• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قیاس مرکب از متقابلتان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قیاس مرکب از متقابلتان، به‌معنای قیاس اقترانی مؤلَّف از دو قضیه متضاد یا متناقض؛ مورد استفاده در جدل، امتحان و مغالطه است.



قیاس مرکب از متقابلتان، نوعی قیاس اقترانی است که از دو قضیه متقابل تالیف یافته باشد، خواه متضادتان باشند یا متناقضتان. این نوع قیاس در جدل و یا مغالطه به کار می‌رود و نتیجه این قیاس، سلب چیزی از خودش می‌باشد.
هر قیاس اقترانی که از مقدمات متقابل تالیف شده و نتیجه در هر دو حد، یکی باشد حتماً هر دو مقدمه در اجزاء اشتراک خواهند داشت، و از نظر سلب و ایجاب مختلف خواهند بود تا انتاج سلب کنند، پس اگر هر دو مقدمه در کمیت مختلف باشند مانند متناقضان یا موجبه جزئی و سالبه کلی خواهند بود و یا موجبه کلی و سالبه جزوی. و اگر در کمیت متفق باشند مانند متضادان، هر دو کلی خواهند بود، و نمی‌توانند هر دو جزئی باشند؛ زیرا اولاً دو جزئی، حقیقتاً متقابل نیستند و ثانیاً قیاس، از دو جزئی تشکیل نمی‌شود.


قیاس مرکب از متقابلتان فقط در ضروبی که نتیجه آنها سالبه است واقع می‌گردد، بنابراین بر هیات ۱۲ ضرب از ۱۹ ضربی که از مجموع چهار شکل می‌تواند منتج باشد قرار می‌گیرد.


نتیجه این قیاس، که سلب شئ از خودش است، گاهی ظنی است و گاهی حقیقی. ظنی مانند این که یکی از دو حدّ، ملزوم بُوَد و دیگری لازم؛ مانند: "لا شئ من الانسان بناطقٍ او ضاحکٍ"؛ زیرا مقدمات این قیاس نه متضاد هستند و نه متناقض.
و حقیقی یا بالقوه است یا بالفعل. بالقوّه مانند این که یکی از آنها جزء دیگری و تحت آن باشد، مثل: "لا شئ من الانسان بحیوان". این صنف در واقع به قیاس مرکب مضمر برمی گردد.
و بالفعل یا صریح است یا غیر صریح. اما صریح در جایی است که اصغر و اکبر هم از نظر اسم و هم از نظر معنا یک چیز باشند؛ مانند: "لا شئ من الانسان بانسان"، و اما غیر صریح در جایی است که از نظر معنا یکی، اما از نظر اسم مختلف باشند؛ مانند: "لا شئ من الانسان ببشر".


قیاس مرکب از متقابلتان چون منتج امر باطلی است قیاس برهانی نیست و فقط در جدل یا امتحان و مغالطه واقع می‌شود؛ اما در جدل، در قیاسی که تبکیت گفته می‌شود، یعنی از مقدماتی که مسلّم نزد خصم است قیاسی تالیف کنند که انتاج شنیع‌ترین محال کند؛ بعنی سلب چیزی از خودش. مثلاً کسی نافی جزء تجزیه‌ناپذیر باشد و زمان حال را نیز غیرقابل انقسام بداند. لازمه اعتقاد اول این است که: "جسم، مؤلف از جزء تجزیه‌ناپذیر نیست"، و لازمه اعتقاد دوم این است که: "جسم، مؤلف از جزء تجزیه‌ناپذیر است". نتیجه تالیف این دو به هیات شکل دوم عبارت است از: "هیچ جسمی جسم نیست"، و به هیات شکل سوم عبارت است از: "بعضی از آنچه جزء تجزیه‌ناپذیر است، جزء تجزیه‌ناپذیر نیست".
و اما در امتحان و مغالطه، اگر به صورت قیاس ابتدایی باشد مقدمات نمی‌توانند به صورت صریح سلب را نتیجه بدهند زیرا انسان عاقل ممکن نیست دو مقدمه‌ای را که تقابل آن‌ها ظاهر است بپذیرد. اما به حیله و از راه استفاده از اسامی مترادف و غیر آن، امکان پذیر است؛ زیرا تقابل میان مقدمات آشکار نمی‌شود. همچنین ممکن است با نوعی ابهام، مقدمات را بر مستمع مشتبه کنند؛ مانند: "انسان حیوان ناطق است، و هیچ حیوانی ناطق نیست". هم چنین ممکن است از قیاس‌های مرکب، مقدمات متقابل نتیجه گیرند و این قسم، رایج تر است.
[۲] ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۸۸.
[۳] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۶۵.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
• ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    


۱. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۲۴-۳۲۶.    
۲. ابوالبركات ابن‌ملكا، هبه‌الله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۸۸.
۳. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۶۵.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قیاس مرکب از متقابلتان»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۴/۳.    




جعبه ابزار