• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ملکه اجتهاد

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ملکه استنباط احکام شرعی از منابع آن ها را ملکه اجتهاد گویند.



ملکه اجتهاد، صفتی نفسانی و دیر زوال است که در اثر فراگیری مقدمات اجتهاد ، در شخص به وجود آمده و او را بر استنباط احکام شرعی از منابع آن ها قادر می‌سازد.


در کتاب « منتهی الدرایه » آمده است:
«فلا ریب فی توقف استنباط الاحکام من ادلتها علی ملکة راسخة یقتدر بها علی ارجاع الفروع الی الاصول و هی لا تحصل الا بمعرفة العلوم النظریة التی یتوقف علیها الاستنباط...».
[۱] منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، جزایری، محمدجعفر، ج۸، ص۳۷۶.



بعضی از اصولیون، مانند مرحوم « صاحب قوانین » معتقدند ملکه اجتهاد، قوه‌ای قدسی است که بر هر کسی عارض نمی‌شود و فقط پاکان و مؤمنین می‌توانند به آن دست یابند.
[۲] قوانین الاصول، میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، ج۲، ص (۱۰۱-۱۰۰).


اما برخی دیگر، قدسی بودن آن را باور نداشته و می‌گویند هر چند منشا هر کمالی خداوند است، ولی هر کس مقدمات اجتهاد را فرا گرفت، به ملکه اجتهاد دست می‌یابد.
[۳] منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، جزایری، محمدجعفر،ج۸، ص۳۷۷.


در این که آیا ملکه اجتهاد، همانند سایر ملکات است یا با آن ها تفاوت دارد، اختلاف است؛

۵.۱ - حاصل تمرین و ممارست

برخی، ملکه اجتهاد را مانند سایر ملکات دانسته و می‌گویند: همان طور که اتصاف شخص به ملکه شجاعت ، به تمرین و انجام اعمال پرخطر و هولناک نیاز دارد، اجتهاد نیز به تمرین و ممارست نیاز دارد و شخص باید در موارد مختلف، به استنباط حکم اقدام کند تا در اثر تکرار، ملکه اجتهاد برای او حاصل شود.

۵.۲ - عم نیاز به ممارست

اما بعضی دیگر معتقدند اجتهاد، با سایر ملکات نفسانی تفاوت دارد، و تحقق آن، به عمل و تمرین پی گیر نیاز ندارد، بلکه درست برعکس است؛
یعنی تا زمانی که ملکه اجتهاد و قدرت استنباط در کسی نباشد، نمی‌تواند اجتهاد و استنباط کند.
پس استنباط به ملکه متکی است، نه آن که ملکه به استنباط های مکرر متکی باشد.
ممکن است فردی حتی یک حکم را هم استنباط نکرده باشد و در عین حال دارای ملکه و قدرت استنباط باشد.


صفات نفسانی ، یا به صورت « ملکه » است و یا به صورت « حال ». به صفت راسخ در نفس که زوال آن به ندرت و کندی انجام می‌شود، ملکه، و به کیفیت نفسانی که به سرعت زایل می‌گردد حال می‌گویند.

۱. منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، جزایری، محمدجعفر، ج۸، ص۳۷۶.
۲. قوانین الاصول، میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد حسن، ج۲، ص (۱۰۱-۱۰۰).
۳. منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، جزایری، محمدجعفر،ج۸، ص۳۷۷.
۴. کتاب التعریفات، جرجانی، محمد بن علی، ص۱۰۱     .



فرهنگ‌نامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۷۹۷، برگرفته از مقاله ««ملکه اجتهاد».    



جعبه ابزار