• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قَرْن (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قَرْن (به فتح قاف) از واژگان نهج البلاغه به معنای شاخ، جمع کردن و نیز جماعتی که در زمان واحد نزدیک هم زندگی می‌کنند.
اِقتِران (به کسر الف و تاء) به معنای اجتماع دو چیز یا چیزهاست در یک معنا از معانی.
قَرَن (به فتح قاف و راء) به معنای ریسمانی است که با آن شتر را می‌بندند.
قِرن (به کسر قاف) به معنای حریف و هم رزم در شجاعت است.
این ماده چندین بار در نهج‌ البلاغه آمده است.



قَرْن (بر وزن عقل) به معنای شاخ و نیز جمع کردن آمده است.
«قرن البعرین: جمعها فی حبل» دو شتر را با یک طناب بست و جمع کرد.
اِقتِران اجتماع دو چیز یا چیزهاست در یک معنا از معانی. گویند: زید قرین عمرو است در ولادت، در شجاعت، در قدرت و غیره.
قَرَن (بر وزن شرف) به معنای ریسمانی است که با آن شتر را می‌بندند.
قِرن (مثل جسر) حریف، هم رزم در شجاعت است.
قَرْن بر وزن عقل جماعتی را گویند که در زمان واحد نزدیک هم زندگی می‌کنند، جمع آن قرون است:
«اَلقَرنُ: اَلقَومُ المُتقَرِنونَ فی زَمَن واحِد»
در قاموس و اقرب الموارد گوید: قرن هر امّتی است که هلاک شده و احدی از آنها باقی نمانده است.


به برخی از مواردی که در نهج البلاغه به‌کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - قَرَنَ - خطبه ۱۹۲ (توصیف رسول خدا)

امام (صلوات‌الله‌علیه) درباره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرموده است:
«وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ تَعالَى بِهِ (صلى‌الله‌عليه‌وآله) مِنْ لَدُنْ كانَ فَطيماً أَعْظَمَ مَلَك مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِمِ.»
یعنی «خداوند از روزی که آن حضرت از شیر گرفته شد، بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را به او قرین کرد که او را به راه محاسن اخلاق می‌برد.» از این معلوم می‌شود که آن ملک همیشه با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) بوده است.
ابن اثیر در کامل از آن بزرگوار نقل کرده که فرمود: در کودکی من، یک نفر در مکّه کار بنّایی داشت، بچه‌ها ذوق کرده مصالح ساختمانی را در دامن خود گذاشته و پیش بنّا می‌آوردند و وقت آوردن چون دامن خود را بلند می‌کردند، زیر دامن و عورت آن‌ها دیده می‌شد، من نیز خواستم چنان کاری بکنم، دامن خود را پر از آن مصالح کرده خواستم بلند شوم، ناگاه دستی بر دست من زد و دامنم از دستم افتاد، سه بار این‌ قضیّه تکرار شد، من متوجّه شدم که این کار را نباید بکنم و نکردم.


۲.۲ - قَرَنَهُ - خطبه ۱ (توصیف خدا)

در وصف حق تعالی فرموده است:
«فَمَنْ وَصَفَ اللهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ، وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَد جَزَّأَهُ.»
یعنی «هر کس خدا را با اوصاف خارج از ذات توصیف کند (و صفات را عین ذات نداند) پس خدا را با چیزی مقارن کرده است، هر کس چنین کند، خدا را دو تا کرده و هر که دو تا کند او را دارای جزء و مرکّب دانسته است.»

۲.۳ - قَرْنِ - خطبه ۱۸۴ (جواب به خوارجی)

قرن (بر وزن عقل) به معنای شاخ است. آن‌گاه که برج بن مسهر طائی از خوارج گفت: «لا حکم الّا الله» حضرت فرمود:
«اسْكُتْ قَبَحَكَ اللهُ يا أَثْرَمُ، فَوَ اللهِ لَقَدْ ظَهَرَ الْحقُّ فَكُنْتَ فيهِ ضَئيلاً شَخْصُكَ، خَفِيّاً صَوْتُكَ، حَتَّى إِذا نَعَرَ الْباطِلُ نَجَمْتَ نُجومَ قَرْنِ الْماعِزِ.»
«ساکت شو‌ ای دندان افتاده، خدا تو را از خیر دور گرداند، به خدا قسم آنگاه که حق ظاهر شد، در آن ضعیف بودی و چون باطل نعره کشید مانند شاخ بز روئیدی و ظاهر شدی.» «اثرم» کسی که دندانش افتاده است به کار بردن آن برای بی‌اهمیّت بودن طرف است و تشبیه به ظهور شاخ بز اشاره به عدم شجاعت و قدرت است همان‌طور که شاخ بز بدون توجّه می‌روید.


۲.۴ - قَرَن - خطبه ۱۹۰ (دنیا)

قرن (بر وزن شرف) ریسمانی است که با آن شتر را می‌بندند، چنانکه فرموده است:
«فَإِنَّ الْدُّنْيا ماضيةٌ بكُمْ عَلَى سَنَن، وَ أَنْتُمْ وَ السّاعَةُ في قَرَن
یعنی «دنیا مانند گذشتگان بر ما خواهد شد، شما و قیامت با یک ریسمان بسته شده‌اید. (اشاره به نزدیک بودن قیامت و مرگ است.»
«سنن» بر وزن شرف: طریق معروف است.


۲.۵ - قِرْنٌ - خطبه ۲۲۹ (مرگ)

«قرن» (مثل جسر) حریف، هم رزم در شجاعت. چنانکه فرموده است:
«فَإِنَّ الْمَوْتَ... زائِرٌ غَيْرُ مَحْبوب، وَ قِرْنٌ غَيْرُ مَغْلوب.»
«مرگ زائری ناخوشایند و حریفی است مغلوب ناشدنی.»
قرن بر وزن عقل جماعتی را گویند که در زمان واحد نزدیک هم زندگی می‌کنند، جمع آن قرون است: «القرن: القوم المتقرنون فی زمن واحد»


۲.۶ - بِقَرائِنِها - خطبه ۱ (امت‌های گذشته)

در قاموس و اقرب الموارد گوید: قرن هر امّتی است که هلاک شده و احدی از آن‌ها باقی نمانده است. ولی قید «هلاک شدن» مورد تصدیق قرآن نیست.
ولی قید «هلاک شدن» مورد تصدیق قرآن نیست. چنانکه فرموده است: اَلَمْ یَرَوْا کَمْ اَهْلَکْنا «قرین: رفیق». «قرناء»: رفیقان. «قرینة»: مؤنث قرین، جمع آن قرائن است «قرینه کلام» آن ست که با کلام قرین است و به مراد دلالت می‌کند، درباره خلقت اشیاء فرموده است:
«عارفاً بِقَرائِنِها وَ أَحْنائِها.»
«یعنی دانا بود به احوالی که به خلقت اشیاء قرین و نزدیک بودند و نیز به اطراف و جوانب آن‌ها دانا بود.»
این ماده چندین بار در «نهج البلاغه» آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۲، ص۸۵۷.    
۲. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین ت-الحسینی، ج۶، ص۲۹۹.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۶۷.    
۴. فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۴، ص۲۵۷.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۴، ص۳۲۶.    
۶. سید رضی، محمد، نهج البلاغة، ت الحسون، ص۴۷۴، خطبه ۱۹۲.    
۷. عبده، محمد، نهج البلاغة، ط مطبعة، ج۲، ص۱۸۲، خطبه ۱۹۰.    
۸. صالح، صبحی، نهج البلاغه، ص۳۰۰، خطبه ۱۹۲.    
۹. شرح مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۶۷.    
۱۰. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۲۱.    
۱۱. بحرانی، ابن میثم، ترجمه شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۵۲۹.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین، ج۷، ص۵۰۰.    
۱۳. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۱۲، ص۳۶.    
۱۴. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۰۱.    
۱۵. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۲۷، خطبه ۱.    
۱۶. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۱، ص۸، خطبه ۱.    
۱۷. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۹، خطبه ۱.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۲۳.    
۱۹. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۴۴.    
۲۰. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۲۷۱.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۱، ص۸۸.    
۲۲. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۳۲۴.    
۲۳. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۷۲.    
۲۴. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۴۱۷، خطبه ۱۸۴.    
۲۵. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۱۳۷، خطبه ۱۷۹.    
۲۶. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۶۸، خطبه ۱۸۴.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۱۷.    
۲۸. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۷۴۳.    
۲۹. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۷۴۳.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۷، ص۱۳۶.    
۳۱. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۰، ص۴۱۲.    
۳۲. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۰، ص۱۳۰.    
۳۳. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۴۳۹، خطبه ۱۹۰.    
۳۴. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص، خطبه ۱۸۵.    
۳۵. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۲۸۱، خطبه ۱۹۰.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۳۹.    
۳۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۵۲.    
۳۸. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۳۵۸.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۷، ص۳۰۴.    
۴۰. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۱، ص۱۹۶.    
۴۱. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۱۱۰.    
۴۲. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۵۶۳، خطبه ۲۲۹.    
۴۳. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۲، ص۲۵۰، خطبه ۲۲۵.    
۴۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۳۵۱، خطبه ۲۳۰.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۵۵۱.    
۴۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص ۱۸۵.    
۴۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۹۲.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۸، ص۴۹۰.    
۴۹. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۴، ص۴۱۸.    
۵۰. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱۳، ص۵.    
۵۱. انعام/سوره۶، آیه۶.    
۵۲. السید الشریف الرضی، نهج البلاغة ت الحسون، ص۲۸، خطبه ۱.    
۵۳. عبده، محمد، نهج البلاغة - ط مطبعة الاستقامة، ج۱، ص۱۰، خطبه ۱.    
۵۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۰، خطبه ۱.    
۵۵. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۲۴.    
۵۶. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۸۹.    
۵۷. ابن میثم بحرانی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۹۶.    
۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۱۸.    
۵۹. هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۳۵۸.    
۶۰. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۱، ص۸۱.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قرن»، ج۲، ص۸۵۷.    






جعبه ابزار