قِدَد (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قِدَد: (کُنَّا طَرآئِقَ قِدَداً) واژه
«قِدَد» (بر وزن پسر) جمع
«قدّ» (بر وزن ضدّ) به معنای «بریده شده» است و به گروههای مختلف به خاطر این که قطعههای جدا از هم هستند نیز اطلاق میشود.
(وَ اَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذَلِکَ کُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا) (و اینکه در میان ما، افرادی صالح و افرادی غیرصالحند و ما گروههای متفاوتی هستیم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه قدد جمع قده است، که از مصدر قد و به معنای قطعه است و اگر طرائق را به وصف قدد توصیف کرد، به این مناسبت بود که هر یک از آن طریقهها مقطوع از طریقه دیگر است و سالک خود را به هدفی غیر هدف دیگری میرساند، آن مفسری هم که کلمه قدد را به راههای متفرق تفسیر کرده برگشت کلامش به همین معنا است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قِدَد»، ص۴۳۵.