قَطَعْتُم (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَطَعْتُمْ: (ما قَطَعْتُم مِّن لّينَةٍ) از مادّه «
قطع» به معنی
«بریدن و کندن و جدا کردن» است.
به موردی از کاربرد
قَطَعْتُمْ در
قرآن، اشاره میشود:
(ما قَطَعْتُم مِّن لّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلَى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيُخْزِيَ الْفاسِقينَ) (هر درخت نخل با ارزشى را
قطع كرديد يا آن را به حال خود واگذاشتيد، همه به
اذن خدا بود؛ و براى اين بود كه
فاسقان را رسوا كند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
قطع كردن و نكردن درختان
بنیالنضیر به اذن خدا بود تا چنين و چنان كند و تا فاسقان را خوار سازد.
آیه مورد بحث به پاسخ ایرادی میپردازد که یهود بنینضیر بر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد ساخته بودند و آن هنگامی بود که پیامبر دستور داد قسمتی از نخلهای نزدیک قلعههای محکم یهود را
قطع کنند. این کار شاید به این منظور صورت گرفت که یهودیان را که علاقه شدیدی به اموال خود داشتند از قلعه بیرون کشد و پیکار در محل وسیع و کافی صورت گیرد و این احتمال نیز داده شده که این نخلها مزاحم مانور سریع ارتش اسلام در اطراف قلعهها بود و میبایست بریده شود.
به هر حال، آنها گفتند: ای محمّد، مگر تو نبودی که ما را از این گونه رفتارها نهی میکردی؟ آیه مورد بحث نازل شد و گفت: «هر درخت با ارزش نخل را
قطع یا به حال خود واگذار کردید همه به فرمان خدا بود و هدف این بود که فاسقان را خوار و رسوا کند.»
• بعضی گفتهاند: اقدام به
قطع قسمتی از درختان بنینضیر، از سوی بعضی از
مسلمانان روی داد در حالی که بعضی دیگر مخالف بودند، در اینجا آیه فوق نازل شد و میان آنها فصل خصومت کرد.
• بعضی دیگر گفتهاند: آیه ناظر به عمل دو نفر از
اصحاب است که یکی به هنگام
قطع درختان نخل، درختان خوب را میبرید تا
یهود را به
خشم آورد (و از قلعه فرود آیند) و دیگری نخلهای کمارزش را میبرید تا آنچه پرارزش است برای استفاده آینده باقی بماند و به همینجهت میان آنها اختلاف افتاد و آیه نازل شد و گفت هر دو به اذن الهی بوده است.
ولی ظاهر آیه این است که مسلمانان بعضی از درختان «
لینه» (نوع خوب) را بریدند و بعضی از همانها را رها ساختند و این عمل باعث ایراد یهود شد و
قرآن به آنها پاسخ گفت تا روشن شود این کار از روی
هوای نفس نبوده، بلکه یک دستور الهی در این زمینه صادر شده بود که در شعاع محدود این کار عملی گردد تا بیش از حد ضایعاتی رخ ندهد. در هر صورت این حکم یک استثنا در قانون معروف اسلامی است که میگوید به هنگام حمله به دشمن نباید درختان را
قطع کرد و حیوانات را کشت و زراعتها را آتش زد، این تنها مربوط به موردی بوده است که برای بیرون کشیدن دشمن از قلعه و یا فراهم ساختن میدان جنگ و مانند آن ضرورت داشته و در هر قانون کلی استثنائات جزئی ضروری غالبا وجود دارد، همان گونه که اصل کلی بر نخوردن گوشت مردار است، ولی به هنگام اجبار و اضطرار اکل میته مجاز است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «قَطَعْتُمْ»، ج۳، ص۷۱۱-۷۱۳.