• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قِمار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



منبع: قِمار


قمار به معنای شرط‌بندی در بازی است.
از احکام آن در باب‌های تجارت و حدود سخن گفته‌اند.



مفهوم قمار، قائم به دو طرف است، زیرا در مفهوم آن غلبۀ یکی بر دیگری نهفته است، از این‌رو، در جایی که کسی با خودش بازی می‌کند قمار صدق نمی‌کند.
بنابراین، مغالبه (چیرگی یکی بر دیگری) در تحقق مفهوم قمار دخالت دارد. با این‌حال، در مفهوم قمار دو بحث مطرح است:
۱. آیا در تحقق مفهوم قمار، بازی با آلات ساخته شده برای آن، همچون پاسور و شطرنج و یا آلاتی که قمار با آنها رواج دارد، مانند گردو، دخالت دارد و در نتیجه، بازی با غیر آن آلات، مصداق قمار به شمار نمی‌رود، یا چنین نیست‌؟
۲. آیا در تحقق مفهوم قمار، شرط‌بندی دخیل است و بازی بدون شرط‌بندی با آلات قمار یا بدون آن، مصداق قمار نخواهد بود و یا شرط‌بندی دخالتی ندارد و بازی با آلات قمار بدون شرط‌بندی نیز مصداق قمار خواهد بود؟
دیدگاه لغویان متفاوت است. بعضی قمار را به بازی با آلات قمار همراه با شرط‌بندی تعریف کرده‌اند. در این تعریف، دو عنصر شرط‌بندی و آلات قمار وجود دارد. برخی دیگر قمار را به شرط‌بندی تعریف کرده‌اند. برخی نیز تعریف آن را به عرف ارجاع داده و گفته‌اند: قمار معروف است.
اختلاف در مفهوم قمار در کلمات فقها نیز وجود دارد. برخی گفته‌اند: اصل قمار، بازی با آلات قمار، همراه با شرط‌بندی است. گاهی نیز بر مطلق بازی با آلات قمار، محتی بدون شرط‌بندی اطلاق می‌شود. در این تعریف، عنصر آلات قمار در مفهوم قمار دخیل دانسته شده است. بنابراین، بازی و برد و باخت بدون آلات قمار مصداق قمار نخواهد بود.
برخی در مفهوم قمار شرط‌بندی (گروگذاری) را دخیل دانسته‌اند، بدون آنکه آلات قمار را در آن دخیل بدانند. اینان قائل‌اند قمار شرط‌بندی در بازی است، با آلات قمار باشد یا بدون آلات قمار. بنابراین تعریف، شرط‌بندی در مغالبه (قرار دادن عوض برای برنده) مصداق قمار می‌باشد، خواه با آلات قمار باشد یا نباشد، چنان‌که مغالبه بدون شرط‌بندی مصداق قمار نخواهد بود، بازی با آلات قمار باشد یا بدون آلات قمار.
برخی، قمار را مطلق بازی‌ای که هدف بازی‌کنندگان غلبه بر حریف باشد، دانسته‌اند، خواه همراه با شرط بندی باشد یا نباشد و یا با آلات قمار باشد یا نباشد.


قمار، حرام و از گناهان کبیره بر شمرده شده است و در قرآن کریم به عنوان «میسر» در ردیف «خمر» کار پلیدی که عملی شیطانی می‌باشد، یاد شده است.


بازی و مغالبه یا با آلات قمار انجام می‌شود و یا بدون آن. در هر دو صورت، یا همراه شرط‌بندی و برد و باخت است و یا بدون آن که در مجموع چهار قسم می‌شود. اینک حکم هر یک:
۱. بازی با آلات قمار، خواه آلاتی که برای همین کار ساخته شده باشد، مانند پاسور و شطرنج و یا برای این کار ساخته نشده، لیکن بازی با آن در میان مردم رایج باشد، از قبیل گردو و تخم مرغ. این قسم در صورتی که همراه با شرط بندی باشد، بدون شک، حرام و مصداق قمار است.
۲. بازی با آلات قمار بدون شرط‌بندی برای سرگرمی و تفریح و مانند آن. بسیاری از فقها این قسم را نیز حرام دانسته‌اند،
لیکن برخی در حرمت آن اشکال و تامل کرده‌اند. بعضی تنها در نرد و شطرنج حکم به حرمت آن کرده و در غیر آن دو، جواز را مطابق اصل دانسته‌اند.
۳. بازی با شرط بندی بدون آلات قمار، مانند کشتی، دو و میدانی و وزنهبرداری.
این قسم نیز در حکم، به قمار ملحق و شرط بندی در بازی به هر شکلی حرام دانسته شده است، مگر مواردی که استثنا شده است، مانند مسابقه تیراندازی و اسب‌دوانی به تصریح برخی، اختلافی درحرمت این قسم نیست، لیکن بعضی در حرمت آن اشکال کرده‌اند، هرچند گرفتن مال شرط شده را برای برنده حرام دانسته‌اند.
۴. بازی (مسابقه) بدون شرط بندی و بدون آلات قمار، مانند مسابقۀ پریدن یا پرتاب سنگ یا کشتی بدون شرط‌بندی.
حرمت این قسم به اشهر، بلکه ظاهر مذهب (اجماع) نسبت داده شده است، لیکن جمعی قائل به جواز آن شده‌اند.

مالی که از راه قمار به دست می‌آید، از ملک مالک آن خارج و به ملک برنده منتقل نمی‌شود و تصرف در آن برای برنده حرام است و باید آن را به مالکش بازگرداند، خواه مال از یکی از دو طرف باشد یا از فردی سوم. چنانچه عین مال شرط شده در قمار از بین رفته باشد، تصرف کننده ضامن خواهد بود و باید مثل یا قیمت آن را به مالکش بپردازد. در ثبوت ضمان، تفاوتی میان بالغ بودن فرد برنده و بالغ نبودن وی نیست.


ساختن، نگه داشتن و هرگونه کسب با آلات قمار حرام و باطل است و از بین بردن شکل ظاهری آن، واجب می‌باشد.


۱. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، واژۀ «قمر».    
۲. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، واژه «قمر.    
۳. زبیدی، محمدمرتضی، تاج العروس، واژۀ «قمر».    
۴. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، واژۀ «قمر».    
۵. محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۴، ص۲۴.    
۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۰۹.    
۷. شهیدی تبریزی، فتاح، هدایة الطالب، ج۱، ص۹۵.    
۸. انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۸۲.    
۹. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص۱۴۱.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر، روضة المتقین، ج۶، ص۱۱۰.    
۱۱. مجلسی، محمدباقر، روضة المتقین، ج۹، ص۲۷۰.    
۱۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۵.    
۱۳. خمینی، روح‌الله، المکاسب المحرمة، ج۲، ص۱۹.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۹۰.    
۱۵. محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۴، ص۲۴.    
۱۶. شهیدثانی، مسالک الافهام، ج۳، ص۱۲۹.    
۱۷. انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۷۲.    
۱۸. شیخ طوسی، المبسوط، ج۸، ص۲۲۱.    
۱۹. حلی، ابوالقاسم‌جعفر، شرائع الاسلام، ج۴، ص۹۱۲-۹۱۳.    
۲۰. حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۴۹۴.    
۲۱. شهید اول، الدروس الشرعیة، ج۲، ص۱۲۶.    
۲۲. محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۴، ص۲۴.    
۲۳. انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۷۲-۳۷۵.    
۲۴. حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ج۲، ص۱۱.    
۲۵. خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۳، ص۲۷-۲۸.    
۲۶. نراقی، احمد بن محمد، مستند الشیعة، ج۱۴، ص۱۰۵-۱۰۶.    
۲۷. انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ج۱، ص۳۷۵.    
۲۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۰۹-۱۱۰.    
۲۹. طباطبائی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۹، ص۴۰۷-۴۰۸.    
۳۰. محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۸، ص۳۲۶.    
۳۱. اردبیلی، احمد، مجمع الفائدة، ج۱۰، ص۱۶۷-۱۶۸.    
۳۲. حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ج۲، ص۱۱.    
۳۳. خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۳، ص۳۰.    
۳۴. محقق کرکی، جامع المقاصد، ج۴، ص۲۴.    
۳۵. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۱۰.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهم‌السلام)، ج۶، ص۶۷۱.    


رده‌های این صفحه : تجارت | حدود




جعبه ابزار