدست نیاورد پس به مکه بازگشت. در مکه با وساطت برخی از آشنایان به دیدار دوباره با ابن زبیر تن‌ در داد. در این دیدار مختار به شرط اینکه ابن زبیر بدون مشورت و صلاح‌دید مختار کاری انجام ندهد و از پیشنهادات او سرپیچی نکند با او بیعت کرد. این همراهی پنج ماه به طول انجامید.

۳.۲ - جنگ با شامیان

در این مدت او با خاندان بنی‌هاشم و به خصوص محمد بن حنفیه رفت و آمد داشت و از او کسب علم و حدیث می‌کرد. مختار در محاصره اول مکه توسط قوای یزید بن معاویه، در کنار نیروهای ابن زبیر با قوای شامی ‌درگیر شد و در این مدت رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد، تا اینکه خبر مرگ یزید لشکر شامی ‌را متفرق کرد، اما باز هم عرصه بر مختار تنگ بود، چرا که ابن زبیر به او میدان فعالیت نمی‌داد.

۳.۳ - کسب تکلیف از ابن حنفیه

مختار پیوسته پی‌گیر اخبار عراق بود تا با بدست آوردن فرصتی مناسب راهی آنجا گردد و این فرصت مناسب در پی اختلافات سران اموی در امر خلافت بعد از مرگ یزید و تحولات در کوفه که منجر به بیرون کردن عمرو بن حریث عامل اموی شده بود، حاصل کرد.
او قبل از رفتن به سوی عراق به ملاقات محمد بن حنفیه رفته، از او کسب تکلیف نمود. گفته شده محمد در ابتدا جوابی به مختار نداد و سکوت اختیار کرد، سپس گفت: «علیک بتقوی الله ما استطعت. سپس در ادامه گفت: من دوست دارم خدا ما را یاری دهد و کسانی که خون ما را ریختند هلاک کند...» بعد از این ملاقات مختار رهسپار کوفه شد.


مختار پس از رهسپار شدن از مکه به کوفه، برای قیام اقداماتی انجام داده است.

۴.۱ - بیعت شیعیان با مختار

مختار پس از ورود به کوفه، بر هر قوم و انجمنی که می‌گذشت به او بشارت فتح و پیروزی می‌داد، سپس با تعدادی از بزرگان و سران شیعه کوفه قرار ملاقات ‌گذاشت، بعد به مسجد کوفه رفت و پس از اقامه‌ نماز به خانه خود رفت.
شب‌هنگام عده‌ای از بزرگان کوفه نزد مختار رفتند و ضمن با خبر کردن او از اوضاع کوفه یادآور شدند که جمعی از سران شیعیان کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی، تصمیم به قیام علیه امویان گرفتند. مختار در این جلسه موضوع قیام و اجازه خود را از محمد بن حنفیه به اطلاع آنان رسانید، آنان نیز به عنوان نماینده‌ اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با او بیعت کردند.
مختار مردم را به رهبری محمد بن حنفیه و پشتیبانی از اهل بیت (علیه‌السّلام) دعوت می‌کرد و آنان را به گرفتن انتقام خون شهدای کربلا فرا می‌خواند. در این بین وجود سلیمان و قیامش برای مختار مساله‌ای شده بود و این امر بر او بسیار سنگینی می‌کرد. مختار با این گروه از شیعیان دیدار می‌کرد تا به او بپیوندند، بسیاری از شیعیان به او پیوستند، اما بیشتر بزرگان شیعه کنار سلیمان بن صرد بودند و حاضر نبودند که از او دست بکشند.

۴.۲ - زندان شدن در کوفه

عمر بن سعد و شمر بن ذی‌الجوشن و دیگر سران کوفه با دریافتن خطر، نزد ابراهیم بن محمد فرماندار ابن زبیر در کوفه رفته، خطر مختار را به او گوشزد کردند و از او خواستند تا مختار را دستگیر کرده از بین ببرد، او نیز گروهی از ماموران خود را راهی خانه مختار کرد، پس مختار دستگیر و زندانی شد.
او در زندان بود که از قیام توابین و سرانجامشان باخبر شد. پس از بازگشت باقیمانده‌گان قیام، مختار از زندان با چند نفر از بزرگان آنان از جمله سایب بن مالک اشعری، یزید بن انس، احمر بن شمیط، رفاعة بن شداد بجلی و عبیدالله بن شداد بجلی به گونه‌ای سری به وسیله نامه ارتباط برقرار کرد. آنان با مختار همراه شده به صورت پنهانی از مردم بیعت می‌گرفتند. مختار نیز نامه‌ای به عبدالله بن عمر نوشته از او خواست تا نامه‌ای برای حاکمان کوفه بفرستد تا او را آزاد کنند. او نیز چنین کرد. مختار با ضمانت و تعهداتی که از او گرفته شد آزاد شد، اما به محض آزادی از زندان عزم خود را برای قیام جزم کرد.

۴.۳ - جلسه سران کوفه

زمانی که مختار مقدمات قیام خود را فراهم می‌کرد و از مردم بیعت می‌گرفت، گروهی از سران متنفذ کوفه برای مشورت پیرامون مساله بیعت با مختار و قیام وی فراهم آمدند و پیشنهاد کردند که برای روشن شدن مطلب و این‌که آیا مختار به راستی از سوی محمد بن حنفیه بدین‌کار مامور شده است یا نه عازم مدینه شوند و جریان را از او بپرسند و متعهد شدند که اگر او مختار را تصدیق کرد، همراهیش خواهیم کرد و گرنه از او کناره خواهیم گرفت، همگی پذیرفتند و راهی مدینه شدند.

۴.۴ - کسب تکلیف سران از ابن حنفیه

سران کوفه در مدینه به صورت محرمانه با محمد بن حنفیه دیدار کردند و موضوع را با او در میان گذاشتند. محمد بن حنفیه بعد از سخنانی گفت: «... به خدا دوست دارم خدا به وسیله هر کس از بندگان خود انتقام ما را از دشمنان بگیرد...»
در زمان جنبش مختار، امام سجاد (علیه‌السّلام) در مدینه به سر می‌برد. گفته‌اند هنگامی که مختار موفق شد در کوفه شیعیان را به سوی خود جذب کند، از امام سجاد (علیه‌السّلام) استمداد جست، اما امام روی خوش نشان نداد.
[۸۲] جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، ص۵۴۶.
برخی روایات، در مدح مختار است و نشان می‌دهد که امام سجاد (علیه‌السّلام) از او و کارهایش راضی بوده است. از آن حضرت روایت شده که فرمود: سپاس خدای را که انتقام خون ما را از دشمنانمان گرفت و خداوند به مختار جزای خیر دهد.» از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود: «به مختار ناسزا نگویید، زیرا از قاتلان ما انتقام گرفت و زمینه ازدواج زنان بی‌سرپرست ما را فراهم آورد و در شرایط سختی و تنگ‌دستی به ما کمک رساند.»
[۸۴] عاملی امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۳۶.

به روایتی محمد بن حنفیه سران کوفه را نزد امام سجاد (علیه‌السّلام) برد، آنان به خدمت امام (علیه‌السّلام) رسیدند و موضوع را عرضه داشتند، امام (علیه‌السّلام) فرمود: «عموجان اگر برده‌ای از زنگبار به حمایت ما برخیزد بر مردم واجب است او را یاری دهند و من تو را در این امر نماینده‌ خود قرار دادم پس به آنچه که صلاح میدانی اقدام کن.» پس آنان به کوفه برگشتند و شیعیان منتظر را از جریان آگاه کردند و گفتند: «زین‌العابدین (علیه‌السّلام) و محمد بن حنفیه به ما اذن قیام داده‌اند.» مختار نیز با شنیدن این موضوع تکبیر کشید و شیعیان را به آماده شدن برای قیام دعوت کرد.

۴.۵ - دعوت از ابراهیم برای قیام

با فراهم شدن مقدمات قیام، تنی چند از سران شیعه با مختار ملاقات کرده پیشنهاد دادند که اگر مردی چون ابراهیم فرزند مالک اشتر به ما بپیوندد امید زیادی به پیروزی خواهیم داشت. مختار از این پیشنهاد استقبال کرد و آن‌ها را به دیدار ابراهیم فرستاد.
سران کوفه ضمن دعوت از ابراهیم برای پیوستن به قیام به او عرضه داشتند که ما هدفی جز خون‌خواهی امام حسین (علیه‌السّلام) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) او نداریم و در این کار از سوی اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجازه داریم. ابرا‌هیم در این دیدار به سران کوفه گفت: «من به شرطی دعوت شما را می‌پذیرم که فرماندهی نبرد به عهده‌ من باشد»، سران کوفه نپذیرفته، مختار را از سوی محمد بن حنفیه رهبر قیام معرفی کردند، سرانجام این جلسه بدون رسیدن به توافقی پایان یافت و حاضران مجلس را ترک کردند.

۴.۶ - بیعت ابراهیم با مختار

بعد از سه روز از جریان دعوت سران کوفه از ابراهیم، مختار به همراه ده تن از سران قوم به خانه ابراهیم رفتند، در این دیدار مختار نامه‌ای به ابراهیم داد و مدعی شد که این نامه از سوی محمد بن حنفیه فرستاده شده است. در این نامه به ابراهیم تاکید شده بود که مختار را در این قیام یاری نماید، ابراهیم که از صحت این نامه در تردید بود با شهادت سران کوفه بر صحت انتساب این نامه به محمد بن حنفیه پذیرفت که مختار را در این قیام همراهی کند. بعد از این جلسه، ابراهیم جلسات بسیاری با مختار برگزار کرد، سرانجام در این جلسات زمان مناسب برای قیام ۱۴ ربیع‌الاول تعیین گردید.
گزارشات فعالیت‌های مختار به ابن مطیع استاندار زبیری کوفه رسید، او خطر قیام قریب‌الوقوع مختار را احساس کرد، از اینرو ماموران امنیتی خود را به نواحی کوفه گسیل داشت.


روز قبل از اعلام رسمی ‌قیام، ابراهیم با توافق قبلی مختار، بر ماذنه رفت و اذان گفت. سپس شیعیان نماز مغرب را پشت سر ابراهیم به جا آوردند و همگی مسلح به طرف خانه مختار حرکت کردند. در بین راه با ابن مضارب رئیس نظامیان حکومتی برخورد کردند، کار به درگیری کشیده شد و در این درگیری ابن مضارب بدست ابراهیم کشته شد. ابراهیم نزد مختار رفت و وی را از واقعه مطلع ساخت و از او خواست که زمان قیام را جلو بیاندازد. پس در همان شب رسماً قیام اعلام شد. قیام با شعار «یا منصور امت» آغاز شد.

۵.۱ - درگیری در کوفه

مردم از هر سوی به صفوف انقلابیون پیوستند و در محله «دیر هند» متمرکز شدند. از آن سو ابن مطیع نیز مردم را در مسجد جمع کرد و آنان را علیه مختار ساماندهی کرد. سپاهیان متخاصم از دو محور با یکدیگر در کوفه درگیر شدند، نبرد شدت گرفت در یک جبهه نیروهای مختار با مشکل مواجه شدند، اما در جبهه‌ دیگر نیروهای او به فرماندهی ابراهیم توانستند ضمن کشتن «راشد بن ایاس» فرمانده دشمن، نیروهای دشمن را تار و مار کنند.
درگیری‌ها ادامه یافت تا اینکه قدم به قدم با شکست عاملان حکومتی دارالاماره نیز به محاصره مختار در آمد. پس از سه روز محاصره با فرار ابن مطیع، دیگر محاصره شدگان در قصر نیز خود را تسلیم کردند.

۵.۲ - پیروزی در کوفه

با محصاره دارالاماره، مختار و یارانش با مقاومت و رشادت‌های جانانه خود شهر را به تصرف خود درآوردند. با سقوط دارالاماره و فرار استاندار ابن زبیر از کوفه، مختار در مسجد جامع شهر به سخنرانی پرداخت. سپس از منبر فرود آمد، مردم گروه‌گروه نزد او آمده به عنوان نماینده‌ اهل‌بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با او بیعت کردند. مختار بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبرش و خون‌خواهی اهل‌بیت (علیه‌السّلام) و نبرد با منحرفان و دفاع از مستضعفین و جنگ با کسی که با ما سر جنگ دارند و صلح با آن‌که با ما از صلح در آید و وفا به بیعت بیعت‌کنندگان، از مردم بیعت گرفت و متذکر شد که ما بیعت شما را فسخ نمی‌کنیم و فسخ آن را هم از شما نمی‌خواهیم، پس اگر مردی می‌گفت آری با او بیعت می‌کرد.

۵.۳ - رسیدگی به کوفه و توابع

مختار ثقفی پس از این پیروزی به امور مردم پرداخته آنان را مورد لطف و محبت خود قرار داد. او پس از این که کاملاً بر اوضاع کوفه مسلط شد، ابوعمره کیسانی را به عنوان فرمانده نیروهای مسلح کوفه منصوب کرد و عبیدالله بن کامل شاکری را به عنوان فرمانده شرطه‌های کوفه انتخاب کرد و ابراهیم بن مالک اشتر را نیز به فرماندهی کل نیروهای مسلح خویش برگزید.
سپس مختار به انتصاب فرمانداران استان‌های تابعه پرداخت. او عبیدالله بن حارث نخعی - عموی ابراهیم - را استاندار ارمینیه قرار داد و محمد بن عمیر را استاندار آذربایجان و عبدالرحمن بن سعید را استاندار موصل، اسحاق بن مسعود را استاندار مدائن و قراشة بن ابی‌عیسی نصری را فرماندار بهقباد بالا و محمد بن کعب را فرمانده بهقباد میانی و حبیب بن منقذ ثوری را فرماندار بهقباد سفلی و سعید بن حذیفة بن یمان را استاندار حلوان منصوب کرد. خود نیز تا مدتی به امور قضا در کوفه پرداخت.


مثنی بن مخربه از سران و بزرگان شیعه بصره بود که در زندان با مختار آشنا شده بود، او با مختار بیعت کرد و اعلام وفاداری کرد.
بعد از آزادی مختار از زندان، مختار طی نامه‌ای به مثنی بن مخربه از او می‌خواهد که با استفاده از نفوذ خود در بصره از مردم بصره برای قیام دعوت به عمل آورد. با تلاش‌های مثنی جمع زیادی از عشیره و طایفه او و نیز مردم بصره با او بیعت کردند، اما در راه حرکت برای پیوستن به مختار از سوی سپاه ابن زبیر مورد حمله قرار گرفتند و افرادش متفرق شدند، مثنی با باقیمانده یاران خود به کوفه آمد و به مختار پیوست.


بعد از قیام مختار و پیروزی او، نبردهایی با امویان و قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) رخ داده است.

۷.۱ - نبرد با ابن زیاد

در سال ۶۶ هجری و در پی مرگ مروان حکم، عبدالملک بن مروان به حکومت رسید، او به عبیدالله بن زیاد دستور داد تا با حمله به عراق آنجا را در اختیار خود بگیرد. ابن زیاد به موصل حمله برد، عبدالرحمن بن سعید -استاندار مختار- از موصل به تکریت‌ فرار کرد و سپس نامه‌ای به مختار نوشته او را از موضوع باخبر کرد.
مختار گروهی از نیروهای زبده خود را به فرماندهی یزید بن انس، عازم نبرد با ابن زیاد کرد. نیروهای یزید در «بنات تل» اردو زدند، ابن زیاد که متوجه حضور آنان شده بود، گروهی را به مقابله با آنان فرستاد، در روز عرفه سال ۶۶ هجری جنگ آغاز شد که با شکست نیروهای شامی‌ خاتمه یافت. بعد از شکست، عبیدالله گروهی دیگر را به مقابله نیروهای مختار فرستاد این گروه نیز در جنگ با نیروهای مختار متحمل شکست شده، فراری شدند. بعد از این جنگ یزید بن انس که به شدت بیمار شده بود، دعوت حق را لبیک گفت و درگذشت.
نیروهای یزید بعد از‌ اندکی درنگ و با دریافتن خبر حرکت عبیدالله بن زیاد با لشکر هشتاد هزار نفری شام، موقتاً عقب‌نشینی کرده منطقه را ترک کردند. مرگ یزید و عقب‌نشینی سپاهیانش، شایعات بسیاری را در کوفه به همراه داشت. مختار فوراً ابراهیم را به حضور طلبید و به او دستور داد که بی‌درنگ با هفت هزار سپاهی خود را به نیروهای یزید بن انس برساند و هرجا آنان را دید تحت فرماندهی خویش قرار داده از همانجا به سوی دشمن حرکت کند. ابراهیم بلافاصله حرکت کرد.

۷.۲ - نبرد با اشراف کوفه

خارج شدن ابراهیم و نیروهایش فرصت مناسبی را برای سران مخالف مختار در کوفه فراهم آورد تا با شورش علیه او طومار حکومتش را درهم پیچند. از این‌رو در خانه شبث بن ربعی تشکیل جلسه دادند و علیه مختار به توطئه پرداختند.

۷.۲.۱ - مذاکره سران با مختار

سران مخالف مختار، ابتدا سعی کردند با مذاکره به مقصود خود نائل آیند، پس شبث نزد مختار رفت و از او به خاطر ترجیح‌دادن عجم بر عرب و ضایع ساختن حقوق آن‌ها گله کرد. مختار نیز ضمن سخنانی به او گفت: «اگر چنین کنم آیا حاضرید که در نبرد با بنی‌امیه و بنی‌زبیر مرا یاری دهید؟» پس شبث ساکت شده از نزد مختار برخاست و دیگر برای مذاکره برنگشت.

۷.۲.۲ - شورش علیه مختار

ملاقات شبث با مختار در رسیدن مخالفان به مقصودشان، سودی نبخشید و آنان در نشست‌های بعدی خود تصمیم به جنگ با مختار گرفتند، پس نیروهای‌شان را علیه مختار بسیج کرده به گردآوری نیرو و ساماندهی آنان پرداختند تا اینکه در ذی‌الحجه سال ۶۶ هجری دست به شورش زدند.
مختار زمانی‌که کاملاً در جریان توطئه اشراف کوفه قرار گرفت، احساس کرد که بدون قدرت کافی و حضور ابراهیم نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، از این‌رو پیکی را روانه «ساباط» کرد تا خبر شورش کوفیان را به ابراهیم و نیروهایش برساند و از آنان بخواهد که هرچه سریعتر به کوفه برگردند. مختار نیز تا رسیدن ابراهیم برای معطل کردن اشراف نمایندگانی را به سوی آنان می‌فرستاد تا علت شورش و قیامشان را جویا شود وضع بحرانی و حساس کوفه با رسیدن خبر آمدن ابراهیم‌ اندکی آرام گرفت.

۷.۲.۳ - شکست مخالفان از مختار

مختار پس از ساماندهی نیروهایش در چهارشنبه ۲۴ ذی‌الحجه سال ۶۶ هجری با نیروهای اشراف کوفه درگیر شد. این نبرد که با شدت خاصی در میدان سبیع کوفه در جریان بود، علی‌رغم پیروزی اولیه نیروهای اشراف کوفه، با پیروزی نهایی مختار و یارانش خاتمه یافت.
دشمن با تلفات سنگین قلع و قمع گردید و بسیاری از اشراف و مخالفان کوفه به بصره گریختند و در پناه مصعب بن زبیر در آمدند.

۷.۳ - کشتن قاتلان امام حسین

پس از درهم شکستن مخالفان کوفی، مختار تصمیم به قلع و قمع قاتلان امام حسین (علیه‌السّلام) گرفت، فرمان صادر شد و عملیات آغاز شد تعداد زیادی از حاضرین در واقعه کربلا بدست مختار و نیروهایش کشته شدند و بسیاری هم به بصره گریختند.

۷.۴ - نبرد ابراهیم با ابن زیاد

پس از قلع و قمع قاتلین اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام)، مختار ابراهیم را به همراهی لشکری بیست هزار نفری برای مقابله با ارتش شام گسیل داشت، ارتشی به استعداد ۸۳ هزار مرد جنگی که با تجهیزات کامل در نهر خازر (رودی است بین اربل و موصل که تا بین موصل و زاب بالا کشیده می‌شود. ) مستقر شده بودند. با رسیدن سپاه ابراهیم به منطقه، جنگ سختی در این منطقه (نهر خازر) درگرفت. این جنگ با شجاعت بی‌نظیر ابراهیم و همرزمانش سرانجام با شکست شامیان و کشته شدن عبیدالله بن زیاد و حصین بن نمیر و.... خاتمه یافت.
ابراهیم سر ابن زیاد و دیگر سران قوای شام را به سوی مختار فرستاد و او نیز این سرها را به حجاز فرستاد.
[۲۲۰] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۹۷.
خبر کشته شدن عبیدالله و یاران همراهش، اهل ‌بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را غرق در شادی و سرور کرد.


مختار ارتباط خود را با مدینه به طور مداوم برقرار نگه می‌داشت و مرتب محمد بن حنفیه را از امور و اقدامات خود آگاه می‌ساخت و گاه اموال بسیار یا تحفه‌ای ارزنده به خدمت امام سجّاد (علیه‌السّلام) و محمد بن حنفیه و دیگر خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیش‌کش می‌کرد که مادر زید شهید از جمله این هدایا بود.


یکی از موانع مهم پیش‌روی مختار، خطر زبیریان بود که در نهایت به دست آنها به شهادت رسید.

۹.۱ - شکست نقشه مختار

گویا هدف مختار براندازی اساس حکومت اموی بود، اما مانع مهمی‌که پیش‌رو بود خطر عبدالله بن زبیر بود، از این‌رو سعی کرد با نوشتن نامه ابن زبیر را خام کرده تمام نیروهایش را در یک جبهه (نبرد با امویان) متمرکز سازد. او نامه‌هایی به عبدالله بن زبیر نوشته و در آن فرمانبرداری خود را از او اعلام کرد تا اینکه با اعزام گروهی از ماموران توسط عبدالملک مروان جهت جنگ با ابن‌زبیر فرصت مناسبی برای مختار فراهم آمد تا با فرستادن نیروهایی از شرّ عبدالله بن زبیر آسوده خاطر گردد. پس مختار طی نامه‌ای به ابن‌زبیر چنین وانمود کرد که قصد کمک به ابن زبیر را دارد. او در این نامه نوشته بود که: «شنیده‌ام که فرزند مروان برای جنگ با تو لشکری فرستاده است، اگر مایل باشی تو را یاری کرده مدد خواهم رساند.» ابن زبیر نیز به او نوشت: «اگر تو مطیع من هستی از مردم برای من بیعت بگیر و به فرستادن نیرو مبادرت کن.»
مختار فرصت را غنیمت شمرد و برای درهم کوبیدن ابن زبیر، سپاهی هفتصد نفری را به فرماندهی شرحبیل بن ورس به حجاز فرستاد، اما ابن زبیر که از آمدن این سپاه جهت یاری‌اش تردید داشت و احتمال می‌داد که مختار از این کار طرحی دیگر بسته باشد، جهت امتحان وفاداری این گروه آن‌ها را به ترفندی محک زد و چون از مقصود آنان مطمئن شد، با حمله‌ای غافلگیرانه به اردوگاه ابن ورس، سپاه مختار را درهم کوبید و ابن ورس را به همراه هفتاد نفر از محافظانش به قتل رساند. خبر کشته شدن ابن ورس و منهزم شدن سپاهش به مختار رسید، مختار نامه‌ای به محمد بن حنفیه نوشته او را از موضوع آگاه کرد.

۹.۲ - زندانی شدن ابن حنفیه

عبدالله بن زبیر به جهت خصومتش با بنی‌هاشم به شدت از آنان متنفر بود، بنی‌هاشم نیز علی‌رغم تمام فشارها و تهدیدهای ابن‌زبیر حاضر نشده بودند با او بیعت کنند. ابن‌زبیر با آگاهی از ارتباط قوی بین مختار و محمد بن حنفیه بسیار نگران بود، بنابراین تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده از محمد بن حنفیه و دیگر بنی‌هاشمی‌ها و هواداران‌شان بیعت بگیرد و در صورت امتناع، همگی آنان را به قتل برساند. از این‌رو محمد بن حنفیه را به همراه ۱۹ نفر از بنی‌هاشم در تونل زمزم زندانی کرد و برای‌شان ضرب‌الاجل تعیین کرده تعهد کرد اگر تسلیم نشده بیعت نکردید در همان تونل هیزم ریخته همه را زنده زنده به آتش خواهم کشید.

۹.۳ - آزاد شدن ابن حنفیه

محمد بن حنفیه به توصیه‌ همراهان نامه‌ای به مختار نوشت و او را از واقعه مطلع ساخت. مختار نیز گروه‌هایی که مجموعاً هفتصد و پنجاه نفر می‌شدند، جهت آزادی محمد بن حنفیه و همراهانش به مکه فرستاد. نیروهای مختار پس از رسیدن به مکه با چوب دستی‌هایی موسوم به «کافرکوب» وارد مسجدالحرام شده با فریاد یا لثارات الحسین (علیه‌السّلام) خود را به تونل زمزم رسانده محمد بن حنفیه و همراهانش را آزاد کردند و به منطقه امنی انتقال دادند.

۹.۴ - تصمیم مصعب بر جنگ با مختار

بعد از شکست توطئه اشراف در یوم السبیع و متعاقب آن، انتقام از قاتلان واقعه کربلا، بسیاری از اشراف و کسانی که در صحنه کربلا حضور داشتند به بصره گریختند. آنان سرانجام موفق شدند با اصرار و پافشاری بسیار مصعب بن زبیر را برای جنگ علیه مختار متقاعد کنند، اما مصعب در ابتدا نبود فرماندهان ارشد خود را بهانه قرار داده به محمد بن اشعث یادآور شد که تنها با حضور مهلب بن ابی‌صفره در راس سپاه بصره، بدین‌کار اقدام خواهد کرد.
مهلب که برای سرکوب خوارج به فارس رفته بود، در این منطقه به سرمی‌برد، مصعب به او نامه نوشته و او را احضار کرد، اما مهلب کار خراج را دست‌آویز خود قرار داده از آمدن امتناع ورزید، مصعب نامه دیگری نوشت و بدست محمد بن اشعث داد، او این نامه را شخصاً به فارس برده به مهلب تحویل داد و از چیرگی بردگان بر امور کوفه گله کرد. سخنان ابن اشعث سرانجام مهلب را راضی کرد که به همراه او به بصره بیاید. با آمدن مهلب به بصره و پیوستن او به سپاه مصعب، سپاه بصره رهسپار نبرد با شیعیان کوفه شد.

۹.۵ - اقدامات مختار برای مقابله با مصعب

مختار با اطلاع از این خبر، ضمن ایراد سخنانی حماسی، مردم را برای دفاع از کوفه برانگیخت. او توانست لشکری که بعضی از مورخان تعدادشان را تا شصت هزار نفر نیز برشمردند فراهم آورده، احمر بن شمیط را به فرماندهی آنان گماشت. مختار همچنین، رؤسای چهارگانه کوفه را که همراه ابراهیم بن مالک اشتر در جنگ با شامیان همراه او بودند را نیز با ابن شمیط همراه کرد.
در این جنگ ابراهیم در کنار کوفیان حاضر نبود گویا او در اواخر کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این‌رو در حمله مصعب به کوفه تعلل و سستی ورزیده سرانجام هم در این جنگ حضور نیافت.

۹.۶ - نبرد مختار با زبیریان

نیروهای بصری و کوفی در منطقه‌ای به نام «مزار» با یکدیگر درگیر شدند نبرد سختی درگرفت. در پی حملات مکرر قوای مصعب بن زبیر، ابن شمیط به شهادت رسید، لشکر کوفه شکست خورده متفرق شدند. بسیاری از نیروهای مختار در تعقیب و گریزهای نیروهای بصری کشته شدند. تنها عده‌ اندکی از آنان خود را به کوفه رسانده، مختار را از این واقعه آگاه ساختند.
مختار سپاهیان خود را جمع کرده در منطقه‌ای به نام «حروراء» مستقر کرد تا جلوی پیشروی سپاه مصعب را بگیرد، با رسیدن نیروهای مصعب به منطقه نیروهای بصری شب هنگام گرفتار شبیخون سپاه مختار شده تعداد زیادی از آنان از جمله محمد بن اشعث کشته شدند. با بر آمدن روز دو طرف سپاه خود را سازمان داده جنگ سختی بین دو طرف آغاز شد، اما باز هم نیروهای کوفه شکست خوردند و مختار با تعدادی از یارانش به کوفه بازگشت و در دارالاماره پناه گرفت.


سپاهیان مصعب بن زبیر، کوفه را تصرف کردند و دارالاماره را به محاصره گرفتند. در این محاصره که گفته شده چهار ماه به طول انجامید راه آب و غذا بر مختار و یارانش بسته شد و مختار و نیروهایش از بی‌غذایی و بی‌آبی و نیز فشار جنگ رو به ضعف نهادند.
مختار سعی فراوان کرد تا محاصره شدگان را به قیام و خروج از دارالاماره وادار نماید، اما آن‌ها توجهی نکردند، مختار که از یاران خود مایوس شده بود با‌ اندکی از یاران خود که مورخان تعدادشان را ۱۹ نفر برشمرده‌اند، از دارالاماره خارج شده به دشمن حمله بردند و سعی کردند، محاصره را بشکنند، اما پس از جنگ و گریزهای فراوان، سرانجام یکی پس از دیگر کشته شدند، مختار نیز توسط دو برادر حنفی در شانزدهم رمضان سال ۶۷ هجری، پس از ۱۸ ماه امارت، در سن ۶۷ سالگی کشته شد.
سرش را بریده، نزد مصعب بن زبیر بردند و او سر مختار را به مکه نزد برادرش عبدالله فرستاد. دست او را قطع کرده و به دار کشیدند، او همچنان بر دار بود تا اینکه حجاج بن یوسف ثقفی پس از ورود به کوفه آن را با احترام پایین آورده دفن کرد.


اگرچه این قیام به جهت مقوله انتقامش از قاتلین اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) وجهه‌ بسیار خوش‌آیندی نزد عموم شیعیان یافته و تعریف و تمجیدهای بسیاری از او در برخی کتب و منابع شیعی به عمل آمده، با این‌حال، برخی ابهامات و سئوالات موجود در این قیام نباید از دیده دور انگاشته شود، سئوالاتی که همچنان لاینحل مانده، جوابی برای آن عنوان نشده است، سئوالاتی مانند:

۱۱.۱ - نامه مختار به ابراهیم

آیا نامه‌ای که مختار به جهت پیوستن ابراهیم بن مالک اشتر به قیامش نشان داده واقعاً نامه‌ محمد بن حنیفه بوده یا نه نامه‌ای بوده که مختار برای راضی کردن ابراهیم برای پیوستن به قیامش، جعل کرده است؟ در صورت جعل چنین نامه‌ای آیا مختار از سوی محمد بن حنفیه ماذون به چنین کاری بوده که آنچه که برای استحکام قیامش صلاح می‌داند، انجام دهد یا خیر؟

۱۱.۲ - کناره‌گیری ابراهیم

چرا ابراهیم در اواخر قیام از او کناره گرفته، چرا با اینکه تمامی ‌همراهان ارشد ابراهیم، در نبرد یوم خازر از موصل برگشتند و به مختار پیوستند، اما ابراهیم را در چنین جنگ حساسی در کنار مختار حاضر نمی‌بینیم؟ چرا بعد از شکست اولیه مختار از سپاه مصعب بن زبیر و جریان محاصره شدن مختار در دارالاماره که مدت آن را تا چهار ماه نوشته‌اند، ابراهیم علی‌رغم نامه‌های پی‌درپی مختار، جهت استمداد از او، وقعی ننهاده حاضر به کمک مختار نشده است؟ آیا جدایی ابراهیم از مختار بواسطه فاصله گرفتن مختار از اهداف مقدس اولیه‌اش بود؟ آیا رفت و آمدهای دوستانه و گرم گرفتن‌های صمیمانه مختار با برخی اعراب معاند، کما اینکه در برخی از کتابها بدان اشاره شده است موجب سرخوردگی یاران اصیل انقلاب از جمله ابراهیم شده بود؟

۱۱.۳ - کناره‌گیری ابن شداد

چرا رفاعة بن شداد از رهبران قیام توابین و یکی از سران پنجگانه شیعه با اینکه از اولین کسانی بود که با مختار بیعت کرده بود در میان راه از او رو برگردانده، در جنگ میدان مریسیع در صف دشمنان مختار ثقفی حضور می‌یابد و تا زمانی که یکی از میان سپاه اشراف کوفه ندای «یا لثارات عثمان» سر نداده بود، او همچنان بر این حضور اصرار می‌ورزیده است؟


مختار بن ابی‌عبیده.


۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۷.    
۲. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.    
۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۷.    
۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۵.    
۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۷.    
۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۲.    
۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۶۹.    
۸. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۷.    
۹. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.    
۱۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۸.    
۱۱. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۷.    
۱۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۸.    
۱۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۸.    
۱۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۸.    
۱۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۷.    
۱۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۴.    
۱۷. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۴۸.    
۱۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۸.    
۱۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.    
۲۰. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۵.    
۲۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۰.    
۲۲. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۷.    
۲۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۱.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۵۲.    
۲۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.    
۲۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۵- ۴۴۶.    
۲۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.    
۲۸. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۶.    
۲۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.    
۳۰. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۷.    
۳۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹.    
۳۲. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۷.    
۳۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۱.    
۳۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۰.    
۳۵. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۷.    
۳۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۰.    
۳۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۸.    
۳۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۱.    
۳۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۷۹- ۳۸۰.    
۴۰. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۸.    
۴۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۹.    
۴۲. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.    
۴۳. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.    
۴۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۹.    
۴۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.    
۴۶. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۸.    
۴۷. دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۸۸.    
۴۸. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۹.    
۴۹. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.    
۵۰. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۴۹.    
۵۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.    
۵۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.    
۵۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۲.    
۵۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۵۰.    
۵۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.    
۵۶. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۷۳.    
۵۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۵۰.    
۵۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۱.    
۵۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۲۹.    
۶۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.    
۶۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۸۸.    
۶۲. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۱.    
۶۳. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۳۰.    
۶۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۲.    
۶۵. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۸۸.    
۶۶. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۳۷.    
۶۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۱.    
۶۸. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۱۹.    
۶۹. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۸۸.    
۷۰. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۲.    
۷۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۱.    
۷۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۱۹‌.    
۷۳. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۲۷.    
۷۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۴.    
۷۵. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۳۸- ۱۳۹.    
۷۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.    
۷۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۱.    
۷۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.    
۷۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۰.    
۸۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۴.    
۸۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۲.    
۸۲. جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، ص۵۴۶.
۸۳. عاملی امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۳۶.    
۸۴. عاملی امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۳۶.
۸۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۶۵.    
۸۶. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۰.    
۸۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.    
۸۸. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۰.    
۸۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۴.    
۹۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۴.    
۹۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۳.    
۹۲. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۳.    
۹۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۵.    
۹۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۵.    
۹۵. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۱.    
۹۶. دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۸۸.    
۹۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۵.    
۹۸. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۲.    
۹۹. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۳.    
۱۰۰. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۲۹.    
۱۰۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۵.    
۱۰۲. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۲- ۱۴۳.    
۱۰۳. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۲- ۱۴۳.    
۱۰۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۲۹.    
۱۰۵. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۴.    
۱۰۶. دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۸۸-۲۹۰.    
۱۰۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۵.    
۱۰۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۵ -۳۸۶.    
۱۰۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۳- ۱۴۴.    
۱۱۰. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۳۰.    
۱۱۱. دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۸۹.    
۱۱۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۳۱.    
۱۱۳. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۶.    
۱۱۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۶.    
۱۱۵. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۶.    
۱۱۶. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۳۱.    
۱۱۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۹.    
۱۱۸. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۸۹.    
۱۱۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۶.    
۱۲۰. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۶.    
۱۲۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۷.    
۱۲۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۰.    
۱۲۳. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۴۸- ۱۴۹.    
۱۲۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۷.    
۱۲۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۸.    
۱۲۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۰.    
۱۲۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۸.    
۱۲۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۰.    
۱۲۹. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۳۵- ۲۳۷.    
۱۳۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۱۹.    
۱۳۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳ -۲۲۴.    
۱۳۲. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۸.    
۱۳۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۲.    
۱۳۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۴.    
۱۳۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۳- ۳۹۴.    
۱۳۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۹.    
۱۳۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۵.    
۱۳۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۵- ۲۲۶.    
۱۳۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۱.    
۱۴۰. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۱.    
۱۴۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۴.    
۱۴۲. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۲.    
۱۴۳. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۰۸.    
۱۴۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۵.    
۱۴۵. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۲- ۱۶۳.    
۱۴۶. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۷.    
۱۴۷. دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۹۲.    
۱۴۸. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۰۹.    
۱۴۹. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۷.    
۱۵۰. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۰.    
۱۵۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۷.    
۱۵۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۳.    
۱۵۳. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۳۶-۵۳۸.    
۱۵۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴۱- ۵۴۲.    
۱۵۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۴ - ۲۴۶.    
۱۵۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۳.    
۱۵۷. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۳.    
۱۵۸. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۶.    
۱۵۹. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۵۶.    
۱۶۰. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۶.    
۱۶۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۳.    
۱۶۲. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۲۴.    
۱۶۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۸.    
۱۶۴. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.    
۱۶۵. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۹۲.    
۱۶۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۴.    
۱۶۷. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۲۴.    
۱۶۸. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۵.    
۱۶۹. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۵۱۵.    
۱۷۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۰.    
۱۷۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۰.    
۱۷۲. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۷.    
۱۷۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۰.    
۱۷۴. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۷.    
۱۷۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۰.    
۱۷۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۷.    
۱۷۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۲.    
۱۷۸. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۷.    
۱۷۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۸.    
۱۸۰. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۰.    
۱۸۱. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸.    
۱۸۲. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۸.    
۱۸۳. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۷.    
۱۸۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۶۰.    
۱۸۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۱.    
۱۸۶. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۹۹.    
۱۸۷. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۸.    
۱۸۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۱.    
۱۸۹. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۲۴.    
۱۹۰. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۶۹.    
۱۹۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۱.    
۱۹۲. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۱- ۲۳۳.    
۱۹۳. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۹.    
۱۹۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۶۱.    
۱۹۵. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۲.    
۱۹۶. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۰.    
۱۹۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۱۹.    
۱۹۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۲.    
۱۹۹. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۶۲- ۲۶۳.    
۲۰۰. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۰.    
۲۰۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۲۱- ۵۲۵.    
۲۰۲. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۷۸.    
۲۰۳. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۳۰۴.    
۲۰۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۶- ۲۴۴.    
۲۰۵. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ۴۰۵- ۴۰۹.    
۲۰۶. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۴- ۲۴۶.    
۲۰۷. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۰۵.    
۲۰۸. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۲۷.    
۲۰۹. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۳۳۷.    
۲۱۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۶۱.    
۲۱۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۵۲.    
۲۱۲. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۶۱- ۲۶۳.    
۲۱۳. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۴.    
۲۱۴. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.    
۲۱۵. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۹۶.    
۲۱۶. مقدسی، محمد بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۶، ص۲۱.    
۲۱۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۵۵.    
۲۱۸. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۶.    
۲۱۹. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.    
۲۲۰. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۹۷.
۲۲۱. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۸۳.    
۲۲۲. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۷۴.    
۲۲۳. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۵۹.    
۲۲۴. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۷.    
۲۲۵. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ص۱۲۴.    
۲۲۶. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۶.    
۲۲۷. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۴.    
۲۲۸. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۹.    
۲۲۹. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴۱.    
۲۳۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۲۴۶.    
۲۳۱. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۴.    
۲۳۲. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۲۷.    
۲۳۳. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۵- ۱۸۷.    
۲۳۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴۲.    
۲۳۵. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۱۹- ۴۲۰.    
۲۳۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴۳.    
۲۳۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۹.    
۲۳۸. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۰.    
۲۳۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۸.    
۲۴۰. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶۱.    
۲۴۱. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۴۷.    
۲۴۲. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴۵.    
۲۴۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۴۹- ۲۵۰.    
۲۴۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۴۴.    
۲۴۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۵۰.    
۲۴۶. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۵۰.    
۲۴۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۴۴- ۵۴۵.    
۲۴۸. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۵۱.    
۲۴۹. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۵۰- ۲۵۱.    
۲۵۰. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۸۹- ۱۹۰.    
۲۵۱. مقدسی، محمد بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۶، ص۲۲.    
۲۵۲. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۸.    
۲۵۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۶۷.    
۲۵۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۵۹.    
۲۵۵. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۸.    
۲۵۶. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۹۸.    
۲۵۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۵۸.    
۲۵۸. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۸.    
۲۵۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۹۸.    
۲۶۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۶۸.    
۲۶۱. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۲۸.    
۲۶۲. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۳۰۵.    
۲۶۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۶۸.    
۲۶۴. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۰.    
۲۶۵. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۰.    
۲۶۶. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۳۰.    
۲۶۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۶۸.    
۲۶۸. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۳۰.    
۲۶۹. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۱.    
۲۷۰. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۷۰.    
۲۷۱. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۲.    
۲۷۲. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۲۰۵.    
۲۷۳. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۷۶.    
۲۷۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۷۱.    
۲۷۵. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۶۳.    
۲۷۶. ابن خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۳۱.    
۲۷۷. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۷۶.    
۲۷۸. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۸۹.    
۲۷۹. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۲۰۸.    
۲۸۰. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۴۰.    
۲۸۱. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۷۲.    
۲۸۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۹۱.    
۲۸۳. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۷۳.    
۲۸۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۹۱.    
۲۸۵. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۹.    
۲۸۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۷۷.    
۲۸۷. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۴۱.    
۲۸۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۷۳.    
۲۸۹. ابوحنیفه دینوری، احمد بن داوود، اخبارالطوال، ص۲۹۹.    
۲۹۰. مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۷۰.    
۲۹۱. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۴۴.    
۲۹۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۲۷۵.    
۲۹۳. بلاذری، احمد ین یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۴۴.    
۲۹۴. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۷۵.    
۲۹۵. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۸۷.    
۲۹۶. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۰۸.    
۲۹۷. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۷.    
۲۹۸. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۴- ۲۳۵.    
۲۹۹. طبری، ابن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۸۸.    



دانشنامه کلام و عقاید، برگرفته از مقاله «قیام مختار»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۸/۰۵.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قیام مختار بن ابی‌عبیده ثقفی ۱»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۸/۰۵.    
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قیام مختار بن ابی‌عبیده ثقفی ۲»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۸/۰۵.    






جعبه ابزار