• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قیاس اقترانی مرکب از دو متصله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



قیاس اقترانی مرکب از دو متصله، به‌معنای قیاس اقترانی مشتمل بر دو قضیه شرطیه متصله است.



قیاس اقترانی مرکب از دو متصله، قیاسی است که هر دو مقدمه قیاس، قضیه شرطیه متصله باشد.


این قیاس بر سه گونه است: اول این که مقدمات قیاس در جزء تام با هم اشتراک داشته باشند و دوم آن که در جزء غیر تام مشترک باشند و سوم آن که وجه مشترک، جزء تام در یک مقدمه و جزء غیر تام در مقدمه دیگر باشد.
[۲] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۳۹.
[۳] مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۳.


۲.۱ - قسم اول

اشتراک هر دو مقدمه در جزء تام؛ هرگاه تالیف میان دو مقدمه در جزء تام باشد یعنی تمام مقدم یا تمام تالی در هر یک از مقدمات حد وسط قرار گیرد، از هر جهت یعنی از جهت اشکال چهارگانه، شرایط قیاس در کم و کیف، و انتاج و روش اثبات آن از طریق عکس، خلف و افتراض، شبیه قیاس اقترانی حملی است.
۱. مثال ضرب اول از شکل اول: "هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است، و هرگاه (ج) (د) باشد (ه) (ز) است. پس هرگاه (ا) (ب) باشد (ه) (ز) است".
۲. مثال از شکل دوم: "هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است، و هرگز چنین نیست که چون (ه) (ز) باشد (ج) (د) باشد. پس هرگز چنین نیست که اگر (ا) (ب) باشد (ه) (ز) باشد".
۳. مثال از شکل سوم: "هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است، و هرگاه (ا) (ب) باشد (ه) (ز) است. پس گاهی چنین است که اگر (ج) (د) باشد (ه) (ز) است".
۴. مثال از شکل جهارم: "هرگاه (ا) (ب) باشد (ج) (د) است، و هرگاه (ه) (ز) باشد (ا) (ب) است. پس گاه چنین است که اگر (ج) (د) باشد (ه) (ز) است.
اگر مقدمات قیاس، متصله لزومیه باشند نتیجه نیز لزومی خواهد بود و در غیر این صورت، اتفاقی خواهد بود. هر چند قیاس مرکب از اتفاقیات در علوم کاربرد چندانی ندارد و برخی، لزومی بودن مقدمات را شرط دانسته‌اند.
[۴] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۲۵.
[۵] شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۵۶.


۲.۲ - قسم دوم

اشتراک هر دو مقدمه در جزء غیر تام؛ در صورتی که صغرا و کبرا در جزء غیر تام اشتراک داشته باشند چهار صورت متصور است که در هر چهار صورت ایجاب هر دو مقدمه و کلیت یکی از دو مقدمه شرط است.

۲.۲.۱ - شیوه انتاج

اگر آن رکن (مقدم یا تالی) از قضیه شرطی را که مشتمل بر جزء مشترک است به تنهایی اعتبار کنیم، یک قضیه حملیه خواهد بود که با قضیه شرطی دیگر، تشکیل قیاسی مرکب از حملیه و شرطیه می‌دهد و قواعد مربوط به آن بر وی جاری می‌شود. پس از آن، ملاحظه می‌کنیم که از اتصال آن رکن به رکن دیگر چه تفاوتی در حکم مذکور حادث می‌شود تا آن تفاوت را در نتیجه قیاس منعکس کنیم.
مثال: در قیاس: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (د)، و کلّما کان (ه) (ز) فکلّ (د) (ه) " اشتراک هر دو مقدمه در تالی و بر هیات شکل اول است. و اگر کلّ (د) (ه) را منفرداً ملاحظه کنیم، با مقدمه اول (صغرا) ترکیبی از متصله و حملیه پدید می‌آید که نتیجه آن عبارت است از: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (ه)". اما از آنجا که به مقتضای مقدمه دوم (کبرا)، ثبوت "کلّ (د) (ه)" مشروط به ثبوت "کلّ (ه) (ز) " شده، بایستی این شرط در نتیجه هم اضافه گردد. بنابراین نتیجه قیاس مذکور عبارت است از: "کلّما کان (ه) (ز) فکلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (ه)". یعنی نتیجه، قضیه متصله‌ای است که مقدم آن یک قضیه حملی، و تالیِ آن یک قضیه شرطیه متصله است.
مثال دیگر: در قیاس: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (د)، و کلّما کان (د) (ز) فکلّ (ح) (ط)" جزء مشترک، در تالیِ صغرا و در مقدمِ کبرا قرار دارد، و نتیجه ترکیب صغرا با مقدمِ کبرا عبارت است از: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (ز)". اما از آنجا که به مقتضای مقدمه دوم (کبرا)، ثبوت "کلّ (د) (ز)"، به حکم انعکاس کبرا، مقیّد است به بعضی از اوقاتِ تحققِ " (ح) (ط)"، بایستی این قید در نتیجه انعکاس یابد. پس نتیجه قیاس عبارت است از: "قد یکون اذا کان (ح) (ط) فکلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (ز)".
[۶] تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۳۰۸.
[۷] قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۶۰.


۲.۲.۲ - تفصیل صور

تفصیل چهار صورت گونه دوم به شرح ذیل است:
۱. اشتراک بین تالی دو مقدمه باشد. مثل: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (د)، و کلّما کان (ه) (ز) فکلّ (د) (ط)". شرط انتاج این صورت آن است که دو جزء مشتمل بر وجه اشتراک بایستی به هیات یکی از ضروب منتج اشکال اربعه باشند تا منتجِ قضیه متصله‌ای باشند که مقدم آن، مقدم صغرا و تالی آن، متصله‌ای باشد متشکل از مقدم کبرا و نتیجه دو تالی.
۲. اشتراک بین مقدمِ صغرا و مقدمِ کبرا باشد. مثل: "کلّما کان لیس کلّ (ا) (ب) ف: (ج) (د)، و کلّما کان لیس کلّ (ب) (ه) ف: (ج) (ط) ینتج: کلّما کان لیس (ج) (د) فان کان لیس (ج) (ط) فکلّ (ا) (ه)". شرط انتاج این صورت آن است که نقیض دو جزء مشتمل بر وجه اشتراک بایستی به هیات یکی از ضروب منتج اَشکال اربعه باشند تا به وسیله عکس نقیض، به صورت شکل اول برگردد و منتجِ قضیه متصله‌ای باشند که مقدم آن، نقیض تالی صغرا و تالی آن، متصله‌ای باشد که مقدمِ آن، نقیض تالیِ کبرا و تالیِ آن، نتیجه ترکیب نقیض‌های دو مقدم است. در مثال فوق، عکس نقیض صغرا عبارت است از: "کلّما کان لیس (ج) (د) فکلّ (ا) (ب)". و عکس نقیض کبرا عبارت است از: "کلّما کان لیس (ج) (ط) فکلّ (ب) (ه)".
۳. اشتراک بین تالیِ صغرا و مقدمِ کبرا باشد. در این صورت، هیات انتاج گاهی بین عین تالی صغرا و عین مقدمِ کبرا است، مانند: "کلّما کان (ج) (د) فکلّ: (ا) (ب)، و کلّما کان کلّ (ب) (ه) ف: (ج) (ط) ینتج: کلّما کان (ج) (د) فقد یکون اذا کان (ج) (ط) فکلّ (ا) (ه)". شرط انتاج این صورت آن است که دو جزء مشتمل بر وجه اشتراک بایستی به هیات یکی از ضروب منتج اَشکال اربعه باشند تا به وسیله عکس مستوی مقدمه‌ای که جزء مشترک در مقدّمِ آن قرار دارد (یعنی مقدمه کبرا)، به صورت شکل اول برگردد.
و گاهی بین عین تالی صغرا و نقیض مقدمِ کبرا است، مانند: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ: (ج) (د)، و کلّما کان لیس کلّ (د) (ه) ف: (ج) (ط) ینتج: کلّما کان (ا) (ب) فان کان (ج) (ط) فکلّ (ج) (ه)". شرط انتاج این صورت آن است که دو جزء مشتمل بر وجه اشتراک بایستی به هیات یکی از ضروب منتج اَشکال اربعه باشند تا به وسیله عکس نقیضِ مقدمه‌ای که جزء مشترک در مقدّمِ آن قرار دارد (یعنی مقدمه کبرا)، به صورت شکل اول برگردد (عکس نقیض کبرا عبارت است از: "کلّما کان لیس کلّ (ج) (ط) ف: (د) (ه)") برگردد و منتجِ قضیه متصله‌ای باشد که مقدم آن، مقدّمِ صغرا و تالی آن، متصله‌ای باشد که مقدمِ آن، تالیِ کبرا و تالیِ آن، نتیجه ترکیبِ تالی صغرا و نقیض‌ مقدم کبرا است.
۴. اشتراک بین مقدمِ صغرا و تالیِ کبرا باشد. در این صورت نیز، هیات انتاج گاهی بین عین مقدّمِ صغرا و عین تالیِ کبرا است، مانند: "کلّما کان (ا) (ب) ف: (ج) (د)، و کلّما کان (ج) (ط) فکلّ (ب) (ه)، ینتج: قد یکون اذا کان (ج) (د) فکلّما کان (ج) (ط) فکلّ (ا) (ه)". شرط انتاج این صورت آن است که دو جزء مشتمل بر وجه اشتراک بایستی به هیات یکی از ضروب منتج اَشکال اربعه باشند تا به وسیله عکس مستوی مقدمه‌ای که جزء مشترک در مقدّمِ آن قرار دارد (یعنی مقدمه صغرا)، به صورت شکل اول برگردد (عکس مستوی صغرا عبارت است از: "قد یکون اذا کان (ج) (د) فکل (ا) (ب)") و منتجِ قضیه متصله‌ جزئیه‌ای باشد که مقدم آن، تالیِ صغرا و تالی آن، متصله‌ کلیه‌ای باشد که مقدمِ آن، مقدّمِ کبرا و تالیِ آن، نتیجه ترکیبِ مقدم صغرا و تالی کبرا است.
و گاهی بین نقیض مقدمِ صغرا و عین تالی کبرا است، مانند: "کلّما کان لیس کلّ (ا) (ب) ف: (ج) (د)، و کلّما کان (ج) (ط) فکلّ (ب) (ه)، ینتج: کلّما کان لیس کلّ (ج) (د) فکلّما کان (ج) (ط) فکلّ (ا) (ه)". شرط انتاج این صورت آن است که دو جزء مشتمل بر وجه اشتراک بایستی به هیات یکی از ضروب منتج اَشکال اربعه باشند تا به وسیله عکس نقیضِ مقدمه‌ای که جزء مشترک در مقدّمِ آن قرار دارد (یعنی مقدمه صغرا)، تبدیل به صورتی گردد که وجه مشترک، در تالی هر دو مقدمه قرار دارد.
[۸] فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۷.
[۹] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۳۸.


۲.۳ - قسم سوم

اشتراک در جزء تام از یک مقدمه و جزء غیر تام از مقدمه دیگر؛ گونه سوم در صورتی جاری است که مقدمه مشتمل بر وجه اشتراک در جزء تام، قضیه بسیطه باشد و مقدمه مشتمل بر وجه اشتراک در جزء غیر تام، قضیه مرکبه باشد. مثلاً اولی مرکب از دو حملیه، و دومی مرکب از مقدمِ حملیه و تالیِ متصله یاشد تا وجه مشترک، جزء تام از اولی و جزءِ غیر تام از دومی باشد. مانند: "کلما کان (ا) (ب) فکلما کان (ج) (د) ف: (ه) (ز)، و کلما کان (ه) (ز) ف: (ج) (ط)، ینتج: کلما کان (ا) (ب) فکلما کان (ج) (د) ف: (ج) (ط)". شرط انتاج این صورت آن است که مقدمه بسیطه و شرطیه‌ای که جزئی از مقدمه مرکبه است به هیات یکی از ضروب منتج اَشکال اربعه باشند.
شرطیه‌ای که جزئی از مقدمه مرکبه است می‌تواند قضیه متصله و یا منفصله باشد، و در هر دو فرض، می‌تواند تالی یا مقدم صغرا، و یا تالی یا مقدم کبرا باشد. بنابراین هشت صورت پیدا می‌کند. و اَشکال اربعه در هر یک از هشت قسم منعقد می‌گردد.
۱. مثال جزء متصله با شرکت در تالی: "کلما کان (ا) (ب) فکلما کان (ج) (ط) ف: (ه) (ز)، و کلما کان (ه) (ز) ف: (ک) (ل)، ینتج: کلما کان (ا) (ب) فکلما کان (ج) (ط) ف: (ک) (ل) ".
۲. مثال جزء متصله با شرکت در مقدم: "کلما کان کلما کان (ه) (ط) ف: (د) (ز) ف: (ج) (د)، و کلما کان (د) (ز) ف: (ک) (ل)، ینتج: قد یکون اذا کان (ج) (د) فکلما کان (ه) (ط) ف: (ک) (ل) ".
۳. مثال جزء منفصله با شرکت در تالی: "کلما کان (ه) (ز) فدائماً امّا (ا) (ب) او (ج) (د)، و کلما کان (ج) (د) ف: (ج) (ط)، ینتج: کلما کان (ه) (ز) فکلما لم یکن (ا) (ب) ف: (ج) (ط) ".
۴. مثال جزء منفصله با شرکت در مقدم: "کلما کان دائماً امّا (ا) (ب) او (ج) (د) ف: (ه) (ز)، و کلما کان (ج) (د) ف: (ج) (ط)، ینتج: قد یکون اذا کان (ه) (ز) فکلما لم یکن (ا) (ب) ف: (ج) (ط) ".


نتیجه قیاس مرکب از دو متصله به لحاظ لزومی یا اتفاقی بودن؛ قضیه شرطیه متصله، یا لزومی است یا اتفاقی. و شرطیه لزومی یا به نحو لزوم حقیقی است یا لزوم لفظی. بر این اساس ترکیبات مختلفی قابل تصور است که برخی از آنها را بیان می‌کنیم:
۱. نتیجه قیاس اقترانی مرکب از دو لزومی حقیقی (که مشتمل بر وضع محالی نیستند)، لزومی حقیقی خواهد بود مگر در مواردی که بیان انتاج، مبتنی بر عکس موجبه است که در این موارد بنا بر قولی که عکس قضیه لزومی را استصحابی می‌داند، نتیجه قیاس، استصحابی خواهد بود.
۲. نتیجه قیاس اقترانی مرکب از دو لزومی لفظی، می‌تواند لزومی حقیقی و یا لزومی لفظی باشد. مثلا در دو ترکیب: "اگر انسان صهال بُوَد حیوان بُوَد، و اگر انسان حیوان بُوَد حساس بُوَد" و "اگر انسان صهال بُوَد فَرَس بُوَد، و اگر انسان فرس بُوَد حیوان بُوَد"، از آنجا که اصغر مشتمل بر وضع محالی است، در شکل اول و دوم نتیجه لزومی حقیقی نخواهد داشت. اما در شکل سوم و چهارم امکان انتاج نتیجه لزومی حقیقی وجود دارد؛ زیرا وضع محال، در نتیجه ساقط می‌شود. مانند: "اگر انسان فرس بُوَد حیوان بُوَد، و اگر انسان فرس بُوَد ماشی بُوَد".
۳. قیاس اقترانی مرکب از صغرای لزومی لفظی و کبرای اتفاقی، منتج نیست؛ نه به نحو لزومی و نه اتفاقی. مانند: "اگر پنج زوج باشد عدد است، و اگر پنج عدد باشد انسان ناطق است".
۴. قیاس اقترانی مرکب از صغرای اتفاقی و کبرای لزومی لفظی، در شکل اول می‌تواند منتج باشد.
۵. قیاس اقترانی مرکب از اتفاقیِ بسیط یا اتفاقی مختلط با لزومی حقیقی می‌تواند نتیجه لزومی حقیقی و یا اتفاقی داشته باشد. مانند: " اگر انسان حیوان باشد حساس است، و اگر انسان حساس باشد حمار ناهق است" و "اگر آفتاب طالع باشد بخارات متصاعد می‌شود، و اگر بخارات متصاعد شود کواکب مخفی می‌شوند".
۶. نتیجه قیاس اقترانی مرکب از دو اتفاقیِ، گاهی لزومی است و گاهی اتفاقی. مانند: "اگر انسان ناطق است غراب ناعق است، و اگر غراب ناعق است حمار ناهق است" و "اگر انسان ناطق است غراب ناعق است، و اگر غراب ناعق است انسان حیوان است".
[۱۴] خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۶۷.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• خوانساری، محمد، منطق صوری.
• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال‌ المیزان.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید.    
• تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق.
مظفر، محمدرضا، المنطق.    
ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة.    
• قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
• شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات.
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة.    
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.    
مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه.    


۱. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، ص۸۳.    
۲. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۳۹.
۳. مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۳۲۳.
۴. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۱۲۵.
۵. شهاب‌الدین سهروردی، یحیی بن حبش، منطق التلویحات، ص۵۶.
۶. تفتازانی، عبدالله بن شهاب‌الدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۳۰۸.
۷. قطب‌الدین رازی، محمد بن‌ محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۶۰.
۸. فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال ‌المیزان، ص۱۳۷.
۹. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۱۳۸.
۱۰. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۲۵۸-۲۶۱.    
۱۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید، ص۱۴۳-۱۵۴.    
۱۲. مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۲۷۱.    
۱۳. سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ص۳۰۸.    
۱۴. خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۱۶۷.
۱۵. مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۵۰۷.    



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قیاس اقترانی مرکب از دو متصله»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۴.    




جعبه ابزار